بازگشت به خانه

جمعه 28 بهمن 1390 ـ  17 فوريه 2011

 

 شبکهء متحد ايرانيان متولد عراق!

فرهاد جعفری

توضيح سکولاريسم نو: مطلبی که می خوانيد تکه ای از مقالهء بلندی است به نام «گوشه‌ای از درهم‌ پیچیدگی بازی ‌های سیاسی»، نوشتهء فرهاد جعفری، نويسنده ای مقيم مشهد است که معتقد است آيت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد انقلابيون اصيلی هستند که مورد تهاجم و کنترل اشرافيت خانوادگی و صنفی برندهء انقلاب (که اصلاح طلبان هم از آن برخاسته اند)  قرار دارند و اکنون بخصوص از جانب بخش خاص اين اشرافيت مورد تهديدند. او سال ها است که در تفسير و تحليل فضای سياسی داخل کشور قلم می زند و گاه اين تفسيرها را به حد خيال پردازی می رساند؛ آنگونه که چينشی که او به واقعيت ها می دهد گاه قصه وار و غافلگير کننده می شود و خواننده می تواند پس از يک لحظه جا خوردگی احتمالاً آن را شوخی فرض کرده و از کنارش بگذرد. با اين همه، همانگونه که داستان های علمی خيالی از يکسو ريشه در واقعيت ها دارند و از سوی ديگر در آفاق احتمالات آينده شاخه می گسترانند، گاه خواندن نوشته های فرهاد جعفری نيز می تواند روزن اعجاب انگيز جديدی را بروی خواننده بگشايد. تکهء برگزيدهء ما از مقالهء او عطف به وجود انکار ناپذير روحانيون و نظاميان متعددی که در دستگاه حاکمهء فعلی جا خوش کرده اند نوشته شده و می تواند منظر قابل تعمق اما نه لزوماً قابل تحقق را در برابر ما بگستراند: تصرف حکومت ايران از جانب ايرانيان زادهء عراق. بهر حال، حتماً به خواندنش می ارزد. بخصوص که او در مقالهء ديگری اين فرضيه را بسط داده است که آن را هم در پی اين تکه می خوانيد.

 

****

«الیگارشی صنفی ـ خانوادگی»ی [حاکم بر ايران] دارای دو شاخه‌ی «زاده‌ی ایران» و «زاده‌ی عراق» است:

- روحانیون و روحانی‌زادگانی که (یا خود یا دست‌کم در نخستین نسل پیش از خود) «متولد ایران» هستند (اکبر هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر ناطق نوری، سیدمحمد خاتمی، احمد خاتمی،‌ مصباح یزدی، محمدرضا باهنر، محمدرضا خاتمی و ...)

- و روحانیون و روحانی‌زادگان ایرانی که عمدتاً «متولد کشور عراق» هستند.

 

توضیح اینکه:

[همهء اجزاء] الیگارشی، در طی سالیان متمادی، برای خود از میان «نظامیان، نیروهای امنیتی و کارگزاران سیاسی» یارگیری کرده‌اند.

اما «پاره‌ی زاده‌ی عراق»، تمام توجه و تمرکز خود را بر «یارگیری از میان معاودین عراقی دارای سمت در انواع نهادهای حکومتی» متمرکز کرده است که (در اوایل جنگ، توسط صدام حسین، به بهانه‌ی اصلیتِ ایرانی‌) از موطن خود به ایران رانده‌شده و

- با استفاده از فرصت «جنگ» و «اختلافات داخلی در ایران»

- و نیز «ایده‌ی بین‌الملل اسلامی» [که «پذیرش هر مسلمان رانده‌شده از کشور خود» را توجیه می‌کرد]

- ‌و نیز «بی‌تجربگی انقلابیون و دستگاه‌های امنیتی در سال‌های نخست انقلاب» [و «اعتمادِ بلاوجه آنان به هرکسی که شیعه بود و مورد اذیت و آزار صدام حسین قرار می‌گرفت»]

توانستند در نهادهای نظامی، امنیتی و سیاسی ایران جاگیر شوند.

بدین‌ترتیب؛ شبکه‌ی [زادگان عراق] دارای دو بخش است:

«روحانیون و روحانی‌زادگانِ اصالتاً ایرانی متولد عراق»

و «نظامیان و کارگزاران اصالتاً ایرانی متولد عراق».

 

باید بدانید که:

1) بخش بزرگی از پیچیدگی و گمراه‌کنندگی فوق‌العاده‌ی «ماجرای انتخابات خرداد 88 و وقایع پس از آن» مربوط به «نحوه‌ی بازیگری هریک از این‌دو دسته از بازیگران، در هریک از دو بخش این «شبکه‌» است.

«یک سر آن» (سر سیاسی آن)، با «ایجاد ابهام و تردید»، فرصت ارزیابی دقیق صحنه‌ی سیاسی را از اغلب دیگر بازیگران گرفت و آنان را دچار سردرگمی بسیار ساخت (از جمله: «میرحسین موسوی خامنه» نیز فریب بازی برخی از اینان را خورد و دچار «توهم پیروزی در تمام کشور» شد و در نتیجه چنان موضع گرفت و چنان عمل کرد که همگان شاهدش بودیم). [احتمالاً اشارهء فرهاد جعفری به تبريک زودرس لاريجانی، رئيس مجلس اسلامی، به موسوی است].

همچنان‌که «سر دیگر» (به بهانه‌ی لزوم دفاع از انقلاب اسلامی و ولایت فقیه) به «برخورد خشونت‌آمیز با معترضین» دامن زد تا هم حیثیت اجتماعی «هدف کوتاه ‌مدت»اش (احمدی‌نژاد) را «در میان مردمان» تضعیف کرده باشد و هم اعتبار سیاسی ـ‌ اجتماعی و نیز کفایتِ «هدف میان‌مدت» اش (آیت‌اله خامنه‌ای) برای «رهبری طبقه‌ ـ صنف حاکم» را در میان روحانیون به چالش کشیده باشد.

 

2) هدف کوتاه‌ مدتی که این [شبکه] تعقیب می‌کند «ساقط ‌کردن احمدی‌نژاد» [از طریق شبه قانونی: کشاندن تدریجی بهارستان به سمت «طرح عدم کفایتِ رئیس‌جمهور» و یا از طریق نظامی: کودتا در شرایط فورس‌ماژور به بهانه‌ی «دفاع از ولایت فقیه» یا نظایر آن] و دست‌کم «مهار احمدی‌نژاد در دوسال پیش‌رو» برای «پیشگیری از هرگونه تغییر و اصلاح اساسی به سودِ جمهوریت» است. همچنانکه در همین زمینه، هدفِ «تخریب مناسبات میان ایران و غرب» یا «پیشگیری از انجام هرگونه مذاکره و مصالحه توسط احمدی‌نژاد» نیز توسط گروه مورد بحث تعقیب می‌شود.

اما هدفِ میان ‌مدتِ «پاره‌‌ی زاده‌ی عراقِ الیگارشی صنفی ـ خانوادگی»؛ «تخریب وجهه‌ی آیت‌اله خامنه‌ای نزدِ کنار و گوشه‌های سه‌گانه‌ی الیگارشی روحانیون ـ روحانی‌زادگان» و «افزایش شکاف‌ها و اختلافات میان آنان» است. در حقیقت: «طرح غیررسمی عدم کفایت آیت‌اله خامنه‌ای برای رهبری» به‌منظور «جانشینی یک روحانی متولد عراق در وقت موعود».

 

چیزی که در این زمینه گروه مزبور را نگران می‌کند «جانشنیی احتمالی اکبر هاشمی رفسنجانی یا سیدمحمد خاتمی» یا اصولاً هر روحانی اصالتاً ایرانی‌‌ست [کمااینکه جریان مورد بحث از «ایده‌ی جانشینی شیخ‌حسن نصراله» که توسط برخی دیگر از روحانیون نظیر آیت‌اله مصباح یزدی تعقیب می‌شود نیز نگران است. اما نه به اندازه‌ی مورد قبل].

هم‌چنان‌که شبکه‌ی مورد بحث: از طریق «تولید نفرت و انزجار عمومی» یا دامن‌زدن به آن [میان مردم و مردم، میان مردم و حکومت، میان حاکمان و حاکمان، میان مردم و نظامیان، میان نظامیان و حکومت، میان نظامیان و نظامیان، میان روحانیان و روحانیان)] و «ایجاد چنددستگی و تفرق اجتماعی میان ایرانیان»؛ می‌کوشد تا «هدف بلندمدت» خود را نیز تعقیب نموده و «مقدمه‌ی لازم سیاسی ـ اجتماعی اهداف خود» را فراهم نماید.

 

حال لحظه‌ای به این تصویر بیاندیشید:

ـ رئیس قوه‌ی مقننه‌ی زاده‌ی عراق!

ـ رئیس‌قوه‌ی قضائیه‌ی زاده‌ی عراق!

ـ رئیس‌جمهور زاده‌ی عراق!

ـ ولی‌فقیه زاده‌ی عراق!

 

http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=999

 

تبریک ویژه به «متولدین عراق»! ؛ «تشکر ویژه از برخی ایرانیان!»

باتوجه به اینکه «کشور عراق» سرانجام موفق شد پس از نزول «ایران»، «رتبه‌ی دوم تولید نفت در میان کشورهای عضو اوپک» را به خود اختصاص دهد؛ لازم است به «آقایان لاریجانی» در قوای مقننه و قضائیه‌ی جمهوری اسلامی ایران؛ جناب آقای «علی‌اکبر صالحی» وزیر محترم امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای «علاالدین‌بروجردی» رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، جناب آقای «دانائی‌فرد» سفیر محترم ایران در کشور عراق؛ جناب «آقای عراقچی» معاون وزیر امورخارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران؛ جناب آقای «محسن کاظمینی» فرمانده جدید سپاه تهران و .... «ده‌ها» و «صدها» نفر دیگر از «متولدین عراق» که عهده‌دار «بسیاری از مهم‌ترین سمت‌های کشوری و لشکری در کشور ایران» هستند تبریک و تهنیت عرض کنیم.

امید است که در آینده‌ای نه‌چندان دور با انجام برخی اصلاحات ژئوپلتیک در منطقه؛ کشور دوست و برادر عراق بتواند به موقعیتِ منحصربه‌فردِ «بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی نفت در جهان» دست یابد. هم‌چنین؛ لازم است از «تلاش‌های مجدانه‌ی متولدین عراق» در «تحبیب قلوب میان ایرانیان» (به‌ویژه در چندساله‌ی اخیر و علی‌الخصوص در وقایع خرداد 88) و «افزایش اتحاد و انسجام ملی ایرانیان» نیز تشکر و قدردانی ویژه به عمل آید.

ب       به‌همین وسیله؛ ضروری‌ست که از کلیه‌ی ایرانیان گرانقدری هم که در سه‌دهه‌ی گذشته (و به‌ویژه در چندماهه‌ی اخیر منتهی به رای‌گیری نهم) مقدمات و زمینه‌ی «بالاکشیدن بسیاری دیگر از متولدین عراق در ساختارهای کشوری، نظامی و امنیتی ایران» (از جمله در سپاه پاسداران و وزارت امور خارجه) را فراهم نموده‌اند  اند صمیمانه تشکر و قدردانی نمائیم.

تاریخ ایران‌زمین؛ همیشه قدردان و سپاسگزار چنین ایرانیانی خواهد بود که در نهایت هوشمندی و هوشیاری و وطن‌پرستی؛ با «کنارزدن، طرد و انزوا، و سرکوبِ میلیون‌ها ایرانی وطن‌فروش و نامسلمان» (غیرخودی‌ها)، زمینه‌ی «خدمتگزاری صادقانه و هرچه بیشتر متولدین عراق به ایران و ایرانیان» را فراهم نمودند.

 

امید است که با تحقق «ریاست‌جمهوری یک متولد عراق» در دور آینده (که از مدت‌ها پیش درحال زمینه‌چینی‌شدن است) فرصتِ خدمتگزاری مزبور هرچه بیش از پیش فراهم گردیده و به‌این‌ترتیب، کلیه‌ی قوای سه‌گانه‌ی ایران (علاوه بر سمت‌های مهم در نهادهای نظامی و امنیتی و  برنامه‌ی هسته‌ای و برنامه‌ی موشکی و ...) به‌نحو همزمان، در اختیار «فرزندان انقلابی و رشیدِ متولدِ عراق» قرار گیرد که به تجربه اثبات شده است از هیچ خدمتی به ایران و ایرانیان فروگذار نکرده و از جان و دل، سربلندی و سرافرازی کشورشان را خواستارند.

 

http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=996

 

در همين زمينه:

معاود های عراقی اهرم های اجرائی حکومت

اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضايی

نگارش مسعود نقره کار>>>

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه