آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 458 ـ دو شنبه 19 اسفند 1387 ـ  9 مارچ 2009

=======================================================

اين دولت به حمايت مردم پشت گرم است

=======================================================

شهروند درجه یک، شهروند درجه دو

(در حاشیه‌ی صدور فوری امتیاز روزنامه‌ء «کلمه»)

فرهاد جعفری 

تأسف ‌بار است که در ایالات‌متحده، نامزد وزارت بازرگانی این کشور، به دلیل فرار مالیاتی در حدود سيصد دلار؛ از دستیابی به این سمت باز می‌ماند و در بیانیه‌ای که به اطلاع همگان هم می‌رسد، خود را شایسته‌ی عهده‌دار شدن این سمت نمی‌داند. اما در جمهوری اسلامی ایران، کسی می‌خواهد عهده‌دار سمت ریاست ‌جمهوری و «پاسداری از قانون اساسی کشور»ش شود که پیشاپیش و به منظور فراهم کردن ابزارهای تبلیغاتی برای خود؛ قانون اساسی کشورش را زیر پا می‌گذارد!

=======================================================

راه سوم، ضرورت تغيير، و رضا پهلوی

الاهه بقراط

ارائهء يک راهء جديد، يک راه ديگر، يک راه سوم، راهی که نه اين باشد و نه آن، راهی که «تغيير» به همراه داشته باشد، در پنج شش سال اخير حتی به شعار انتخاباتی تبديل شده است. موج عظيم مردمی که به خاطر «تغيير» بيش از دوازده سال پيش محمد خاتمی را بر شانه‌های خود بر مسند رياست جمهوری اسلامی نشاندند تا وی آن «تغيير» را تحقق بخشد، در واقع همان راه ‌بود که به ويژه زنان و جوانان و جامعه مدنی ايران به سويش شتافتند. يک راه سوم که مردم در پيش گرفته بودند، بدون آنکه اين امکان را داشته باشند فرد مناسبی را برای پيمودنش انتخاب کنند...

=======================================================

این بانگ آزادی ست

رامین کامران

نظام برای قربانیان خود نه حرمتی قائل بود و نه وحدتی مگر «وحدت نیست شدن»، همه را پراکنده می دید و پراکنده می­خواست. این­ که بسیاری از آنان در طی حیات سیاسی خود با یکدیگر در جنگ بودند از ورای گور به آسودگی خیال آنکه به نیستی شان فرستاده بود مدد می ­رساند. ولی گذشت زمان در بین انبوه اجسادی که حکومت اسلامی بی شکل و بی هویتشان می خواست وحدت ایجاد کرد. این وحدت از هویت سیاسی آنها که به هر صورت یکسان هم نبود، برنخاست، از این برآمد که همگی به یکسان قربانی بربریت اسلامگرا شده بودند.

معرکه ای که سی سالست برادران با آمریکای جهانخوار گرفته اند و بابت آن سر ملت را بدفعات تراشیده اند، اقتضا می کند که هرگونه تماس يا  معامله با شیطان بزرگ منع و ممنوع  شود و متخلّفین نیز به سزای اعمالشان برسند، درست است؟ بسیار خوب. در اینمورد اما تبصره ای هم وجود دارد که همان "کلاه شرعی" مالوف خودمان است. بدین معنی  که «اگر متخلف خودی باشد، اگر جایزه نگیرد، مجازاتی نیز در کار نخواهد بود!» لکن، برای آنکه  برخی اقتضائات شرع انور نیز تعطیل نشده باشد، در اين مورد هم بافتن یک فقره " کلاه شرعی" ضرورت پیدا می کند تا "حرمت" ماجرا را منتفی کرده و خیال مومنین نیز راحت شود که معصیتی رخ نداده و آنچه که اتفاق افتاده با موازین شرع انور مطابقت  می کند.

===================== کوتاه و گويا  ====================

امیر حشمت ساران زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر درگذشت

روابط عمومی جبهه ی دموکراتیک ایران

با کمال تاسف و تاثر امیر حشمت ساران زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر در گذشت. این زندانی سیاسی از سال 1382 به دلیل محکومیت 12 سال از سوی دادگاه انقلاب در زندان رجایی شهر زندانی بود. امیر ساران از مبارزینی بود که اگر چه مبارزه ی مسالمت امیز مطابق با اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را پی گیری می کرد ولی از سوی رژیم به شدت زیر فشار بود. حتا رژیم به این زندانی که از مدت ها پیش در زندان رجایی شهر دچار امراض گوناگون شده بود اجازه ی مرخصی نداد. اقای ساران در چند ماه اخیر بار ها دچار تشنج گردیده و به حال اغما فرو رفت ولی خانواده اش نتوانست عوامل امنیتی را راضی کند تا به او مرخصی استعلاجی بدهند. امنیتی ها به خوبی می دانستند که ساران در زندان خواهد مرد و عمدا به او مرخصی ندادند تا این که روز گذشته پیکر نیمه جان او را تحویل بیمارستان رجایی دادند. مسئولین بیمارستان به خانواده ی او اعلام کردند که همه ی بدن ساران را عفونت فرا گرفته و بسیار دیر او را به بیمارستان اورده اند. به راستی در زندان چه نوع دارویی به این زندانی ها تزریق می شود که  دچار مرگ می شوند. مگر حکم ساران مرگ بود که مسئولین سازمان زندان ها جسد او را به خانواده تحویل می دهند؟چرا نباید کسی پاسخگو باشد و این در شرایطی است که تا کنون چند تن از زندانیان سیاسی این گونه از بین می روند و این خطر بهروز جاوید تهرانی را نیز تهدید می کند.چرا نباید نهاد های بین المللی در این زمینه به رژیم سرکوبگر و ضد حقوق بشر اسلامی فشار بیاورند؟مسئولین این رژیم به چه اصلی جز حفظ قدرت پایبند است؟چرا نباید جان انسان ها و سرنوشت همسر و فرزندان حشمت ساران و امثال او برای این ها اهمیت داشته باشد؟ به راستی شکایت این حکومت خشن و غیر پاسخگو را به کجا باید برد؟مرگ مشکوک این مبارز سیاسی  که به طور حتم بر گردن رژیم جمهوری اسلامی است را به خانواده ی ساران و همه ی ازادی خواهان تسلیت می گوییم و از سازمان ملل متحد و شخص دبیر کل خواهان پیگرد حقوقی سران رژیم به دلیل مرگ این انسان های بیگناه در زندان های مخوف ان هستیم.

روابط عمومی جبهه ی دموکراتیک ایران. 

*****

ممانعت از برگزاري مراسم خاكسپاري امير ساران

آخرين کميته گزارشگران حقوق بشر

مراسم تشييع پيكر اميرساران؛ كه قرار بود امروز (ديروز) ساعت 9 صبح از مقابل منزلش در شهريار برگزار شود با دخالت نيروهاي امنيتي لغو شده است. به گفته ي خانواده ساران؛ مأموران اطلاعات صبح امروز به آنها اعلام كردند كه تنها در صورتي جنازه را تحويل خانواده مي دهند كه آنها تعهد نمايند هيچ يك از فعالان سياسي در مراسم حضور نخواهند داشت. آنها همچنين تهديد كرده اند در صورت حضور فعالان سياسي، آنها را بازداشت خواهند كرد. گفتني است، از صبح امروز نيروهاي امنيتي با استقرار ماشين هايي در برابر منزل ساران، به كنترل ورود و خروج اشخاض مي پردازند. بابك ساران؛ پسر اميرساران مي گويد كه آنها از صبح به دنبال تحويل جنازه و دفن آن هستند با اين حال مشخص نيست كه جنازه پدرش به كجا منتقل شده است. لازم به ذكراست كه شب گذشته نيز ازسوي متوليان امامزاده و مسجد به خانواده ساران اعلام شد كه به دستور وزارت اطلاعات اجازه دفن جسد و برگزاري مراسم را درمكانهاي فوق ندارند.                (آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630