بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   سپتامبر  2008  

پيوند به بخش اول   پيوند به بخش دوم    پيوند به بخش سوم    پيوند به بخش چهارم و پايانی

ترکيه در آستانۀ دهۀ 1990

بخش چهارم و پايانی ـ  ترکيه و روابط خارجی

از نگاه «پروفسور فيروز احمد»

 

سکولاريسم نو: رشد سريع اسلام گرائی در تنها کشور رسماً سکولار جهان اسلام، ترکيه، پديده ای است که رسيدگی به آن برای نيروهای سکولار کشور خومان واجد اهميت بسيار است. در اين زمينه، از نخستين روز آغاز کار سايت سکولاريسم نو، دست به ترجمه و انتشار کتاب زندگی مصطفی کمال آتاتورک زده ايم که پدر ترکيهء برخاسته از بازمانده های «امپراتوری ـ خلافت عثمانی»، بعنوان کشوری سکولار، است. اما بين دوران آتاتورک و سه دههء اخيری که، همزمان با پيدايش حکومت اسلامی در ايران، گرايش به اسلام در ترکيه نيز رو به افزايش نهاده است، همان فاصلهء آغاز پادشاهی پهلوی ها در ايران و انقلاب اسلامی برقرار است. لذا بر آن شده ايم که از اين پس، جدا از انتشار مرتب کتاب زندگی آتاتورک، هر پنجشنبه مطلبی دربارهء تاريخ سه دههء اخير ترکيه نيز ترجمه و منتشر کنيم. برای آغاز کار، فصل آخر کتاب «ساختن ترکيهء نوين»، نوشتهء محقق معاصر «فيروز احمد»، را انتخاب کرده ايم. اين کتاب در سال 1993 نوشته شده و بخوبی و بصورتی تفصيلی منعکس کنندهء سرچشمه های حرکت جديد اسلاميست ها در ترکيه است. فيروز احمد پروفسور تاريخ در دانشگاه ماساچوست واقع در شهر بوستون آمريکا بوده و در زمينهء تاريخ مدرن ترکيه دارای مقالات و کتاب های متعددی است. عنوان فصل اختتاميهء کتاب را در ترجمه از «ترکيه: امروز و فردا» به «ترکيه در آستائهء دههء 1990» تغيير داده ايم تا تاريخ نگارش مطلب در همان عنوان کتاب نيز معلوم باشد. ترجمهء اين فصل در اين هفتهء به پايان می رسد.

 

 

بخش چهارم و پايانی ـ  ترکيه و روابط خارجی

در سرآغاز دههء 1990، با پايان يافتن دوران «جنگ سرد» و «انقلابات سياسی ـ اجتماعی» که در سراسر کشورهای همسايه ترکيه ـ در اتحاد شوروی، بالکان، و اروپای مرکزی و شرقی پيش آمده بود، ترکيه با شرايط جديدی روبرو بود که به همان شدت دوران پس از جنگ دوم جهانی بزرگ و پيچيده بود. و در اين روياروئی، توجه به روند سنتی شدهء مسلط بر روابط خارجی کشور اهميت می يافت.

در دوران اوليهء پيدايش جمهوری ترکيه، سياست خارجی اين کشور بر بنياد پرهيز از ماجراجويي های خارجی و تمرکز بر ساختن ترکيهء جديد استوار بود. به همين دليل دشمنی های به اصطلاح سنتی با روس ها و يونانی ها به کناری نهاده شده و کوشش شده بود تا، با ايجاد روابط دوستانه اما پرهيزگر خارجی، اجازه داده نشود که روابط خارجی بر روند جريانات داخلی کشور اثر بگذارد. در آن سال های نخستين، آنکارا همچنان نسبت به بريتانيا، فرانسه، و ايتاليا و مطامع آنها در آناتولی جنوب غربی (سواحل مديترانه ای ترکيه) مظنون و بی اعتماد بود.

     همچنين، بنيان گذاران جمهوری ترکيه به قرارداد 1925 دوستی با اتحاد جماهير شوروی به عنوان تضمينی برای امنيت خود نگاه می کردند. اما وقتی در اوايل دههء 1930 تهديد آمده از جانب ايتاليای فاشيست موسولينی جدی شد، ترکيه کوشيد تا نظر مساعد بريتانيا را به خود جلب کند، چرا که اين کشور صاحب تنها نيروی دريايي حاضر در آب های پيرامون ترکيه بود که می توانست از تجاوز ايتاليايي ها جلوگيری کند.

در همان حال، ترکيه به صورت عضو فعالی در ايجاد «سازمان ملل متفق» و متحقق ساختن فکر امنيت دسته جمعی ظاهر شد. حتی وقتی در اکتبر 1939 با بريتانيا و فرانسه معاهده ای را امضا می کرد کوشيد تا، از طريق افزودن بندهای مختلف، در جنگی که اروپا را در خود می گرفت به صورتی بی طرف باقی بماند.

همچنين، برای پيش گيری از تهاجم نازی ها، آنکارا معاهدهء دوستی و عدم تجاوزی را با آلمان به امضا رساند. آن هم در در ماه جون 1941، يعنی درست چند روزی مانده به آغاز حملهء نازی ها به اتحاد جماهير شوروی. اما پس از تشکيل سازمان ملل متحد ترکيه نيز در کنار نيروهای متفقين در 23 فوريه 1945 عليه آلمان و ژاپن اعلام جنگ کرد.

     سپس، در 1945، ترک ها به بهانهء زورگويي ها و فشارهايي که از ناحيهء استالين وارد می شد توانستند به معاهدهء دوستانه بين خود و شوروری پايان دهند. و روس ها موفق نشدند تا نظرات خود را برای شراکت در دفاع از ترعه های جنوب غربی ترکيه اعمال کنند.

در واقع، در آن زمان ترکيه تصميم گرفته بود تا سمت و سوی سياست خارجی خود را به جانب غرب معطوف کند و اين کار را بدون پايان دادن به معاهدهء خود با مسکو نمی توانست انجام دهد.

     اما سياست «توجه به غرب» مستلزم ايجاد يک نظام چند حزبی و دور شدن از سياست های اقتصادی هدايت شده بود. بورژوازی معتقد بود که دولت برای تأمين هزينه های رشد مطلوب اقتصادی کشور فقير و تهی دست است و، در نتيجه، تنها راه ايجاد رشد سريع اقتصادی امکان دادن به سرمايه گذاری های خارجی است.

روند سرمايه گذاری خارجی را منابع مالی تأمين شده بوسيلهء «طرح مارشال» آمريکائی ها آغاز کرد و اين روند، سرانجام، کار را به عضويت ترکيه در سازمان ناتو کشيد. به اين ترتيب، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی، ترکيه در مدار غرب قرار گرفت.

     با اين تغييرات عمده، از 1945 به بعد، «جنگ سرد» از يکسو و «عضويت در ناتو»، از سوی ديگر، دو اصل راهنمای زندگی سياسی ترکيه شد. نتيجهء هر دوی آنها هم اين بود که «ضديت با کمونيسم» در ترکيه اولويت يافت.

اين وضعيت اما پس از آغاز بحران قبرس در 1964 رو به تغيير گذاشت و، به خصوص پس از افشای محتوای نامهء پرزيدنت جانسون به نخست وزير ترکيه، عصمت اينونو، اين وضعيت تشديد شد. جانسون به دولت ترکيه اخطار کرده بود که اگر اين کشور در امور قبرس دخالت کند ناتو از آن دفاع نخواهد کرد. نتيجه، طبعاً، بدين معنی بود که مسکو از آن پس دست بازتری عليه ترکيه پيدا می کرد.

     اين وضعيت نامنتظر حکومت ترکيه را واداشت تا در سياست خارجی خود تجديد نظر کند. و از آن پس، در همان زير چتر ناتو، بجای آمريکا، دنباله روی اروپا شود. به هر حال، واقعيت هم اين بود که ترکيه تکه ای از اروپايي محسوب می شد که در داخل ناتو به سرعت تبديل به يک بلوک قدرتمند می شد. ترکيه رفته رفته روابط گوناگونی را با نهادهای جامعهء اروپايي برقرار کرده و هدف غائی خود را عضويت در اتحاديهء اروپا تعيين کرد. نظر اين بود که بهترين منافع کشور حفظ تعادلی بين اروپا و آمريکاست، به طوری که ترکيه بتواند بيشترين انعطاف پذيری را در داخل اتحاديهء ناتو داشته باشد.

     از دههء  1960 به بعد، سياست خارجی ترکيه بر اين مدار گشته است و، به طور کلی، می توان گفت که از آن زمان تا سال 1980، تأکيد سياست خارجی ترکيه بر دوستی با اروپا بوده است. در آن بيست سال، سوسيال دموکرات های ترک به انترناسيونال سوسياليستی پيوستند و حزب محافظه کار عدالت هم، در عين تظاهر به اسلام گرايي، روابط عميقی با احزاب دموکرات مسيحی اروپا برقرار کرد. در اين ميان، تنها ارتش بود که همچنان تمايل بدون ابهام خود نسبت به آمريکا را حفظ کرد.

     اما انقلاباتی که در دههء 1980 در شوروی و اقمارش پيش آمد، در اقشار حاکمهء ترکيه توفانی به پا کرد. چرا که به ناگهان همهء اصولی که زندگی سياسی نسلی از آن ها را شکل می داد به بی معنائی کشيده شده بود و، از آن پس، دشمنی با کمونيسم و يا هر گونه تفکر چپ، شعاری توخالی بيش نبود.

همچنين، همزمان با آن که جهان اطراف ترکيه به سرعت راه کثرت گرايي و دموکراسی را در پيش گرفته بود، آنکارا خود را در حفظ وضع موجود عاجز می يافت.

     البته تغيير روش های قديمی هيچگاه آسان نبود و همهء محافظه کاران همواره خواستار حفظ وضع موجود در کشور خود هستند. اما توفان انقلابی که جهان اطراف ترکيه را در بر گرفته بود حفظ وضع موجود را ناممکن می ساخت. در نتيجه، به زودی قوانين ضد کمونيستی و نيز مواد 141، 142، و 143 قانون جزا ـ که تبليغات مذهبی را ممنوع می ساختند ـ کنار گذاشته شدند. تشکيل حزب متحد کمونيستی، هر چند نه به آسانی، اما مجاز شناخته شد. و پايان جنگ سرد با آفرينش فضای باز سياسی در حيات سياسی ترکيه همراه شد.

     در اين فضا بود که ترکيه پا به دههء 1990 گذاشت.

پايان

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630