آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 453 ـ چهار شنبه 14 اسفند 1387 ـ  4 مارچ 2009

=======================================================

بخش ششم: معجزهء حكومت ديني ما را به سكولاريزم رساند

چارچوب نظري باورهای جديد ما، به واقعيات عيني، و، بيش از هر چيز، عملكرد دستگاه رهبري و نهادهاي انتصابي از يك سو و مطالبات مردمي، از ديگر سو، مرجوع بود. چرا که اگر، مثلاً، دستگاه رهبري به نظريۀ دوره اي شدن رهبري كه در 26 مهرماه 76 مطرح شد، يا خروج خبرگان رهبري از انحصار فقها و روحانيت، كه در ميتينگ 4 خرداد 77 مطرح گرديد، پاسخ مثبت داده بود يا حداقل به اصلاح عملكرد خود در مقابل رأي مردم و نهادهاي انتخابي مي پرداخت، ممكن بود نظريهء جدائی حکومت از مذهب مطرح نشود، يا حداقل با ادبيات يا مفاهيم متفاوتی مطرح گردد. اما مقاومت رژيم در مقابل پيشنهادات اصلاحي، و سرسختي در مقابل آزاديخواهان، ما را به اين سمت سوق داد كه  اصولاً براي اصلاح وضع موجود مي بايست به اصلاح قانون اساسي و بلكه پيش فرض هاي آن پرداخت.

=======================================================

مجتهد شبستری، هرمنوتيک و خرقه

بخشی از نوشتهء مازيار رادمنش

استدلال هاي مجتهد شبستری در تاييد بدون قيد و شرط حقوق بشر و دموكراسي، بدون انتساب آنها به اسلا‌م، يا استخراج شان از ‏اسلا‌م و يا حتي محدود كردن شان به اسلا‌م، از جمله نتايج انديشه های اوست. از نظر شبستري حقوق بشر و دموكراسي فرآورده ‌هاي ‏عقل بشري هستند كه در گذار زمان پديدار شده و رو به بسط دارند و نمي‌ بايست سراغ آنها را از كتاب و سنت گرفت... ‏‏به اعتقاد او حقوق بشر و ‏دموكراسي با اسلا‌م سازگار است، نه به خاطر آنكه تعليم قرآن يا سنت نبوي است و يا از سوي فقه به رسميت شناخته ‏شده، بلكه بدان جهت كه اين مفاهيم تفسيري معقول و امروزي از حاكميت عادلا‌نه است و تحقق آنها به بشر كمك مي‌كند ‏كه شرايط سياسي و اجتماعي‌ اي را فراهم آورد كه موجب رشد ايمان آزادانه واقعي و نه واپس رفتن آن باشد. در نتيجه ‏دموكراسي و حقوق بشر، بهتر از هر نظام اسلا‌مي ولي خودكامه ديگري، به اسلا‌م مدد مي ‌رسانند.

=======================================================

حاكمیت ملی در روند جهانی شدن

داود نادمی

به نظر می رسد كه پارادایم اصلی جامعه شناسی سیاسی در حال تغییر باشد. در پارادایم كلاسیك مفاهیمی چون دولت ملی، رابطه حكومت و جامعه، طبقه حاكمه، نخبگان سیاسی، احزاب و پایگاه اجتماعی رژیم های سیاسی غلبه داشته اند در حالی كه در پارادایم جدید ساختارهای اقتدار در سطح جهانی، رابطه میان حكومت ها و فرآیندهای جهانی شدن در عرصه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ارتباطات، هویت های فراملی طبقاتی، بخش های اجتماعی فراملی و غیره اولویت یافته اند. جهانی شدن بزرگترین تهدیدی است كه برای الگوی دولت محور جامعه شناسی سیاسی كلاسیك پدیدار شده است.

=======================================================

کيهان رهبری و نظام را تضعیف می‌کند

پايگاه خبری حاميان خاتمی

به نظر می رسد رويهء در پيش گرفته شده توسط روزنامهء کيهان، و در رأس آن توسط برادر حسين شريعتمداری، مصداق عينی عبور از رهبری است. چرا که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر رعايت اخلاق انتخاباتی و پر هيز از تخريب تأکيد کرده اند. ضمن آنکه متأسفانه مطالب کذب منتشر شده توسط اين روزنامه از سوی رسانه های دنيا به موضع رهبری و نظام تعبير می شود که حتماً موضع رهبری با موضع حسين شريعتمداری در بسياری موارد بسيار متفاوت است، در حالی که موضع شريعتمداری و مطالب کيهان مطالبی مورد تأئيد رهبری قلمداد می شود.

===================== کوتاه و گويا  ====================

میخی که حزب توده ایران بر زمین انقلاب پنجاه و هفت کوبید

 «نا گفته ها» در گفتگوی راه توده با علی خدایی>>>

 «...به هرکس، بویژه خطاب به نسل جوان کشور که می‌گوید حزب تودهء ایران دنباله رو حکومت و یا دنباله رو آقای خمینی بود، باید در بارهء سیاست حزب تودهء ایران در سال های اول بنای جمهوری اسلامی سخن گفت. با صدای رسا باید گفت که اتفاقاً این حاکمیت پر لایه و رنگارنگ جمهوری اسلامی بود که زیر فشار مواضع حزب تودهء ایران در دفاع از آرمان‌های واقعی انقلاب پنجاه و هفت قرار گرفت و حزب آن ‌ها را بدنبال خود کشید. از جمله دلائل یورش خونین و سازمان یافتهء ارتجاع داخلی و سازمان‌ های جاسوسی جهان سرمایه‌‌ داری به حزب ما هم اتفاقاً به همین دلیل بود؛ یعنی خاموش کردن این فانوس انقلاب در تاریک ترین شب ‌ها و ناهموارترین جاده‌ ها. چنان که شما حتی همین حالا هم شاهدید که هنوز صحبت از «خط امام» است و تلاش حاکمیت کنونی برای بیرون کشیدن خودش از زیر بار آن اهدافی که حزب تودهء ایران بعنوان اهداف انقلاب و بنام خط امام اعلام کرد. به نسل جوان کشور باید گفت: یک لحظه چشم خود را ببندید و تصور کنید که در سال پنجاه و هفت  و هشت قرار دارید. آیا آن دوران با دوران کنونی جمهوری اسلامی قابل مقایسه است؟ نباید از آن فضای سیاسی و مباحث اولین مجلس، دفاع آگاهانه می‌کردیم؟ نباید خط خطرناک راست را در حاکمیت و در جهت دفاع از خط انقلاب افشاء می‌کردیم؟ نباید به هر طریق ممکن از آزادی‌ها و آزادی خود برای گفتن و رساندن حرف انقلاب و حرف خود به گوش مردم دفاع می‌کردیم؟ گرفتاری امروز طرفداران اصلاحات واقعی چیست؟ جز همین نداشتن امکان رساندن حرف خودشان به مردم؟ حزب توده ایران چنان میخی بر زمین انقلاب پنجاه و هفت کوبیده و چنان شیوهء گفتمانی را در ایران جا انداخت که شما حتی همین امروز هم اگر با دقت پیگیری کنید می‌بینید که جای پای آن شیوه و روش در مشی و روش بسیاری از سیاسیون غیر‌توده‌ای کشور هم قابل شناسائی است. حتی جناح راست حکومتی هم سعی می‌کند از آن سبک سخن گفتن و مقاله نوشتن حزب توده ایران استفاده کند...»

(آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630