خانه  |   آرشيو:   اکتبر 08   ـ   نوامبر 08   ـ  دسامبر 08  ـ  ژانويه 09   ـ  فوريه 09  ـ  مارچ 09 

 آوريل 09   ـ  مه 09   ـ  جون 09   ـ    جولای 09     آگوست 2009   -   سپتامبر 2009  -    اکتبر 2009  ـ  نوامبر 2009  ـ   دسامبر 2009

ژانويه 2010    ـ  فوريه 2010

ژانويه 2010

 

آرشيو مطالب «کوتاه و گويا»

 

********************

پنج شنبه 6 اسفند 1388  ـ  25 فوريه 2010

سبز پرچم آبی شود؛ به ما چه؟!

ف. م. سخن

"روز گذشته در نشست خبری رئيس دولت حاضر برای بار سوم رنگ سبز پرچم جمهوری اسلامی ايران «آبی» شد. به گزارش کلمه، نخستين بار اين تغيير عجيب رنگ سبز پرچم ايران در مراسم توديع و معارفه مديرعامل ايرنا رخ داد. برای بار دوم در مراسم ديدار اعضای ستاد دهه فجر با محمود احمدی نژاد، بنر نصب شده در دکور برنامه به شکل غيرمتعارفی پرچم کشورمان را به تصوير کشيد که رنگ سبز از آن با ظرافت خاصی حذف شده و رنگ آبی آسمان بر آن غلبه کرده بود و بار سوم هم در برنامه ای خبری که رئيس دولت در آن حضور داشت اين اتفاق تکرار شد..." «خبرنامه گويا»

نه والله! دروغ می گويم بگوييد دروغ می گويی. اين پرچم چی‌چی‌اش پرچم ايران است که نگران آبی شدن سبز آن شويم. اصلا سبز را آبی کنند، بعد هم سفيد را بردارند ببرند بالا و آبی را بياورند وسط؛ يعنی پرچم ما را بکنند پرچم روسيه. چه فرقی به حال ما می کند؟ مگر اين پرچم پرچم ماست که داريم خودمان را هلاک می کنيم که آی! مردم ايران! بياييد ببينيد دولت احمدی نژاد چه بلايی دارد سر پرچم ما که نشانه هویّت ملی ماست می آورد. انتظار داريد مردم در مقابل اين پرچمِ بلا نسبت شتر گاو پلنگِ خرچنگ نشان چه بگويند؟ اگر مثلا بگويند، داداش، اين قدر حرص نخور، واسه قلبت خوب نيست. اين ها پرچم ما را آبی نکرده اند؛ پرچم خودشان را آبی کرده اند! و شما هاج و واج به آن ها نگاه کنيد که يعنی چه؟ و آن ها بگويند که اين چيزی که وسط مثلا پرچم ماست و بعضی ها می گويند شبيه خرچنگ است يعنی چه؟ سابقه تاريخی و ملی اش چيست؟ از کجا آمده؟ از کی آمده؟ در کدام ماخذ تاريخی، در کدام کتيبه و سنگ‌نوشته و لوح باستانی اثری از آن هست؟ اين الله اکبرهايی که دور تا دورش را پوشانده، چه ربطی به پرچم ملی ما دارد؟ شما چه جوابی خواهيد داد؟ مثل آن ها نخواهيد گفت که اين ها را جمهوری اسلامی روی پرچمی که مثل پرچم ايتاليا سه رنگ سبز و سفيد و قرمز دارد گذاشته و برای خودش پرچم درست کرده؟ نخواهيد گفت اين پرچم جمهوری اسلامی ست و نه پرچم ايران و به ما و شما و کشورمان ايران مربوط نيست پس بگذار هر غلطی می خواهند بکنند و حالا هم که جمهوری اسلامی تبديل به جمهوری احمدی نژاد شده بگذار رنگ پرچم روسيه را روی پرچم خودش بگذارد و مراتب نوکری و حلقه به گوشی اش را با اين کار به استحضار اربابْ پوتين برساند و شما که در مقابل استدلال مردم در مانده ايد بدو بدو برويد کتاب های "تاريخچۀ شير و خورشيد" احمد کسروی و "شير و خورشيد؛ نشان سه هزار ساله" ی دکتر ناصر انقطاع را از قفسه ی کتاب خانه تان بيرون بکشيد و در به در دنبال آن علامت مقدسه ای که امروز وسطِ پرچمِ مثلا ايران قرار گرفته بگرديد و چيزی نه در آن جا و نه در کتاب های تاريخی و آثار باستانی و سنگ‌نوشته ها و گِل‌نوشته ها و لوح های مفرغی و غيرذلک پيدا نکنيد و هر چه بيشتر بگرديد بيشتر نااميد شويد و دست آخر در صفحات اينترنت با نشان سيک های هندی که مشابه اين علامت است برخورد کنيد، خب نتيجه اش همين می شود که الان می بينيد و اين مطلبی که می خوانيد. دروغ می گويم بگوييد دروغ می گويی! نه والله!

********************

سه شنبه 4 اسفند 1388  ـ  23 فوريه 2010

در یکی دو سال آینده تحولی بنیادین در ایران صورت می‌گیرد

عبدالکريم سروش

سايت فارسی بی بی سی: روزنامه "دی تسایت" چاپ آلمان با عبدالکریم سروش، اندیشمند ایرانی، گفتگویی انجام داده که در سایت این روزنامۀ معتبر منتشر شده است. در این گفتگو آقای سروش نسبت به آینده‌ی جنبش اصلاحات در ایران اظهار خوش‌بینی می‌کند. دکتر سروش درباره امکان دگرگونی سیاسی می‌گوید: «من غیب‌گو نیستم، اما فکر می‌کنم در یکی دو سال آینده تحولی بنیادین در ایران صورت می‌گیرد. غیر از دولت ایران، همه قبول دارند که جمهوری اسلامی در بحرانی عمیق فرو رفته است.» در پاسخ به این سؤال که آیا آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی می‌تواند در تحولات آینده نقشی داشته باشد، دکتر سروش می‌گوید: "به نظر من آقای خامنه‌ای دیگر بر فراز نیروهای متخاصم قرار ندارد، بلکه خود جزئی از مشکل است." دکتر سروش در مصاحبه با "دی تسایت" خواسته‌های اصلی جنبش سبز را چنین بر شمرده است: "تجدید انتخابات، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، انتخابی بودن مناصب قضایی." به گفته آقای سروش تحقق این خواسته‌ها می‌تواند به تحولاتی بنیادین بدل شود. به گفته او: «رژیم از این موضوع آگاه است و به همین خاطر در برابر این خواسته‌ها به شدت ایستادگی می‌کند.» آقای سروش افزوده است: «خواسته‌های ما در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل تحقق است، اما رژیم چنان بسته است که هر نوع دگرگونی، به تحولی انقلابی منجر می‌شود، و امروزه حتی اجرای مفاد قانون اساسی نیز امری انقلابی تلقی می‌شود.» عبدالکریم سروش در گفتگو با "دی تسایت" درباره نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: «با انقلاب بهمن ما به جای دیکتاتوری پادشاهی، یک دیکتاتوری مذهبی به پا کردیم. وظیفه جنبش سبز این است که نظامی بر پایه دموکراسی و حقوق بشر تأسیس کند. به نظر من یک نظام دموکراسی می‌تواند بر پایه‌ دین استوار باشد. می‌توان به نام اسلام از حقوق دموکراتیک شهروندان دفاع کرد.» آقای سروش در گفتگو با "تسایت" از نقش خود در انقلاب فرهنگی دفاع می‌کند و می‌گوید: "تندروی ‌ها را محافل و نیروهای دیگری" انجام دادند. دی تسایت از آقای سروش می‌پرسد: "آیا محمود احمدی ‌نژاد و یاران او به دنبال برقراری دیکتاتوری نظامی در ایران هستند؟" سروش در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «آنها نظریات فاشیستی دارند، اما موفق نخواهند شد. اول از همه به این دلیل که روحانیون با چنین نظامی مخالف هستند. به نظر ما مشکل اصلی احمدی‌نژاد نیست، او تنها بازیچه‌ای در دست سپاه پاسداران است؛ به همین خاطر یکی از خواسته‌های ما جلوگیری از فعالیت‌های اقتصادی سپاه است.» دکتر سروش درباره آیت‌الله خمینی می‌گوید: "او شخصا آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت... به علاوه او از سرکوب مخالفان خود ابایی نداشت." دی تسایت از قول آقای سروش گفته است: «آیت الله خمینی برای زندگی فردی انسانها ارزشی قائل نبود، زیرا آن را منبعث از ارادۀ پروردگار می‌دانست».

********************

يک شنبه 2 اسفند 1388  ـ  21 فوريه 2010

پنج پيام 22 بهمن

آيت الله احمد خاتمی، امام جمعهء تهران

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس، آيت‌الله سيد احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران، در خطبه دوم نماز جمعه اين هفته تهران با تسليت شهادت امام حسن عسگری بر امام زمان و نايب برحقش مقام معظم رهبری و تبريک ولايت امام زمان در خصوص مسائل داخلی گفت: «راهپيمايی باشکوه و خيره‌کننده شما ملت ايران همچنان در صدر اخبار جهان قرار دارد. سلام و درود خداوند بر شما امتی که به فضل خداوند پی‌درپی حماسه می‌آفرينيد و اين حماسه امسالتان فتح‌الفتوح بود... هشت ماه فتنه‌گری کردند تا نتيجه آنرا در بيست و دوی بهمن بگيرند و خودشان را برای درگيری خيابانی آماده کرده بودند و ضد انقلاب‌های بدبخت هم که پيوسته در تلويزيون گفته بودند که طرفداران ما بيست و دوی بهمن با رنگ سبز که همان رنگ کذايی است به صحنه می‌آيند... چهارده شبکهء بين‌المللی تلويزيونی برای اولين بار پس از گذشت سی و يک سال از پيروزی انقلاب مستقر شدند تا بصورت مستقيم درگيری‌ها را روی آنتن ببرند نه اينکه برای منعکس کردن حماسه مردم آمده باشند. اما اين امت آنچنان جوشيد و خروشيد که با تعبير مقام معظم رهبری مشت محکمی بر دهان آنها زدند... راهپيمايی عظيم بيست و دوی بهمن پنج پيام داشت... يکی اين که مردم گفتند وفادار به اين نظام و همراه با آن هستند و با هيچ حيله و شيطنتی از آن جدا نمی‌شوند. غربی‌ها و همسوهايشان بدانند که نگاه مردم ما به نظام نگاه سياسی نيست بلکه يک نگاه دينی است و مردم نظام جمهوری اسلامی ايران را تريبون نظام اسلامی می‌دانند و تا آخرين قطره خون خود حامی آن هستند... بيعت با ولايت فقيه دومين پيام راهپيمايی عظيم بيست و دوی بهمن بود؛ مردم ما ولايت فقيه را يک سرمايه نفيس و موجب عزت، آزادی و استقلال خودشان می‌دانند... سومين پيام راهپيمايی عظيم بيست و دوی بهمناين بود که، علی‌رغم اينکه برخی‌ها شيطنت کرده و می‌خواهند بگويند در ايران خط امام نيست ولی مردم ما باور دارند خط امام به صورت شفاف و با رهبری مقام معظم رهبری در جريان است... چهارمين پيام به دنيای استکبار بود که بداند با يک حکومت معمولی طرف نيست بلکه با حکومتی طرف هستند که برخاسته از متن مردم است... دشمنان نظام جمهوری اسلامی ايران چه بخواهند و چه نخواهند بايد ايران را به عنوان يک قدرت بزرگ در صحنه سياسی بپذيرند و بجای آنکه تمام همت شان را بکار ببرند تا با ايران مقابله کنند که ناموفق هستند بايد روی به تعامل با اين نظام بياورند... پنجمين پيام به فتنه‌گران و مغرضان و معاندان داخلی است که به تعبير مقام معظم رهبری از زبان دشمن سخن می‌گويند. ملت با راهپيمايی به آنها گفت ما شما را از خود نمی‌دانيم به همين دليل هم آنها جرئت نکردند در جمع مردم حاضر شوند... شما هشت ماه است که می‌گوئيد مردم و اين مردم می‌گويند ما از هشت ماه شيطنت شما خسته شده‌ايم و ما را به خير شما اميدی نيست، شر مرسان».

********************

چهار شنبه 21 بهمن 1388  ـ  10 فوريه 2010

مشاور رسانه ای احمدی نژاد همسرش را کتک زد

شبکه جنبش راه سبز(جرس)

مهدی كلهر، مشاور رسانه ای رئیس جمهوری، هفته ګذشته بعد از یك و نیم سال به منزل همسر سابق خود سر می زند. به گزارش خبرنگار آینده نگهبان ساختمان از دیدن او متعجب می شود و بعد از گفتگویی كوتاه كه كلهر با نگهبان و برخی از ساكنین ساختمان داشت، به طبقه هفتم و منزل همسر سابق خود، یعنی مادر نرگس كلهر، كسی كه پیش از این كلهر ادعا كرده بود از او به طور كامل جدا شده است! خانم معصومه طاهری كه در آن ساعت در خانه تنها بوده، ظاهرا مهدی كلهر را به خانه راه می دهد و كمتر از بيست دقیقه پس از ورود كلهر به آپارتمان، ناگهان صدای ضجه های زن كه از همسایه ها كمك می خواسته همسایه ها را به در آپارتمان می كشاند. همسایه ها كه صدای زنی را می شنیدند كه از كشته شدن قریب الوقوع خود خبر می داده، پشت در آپارتمان با تعجب تجمع می كنند، تا اینكه ناگهان خانم معصومه طاهری در حالی كه مهدی كلهر خشمگین به دنبال او بوده از در آپارتمان خارج می شود و وحشت زده به خانه همسایه طبقه پایین تر، یعنی طبقه ششم پناه می برد. یكی از همسایگان معصومه طاهری ضمن تایید این ماجرا می گوید:دورتا دور گردن معصومه طاهری تماما دچار جراحت شده بود، و این خانم از خش خش صدایش مشخص بوده كه در حال خفه شدن بوده است. ضرب و جرح معصومه طاهری در حالی رخ داده، كه كلهر پیش از این ادعا كرده بود به صورت كامل از این زن جدا شده است(اگر با ادعای خود كلهر پیش برویم) و مراجعه او به خانه همسر سابقش كه قاعدتا حالا با او نسبتی ندارد از یك طرف و ضرب و جرح او از طرف دیگر بسیار سوال برانگیز است. در تماس خبرنگار آینده با معصومه طاهری موسوی (همسر سابق كلهر و استاد دانشكده خبر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی) وی ضمن تایید این موضوع گفت: «خوشبختانه از مرگ حتمی نجات یافتم و موضوع از طریق مراجع قضایی ذیصلاح تحت پیگرد است و از لحاظ جسمی نیز تحت مداوا هستم». با پیگیری های خبرنگار آینده مشخص شد پس از شكایت همسر سابق مهدی كلهر و مراجعه به پزشكی قانونی و همچنین شهادت شاهدان ماجرا، كلانتری اكباتان، مهدی كلهر احضار شده بود، كه بر این اساس، می بایست روز یكشنبه گذشته، آقای كلهر در این كلانتری حاضر و در خصوص اتهام خود پاسخگو می شد. [از نتايج اين امر خبری در دست نيست]. نرگس كلهر، دختر اين مشاور رييس جمهور ايران، كه در آلمان[بعنوان پناهنده] به سر مى برد در گفت و گو با راديو فردا اين خبر را تاييد كرد ولى حاضر به بيان جزئيات بيشترى در باره اين حادثه و علت آن نشد. مهدى كلهر از زمان به رياست جمهورى رسيدن محمود احمدى نژاد در سال هشتاد و چهار يكى از نزديكترين افراد به وى محسوب مى شود و ديدگاههاى او در باره موسيقى زنان، پاپ، بازگشت خوانندگان لس آنجلسى، نمايش سازهاى موسيقى از تلويزيون، سانسور و آزادى بيان بارها بحث برانگيز شده است.

********************

سه شنبه 20 بهمن 1388  ـ  9 فوريه 2010

من حالم از آخوند‌بازی به هم می‌خورد، شما را نمی‌دانم

نيک آهنگ کوثر >>>

دیروز [يکشنبه هفتم فوريه]، مراسم یادبود احمد بورقانی در دانشگاه تورنتو بود. یکی از مهمانان مراسم، محسن کدیور بود که از طریق ارتباط ویدیویی، چند دقیقه‌ای حرف زد. باید دوستان لطف کنند و پادکست مراسم را منتشر کنند تا بتوان به جزئیات پرداخت. اما من کلیت ماجرا را از نگاه خودم می‌گویم. این را هم اضافه کنم که برای کدیور، احترام زیادی قائلم. کدیور به خاطر دفاع از عقایدش زجر زیادی کشیده است. کدیور مسائل جالبی را مطرح کرد، از جمله اینکه تنها گروهی که می‌توانند در مقابل نظام اسلامی قد علم کنند، کسانی هستند که با مسائل دینی آشنایی کامل دارند. اما نگفت که همین گروه روشنفکر دینی وقتی بازی را باید بر اساس قاعده تحمیل شده نظام پیش ببرد، چقدر بخت پیروزی دارد؟ کدیور خطیب خوبی است، اما اطمینان زیادی به او نخواهید داشت. یکی از حاضران در جمع، این مساله را طرح کرد که سخنان کدیور، آدم را یاد سخنان 'خمینی' در پاریس می اندازد، اما بعدش می‌دانیم چه شد. کدیور هم البته در پاسخ همین توجیه را کرد که بعدش آدم باید بهتر عمل کند، اما جوابش به دل من یکی و تعدادی از حاضران ننشست. کدیور در جایی، برای نشان دادن قدرت و اعتبار جنبش سبز، هاشمی رفسنجانی را جزو رهبران جنبش خواند. یکی از حاضران هم با بدجنسی این مساله را علم کرد و از کدیور پرسید از کی تاحالا آقای هاشمی از رهبران جنبش شده؟ کدیور باز مجبور شد حرفش را درست کند و توضیح دهد که نماز جمعه بعد از انتخابات هاشمی بسیار اثرگذار بوده، و ای کاش هاشمی به این طرف می‌پیوست. کدیور در سخنانش، عملا سکولارها را فاقد اعتبار دینداران طرفدار اصلاحات دانست، و به مجموعه‌ای که خودش عضو آنست را دارای توانایی جذب منتقدین بیشتر از بقیه و تاثیرگذار‌تر دانست. وقتی از کدیور در باره اعدام‌های سال شصت و هفت سوال شد، مبنا را نگاه آیت الله منتظری به عنوان استادش دانست. من منتظر جواب معین خود او بودم. اینکه چند سال بعد از نظر آیت‌الله منتظری، به این شکل محدود و گنگ پاسخ بگوید، قطعا برای من ناکافی بود. من با تعدادی از بر و بچه‌های فعلی و جدا شدهء «جرس» در ارتباطم. درباره کدیور می‌گویند که یک «ولی فقیه» است برای خودش. سانسورش، اساس ایدئولوژیک دارد، نه بر پایهء استاندارد رسانه‌ای (نقل به مضمون). نگاهش به دموکراسی از فیلتر روشنفکری دینی مدل خودش می‌گذرد. موقع حرف زدن، هنوز آخوندی است. متکلم وحده. البته دارد یواش یواش می‌بیند که دنیا اندکی متفاوت است و باید اندکی هم بشنود. اگر دیروز، به این خاطر که مراسم بزرگداشت بورقانی عزیز نبود، چند تا سوال آب‌دار و جانانه از کدیور پرسیده می‌شد که به سادگی در موضع دفاعی بیافتد، می‌شد بهتر ارزیابی کرد که تفاوت کدیور در موقعیتی که وارد دیالوگ شده با زمانی که فقط حرف می‌زند چیست؟ برداشت من از کل ماجرا این است که فردی چون کدیور، تنها در ساختاری بر مبنای تعاریف 'رفرمیست‌های دینی' می‌تواند به قدرت برسد یا تعیین کننده باشد. پس برای عرضه آنچه دارد، فضا باید در موقعیت خاصی باشد. او در فضای مشخصی می‌تواند تنفس کند. این فضا، به نظر من، بوی 'آخوندیسم' می‌دهد. این فضا، بوی بدی می‌دهد. من از خدای تعریف شده آخوندها اندکی می‌ترسم. دلم می‌خواست کدیور عمامه را کنار می‌گذاشت، با دیدی روشن‌تر، لا اقل از دید من، به دنیا می‌نگریست و منت سر من و امثال من نمی‌گذاشت که «فقط ما هستیم که می‌توانیم از پس نظام» بر آییم، و خیال کند که چون چنین است، بقیه باید خود را براساس طول موج او و یارانش تنظیم کنند.

********************

دو شنبه 19 بهمن 1388  ـ  8 فوريه 2010

اگر یزید روزنامه داشت  فردای عاشورای سال شصت هجری چه می نوشت؟

مطلب وارده

سرمقاله: خروش ملت خدايي سرزمين اسلام ، ديروز يکبار ديگر امواج سهمگين فتنه اخير را در هم پيچيد. ديروز صحرای کربلا شاهد حماسهء حضور هزاران سرباز  عاشق خليفه مسلمين بود که در چشم بهم زدني طومار فتنه گران را در هم پيچيدند.سربازان عاشق خلافت چنان درسی به فتنه گران دادند که تا سالهای سال ديگر کسی به فکر ضديت با اصل خلافت نيافتد. شعار غالب ديروز در صحرای کربلا "مرگ بر ضد خلافت يزيد" بود که از حنجره سربازان رشيد اسلام ، آسمان سرزمين اسلام را شکافت و به عرش اعلی رسيد و فرشتگان نيز با اين شعار آسمانی همراهی کردند. سرباز رشيد اسلام "شمرابن ذی الجوشن" که از مدارای بيش از حد خليفه مسلمين با سران فتنه که از سر بزگواری مقام عظمای خلافت ناشی می شد صبر انقلابی اش به سر آمده بود ، تير خلاص را بر پيکر اين فتنه اخير وارد آورد. بازماندگان فتنه اخير نيز از سر استيصال و در ماندگی به تبليغات انحرافی از وقايع اين روز روی آورده و با بزرگنمايي ، وقايع غير واقعی از حوادث ديروز به خبرگزاری ها و روزنامه های ديگر مخابره کردند و اين لزوم برخورد بيشتر و جدی تر با بازماندگان فتنه را نمايان می کند. سران فتنه که پايگاه واقعی مردمی خود را ديروز مشاهده کرده بودند (حدود 72 نفر که با محاسبات انجام شده توسط تيم کارشناسی روزنامه اين عدد غير واقعی است و تعداد واقعی آنها حدود 5 تا 6 نفر بوده است) نشان دادند که لجاجت و خيره سری مي تواند تا بدانجا پيش رود که در مقابل خيل عظيم و حضور ميليونی  عاشقان خلافت نيز  حاضر به عقب نشينی و توبه نشدند..علی رغم دعوت به بازگشت به آغوش ملت که با بزگواری از طرف مقام عظمای خلافت مطرح شد ، سران فتنه حاضر به قبول اين دعوت بزرگوارانه نشدند. آنها راه خود را از ملت جدا کردند و کسی که در مقابل ملت و خلافت قرار گيرد سرنوشت محتومش شکست و حذف از گردونه تاريخ است.مقام عظمای خلافت بارها سران فتنه را به رعايت قانون و پيروی از قانون فرار خواند و از آنها درخواست کرد که خواستهای و اعتراضات خود را از طريق مراجع قانونی و امرا و فرماندهان مقام عظمای خلافت وقضات امين پيگيری کنند ولی گوش سران فتنه بدهکار نبود و هيچگاه خود را ملزم به رعايت قانون نکردند. ملت اسلام نشان دادند که نخواهند گذاشت ميراث جاودانه رسول خدا ، آن استوانه تقوی و واسطه فيض الهی ، توسط عده ای آشوبگر و فريب خورده به بازی گرفته شود. امروز مقام عظمای خلافت جانشين راستين رسول خدا ، محمد مصطفی ، است و هر کس با مقام عظمای خلافت مقابله کند در حکم مخالفت و محاربه با رسول خدا و هر کس با رسول خدا مخالفت و محاربه کند در حکم محاربه با خدا و سزايش قتل به دست فرزندان امت اسلام است. تدبير مقام عظمای خلافت نشان داد که صرف داشتن نسبت خانوادگی با رسول خدا نمی تواند عاملی باشد که عده ای آشوبگر و اغتشاشگر با استفاده از اين حربه در صدد نابودی دين خدا و رسول خدا باشند. عده ای از سياسيون ورشکسته نيز با اظهار نظرهای خود و نيز اظهار نظر نکردن خود سعی دارند که اوضاع سرزمين اسلام را بحرانی نشان دهند در حاليکه اوضاع مملکت آرام است و بحمدالله و زير سايه مقام عظمای خلافت اوضاع مملکت آرام است و روز بروز بر عزت اسلام و مسلمين افزورده می شود.گر چه به قول مقام عظمای خلافت اگر فتنه گری اخير نبود اوضاع مملکت از اين هم که هست بهتر می بود. در هر حال اکنون که به همت حضور ميليونی مردم غيور طومار فتنه در هم پيچيده است بر همه مردم است که وحدتی حول مقام عظمای خلافت شکل گيرد تا بتوان با فتنه های خارجی و داخلی بهتر و بيشتر برخورد کرد.  يازدهم محرم 61 – شام ـ امضاء سردبير

********************

يک شنبه 18 بهمن 1388  ـ  7 فوريه 2010

وجوب تشکر روشنفکران مذهبی، سکولاريست ها و ماترياليست ها از حکومت اسلامی ايران

ف.م. سخن

من بعضی وقت ها فکر می کنم ما نسبت به حکومت اسلامی ايران واقعا بی انصافی می کنيم و قدر کارهای خوب‌ش را نمی دانيم. اين همه ايراد می گيريم، ولی از محاسن اش ياد نمی کنيم. اين خيلی بد است که ما اين قدر بی انصاف هستيم.  اگر روشنفکر مذهبی هستيم، و فکر می کنيم حکومت بعدی در ايران بايد رنگ و صِبْغِه ی اسلامی داشته باشد، بايد از حکومت فعلی ايران تشکر کنيم چرا که کاری کرده است که موضوعی به نام روشنفکری مذهبی مطرح شود و طرفدار پيدا کند. اگر دايناسورهای متحجری مثل جنتی و خزعلی و مصباح يزدی نبودند، آيا دليلی داشت چيزی به نام روشنفکری مذهبی داشته باشيم؟ دليلی داشت به جای ريش بلند، ريش ماشين شده داشته باشيم؟ به جای يقه ی بسته ی گِردِ آخوندی، يقه ی بسته ی پروانه ای داشته باشيم؟ به جای فاکت آوردن از مفاتيح الجنان و بحار الانوار، از پوپر و هايدگر فاکت بياوريم؟ به جای استفاده از کلمات عربی در لا به لای نوشته های فارسی، از کلمات انگليسی استفاده کنيم؟ نه دليلی نداشت و ما همان مسلمانانی بوديم که بوديم و نياز به اثبات مسلمانی مان به شيوه ی روشنفکرانه نبود. اگر هم سکولاريست، يا حتی ماترياليست هستيم، و فکر می کنيم حکومت بعدی در ايران بايد به دور از دخالت مذهب و دين اداره شود، يا اصلا مذهب از اذهان مردم پاک شود و ماترياليسم جای آن را بگيرد بايد از حکومت فعلی تشکر کنيم چرا که اين حکومت کاری کرده است که اگر تمام آرا و عقايد معتقدان به سکولاريسم و ماترياليسم را از سراسر جهان جمع می کرديم، به فارسی ترجمه می کرديم، از طريق کتاب ها و رسانه ها به اطلاع مردم می رسانديم، در کلاس های درس آموزش می داديم، امکان نداشت، مردم به اين خوبی به ضرورت جدايی دين از حکومت پی ببرند و از ته دل و با تمام وجود خواهان حکومتی به دور از دخالت مذهب شوند. حتی اگر خدا بيامرز لنين ۵۴ جلد مجموعه ی آثار روسی اش به فارسی ترجمه می شد، و جناب مارکس تمام نوشته های آلمانی اش به فارسی در می آمد، و يا چرا راه دور برويم همين آقای ريچارد داوکينز که نام اش اين روزها در همه جا بر سر زبان هاست و کلی تلاش می کند مردم را با نشان دادن جلوه های تکامل زيستی آته ئيست کند و به مبارزه با خدا فرا بخواند تمام گفته ها و نوشته هايش به صورت کتاب در ايران بيرون می آمد محال بود اثری را که حکومت اسلامی در بی خدا کردن مردم و متنفر کردن آن ها از دين و مذهب گذاشت بگذارند. من اگر جای استاد ارجمند جناب دکتر نوری علا بودم و نشريه ای مانند سکولاريسم نو داشتم، حتما بر پيشانی آن يک تشکری چيزی از حکومت اسلامی به خاطر جا انداختن موضوع سکولاريسم در ميان مردم و بخصوص جوانان می کردم و اگر جای آقای ريچارد داوکينز بودم حتما در سايت خودم از اين حکومت به عنوان يکی از عوامل شناخته شدن و محبوبيت ام در مجامع روشنفکری ايران سپاسگزاری و قدردانی می کردم به اين اميد که هم چنان به کار خود ادامه بدهد و آن درصدِ باقی مانده ی مردد را هم به اين طرف براند تا بل‌که به اميد خدا فرجی حاصل شود.

********************

شنبه 17 بهمن 1388  ـ  6 فوريه 2010

دشمن انگشت به دهان مانده است

تحليلی از سردار سرتیپ دوم پاسدار یدالله جوانی

به گزارش خبرنگار ایلنا از اصفهان، سردار سرتیپ دوم پاسدار یدالله جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم اربعین حسینی در مسجد حبیب‌بن مظاهر اصفهان در سخناني به نکات زير اشاره کرد: انقلاب اسلامی ایران، که تداوم بخش نهضت عاشوراست، دشمنان خاص خود را دارد... دشمنان ما از ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی به این جمع‌بندی رسیده بودند که اگر قیام ملت به ثمر برسد و ریشه‌های این درخت استوار گردد، تمام معادلات جهان به هم خواهد خورد زیرا این انقلاب حرف جدیدی زده... وقتی جمهوری اسلامی با شعار "نه شرقی، نه غربی" به پیروزی رسید، افرادی که با پیشینه ایران و اسلام آشنا بودند و به دنبال سلطه بر جهان بودند به وحشت افتادند و شعارهای انقلاب آنان را نگران کرد... امروز در دهه چهارم انقلاب در شرایطی هستیم که با پیشرفت‌های صورت گرفته ایران به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. در حالی که قبل از انقلاب یک کشور جهان سومی بودیم... در موضوع هسته‌ای طی سال‌هاي گذشته همه قدرت‌های جهانی دست در دست هم دادند تا با امکانات بین المللی ملت ایران را متقاعد کنند که دست از پیشرفت‌های هسته‌ای بر دارد. ولی با مقاومت ملت کار به جایی رسیده است که امروز می‌گویند، چاره‌ای جز پذیرش یک ایران هسته‌ای نداریم و این نشانه تبدیل شدن ایران به یک قدرت جهانی است... مقام معظم رهبری در خصوص حوادث دههء چهارم انقلاب فرموده اند ”جامعه اسلامی ما اکنون با جنگ نرم دشمنان مواجه است که اساس کار دشمن در این جنگ نرم فتنه انگیزی است و امروز باید اولویت های کشور ما مقابله با جنگ نرم باشد و زمانی که دشمنان در این جنگ نرم ایجاد فتنه می‌کنند، اساس کار ما باید بر پایه بصیرت باشد.“.. همهء ما باید با جنگ نرم و فتنه آشنا باشیم تا بتوانیم مسائل دهه چهارم انقلاب را به خوبی تجزیه و تحلیل کنیم... در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت هدف تخریب پالایشگاه و غیره نیست، آنان مغز مردم را هدف قرار گرفته‌اند و از طریق ابزارهای خود مانند ماهواره، اینترنت و غیره به دنبال تغییر باورهای مردم به باورهای خود هستند. به همین دلیل است که ممکن است شما ببینید فرزند شما که از فضای مجازی اینترنت استفاده می‌کند ممکن است حرف‌های عجیبی بزند که البته وقتی از افرادی که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرده‌اند، سخنان عجیب می شنویم از یک جوان چه انتظاری می رود... ما در همين حوادثی که رخ داد با همهء وجود حضور صاحب‌الزمان را حس و لمس کردیم... دشمنان به این نتیجه رسیده اند که باید جمهوری اسلامی را به وسیله مردم ایران ساقط کنیم و گفتند جمهوری اسلامی را تنها افرادی می‌توانند ساقط کنند که خودشان بر سر کار آوردند، زیرا از این مساله نگران شده‌اند که کشوری با محوریت ولایت فقیه آن چنان در علوم و فنون جدید پیشرفت کرده که همه را انگشت به دهان گذاشته است».

********************

جمعه 16 بهمن 1388  ـ  5 فوريه 2010

امام راه انقلاب را از ليبراليسم، سکولاريسم و اومانيسم جدا کرد

علی لاريجانی

به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر، دکترعلی لاريجانی در آغاز جلسه علنی مجلس شورای اسلامی با گراميداشت سالروز ورود حضرت امام (ره) به ميهن اسلامی و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی چه در بعد داخلی و چه خارجی آنقدر صاحب درخشندگی است که مطالعه همه جوانب آن در ظرف زمانی سی و يک ساله ممکن نشده است. از مختصات نادر اين حرکت عظيم، ويژگی و خصوصيات معمار آن است که مرجعی صاحب سرّ و بصيرت و عارفی بزرگ و فيلسوفی عميق و سياستمداری تيزهوش است. جمع همه اين اوصاف که کمتر در شخصی جمع می شود، باعث شد تا راهبری اين مرد الهی پيش از اينکه بر ابزار حکومت ابتناء داشته باشد بر قلوب ملت ايران مستقر شد وبه همين جهت پس از ورود غرورآفرين اين مرد بزرگ، چنان سخنان وی به دل ها اثر گذاشت که در مدت ده روز حوادث بسيار پراهميت، سرنوشت ملت ايران راتغيير داد... اسلاميت، جمهويت، استقلال وآزادی ميراث امام (ره) برای نظام جمهوری اسلامی است. امام راحل به ملت آموخت که اسلام را به عنوان مکتب کامل در همه عرصه ها در نظر آوريم و سياست راستين از متن ديانت برمی خيزد و از اين طريق راه انقلاب را از ليبراليسم، سکولاريسم و اومانيسم جدا کرد و حکومت ايمان، اخلاق و سنت اسلامی مبنا قرار گرفت... اگر امروز عده ای تعارض غلط شعار برضد روسيه می دهند، کم توجهی و غفلت از يکی از ارکان انقلاب دارند که نظام جمهوری اسلامی از ابتدا بر استقلال از شرق و غرب، راه خويش را آغاز کرده و حتی در سخت ترين شرايط به هيچ يک از قدرت ها باج نداده است... اتحاد و برادری با يکديگر و وحدت جهان اسلام سفارش هميشگی امام به ملت بود ، اين دو امر کليد فتوحات انقلاب در سی و يک سال گذشته و راه رستگاری آينده است و اميدواریم  که در آستانهء بيست و دوم بهمن، همگان به وصيت آن مرد الهی دل سپارند که در ميان نصوص به جا مانده از امام هيچ امری به اندازه وحدت و برادری ميان ملت سفارش نشده و مبنای اصيل اين فکر در « اشداء علی الکفار و رحماء بينهم» نهفته است. بيست و دوم بهمن امسال می تواند حرکت مايوس کننده برای بيگانگان و حرکتی نمادين از پايداری ملی ، انقلابی و حرکتی وحدت بخش از امت اسلامی بر مبنای رهنمودهای رهبر معظم انقلاب باشد... قطعاً چنين تعريفی از بيست و دوم بهمن در مقابل دسايس آمريکا و رژيم صهيونيستی توان ملی ايرانيان را افزايش می دهد.

********************

پنج شنبه 15 بهمن 1388  ـ  4 فوريه 2010

خان جون و فشفشهء اسلامی !

کاوه روشنگر زاده

مادر بزرگی دارم که به او می گوییم خان جون.او زن کم نظیری است. واقعا یک استثناست. یک تکه کلام معروف هم دارد که می گوید «شنونده باید عاقل باشد». حالا چند روزی است بند کرده که بیست و دوم بهمن من هم با شما می آیم توی خیابان. هر چه به او می گوییم «خان جون! این ها یک مشت بی وجدان بی شرافت اند؛ از یک گروه بی همه چیز و بی اصل و نسب دستور می گیرند؛ پیر و جوان سرشان نمی شود؛ با بدترین سلاح ها می افتند به جان مردم؛ کتک می زنند، قمه کش اند و چماق دارند و لت و پار می کنند که یک مشت گرگ و گراز  سر کار بمانند؛ تو اگر با ما بیایی یک وقت دور از جان تان بلایی سرتان می آید و داغ تان به دل ما می نشیند» به خرج اش نمی رود که نمی رود.می گوید: «آفتاب عمر من لب بام است. چند روز زود یا دیر که توفیری نمی کند. رفتنی، رفتنی است. بگذارید دست کم مردم دنیا ببینند که این ها به پیرها هم رحم نمی کنند. بگذارید بدنام تر از بدنام ها بشوند. من که عمرم را کرده ام. آردم را بیخته ام و الک ام را آویخته ام. این سید علی سیاه روست که باید به فکر خودش باشد. این بدبخت ِ وامانده مغزش عیب و ایراد دارد و کار دستش داده که آخر عمری اسمش را گذاشته کنار اسم آغا محمد خان قاجار و چنگیز و هیتلر. بگذارید امثال من با سربلندی از این دنیا بروند و امثال سیدعلی توی بدنامی بمیرند. عوضش کشورمان آزاد بشود و شما جوانها یک نفسی بکشید از دست این جانورها. عمر ما که به باد رفت، دست کم شما ها خوب زندگی کنید».

باری، امروز که تلویزیون داشت باز هم «فشفشه» هوا کردن های رژیم را به نام «فرستادن موشک به فضا» پخش می کرد، خان جون نشسته بود کنار من و سرگرم سوزن زدن به تکه پارچه ای بود. حسابی به جوش آمدم وقتی تلویزیون به گونه ای مضحک داشت این خبر را پخش می کرد. ناگهان بیخودی زدم روی میز و گفتم: «احمق ها خیال می کنند با دسته کورها طرفند. گندم و برنج و روغن و هزار کوفت را از خارج وارد می کنند، به گدایی افتاده اند واسهء چند لیتر بنزین چون نتوانسته اند یک پالایشگاه بسازند توی سی سال، توی تولید مواد اولیه دارو ها عینهو خر توی گل وامانده اند، آنوقت واسه ما پز فشفشه می دهند. همین موبایل را که از طریق آن فرمان های بگیر و ببند صادر می کنند، همان دیفرانسیل و موتور اتومبیل هایی که  اوباش را توی اش می نشانند و آوار می کنند روی سر مردم – که مردم ساده و بی آزار را تکه پاره کنند - حتا همان کاسه توالت دخمه های جنایتکاری شان را هم فرنگی ها برایشان می سازند. همه ابزارهای مربوط به همین تلویزیون کوفتی شان، از خارج می آید؛ سنگ قبر را هم از چین می آورند و سجاده و مُهر را از کُره. اگر غربی ها واقعا تصمیم بگیرند این ها را تحریم کنند، نمی دانند چه خاکی به سرشان بریزند. سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و آجر بر دیوار. آن وقت هر چند وقت یک بار فشفشه می فرستند هوا و اسمش را می گذارند دستاوردهای علمی و تکنولوژیک دانشمندان مسلمان کشور و یک « مافنگی » مدرک قلابی می آید و درباره آن داد سخن می دهد».

کفرم حسابی بالا آمده بود. رو به تلویزیون داد زدم: «ای خاک عالم بر سرتان. شماها اگر راست می گویید، بروید یک اتومبیل بسازید، یک موتورسیکلت  یا حتا یک دوچرخه که یک پیچ اش هم از خارج نیامده باشد و پژو فرانسه و بنز آلمان و فلان کارخانه چین و کره کمکتان نکرده باشند. ماشین آلات سنگین که سهل است، بروید یک مته بسازید، یک مته که بشود بدنه همان دوچرخه فکسنی را با آن سوراخ کرد؛ بعد بیایید اراجیف ببافید».

وقتی داشتم هوار می کشیدم، نگاهم به خان جون افتاد که داشت از بالای عینک مرا می پایید. سری تکان داد و سوزن توی دستش را بالا برد و گفت: «مادرجون! این ها این تیکه آهن صاف فسقلی را هم نمی توانند بسازند،  چه رسد به موشک به اون بزرگی. سی سال است دارند سوزن را از چین می آورند. نخ و پارچه که جای خود را دارد. پس تو بیخودی خون ات را کثیف نکن. من که همیشه گفته ام شنونده باید عاقل باشد. مردم ما دیگه عقلشان می رسد. فهمیده اند چه کلاهی سرشان رفته و چه شامورتی بازی هایی سرشان در آورده اند. فهمیده اند "دجال" یعنی چی و "سوار" یعنی کی. فهمیده اند چه فرقی هست میان گوهر و خرمُهره و نباید افتاد دنبال هر کس و ناکس. فقط تو یادت نره که من هم بیست و دوم بهمن می خواهم با شماها باشم. می خواهم بیایم بیرون. می خواهم میان مردم باشم. توی خیابان و به دست چماقدارهای سیدعلی قاتل بمیرم بهتر که توی رختخواب. همین بیرون آمدن پرونده همه این تخته حوضی ها و شامورتی بازی ها را می بندد. همه خسته شدیم از حرف، به جای حرف، باید کاری کرد!»   

********************

چهار شنبه 14 بهمن 1388  ـ  3 فوريه 2010

نامه ای به دکتر، پروفسور هزار عنوان پر بار دیگر)، آقای منوچهر صهبایی

رهبر محترم سمفونی موسوم به "صلح و امید"

این یک نامه ی اعتراضی به شماست از سوی جوانی سی ساله مقیم ایران که از قضا موسیقی هم خوانده و بسیاری از کنسرت های شما را هم در تالار وحدت دیده و با آثار بسیاری از آهنگسازان سمفونیک ایرانی از راه سی دی های شما آشنا شده و بخشی از تشنگی خود را از این راه بر طرف کرده و دست کم به همین یک دلیل از شما سپاس گزار بوده و در برابر ایراد بسیاری از دوستانش به شما که می گفتند چرا آقای صهبایی کار های مناسبتی را رهبری می کند و هزار چیز دیگر پاسخ می داده اینها به خود آقای صهبایی ربط دارد نه به دیگران. اما از چند روز پیش دیگر این چنین فکر نمی کنم، وجود شما درسی شده است برایم از اينکه با هر درجه ای از دانش و مهارت در زمینه  های تخصصی یک انسان در حد موجودی بی عاطفه و بی وطن می تواند سقوط کند ...

نمی دانم خبر کشته شدن صد ها جوان برومند ایران زمین را در خیابان های تهران و زندان های رژیم شنیده اید – که بعید است نشنیده باشید – و نمی دانم با شنیدن این خبر ها ناراحت شده اید – که بعید است شده باشید – اما مطمئن هستم خبر اعدام دو جوان ایرانی را در روز 5 شنبه 8 بهمن شنیده اید و مطمئن هم هستم که ذره ای ناراحت نشده اید، چه اگر شده بودید  رهبری سمفونی گوش خراش ننگ و جنایت را که بر آن نام "صلح و امید" گذاشته اند رها می کردید و بر می گشتید به همان سوییس و به پژوهش و آموزش خود می پرداختید .

اما آقای صهبایی؛ اگر این خبر را هم نشنیده اید الان از من بشنوید – هر چند می دانم در شما تاثیری نخواهد داشت: پدر آرش (یکی از دو جوان اعدام شده) می گوید ک 5 شنبه به من گفتند بیا برای ملاقات پسرت در زندان، وقتی رفتم  گفتند ملاقات ندارد، در راه بازگشت از زندان از رادیوی ماشینم شنیدم که پسرم اعدام شده.

آقای دکتر پروفسور و... صهبایی! می توانید صحنه را تصور کنید؟ می توانید خودتان را جای این پدر بگذارید؟ (آرش تقریباً همسن آریا، پسر شما، بود). يعنی می خواهید بگویید حتماً علیه امنیت ملی اقدام کرده و بابت اش مجازات شده؟ بله، این امنیت برای جیره خوارانی چون شما بر پا ست و آرش علیه آن اقدام کرده بود. ندا و اشکان و سهراب و صدها جوان دیگر هم کشته شدند چون علیه همین امنیت رژیم و مزدورانی چون شما بر پا خواسته بودند. آن هم به یک دلیل ساده: می خواستند در فضایی نفس بکشند که دست کم ده درصد آزادی ها و رفاه سویس – همان جایی که پسر هنرمند و برومند شما بزرگ شده – را داشته باشند .

آقای دکتر پروفسور.... صهبایی! ایران سرانجام از چنگ این دژخیمان رها خواهد شد و خون این کشته شدگان راه آزادی به بار خواهد نشست و آنگاه سمفونی راستین صلح و امید به دست جوانان آزاده ی ایران در تمام دنیا طنین انداز خواهد شد. هر چند الان هم مقدمه ی این سمفونی در حال نواخته شدن  است ولی گویا گوش حساس و "آبسلوت" شما از شنیدن آن ناتوان است .

آنچه شما بر آن سواری می کنید کشتی شکسته و در حال غرق رژیمی است که بر خون پاک کشتگان راه آزادی میهن شناور است . تا زمان باقیست از این کشتی پياده شوید و با مردم همراه.

نوید آزادی

navidazadi88@gmail.com

********************

پيوند به ويدئوی اعتراض ايرانيان مقيم هلند بهنگام اجرای اين برنامه>>>

********************

جوان ها بدون صيغه با غريزهء جنسی چه کنند؟

علی مطهری

به گزارش ایسنا، علي مطهري، با انتقاد از سياست‌هاي فرهنگي دولت، ابراز عقيده كرد: برخي از سياست‌هاي فرهنگي دولت سياست‌هاي مطلوبي نيست. گاهي در اجراي احكام اسلام نوعي تاثيرپذيري از فرهنگ غربي وجود دارد. سياست‌هاي فرهنگي دولت را افرادي مثل آقاي مشايي تعيين مي‌كنند كه عقايد و برداشت درستي از اسلام ندارند و اين نقايص بايد رفع شود... ما به عدالت به مفهوم نبودن تبعيض در جامعه معتقد هستيم، يعني همه افراد بايد در شرايط مساوي باشند مثل يك مسابقه ورزشي كه هركس تلاش و آمادگي بيشتري داشت در نتيجه از سايرين پيش خواهد افتاد. در اجتماع نيز وضع به همين صورت است، بايد مردم در شرايط مساوي فعاليت كنند، حال يك كسي نيروي كار بيشتري دارد، يك كسي قوه ابتكار بيشتري دارد، يا استعداد بيشتري دارد و از سايرين جلو مي‌افتد. اين مقدار تفاوت‌ها در جامعه اسلامي قابل پذيرش است و به رسميت شناخته شده است... در زمينهء‌ معنويت و اخلاق نيز نمي‌توان گفت در نقطه‌ ايده‌آلي قرار داريم. در رعايت اخلاق اسلامي و فرهنگ عمومي نقاط ضعفي داريم. نحوه‌ برخورد مردم با يكديگر، شاد نبودن مردم، رعايت نكردن قوانين راهنمايي و رانندگي، رعايت نكردن نظافت در بسياري از نقاط عمومي درون و بيرون شهرها يا رعايت نكردن حقوق ديگران از نقاط ضعف ماست. اين مسائل نشان مي‌دهد كه هنوز به الگوي اسلامي نزديك نشده‌ايم. من اصلاح اعتقادات نسبت به اسلام و راه‌حل‌هاي اسلامي را شرط اصلي در بهبود عملكردها براي تحقق كامل آرمان‌هاي انقلاب می دانم... ابتدا بايد اعتقادات‌مان را نسبت به اسلام و راه‌حل‌هاي اسلامي اصلاح كنيم. در بسياري از زمينه‌ها اعتقادي به احكام اسلام نداريم اگر چه ممكن است آن را به زبان نياوريم ولي وقتي صحبت مي‌كنيم، مشخص مي‌شود كه فكر مي‌كنيم اسلام براي اداره امور در اين دوره كافي نيست. به طور مثال وقتي درباره‌ مشكلات خانوادگي وارد بحث مي‌شويم، حتي در كميسيون‌هاي مجلس وقتي بيان مي‌شود اسلام براي نظام خانواده تمهيداتي مانند ازدواج موقت و تعدد زوجات را پيش‌بيني و ازدواج دائم را براي نيازهاي جامعه كافي ندانسته است، ولي در عمل با آن مخالفت مي‌شود... در دوره‌اي كه فاصله بين تحصيل و ازدواج و سن بلوغ طبيعي و اجتماعي جوانان زياد شده است و مثلا جوانان تا بيست و پنج سالگي يا بالاتر نمي‌توانند ازدواج كنند، در صورتي كه غريزهء جنسي به آنان فشار آورد، بايد چه كار كنند؟ اسلام براي چنين شرايطي ازدواج موقت را تعيين كرده است، ولي حتي افراد متدين و حزب‌اللهي با اين حكم اسلامي مخالفت مي‌كنند؛ يعني حاضريم فساد و فحشا در جامعه وجود داشته باشد ولي راهي كه اسلام پيشنهاد كرده، نباشد. در ساير حوزه‌هاي فردي و اجتماعي نيز چنين رويه‌اي حاكم است.

********************

سه شنبه 13 بهمن 1388  ـ  2 فوريه 2010

انقلاب اسلامی را از ديدگاه پنبه دانه خواران تعريف کنيد

انشائی از: حجت‌الاسلام سيد حسن عاملي

به گزارش ايرنا، حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن عاملي، نمايندهء ولي فقيه و امام جمعهء اردبيل، روز دوشنبه در ديدار با مسوولان و مديران استان اردبيل به مناسبت شروع دههء مبارک فجرگفت: «اين انقلاب بي نظير تاريخ که توسط رهبر کبير آن حضرت امام خميني (ره) بنيان گذاري شد با پشتيباني مردم مسلمان و ولايت مدار ايران اسلامي با عزت و اقتدار روزافزون به جلو مي رود و ميهن عزيزمان به برکت اين تحول عظيم و در سايه خون هزاران شهيد گلگون کفن به قله هاي رفيع پيشرفت دست مي يابد... هنگامي که جهان غرب به سرکردگي استکبار، در آتش مادي گرايي مي سوخت و پوچ گرايي و بي هويتي روز به روز مردم اين کشورها را از خود بيگانه مي کرد حضرت امام خميني (ره) با پيروي از رسول گرامي اسلام (ص) با پي ريزي و به ثمر رساندن انقلاب اسلامي ايران ملت ايران را به عنوان الگوي عزت و اقتدار براي مردم و مستضعفان ساير کشورهاي جهان مطرح کردند... با پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، غرور و هيمنه کشورهاي استکباري مانند آمريکا و رژيم اسراييل شکسته شد و داعيهء ادارهء امور جهان و ايجاد نظم نوين جهاني از آنان سلب گرديد ...به برکت به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ايران اکنون در اکثر کشورهاي دنيا شاهد برچيده شدن بساط فساد و منکرات هستيم چرا که مردم در کشورهاي غربي نيز با پيروي از مردم شريف ايران اسلامي به اينگونه مسايل به ديده منفي مي نگرند و آنها را مسبب فرو رفتن جامعه غربي در منجلاب فساد و سقوط ارزش هاي اخلاقي و انساني مي دانند... با همين شعار نه شرقي و نه غربي که از سوي انقلاب اسلامي ايران مطرح شد قطب جديدي در دنيا به وجود آمد که پايهء آن معنويت، ديانت، اخلاق و عزت انسان ها است و هزاران نفر از مردم آزاده در کشورهاي مختلف طالب اين تفکر بوده و آن را مي پسندند. حضرت امام خميني (ره) در مفاهيم حکومتي خودشان بر وحدت کلمه، مردم ‌سالاري ديني و ارتقاي کرامت انساني تاکيد داشتند... شعار "مرگ بر آمريکا" براي هر يک از مردم مسلمان ايران افتخار و عزت و براي رژيم اسراييل مايه ذلت است و اين شعار اکنون مورد پسند همه آزادي‌خواهان و آزادگان جهان مي باشد... مبارزه قاطع با رژيم اشغالگر قدس و به رسميت نشناختن آن رژيم از افتخارات انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) است و اين انقلاب با تفکر ضد ليبراليسمي خود طومار استکبار جهاني را در هم پيچيده است... همهء ما ايرانيان بايد قدر دست آوردها و نعمت هاي عظيم انقلاب اسلامي به ويژه آزادي و استقلال را بدانيم... مردم با حرکت يکپارچه خود در راهپيمايي 22 بهمن ضمن تجديد ميثاق خود با آرمان هاي امام خميني (ره) و بيعت با مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي تمام توطئه ها و شيطنت هاي دشمنان اين مرز و بوم را نقش بر آب خواهند کرد».

********************

دو شنبه 12 بهمن 1388  ـ  1 فوريه 2010

هفتاد درصد مردم از گرانی رنج می‌برند اما حاضرند خون شان را فدای حفظ رهبر کنند

آيت‌الله نوري همداني

به گزارش ايلنا، آيت‌ الله نوري همداني، در ديدار جمعی از خانواده‌های معظم شهدا و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور، با اشاره به اینکه یکی از ارکان سه گانه انقلاب اسلامی «مردم» هستند، اظهار داشتند: باید بیکاری را ریشه کن کرد؛ زیرا فقر و تبعیض نباید در جامعه اسلامی وجود داشته باشد... هفتاد درصد مردم از گرانی و قیمت بالا کالاهای اساسی رنج می‌برند در صورتی که مردم را باید راضی نگه داشت... در نظام جمهوری اسلامی ایران مسئله رفاه و آسایش مردم اهمیت فراوانی دارد و این مردم همان مردمی هستند که با ایثار جان و مال خود در دوران هشت سال دفاع مقدس مردانه جنگیدند». وی، با اشاره به 22 بهمن پيش رو، خاطرنشان كرد: «مردم باید 22 بهمن ماه امسال با خروش عظیم خود در برابر فتنه‌گران بایستند... مردم حاضرند تا آخرین قطره خونشان استقامت کنند تا رهبر و انقلاب را حفظ نمایند، لذا دشمنان بدانند مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است... از سراسر ایران هزاران نامه و طومار به دفترم ارسال شده است و مردم ابراز داشته اندکه تا آخرین قطرهء خون از انقلاب و ولایت فقیه دفاع خواهند کرد».

 

در دو ماه پاياني طرح‌هايي براي برون‌رفت از اين وضعيت اجرا مي‌شود

آيت‌الله محمد يزدی، رئيس جامعه مدرسين حوزهء علميهء قم

محمد يزدی، رئيس جامعهء مدرسين حوزهء علميهء قم، در گفتگو با خبرنگار فارس در قم در پاسخ به سئوالي در ارتباط با اينكه «آيا بايد صحنه‌گردان‌هاي حوادث پس از انتخابات را مجازات كرد يا به منظور حفظ وحدت آن را در نظام پذيرفت؟» اظهار داشت: «مقام معظم رهبري فرموده‌اند ما درصدد حذف نيستيم، بلكه براي جذب تلاش داريم، بنابراين تا جايي كه راه جذب باقي است ما با دفع موافق نيستيم». وي با بيان اينكه افراد بايد خود در اين مورد تصميم بگيرند، تصريح كرد: «افراد بايد خودشان تصميم بگيرند كه از شرايط استفاده كنند و به دامن جامعه و نظام بازگردند». رئيس جامعهء مدرسين حوزهء علميهء قم اضافه كرد: «البته اگر اين عده در جايي كه هستند بايستند و بر موضع خود پافشاري كنند نظام كار خودش را انجام خواهد داد». وي از فتنهء پس از انتخابات به عنوان خطر بزرگي ياد كرد و ادامه داد: «اكنون طراحان تلاش مي‌كنند تا از معركه خلاص شوند و به اصل نظام بپيوندند». يزدي با بيان اينكه طراحان اين حوادث تلاش دارند تا به اصل نظام بازگردند، گفت: «آنها مي‌خواهند كسي نداند كه از طراحان اين حوادث بوده‌اند». وي با بيان اينكه هريك از اين طراحان تلاش مي‌كند تا بازگشت به نظام را به نام خود تمام كند، اظهار داشت: «در دو ماه پاياني امسال طرح هائی برای برون رفت از اين وضعيت اجرا می شود».

********************

رررررررر