«شبکهء جهانی سکولارهای سبز» از همه معتقدان به لزوم انحلال حکومت مذهبی و استقرار حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر دعوت می کند تا به اين شبکه بپيوندند.

برای اطلاع بيشتر به اين سايت مراجعه کنيد: www.seculargreens.com

دربارهء معنای سکولاريسم نو  |  دربارهء نشريهء ما |  آرشيو صفحات اول  |   فهرست مقالات  |   آرشيو کارنامهء اتحاد  |   تماس   |   جستجو   |  فيلترشکن  |   English Section

اين  نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود

پيوندها

خبرهای شبکهء سکولارهای سبز

مطالب شمارهء قبل سل سوم ـ شماره 929ـ  دوشنبه 24 آبان 1389 ـ 15 نوامبر 2010

دو کتاب از

اسماعيل نوری علا

مبانی سکولاريسم نو

سکولاريسم نو برای ايران

نحوهء سفارش و خريد >>>

گفتگوهای اختصاصی ما

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>

اعلاميهء جهانی حقوق بشر

اعلاميه ها

و ميثاق های بين المللی

«حقوق متهم»

نوشتهء عبدالفتاح سلطانی

و مهناز پراکند

(فايل پی.دی.اف)

حقوق خود را بيشتر بدانيد

مجموعه ای از مقالات دربارهء

قتل علم زندانيان سياسی

گزيده هائی از

سخنان خمينی

رنگين کمان

برای آزادی، دموکراسی،

جمهوری و لائيسيته

===========

سکولاريسم برای ايران

===========

نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها)

===========

ريشه کنی تبعيض

=============

خبرنامهء گويا

==========

دانشجو نيوز

==========

ايرانيان دات کام

===========

آژانس خبری کورش

===========

نيلگون

===========

آسمان ديلی نيوز

===========

رضا پهلوی

===========

فراتايمز

===========

مقالات سياسی

===========

ايرانسکوپ

===========

پارس ديلی نيوز

===========

مردانی نيوز

===========

خواندنیها

===========

پشتيبانان

===========

بلاگ نيوز

===========

اصغر آقا

===========

الفبا

=============

اخبار روز

===========

ايران امروز

=============

خبرنگاران ايران

=============

انقلاب مشروطيت ايران

=============

اتحاد جمهوریخواهان ايران

============

تارنمای جمهوريخواهان

دموکراتيک و لائيک

===========

حزب مشروطهء ايران

=============

روزنه دات کام

=============

لج ور

===========

 سامان نو

===========

آينده نگری

===========

گفتگو

============

هزل (وبلاگ حميدرضا رحيمی)

===========

پيام دانشجو

وبلاگ مهندس طبرزدی

===========

وبلاگ کورش زعيم

===========

مجموعهء فعالان حقوق بشر

در ايران

===========

انجمن سکولارهای سبز کلن

آغاز بکار کرد>>>

نظرخواهی از اعضاء، دربارهء

اساسنامهء شبکهء سکولارهای سبز

 و روند اعلام نامزدی برای عضويت در شورای هماهنگی شبکه آغاز شد>>>

سکولاريسم و جنبش سبز

ماشالله عباس زاده

سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور

در تفسير خبر صدای امريکا>>>

گزارشی از شب انجمن

سکولارهای سبز تورنتو

در اول آبان 1389>>>

اعضاء کميته نظارت بر تصويب اساسنامه

و انتخابات شورای هماهنگی شبکه

معين شدند>>>

انجمن سکولارهای سبز ونکوور

آغاز بکار کرد

از صفحهء  فيس بووک انجمن

ديدار کنيد>>>

توضيحی از اسماعيل نوری علا

دربارهء حملهء آقای داريوش همايون

به سکولارها

بنا به پيشنهاد شورای هماهنگی شبکه،

انجمن های حرفه ای سبز بوجود ميآيند.

بزودی چند انجمن، از جمله انجمن ميراث فرهنگی و زيست محيطی سبزهای سکولار، انجمن هنرمندان سبزهای سکولار، و انجمن نويسندگان سبزهای سکولار اعلام موجوديت خواهند کرد. از متقاضيان عضويت در شبکه خواسته شده که اعلام دارند خواهان عضويت در کدام يک از اين انجمن های حرفه ای هستند.

دولت در تعليق، ملت در انتظار

مجید محمدی

انعکاس اين احساس تعليق در سمت دولت در جامعه به صورت انتظار عمومی برای سقوط جلوه گر شده است. بيش از سه دهه است که کارشناسان علوم اجتماعی و فعالان سياسی ايرانی در مذاکرات خصوصی و پشت درهای بسته و مهمانی‌های خانوادگی با اين سوال مواجه شده‌اند که "اينا کی می رن؟" در ابتدای تاسيس جمهوری سلامی اين پرسش از سوی گروه معدودی مطرح می شد اما با گذشت زمان و با تصفيه‌‌های دائمی و ناراضی تراشی‌های هميشگی بر تعداد پرسش کنندگان همواره افزوده شده است. اين پرسش اکنون همه گير شده است. اين پرسش هيچگاه در جوامع دمکراتيک از سوی سر سخت ترين مخالفان حکومت مطرح نمی شود چون "اينا" يا گروه حاکم مستقر پس از يک دوره‌ی کوتاه خود به خود می روند و جای خود را به گروهی ديگر می دهند.>>>

بلاتکلیفی های اسماعیل نوری علا

و سکولاریزم نو!

سعید صالحی نیا،

از حزب کمونيست کارگری

جامعهء ایران بر سر یک دوراهی بزرگ است. این دو راهی بین حکومت "آخوندی" و مکلاها نیست! این دوراهی بین جامعهء بهره کشی سرمایه داری و نمودهای ایدئولوژیک مذهبی و غیر مذهب ایش از یکسو، و جامعهء سوسیالیستی، آزاد و برابر است. ارائهء سطح و عمق مسئلهء جامعهء معاصر و پاسخ های هر گرایش سیاسی، باید قدرت انتخاب مردم را بالا ببرد. مردم نه از طریق "اتحاد اپوزسیون" بلکه از طریق انتخاب گرایش با پاسخ صحیح تر است که گرایشی را باید بالا بکشند و تبدیلش کنند به "حریف قدر رژیم کنونی ایران". امیدوارم خواننده گرامی با خواندن این مقالهء من و مقایسه اش با مقالهء اسماعیل نوری علا قضاوت کند که کدام پاسخ درست تر است!>>>

گورهای در انتظار يا زمين بازی بچه ها

آرشيو

کتاب «ترک های امروز»

کتاب «درد اهل ذمه»

به سردبيری عباس پهلوان

شبکه سراسری

همکاری زنان ايرانی

===========

شبکه همبستگی

 با مبارزات زنان ايران

===========

تريبون ايران

اين نوابغ کجا هستند؟

يک خواننده

تصویری در گوگل ریدر دیدم که بریده‌ای از روزنامه‌ی اعلام نتایج کنکور سراسری در سال هزار و سيقد هشتاد را نشان می‌داد. یک نفر کامنتی گذاشته بود: «سوال اینه که از اینا چند نفرشون الان ایران هستند هنوز؟» دانستن جواب این سوال برای من جالب بود و یک جستجوی کوچک انجام دادم. نتایج جالب‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم. حیفم آمد منتشرش نکنم. قضاوت با خودتان!

ندا ناطق (نفر اول رشته ریاضی): استانفورد، آمریکا

اشکان برنا (نفر دوم رشته ریاضی): برکلی کالیفرنیا، آمریکا

احسان شفیعی پور‌فرد (نفر سوم رشته ریاضی): ایلینویز، آمریکا

محمد فلاحی سیچانی (نفر اول رشته تجربی): میشیگان، آمریکا

محمد امین خلیفه سلطانی (نفر دوم رشته تجربی): اطلاعات خاصی پیدا نکردم

پیمان حبیب اللهی (نفر سوم رشته تجربی): هاروارد، آمریکا

محمدرضا جلایی‌پور (نفر اول رشته انسانی): زندان اوین، تهران

ديدگاه سياسی فقاهت شيعهء امامی

و چالش سکولاريسم

به دست گرفتن قدرت سياسی به وسیلهء دینکاران ِ شيعهء ايرانی، تأسيس «حکومت اسلامی» در نقاب «جمهوری اسلامی»، و نيز ظهور منصب بی پیشينهء «ولايت فقيه»، همگی، نه تنها چرخشی حيرت‌انگيز را در زندگی سياسی ایران موجب شده و معادلات تازه و عمده‌ای را در عرصهء تاريخ سياسی آن مطرح ساخته‌اند بلکه، به گونه‌ای درونی، دگرگونی‌های بی‌سابقه‌ای را برای قشر دينکار و موقعيت آن در جامعهء ايرانی به همراه آورده‌اند. از همین رو، می‌توان گفت اکنون هم ايران و هم قشر دينکارانی که «مذهب رسمی» اين کشور را نمايندگی می‌کنند، ديگر همانی نيستند که پيش از انقلاب پنجاه و هفت اين کشور بودند. مطلب نسبتاً بلند حاضر، به اختصار به چگونگی این دگرگونی‌ها اختصاص دارد.>>>

میزان رای دشمن است؟!

مسعود شریف

کارکرد اصلی «دشمن» فرافکنی است. دشمن ما را قادر می‌سازد مشکلات و ناکارآمدی خود را به گردن او بیندازیم. اگر بخواهیم از اصطلاحات معنا‌شناختی کمک بگیریم، یک دال تهی است که مدلول ندارد. به زبان ساده‌تر، فضایی خالی است که محتوایی ندارد. به همین دلیل به ما اجازه می‌دهد آن را با انواع و اقسام چیزها پر کنیم. یک‌روز می‌تواند بارِ کاستی‌های اداری ما را به دوش کشد، روز دیگر ناتوانی و بی‌سامانی اقتصادی‌مان را، فردا روزی ناکامی سیاسی‌مان را، و چه بسا بی‌تدبیری و قلدرمآبی دیپلماسی‌مان را. هر آن‌چه خارج از اختیار و کنترل ماست می‌تواند به او حمل شود. هر آن‌که با ما در افتد در دم وابسته به دشمن و بیگانه است.>>>

راست‌ها، چپ‌ها؛

خوبی‌ها و بدی‌های هرکدام

ناصر کاخساز

راست‌ها محافظه‌کارند؛ سخنگویان سرمایه‌داری‌اند؛ بازار کار را رشد می‌دهند؛ طرفدار امنیت اقتصادی و اجتماعی‌اند؛ تنها زیر فشار به برنامه‌ی عدالت اجتماعی تن می‌دهند؛ مخالف تعمیق دموکراسی هستند و هرجا دستشان برسد آن را قیچی می‌کنند؛ پراگماتیست‌اند، و بسیار بیشتر از چپ‌ها به منافع شخصی خود وابسته‌اند؛ طرفدار تمامیت ارضی‌اند؛ پختگی سیاسی دارند؛ برنامه‌ی سیاسی و اقتصادی روشنی دارند؛ دچار تغییر و تحول اساسی نمی‌شوند و به همین سبب در انتخابات آزاد سنتا از اعتماد مردم برخوردارند.

چپ‌ها صمیمی و روراست‌ و با شهامت و شجاع‌اند؛ ساده و عاطفی و عدالت‌خواه‌اند؛ طرفدار طبقات محروم‌اند و برای آن‌ها رفاه می‌خواهند؛ معتقدند که آزادی فردی، اگر از حد معینی بیشتر باشد، به سود سرمایه‌داران تمام می‌شود؛ بدبین و اخمو و شتابزده و اهل شعارند؛ و دائم در معرض تغییرات نظری هستند و به همین سبب جهان به آن‌ها بی‌اعتماد است و در انتخابات معمولا به راست‌ها می‌بازند.

خطر عمده‌ی چپ‌ها در طرح نابجا و نابهنگام مسئله‌ی ملی است. این چشم اسفندیار آنان است. آن‌ها در کمال صمیمیت می‌توانند تمامیت ملی کشور را برباد دهند؛ خطری که می‌تواند در روند سوسیال دموکراتیزه شدن آن‌ها منتفی شود. چپ چشم انداز تغییر دارد. اما به سبب سرعت رویدادها در این دوران، این خطر می‌تواند فرصت تحقق آن چشم انداز را از بین ببرد.(بيست و هشتم خرداد 89)

تاریخ و تقدیر و تدبیر

جمهوری اسلامی بخشی از تاریخ ما هست، لیکن تقدیر ما نیست. تاریخ، این دوره را پشت سر خواهد نهاد ولی با کدام تدبیر؟ مشکل نه در کمبود حزب و گروه و «اتحاد» است، نه در کمبود نشست و منشور و کنفرانس و نه در رسانه‌هایی که در جهان مجازی و غیرمجازی به دنبال مخاطبان واقعی می‌گردند. مشکل در کمبود یک پیوند درونی است تا این همه  موجودیت‌های پراکنده را به یک نیروی مجسم و واقعی تبدیل سازد. تاریخ در جستجوی این تدبیر است تا بر آنچه «تقدیر» نمایانده می‌شود، لگام بزند و آن را در مسیری سزاوار بیندازد.>>>

انقلاب پنجاه و هفت،

برای آزادی و برابری و رفاه بود

نه «اسلام»!

بهرام رحمانی

نقش طبقات و حضور در تحولات سیاسی و اجتماعی یکی از بنیادی ترین مباحث جامعه شناسی سیاسی و از مهم ترین تحلیل وقایع و تحولات تاریخی است. اگر به صف بندی های سیاسی و اجتماعی دوران انقلاب پنجاه و هفت و قبل از آن نگاه کنیم بی شک آن نیروی عظیمی که جان فشانی کردند؛ از جان و مال خود مایه گذاشتند تا انقلاب به ثمر برسد نیروی طبقه کارگر و مردم زحمت کش و طبقهء متوسط شهری تحصیل کرده بودند. >>>

گفتمان سکولار ـ دموکراتیک چرا و چگونه شکل گرفت؟

مهرداد مشایخی

اگر زمینه‌ها و مولفه‌های یک «گفتمان سکولار ـ دموکراتیک» در دهه هشتاد پی‌ریزی شد، این جنبش سبز بود که این گفتمان را در عرصه سیاست واقعی رو در روی دو گفتمان رقیب، یعنی «محافظه‌کاری دینی» و «اصلاحگری دینی» قرار داده است. مبحث سکولاریسم در یک سال اخیر، توجه بسیاری را در ایران و جامعه برون‌مرزی به خود جلب کرده است و سبب یک خودآگاهی سکولار در میان بخش‌های قابل توجهی از جامعه ایرانی شده است. «گفتمان محافظه‌کاری دینی» و نیروهای اجتماعی حامی آن بی‌آینده هستند و فقط رو به زوال دارند. چالش اصلی جامعه روشنفکری ـ سیاسی ایران در سال‌های آینده میان «گفتمان اصلاح‌طلبی دینی» و «گفتمان سکولار ـ دموکراتیسم» خواهد بود.>>>

امیركبیرعامل نفوذ سكولاریسم در ایران بود

علم‌الهدی، امام جمعهء مشهد

‌سكولار شدن جامعه دینی، اصل و ریشه انحراف جریان مشروطیت و حاكم شدن جریان دیكتاتوری پهلوی و تمام مشكلات و حوادث سوء سیاسی بوده است. سكولاریزم كه با رشد فناوری در سرزمین غرب همراه شد، سمی بود كه در كشور ما تزریق شد و باعث عوارض سوء اجتماعی و سیاسی در كشور ما شد. در زمان ناصر‌الدین شاه هیأت ایرانی وقتی وارد روسیه شد، با پیشرفت‌ فناوری در روسیه روبه‌رو شد. در زمان برگشت به كشور تعدادی از آن‌ها دیگر نماز نمی‌خواندند، چرا‌ كه می‌گفتند عقب‌افتادگی ما از دین است و بنابراین برای جبران این عقب‌ماندگی به براندازی دین اقدام كردند. همین موضوع باعث شد امیركبیر در زمان تأسیس دارالفنون تدریس و آموزش‌های دینی را منع كند و به عنوان یك اصل قرار دهد زیرا بر این باور بود كه آموزش‌های دینی باعث رشد نكردن فناوری می‌شود.>>>

بهای سنگین مفاهیم منسوخ در سیاست خارجی ایران

فرج سرکوهی

در سی سال گذشته ساختار جهانی و مفاهیم سیاسی و از جمله مفاهیمی چون «استقلال» و «منافع ملی» چندین بار دیگرگون و بازتعریف شده اند اما مبانی نظری سیاست خارجی جمهوری اسلامی همچنان بر مفاهیم منسوخ و کهنه برآمده از ناسیونالیزم دوران جنگ سرد یا مفاهیم برآمده از باورهای مذهبی طراحی می شود. بازماندن از توسعه اقتصادی و صنعتی، عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی، استبداد سیاسی، حراج منابع نفت و گاز برای جلب حمایت سیاسی یا خرید سلاح و... بهای سنگینی است که پیروی حکومت از این مفاهیم کهنه بر ملت ایران تحمیل می کند.>>>

آیا صحت دارد؟!

فرهاد جعفری

يکی از عمده‌ترین و اصلی‌ترین تکنیک‌های «دستگاه تبلیغی اسلام ‌سیاسی»، در مواجهه و رقابت با سکولارها و سکولاریزم، «سکولارخواندنِ یک اسلامگرای سیاسی» بوده است. آن‌چنان‌که همیشه و همه‌گاه، انقلابیون و اسلامگرایی چون آقای «بنی‌صدر»، «مسعود رجوی»، «ابراهیم یزدی»، «محمدخاتمی»، «بهزاد نبوی»، «حجت‌الاسلام محتشمی‌پور‌»، «حجت‌الاسلام موسوی خوینی‌‌ها»، «کروبی»، «میرحسین موسوی» و امثالهم را نشان مردم می‌داده و آنها را «سکولار» (یا لیبرال!) می‌خوانده است. و بدین‌ترتیب: بدنه‌ی اجتماعی اسلامگرای مخالفِ جریان چپ مذهبی را نسبت به سکولاریزم؛ «بدگمان‌تر» می‌کرده است. و به بدنه‌ی اجتماعی خنثی یا خاکستری؛ «نشانی غلط» می‌داده و آنان را به سمت مورد نظر خود هدایت می‌کرده است.>>>

جمهوریت و بحث آلترناتیو

کامران صادقی

در ابتدا اشاره کنم که من با جهت گیری کلی بحث های آقای نوری علا موافق هستم. ولی عدم پرداختن به فاکتور جمهوریت در آلترناتیو دموکراتیکی که قرار است در افق مبارزاتی جامعه شکل بگیرد، ورود به به یک دیالوگ جدی با ایشان و مجموعه ای که ایشان در آن فعال هستند را مشکل می کند. این تصور که بیان روشن مفهوم ها و به داوری مردم گذاشتن آنها، مانع ایجاد یک آلترناتیو ملی خواهد شد، هنوز متاثر از الگوهای گذشته است، که بر مبنای آنها ابتدا باید دشمن اصلی را کنار زد، پس از آن وقت کافی برای پرداختن به "جزئیات" خواهد بود. انقلاب بهمن نشان داد که این محاسبه به ظاهر معقول، در عمل می تواند حاصل همه زحمات را بر باد دهد. اگر نپرداختن به جمهوریت، به خاطر ملاحظه کسانی است که هنوز در نوستالژی بازگشت خانوادهء پهلوی به قدرت به سر می برند، باید گفت که در تناقض با جوهر دموکراتیک آلترناتیوی است که مد نظر است. چرا که سلطنت در ذهنیت معاصر جامعه ایرانی مترادف است با کودتای رضا خانی، با کودتای 28 مرداد، با سرکوب آزادی و آزادی خواهان، با حراج استقلال و ثروت های ملی ایران. استلالی که بیشتر محتمل است و از زوایای مختلفی مطرح می شود اینست که "ما نمی خواهیم برای مردم تعیین تکلیف کنیم. نظام آینده بعد از رژیم حاکم را مردم مشخص خواهند کرد". این استدلال استحکام چندانی ندارد و بیشتر رنگ و بوی لفاظی های پوپولیستی را دارد تا یک بحث جدی. چرا که در اینجا بحث بر سر تعیین تکلیف برای مردم نیست، بلکه درست بر عکس. بحث بر سر این است که در داوری نهائی مردم، در رابطه با پروژه های موجود، کدام پروژه در پروسه گذار از نظام حاکم، در ذهنیت جامعه وجه غالب را پیدا می کند. آری، داوری نهائی با مردم است، ولی این داوری زمانی بطور واقعی انجام می گیرد که جامعه قبلا، و نه فقط در چند ماه آمادگی برای بر گزاری انتخابات مجلس موسسان، با جزئیات پروژه های هواداران نظام موروثی (سلطنت)، مذهبی (ولایت) و انتخابی (جمهوریت) آشنا باشد. پرچم جمهوریت مبتنی بر حقوق بشر، جدائی دین از دولت، دموکراسی و عدالت اجتماعی را از همین امروز باید بر افراشت و برای جلب نظر مردم و به نیروی مادی تبدیل شدن چنین پروژه ای اقدام کرد. اینکه الزامات چنین اقدامی کدامند و قدم های لازم را چگونه می بایستی برداشت، نکاتی هستند که با آغاز جنبش آزادی خواهی اخیر و کوشش اصلاح طلبان برای محصور کردن آن در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، بیش از گذشته در دستور کار نیروهائی که همگام با مردم خواهان بر چیده شدن بساط نظام مذهبی حاکم هستند، قرار گرفته است.

جمعه 14 آبان 1389

طبقهء متوسط اقتصادی پیش نیاز دمکراسی

ایران به لحاظ ذخایر انرژی از منابع گسترده ای برخوردار است؛ به همین دلیل صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی بر پایهء فروش منابع نفتی و در شکل پیشرفته تر پتروشیمی، نیازی به مالیات مردم ندارند و در متن چنین اقتصادی فضای چالش فکری و اندیشه های مطالبه محور و آزادی خواهانه مسدود می گردد و حکومت با در دست داشتن ثروت عمومی جایگاه و مقام گروه ها و افراد را بر مبنای نزدیکی یا دوری شان به قدرت شکل می دهد. به دلیل فقدان یک اقتصاد تولیدی پویا و فقدان طبقهء سرمایه دار صنعتی مستقل از دولت، طبقهء بورژوا که موتور محرک رفاه و تضعیف قدرت مطلقه در اروپا شد در ایران شکل نمی گیرد. حکومت مسئول توزیع ثروت است و هر گروه اجتماعی که نقش وسیعتری در حفظ دیکتاتوری آن داشته باشد از میزان بیشتری از منابع و ثروت جامعه برخوردار می شود، در حالی که در غرب این جایگاه بر اساس میزان "تولید" ثروت "مستقل" از حکومت تعیین می شود. مردم ایران برای ادامهء حیات کاملا وابسته به حکومت هستند، چون ثروت در اختیار حکومت است در حالی که در غرب ثروت در اختیار تولید کنندگان است. فرهنگ ایران نیز به دلایل متعدد فرد محور و استبدادی است و دولت هم به دلیل داشتن منابع "زیر زمینی" نیازی نمی بیند "به روی زمین" اهمیت دهد و در چنین فضایی "خلاقیت" و "صنعت مدرن و جهانی" و مفهوم "شهروندی" به وجود نمی آید. حکومت منشاء قدرت را مردم نمی داند زیرا این جامعه نیست که خرج دولت را می دهد بلکه این حکومت است که حقوق مردم را تقسیم می کند. خامنه ای نیازی نمی بیند در ذیل چنین فرهنگ سیاسی و اقتصادی به خواست های اجتماعی و سیاسی مردم توجه کند. الگوهای اقتصادی و تاریخی ایران ضرورتاً  شکل خاصی از حکومت را به کشور ما تحمیل کرده که دیکتاتورمنش و فاقد پایگاه اجتماعی است و حکومتی که ریشه مردمی و طبقاتی نداشته باشد به آزادی بیان و شکل گیری نهاد های مدنی اجازه ظهور و بروز نخواهد داد. ایران کماکان در تک صدایی زیست می کند زیرا ظرفیت های تاریخی، الزامات ساختاری، و عمق نهاد های مستقل از دولت آن در کمترین حد خود است و انحطاط فرهنگی اش هنوز مورد پرسش و نقد فلسفی قرار نگرفته و تحت عناوینی مانند "ملت با هوش ایران و ملت فرهیخته ایران" و مانند آن  فقط نقد درونی مان به تاخیر افتاده است. یکی از مهمترین پیش نیاز های تاسیس یک دمکراسی پایدار وجود یک "طبقهء متوسط اقتصادی" و مستقل از حاکمیت است (برخی صاحب نظران  وجود طبقهء متوسط فرهنگی را کافی می دانند که تحلیل دقیقی نیست) که متاسفانه چنین طبقه ای زیر نفوذ اقتصاد غیر تولیدی و نفتی ما هنوز به وجود نیامده است. به قول برینگتون مور، "آنجا که بورژوازی نباشد دمکراسی نیست".>>>

فرماندهی کل قوا و فقيه درجهء سه!

مهیار از تهران

از تمام عنوان هایی که آقای خامنه ای دارد به نظر من مسخره ترین و بی ربط ترین عنوان و سمتش "فرمانده کل قوا" است. جالب تر این که بسیاری از مخالفان محمدرضا شاه که به عنوان بزرگ ارتش داران ِ او ایراد می گرفتند امروز سکوت کرده اند، در حالی که محمدرضا شاه آموزش دیدهء دوره های مختلف نظامی بود و این عنوان برایش تعجب آور نبود. اما برای من سوال است آقای خامنه ای طبق کدام صلاحیت نظامی خود را فرمانده کل قوا (توجه کنید "کل قوا") می داند؟ یعنی به طور رسمی یک فردی که حتی فقیه درجهء سه هم نیست و در زمینهء فقهی با فقدان مشروعیت علمی و صلاحیت فتوایی رو به روست، بدون کمترین تخصص نظامی "فرمانده معظم کل قوا" نامیده می شود. آیا این بالاترین درجهء حقارت برای ارتش ایران نیست؟ همین که یک فرد بدون مسئولیت در قبال مردم فرمانده کل نیروهای نظامی است باعث شده به آسانی خامنه ای و اعوان و انصارش دست به کشتار و سرکوب وسیع مردم بزنند و از احدی پروا نکنند. به نظر من، خامنه ای با پررویی و وقاحت خاصی نه تنها خود را فرمانده کامل قوای مسلح کشور می نامد بلکه ادعای ولايت امر مسلمین "جهان" را هم دارد. ای بسا در آینده نزدیک خامنه ای خود را فرمانده نظامی و دینی کل جهان اسلام و سپس کل جهان اعلام کند. سوال اصلی من این است که آقای خامنه ای در کدام دانشکده نظامی آموزش دیده و مثلاً از نیروی دریایی و هوایی و زمینی و لجستیک و هلی پاد و هلی بورد و مانند این اصطلاحات چه می داند؟

حبّ الوطن! ـ تفریحات سالم

حميد رضا رحيمی

خوانندگان گرامی ضد انقلابی که بویژه در ممالک محروسه ی امریک، و به قول حضرت امام (ل) شیطان بزرگ، به انجام فرائض دینی اشتغال دارند می دانند که عوامل استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، لعنة الله علیهم اجمعین، که همانا دولت اصولگرای اسلامی آمریکا باشد، در جهت مبارزه با تروریسم و بنیاد گرائی ویرانگر مذهبی، کلیه ی همّ خود را بی مضایقه مبذول و با تأسیس شبکه های تلویزیونی اسلامی یکی پس از دیگری موافقت فرموده اند؛ تا آنجا که اگر فدوی گردن شکسته نگوید که مثلاً تلویزیون آخوندی «سلام» از همین ُارنج کانتی خودمان، واقع در لس آنجلس انقلابی، پخش می شود  شما خواننده ی ضد انقلاب با آن چند فقره دکترا، محال است که به کمتر از قم رضایت بدهید!..>>>

 

© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630