آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 361 ـ  سه شنبه 12 آذر 1387 ـ  2 دسامبر 2008

=======================================================

به قلم لرد کين راس

فصل چهل و ششم ـ انحلال خلافت

اگرچه او توانست با يک رای مجلس شورای ملی قدرت سياسی مذهب اسلام را منحل کند، خنثی ساختن نفوذ معنوی و اجتماعی اسلام چندان آسان نبود و او هم، در واقع، قصد نداشت در آزادی اعتقادات مذهبی دخالت کند. برای او اسلام چيزی بالاتر از مجموعه ای از باورها بود و نوعی نحوۀ زندگی محسوب می شد. خداوند همچنان بر اذهان و ارواح مردمان حکومت داشت و نحوۀ زندگی اکثريت مردم ترک را هدايت می کرد و دخالت در اين امر لزومی نداشت. چرا که، از نظر کمال، شخص خليفه به راحتی فراموش شدنی بود و جانشين کردن مدارس سکولار به جای مدارس مذهبی و اعمال يک برنامه درسی اثباتی علمی مسلماًً بر رشد معنوی و فکری نسل های آينده ترک اثر مطلوب را می گذاشت. اما، در عين حال، آنچه اتفاق افتاده بود موجب شد که يک نيروی مسلمان زيرزمينی نيز در ترکيه شکل بگيرد و بال و پر بگسترد، گهگاه هم چهره خود را ظاهر سازد، و کمال را در سال های اصلاحاتی که پيش رويش بود با مسايل مشکل و مکرری روبرو سازد.

======================================================

سخنی با شاهزاده رضا پهلوی و آقای خسرو اکمل

با اشاره به اظهارات شان در کنگرۀ هفتم حزب مشروطۀ ايران

دریادار امیر هوشنگ آریان پور

شما که دائماً صحبت از "هم اندیشی و همبستگی" می کنید و در سخنرانی اتان می گویید: "...امروز می باید یک رفتار ویک برخورد جدیدی از خودمان نشان دهیم..." آیا بهتر نیست بجای خواستن از دیگران که با برخورد جدیدشان به شما پاسخ مناسب بدهند، خود شما پیشقدم شده و با قبول واقعیت کودتای انگلیسی - آمریکایی و مزدوران خود فروش و وطن فروش ایرانی، بجای نامیدن آن با عنوان "قیام ملی!" که گویا «یکی از مشکلاتی است که ۵۵ سال است منجر به یک جدال بیهوده در میان فعالان سیاسی شده است»، این شیوG انکار تاریخ را ازمیان بردارید؟ شاید، پس از تصدیق جنابعالی، پیروان تان ـ چون آقایان اکمل و آذری و دیگران ـ از این حربه برای ایجاد تفرقۀ بیشتر دست بردارند.

======================================================

رفیق دوست و حکم مهدورالدم

ایرج مصداقی

رفيق دوست مدعی است چند سال پیش از وقوع جنایت فردی را دیده که آخوند سیدی را با یک ضربه چماق زده و به زمین پرت کرده و بعد دو لگد هم به عمامه او زده است. رفیق دوست و «بنده خدای» همراهش به جای رسیدگی به پیرمرد ۹۰ ساله که بی‌حال روی زمین افتاده، چماق‌به دست را دنبال می‌کند نه برای این که او را مورد مؤاخذه قرار دهند بلکه به منظور این که قیافه‌اش در ذهن رفیق‌ دوست باقی بماند شاید یک روزی به درد بخورد!

======================================================

رابطۀ نهاد روحانیت و تحزب

محمدعلی ابطحی

روحانیت همیشه دارای پروتکل ویژه و سختی بوده است که غیر روحانیون کمتر از آن اطلاع دارند. در قبل از انقلاب بخش سنتی روحانی همیشه برای حفظ استقلال حوزه­ها و دور ماندن آن از گزند حکومت و نیز برای دوری جستن از مظاهر مدرنیته، که گمان می­رفت اساس نهاد دین و روحانیت را تهدید می­کنند، و برای فراگیر بودن روحانیت، تأکید ویژه­ای روی نظام آخوندی صورت می­گرفت تا این دو نهاد دین و روحانیت مصون بمانند.

===================== کوتاه و گويا  ====================

آن استبداد برای چه یود؟

امير سپهر

کسانی که از استبداد خاندان پهلوی سخن می گفتند و می گويند، درست فهميده اند، چون در آن زمان استبداد وجود داشت. ليکن چيزی که آنان هنوز هم از درک آن عاجز هستند، اين حقيقت است که آن استبداد برای نگهداشت آن مدنيّت و سکولاريسم کامل و برابری زن و مرد و امنيّت و آسايش و آبرو و شرف ايرانی بود، نه برای خيانت و آن تهمت های بی شرمانه ی ديگری که مشتی مغزباخته يا خائن چراغ به دست به آن نظام می زدند. آن استبداد برای اين بود که شما نادان های از مرحله پرت که عقلتان به هيچ کاری نمی رسد و هيچ برنامه ای هم نداريد، کشور و مردم را اينطور نابود نکرده و خودتان هم اينگونه به پوفيوزی و سردرگريبانی دچار نشويد که حتا پس از سی سال گنده گويی و وراجی هم، اصلآ خود نيز ندانيد که چه می گوئيد و در پی چه هستيد. آن استبداد برای اين بود که فرزندان خانواده های ايرانی، اعم از يهودی و بهايی و زرتشتی وارمنی و کلدانی و آشوری و عمری و علی پرست و شيطان دوست و دهری مسلک و بی دين و با دين و کرد و بلوچ و آذری و لر و گيلک و مازندرانی و ترکمن... همگی در يک کلاس و در کنار هم بنشينند و هيچ يک از آن نوباوگان ايران هم که در حقيقت سازندگان فردادی ميهن خود هستند، حتا به ذهن پاک و زلال شان هم خطور نکند که از همشاگردی خود، دين و يا قوميّت او را بپرسند... >>>>        (آرشيو)

================== می تر سند که می ترسا نند  =================

ارعاب و ارهاب تنها گزینه و حربه ملایان در مقابل ایران و ایرانیان

وبلاگ «رياکاران 360»

تاريخ نشان داده است که شرطی کردن واکنش های رفتاری مردم را نخست ديکتاتورها کشف کرده بوده اند ـ همان ها که گوش و چشم و بينی می بريده اند، طناب از کتف ها رد می کرده اند، آدميان را زنده زنده لای جرز نهاده و يا به چهار اسب مختلف الجهت بسته و «چهار شقه» شان می کرده اند. بديهی است که بکارگيری اين روش ها نمی تواند صرفاً برای «تنبيه شخص خاطی» بوده باشد چرا که، بخصوص در مورد کسانی که در اين جريان جان خود را از دست می داده اند، جائی برای «عبرت آموزی» و «تصحيح رفتار» وجود نداشته است. پس، آماج اين روش ها نمی توانسته تنها شخص ريز شکنجه باشد. هدف اصلی جمعيت تماشاگری بوده که به اين «تماشا» دعوت و تشويق می شده تا، از طريق اين مشاهده، آموزش ديده، رفتارهايش شرطی شده، و به موجودی تبديل شود که ناخودآگاه می کوشد تا دست از پا خطا نکنند. همهء هنر «سنگسار» شراکت دادن مردم در کشتار و شرطی کردن واکنش های خود آنان است. >>>>          (آرشيو)

=======================================================

تا سبز هست، زندگی هست

با کوشندگان حفظ محيط زيست همراه شويم>>>>>

=======================================================

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630