بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئيه  2008

 

پيوند به قسمت اول        پيوند به قسمت دوم       پيوند به قسمت سوم       پيوند به قسمت 4 تا 7

 

جامعهء مدنی

 

بخش اول ـ مطرح شدن اين فکر در ايران

 

شهباز نخعی

 

«هدف انسان نه مالكيت حقيقت، بلكه جستجوي مستمر آن است».

                                                          كارل پوپر

 

در ماه هاي مياني سال 1375، كه ماه هاي پاياني دورهء دوم رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني نيز بود، نظام ولايت مطلقه فقيه در دشوارترين وضعيت دوران حيات خود قرار گرفت. همهء آنچه كه آقاي رفسنجاني در مدت نزديك به 8 سال با شعارهايي مانند "استحاله"، "عمل گرايي"، "تعديل اقتصادي" و . . . رشته بود به يكباره پنبه شد و نظام در آستانه فروپاشي و سقوط قرار گرفت.

رويدادي كه اين وضعيت دشوار را پديد آورد، برپايي دادگاه ميكونوس در برلين بود كه نتيجهء دادرسي آن مجرم شناختن سران بلند پايهء نظام ــ آقايان سيدعلي خامنه اي ولي فقيه و رهبر، هاشمي رفسنجاني رئيس جمهوري، علي اكبر ولايتي وزير امور خارجه، و علي فلاحيان وزير اطلاعات و امنيت ــ به عنوان دستور دهنده و آمر قتل دكتر صادق شرفكندي، رهبر حزب دمكرات كردستان ايران و يارانش در رستوران ميكونوس برلين و صدور حكم جلب بين المللي براي آنان بود.

اين رسوايي بزرگ نظام را در انزوايي بي سابقه قرار داد. حتي اروپاييان كاسبكار و طماع كه تا آن زمان به طمع منافع مالي بارها بر عملكرد تروريستي نظام حتي در خاك اروپا ــ از جمله بمب گذاري ها در پاريس در سال هاي مياني دههء هشتاد‌ ميلادي ــ چشم بسته بودند، اين بار ناگزير از واكنش شدند و 22 كشور عضو اتحاديه اروپا در يك اقدام اعتراضي هماهنگ سفيران خود را از ايران فراخواندند!

در چنين شرايط حساس و دشوار بود كه آقاي سعيد حجاريان، طراح و معمار "اصلاحات" به عنوان ناجي نظام پا به ميدان گذاشت. آقاي سعيد حجاريان پيش از آن سال ها از پايوران بلندپايه و موسس وزارت اطلاعات و امنيت بود و در سال هاي وزارت آقاي علي فلاحيان به "مركز مطالعات استراتژيك" رفته و به كار تحقيق و مطالعه پرداخته بود.

از نتيجه آن مطالعات پروژه اي متولد شد كه بعدا به نام جنبش يا «حماسه!» ی دوم خرداد معروف شد و، در يكي از بزرگترين دغلبازي هاي تاريخ بشري، عملاً 8 سال عمر بيشتر براي نظام ولايت فقيه خريد. در آغاز پروژهء آقاي حجاريان اقدامي از سرنوميدي و ناچاري براي چاره جويي در مورد وضعيت بحراني پيش آمده و جلوگيري از سقوط و فروپاشي محتوم نظام بود كه كسي حتي خود آقاي حجاريان به موفقيت آن اميد چنداني نداشت. حتي آقاي سيد محمد خاتمي، فردي كه سعيد حجاريان براي ايفاي نقش اول نمايش خود برگزيده بود و تنها سرمايه سياسي اش استعفاي اعتراض آميزي بود كه از سمت وزارت ارشاد اسلامي در دولت آقاي رفسنجاني داده بود، نيز اميدي به موفقيت پروژهء آقاي حجاريان نداشت و او به زحمت موفق شد آقاي خاتمي را به بازيگري در آن نقش وادارد.

به هر حال «پروژه» كليد خورد و پردهء نمايش بالا رفت و آقاي خاتمي با شعارهايي چون "اصلاحات"، "آزادي مطبوعات" و "جامعهء مدني" پا به صحنه گذاشت و، برخلاف برآورد و انتظارهاي اوليه، به چنان موفقيتي دست يافت كه مانند آن را ــ جز در مورد انقلاب 22 بهمن كه محور مشترك آن نفرت از نظام پيشين و شخص محمدرضا شاه بود ــ در تاريخ معاصر ايران، حتي در جنبش ملي كردن صنعت نفت، نمي توان يافت.

بررسي و تحليل و دلايل اين موفقيت بزرگ و دور از انتظار موضوع اين نوشتار نيست. تنها مي توان به اين اشاره كرد و گذشت كه آن موفقيت نشانگر اشتياق و تشنگي جامعهء ايران، بويژه نسل جوان آن، به آزادي و مردمسالاري بود.

در مدت 8 سال دو دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي و نشيب هاي پي در پي و بدون فراز آن، شعارهاي آقاي سيد محمد خاتمي سرنوشتي غم انگيز يافتند. "اصلاحات" مفهومي چنان كشدار، گنگ و مبهم و با ذات و ساختار نظام ولايت مطلقه فقيه در تناقض و تضاد بود كه آقاي خاتمي در مدت هشت سال حتي نتوانست تعريفي حتي آبستره از آن به دست دهد. تنها در ماه هاي پاياني دورهء دوم رياست جمهوري اش، آقاي خاتمي، براي آنكه به زعم خود ته مانده آبروي بر باد رفته اش را حفظ كند، دو لايحهء نيم بند "تبيين اختيارات رئيس جمهوري" و "لغو نظارت استصوابي شوراي نگهبان" را به مجلس شوراي اسلامي داد كه آن هم به سد سديد شوراي نگهبان برخورد و آقاي خاتمي ناگزير شد با شرمندگي لوايح دوگانه را از مجلس پس بگيرد!

"آزادي مطبوعات" نيز كم و بيش سرنوشتي مشابه يافت. در آغاز تعداد زيادي روزنامه و نشريه مثل قارچ روييدند و با استقبال نسبي مردم نيز مواجه شدند. اما سرنخ و كنترل تقريباً همهء اين نشريات در دست دولت بود و صاحبان امتياز و مديران مسئول آنها يا خود از عوامل اطلاعاتي و امنيتي نظام و يا مورد اعتماد و تاييد آنها بودند. اما، همين آزادي نيم بند و كنترل شده مطبوعات را نيز نظام نتوانست تاب آورد و تحمل كند. وقتی مجلس ششم، كه اكثريت نمايندگان آن هوادار آقاي خاتمي و به اصطلاح "اصلاح طلب" بودند، خواست كه لايحهء مطبوعات مصوب مجلس پنجم را مثلاً اصلاح كند، رهبر معظم پا به ميدان گذاشت و با يك "حكم حكومتي" جلو طرح آن را در مجلس گرفت!

سرنوشت شعار سوم، يعني "جامعهء مدني"، از دو تاي پيشين نيز بدتر بود و كارش به مسخره بازي و مضحكه كشيد. در آغاز، مانند ماجراي آزادي مطبوعات، تعدادي «ان.جی.او» يا «سازمان غير دولتی» (Non Governmental Organization) NGO ی ساختگي توسط نزديكان و هواداران جناح حاكم و با برخورداري از بودجه هاي دولتي تاسيس شده و آغاز به كار كردند. چندي نگذشت كه رهبر معظم، باز هم مانند ماجراي آزادي مطبوعات منتهي اين بار بدون "حكم حكومتي"، پا به ميدان گذاشت و گفت كه منظور آقاي خاتمي از "جامعهء مدني"، "جامعهء مدينه النبي" ـ يعني شهري كه پيامبر اسلام پس از هجرت از مكه در آن مستقر شد و نظمي بين گروههاي مهاجر و انصار برقرار كرد ـ بوده است!

آقاي خاتمي، كه پيش از آن بارها با صراحت اعلام كرده بود كه رهبر معظم "عمود خيمه نظام است"، بدون آنكه كمترين توضيحي بدهد كه "خيمه" اي كه داراي چنين "عمود"ي است چگونه مي تواند با "اصلاحات" و "آزادي مطبوعات" و "جامعهء مدني" سازگاري داشته باشد، آن گفتهء رهبر معظم در مورد "جامعهء مدينه النبي" را زير سبيلي در كرد و به سكوت برگزار نمود. چندي بعد رهبر معظم بار ديگر با صراحت گفت كه "جامعهء مدني" مورد نظر آقاي خاتمي همان "جامعهء مدينه النبي" است و تصريح كرد كه "سيد" در گفت و گويي كه با ايشان داشته اين موضوع را تاييد كرده است.

در زمان طرح شعار "جامعه مدني" پرداختن به اين عنوان و نوشتن دربارهء آن مي توانست به نوعي ريختن آب به آسياب "اصلاح طلبان" قلابي باشد اما اكنون که، با روي كار آمدن آقاي احمدي نژاد، چهرهء بدون بزك و سرخاب ـ سفيداب نظام ولايت مطلقهء فقيه را به نمايش گذاشته و بر خيمه شب بازي هاي 8 ساله آقاي خاتمي نقطهء پايان نهاده، همهء شواهد نشان مي دهند كه در آينده اي نه چندان دور ميهن ما آبستن حوادثي مهم خواهد بود و در چنين حالتي وجود يک "جامعهء مدني واقعي" مي تواند به عنوان ابزاري مهم براي ساختن يك نظام دمكراتيك به كار گرفته شود و، بنا بر اين، شناخت كم و كيف و تاريخچهء آن مي تواند سودمند باشد.

از اين رو در چند مقالهء آينده مي كوشم، در حد توانم، سابقه، برداشت و مفهوم و نحوهء سازماندهي "جامعهء مدني" را شرح دهم. "تا چه پسند افتد و چه در نظر آيد."

 

 پيوند به قسمت دوم

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

و يا مستقيماً در اينجا:

ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)

 

 

لطفاً از افزودن تصوير در اين ای  ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست.

Your message:             : پيام شما

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630