بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

فصلی از کتاب در دست انتشار

« چهره های بزرگ جنبش زنان آمريکا »

از: شکوه ميرزادگی

پيوند به آرشيو

 

سارا وينه موکا

عشق به صلح از زير چادری سرخپوستی تا قلب شهرهای بزرگ

سارا وينه موکا Sarah Winnemuca زن بزرگ صلح طلبی از قبايل سرخپوست آمريکا است که تلاش های او برای حفظ و سلامت سرخپوستان تا سال ها تحسين همگان را برانگیخته بود. او در سال 1844 در جايي که اکنون نام«نوادا»  را بر خود دارد به دنيا آمده است اما روز و ماه تولدش نامعلوم است سه چهار سال بيشتر نداشت که سفيد پوستانT سرزمين زادگاهش را تصرف کردند. خودش می نويسد: «من خيلی کوچک بودم وقتی که اولين مردمان سفيد پوست به سرزمين ما آمدند.  آنها آمدند مثل شيرها.  بله درست مثل شيرها... و من هيچوقت آن روزها را فراموش نمی کنم.  وقتی خبر آمدن آن ها را به پدربزرگم دادند او پرسيد: "آن ها چه شکل و شمايلی دارند؟" به او گفتند که: "آن ها صورتشان مو دارد و سفيدند. " پدربزرگم از جا جهيد و فرياد زد:  "برادران سفيد من بالاخره آمدند».

پدربزرگ او رييس يکی از قبايل پرجمعيت سرخپوستان بود و از کسانی محسوب می شد که ترجيح می داد مذاکره کند و نجنگد.  سارا شش ساله بود که با پدربزرگش راهی کاليفرنيا شد.  قرار بود در آنجا پدربزرگ او وارد مذاکراتی با نمايندگان دولت شود.  او در آنجا رسماً به سفيدها معرفی شد اما هنوز از آنها به شدت می ترسيد.  ولی شيوه ی زندگی آنها را دوست داشت.  او در خاطراتش از صندلی، آباژور، تختخواب، ظروف رنگارنگ و غذاهاي تازه ای می گويد که او را به هيجان می آورد.  

اما اين هيجان زياد ادامه نداشت. پدربزرگش او را به مدرسه ای سپرد و خودش رفت.  او هم در آنجا به سرعت زبان انگليسی و اسپانيايي را ياد گرفت. و پس از چند سال به زادگاهش بازگشت.  در آنجا مدتی را در يک خانواده ی سفيدپوست گذراند و آنها نام سارا را بر او نهادند.  اما وقتی خواست به مدرسه یرود، خانواده های سفيدپوست با حضور او در مدرسه ی بچه هايشان مخالفت کردند و او ناچار به کاليفرنيا بازگشت.

دور بودن او از فاميل و خانواده و زادگاه برايش رنج آور بود اما او تصميم گرفت که به جائی برسد که بتواند به خانواده اش و همه ی سرخپوستان کمک کند و اين کار را هم کرد.  او زندگی اش را وقف سفرهای سازنده، سخنرانی ها، ساختن مدارس در کمپ های سرخپوستی و جلوگيری از جنگ کرد.

وقتی سی و دو ساله بود و در سانفرانسيسکو زندگی می کرد، دريافت که پدرش همراه با تعداد زيادی از افراد قبيله اش به دست قبيله ی ديگری اسير شده اند ـ قبيله ای که راه جنگ را پيش گرفته بود و داشت با ارتش می جنگيد.  سارا از ارتش خواست تا به او اجازه دهند برود و با آنها مذاکره کند.  او صد ها مايل راه را پياده پيمود تا بتواند به قبيله گروگانگير برسد و با درايت همهء اسرا را آزاد کند.

سارا در شانزده اکتبر 1891 زندگی را وداع گفت و بيش از يک قرن بعد، يعنی در سال 2005 ، سارا وينه موکا افتخار آن را پيدا کرد که مجسمه اش در کاپيتول (ساختمان کنگرهء آمريکا) نصب شود؛ مجسمه ای که ايالت نوادا به عنوان سمبل ايالت خودش انتخاب کرده و به کاپيتول تقديم داشته بود.

به اين ترتيب، نام و خاطره ی زنی غرور آفرين، صلح دوست و فداکار علاوه بر دفتر زنان بزرگ در دفتر ارزشمندان ملی آمريکا هم ثبت و جاودانه شد.

 

www.shokoohmirzadegi.com

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630