آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

فهرست موضوعی مطالب

برخی از نامه های خوانندگان

-----------------------------------

آرشيو «کوتاه و گويا»

-----------------------------------

آرشيو «می ترسانند

چون می ترسند»

-----------------------------------

گلچين باغ های مجازی

-----------------------------------

مطالب در رد سکولاريسم

مطالب در رد سکولاريسم نو

-----------------------------------

اعلاميۀ حقوق بشر

-----------------------------------

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 432 ـ چهار شنبه 23 بهمن 1387 ـ  11 فوريه 2009

=======================================================

باور کنيد، من جايگاه رئيس جمهور حکومت اسلامی را بخوبی می دانم....

=======================================================

گفتگوی اختصاصی سکولاريسم نو

با مهندس حشمت الله طبرزدی

دبيرکل جبهه دموکراتيک ايران

بخش سوم: انتشار «پيام دانشجو»، يک تجربهء بزرگ

ما از پيش طرحي را آماده نكرده بوديم و به واقع از آينده آگاه نبوديم، ولي همهء وجود ما مالامال از نارضايتي و اعتراض عليه تبعيض، فاصلهء طبقاتي و فقر موجود بود. ما براي شروع مبارزهء خود، به انديشه ها و اعتقادات مذهبي، انقلابي راديكال پناه مي برديم و، به زعم خود، از آن پناهگاه براي عملِ انقلابي عليه وضع موجود بهره مي گرفتيم. طرح «امام خامنه اي» اوج اين راديكاليزم مذهبي - انقلابي و، در عين حال، ياس و سرخوردگي ما از وضع موجود بود. هر اندازه فشارهاي وارده از سوي دولت حاكم ـ اعم از قوهء قضائيه، وزارت اطلاعات، دولت رفسنجاني، بنياد مستضعفان و صدها نهاد و شخص حقيقي و حقوقي ديگر ـ بر ما افزايش مي يافت، مواضع مذهبي- انقلابي ما نيز راديكال تر مي شد؛ با اين توهم كه لابد سوراخ دعا يا علت العلل را پيدا كرده ايم! يعنی علت العلل را عملكرد اين افراد و نهادهاي حكومتي می دانستیم كه از خط انقلاب و ايدئولوژي منحرف شده اند. ديدگاه ايدئولوژيك ما، آنگاه ضربهء كاري خورد كه شخص رهبر، كه او را «امام» لقب داده بوديم، در يک موضع گيري آشكار به دفاع از وضع موجود، دولت رفسنجاني و عملكرد محسن رفيق دوست پرداخت و ما دريافتيم كه از ابتدا بي راهه رفته ايم.

=======================================================

نقض آزادی‌های علمی در ایران:

مدار تصاعدی و تلاش‌های نافرجام مدنی برای توقف آن

فاطمه حقيقت جو

دولت جمهوری اسلامی ایران اساسا با مقوله‌ی علوم انسانی مشکلات بنیادین دارد. بسیاری از روحانیون علوم انسانی را چیزی بیش از دانش وارداتی غرب نمی‌دانند و متعاقبا معتقدند که حوزه‌های علمیه باید مسوولیت اسلامی کردن محتوای علوم انسانی را بر عهده بگیرند. از منظر این روحانیون، اسلامی کردن دانشگاه‌ها باید سه عنصر را دربرگیرد: اساتید، دانشجویان و محتوای کتاب‌های درسی. به اعتقاد یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی "کتب دانشگاهی نه بومی و نه اسلامی است." در نتیجه تغییر محتوای برنامه‌ی درسی علوم انسانی در دستور کار مجلس قرار گرفت. برای مثال، رشته مطالعات زنان مشمول این تغییرات شده است. درنتیجه، عنوان درس "تئوری‌های فمنیست" به "نقد تئوری‌های فمنیست" تبدیل شد. علاوه بر این، سوالات کنکور فوق لیسانس این رشته تغییر پیدا کرد و سوالاتی مانند "چند همسری"، "شرایط اثبات زنا" و "میزانی که زن زانیه را برای سنگسار در خاک فرو می کنند" افزوده شد.

=======================================================

عاقبت، از ما غُبار مانَد

«گاست» و «هایزر» و «گوادلوپ»، آن «آلاچیقِ کنارِ دریا»

همنشینِ بهار

[از زندان شاه و نیز از لحظه‌ای که به همّتِ مردم آزاد شدم مثل بسیاری دیگر، رویداد هایِ انقلاب را مو به مو دنبال می‌کردم و شهادت می‌دهم برخلافِ آنچه اینجا و آنجا پخش کرده‌اند، صحنه‌گردانِ اصلیِ انقلاب،  فقط مردم بپاخاستهِ ایران بود و بس. آنان بودند که بر ظلمتِ شبانه شوریدند.] ... [خودم را دلداری می‌دادم که «مشعل توحید» بر شبهای سیاه خواهد تابید... چه می‌دانستم جای یگانگی و برابری و آزادی، دروغ و دوگانگی و بیداد می‌نشیند... چه می‌دانستم آسمانی که غرق ستاره بود، پُر از ظلمات می‌شود. چه می‌دانستم هرکه سوار است بی رحمانه می‌تازد... چه می‌دانستم خدا و پیامبر و ائمه اطهار هم، کنار داغ و درفش می‌نشینند...]

======================================================

موج اعدام و سكوت جامعه مدنی

حسين باقرزاده

جامعه ایران سه دهه تمام را زیر حاكمیت نظامی گذرانده است كه با تمام قوا تلاش كرده تا ارزش‌ها و هنجارهای چهارده قرن پیش را بر این جامعه تحمیل كند. محصول این تلاش، نقض وسیع قانونی و فراقانونی حقوق بشر در ابعاد وسیع، وحشتناك و خشونت‌بار آن بوده است. تلاش سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر اثر بسیار كمی در تعدیل رفتار حاكمیت در زمینه حقوق بشر داشته است. از آن سو، جامعه مدنی كه به خصوص در یكی دو دهه اخیر در ایران رشد كرده كمتر به مبارزه حقوق بشری در سطح عمومی (و نه فقط در سطح خصوصی نخبگان جامعه) اعتنا ورزیده است. این بی‌اعتنایی جامعه مدنی به حقوق بی‌نوایان و مفلوكان جامعه (كه در سكوت در برابر اعدام‌های روزافزون اخیر متجلی می‌شود) حكومت را در ادامه و تشدید نقض حقوق بشر جری‌تر كرده است.

===================== کوتاه و گويا  ====================

ابلاغ پيام صلح و دوستي مردم ايران توسط رحيم مشايي

به گزارش سايت ميراث آريا  ـ اسفند يار رحيم مشايي، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، و ويران کنندهء آثار باستانی ايران، پيام صلح و دوستي ملت ايران را به مردم جهان ابلاغ کرد. رحيم مشايي در مراسم پرده‌ برداري از نماد ايراني صلح که احمد نجفي بازيگر، هلن سپاسي کاراته کار زن ايراني، عليرضا حيدري کشتي گير و صفارودي، نماينده سازمان‌هاي غير دولتي به عنوان سفيران صلح در آن حضور داشتند گفت: «من از هرمز سرفراز، نماد ايران بزرگ، پيام صلح و دوستي را به همهء مردم دنيا، مردان و زناني که در سراسر جهان به دليل فطرت خداجوي خود عاشق صلح هستند ابلاغ مي کنم. وي افزود: امروز در آستانه هزاره سوم نقش آفريني ايران به دليل ريشه‌هاي تاريخي خود نمايان است. وي تصريح کرد: تلاش‌هاي خلاف انديشه‌هاي الهي محکوم به شکست است و هر روز که مي‌گذرد حرکت مردم ايران رو به نقطه پيروزي نمايان تر مي شود. وي با اشاره به تلاش هاي ملت ايران براي مبارزه با ظلم افزود: حرکت پرشکوه مردم دنيا براي همزيستي باعث شده تلاش‌هاي خلاف انديشه‌هاي الهي در محاق قرار گيرد. مشايي گفت: ما در کنار همه مردم دنيا هستيم و به آنها مي‌گوييم به ملت ايران تکيه کنند!

(آرشيو)

 

فهرست نام نويسندگان>>

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630