بازگشت به خانه  |  فهرست نام نويسندگان  |  اعلام موضع  |  تعاريف و مفاهيم   |  آموزش  |  اسلام  |  اصلاحات  |  انديشهء شرقی  |  اومانيسم  |  ايدئولوژی  |  ايران  |  ترکيه  |  جامعه مدنی  |  حقوق بشر  |  خاورميانه  |  دموکراسی  |  دگر انديشی  ديگر کشورها  |  دين و مذهب  |  روشنفکری  |  زنان  |  سازمان های سياسی  |  سکولارها  |  فمنيسم  |  لائيسيته  |  مدرنيته  |  مشروطيت  |  نقد انديشه  |  نوانديشی دينی

28 آذر 1386 ـ  19 دسامبر 2007

 

شطرنج و سکولاریسم

م. سحر

 

 می دانیم که شطرنج یکی از شگفت انگیز ترین و هوشمندانه ترین اختراعات  تاریخ بشریت ست .

 

 بر صفحهء گشودهء این پدیدهء اعجاب آور و در کُنش ها و آزمون هایی که به یمن حرکت ِ مهره ها ظهور می یابند، دانش ملکداری و هوش حکومتگری و بینش سیاست ورزی و تدابیرخردمندانهء امور کشوری و لشکری به صورتی بسیار فشرده و نمادین تعبیه است.

 

آیا هرگز به این نکته توجه شده است که چرا درعرصهء شطرنج جز شاه و وزیر و رخ و اسب و فیل  و خیل سربازان پیاده، مُهرهء دیگری نمی یابیم؟ و چراست که در این میدان نه از کاهنان معابد خبری است، نه از کشیشان و موبدان و ملایان اثری؟

 

آیا در  این نکته  نشانه و نمادی از یک حقیقت بسیار بزرگ نیست؟ 

 

به نظر می رسد ،خردمندانی که طرحی از اینگونه شگفت بر بنیاد علم و بینش و خرد و ذوق ریخته اند، در آفریدهء نبوغ آسای خود، پیام بسیار مهمی را به بشریت ارمغان کرده اند؛ و آن این است که به حکم خرد و دانش و عقل ، عرصهء سیاست و ملکداری و تدابیر امور کشوری و لشکری را بر کاهن و موبد و فقیه و کاردینال و  انواع ملایان راهی نیست. این میدان برای همیشه  بر آنان بسته است.

 

به زبان دیگر، آفرینندگان شطرنج هرگز نخواسته اند تا پای برهمن و کاهن و موبد و فقیه و ملا بر این عرصه گشوده شود وبدین گونه  دین و معنویت و خدا و همهء امور مقدس به کشمکش ها و آلایش های بی رحم و عاری از اخلاقی آلوده شود که خاص ِ قدرت و سیاست است.

 

از این رو  می توان  شطرنج و قوانین اعجازآور آن را نخستین بیان مستدل و محکم بشریت در ضرورت وجود سکولاریسم محسوب داشت و به اتکای این پیام  امر سیاست و قدرت و ادارهء امور کشوری و جاری و عرفی ابنای بشر را از امر قدسی و دینی جدا دانست و برای بنیاد کردن جامعه ای که امر قدسی از امور لوث پذیر زندگی عرفی کاملاً مبرا و مجرّد بماند از این میراث ارجمند نیاکان هوشیار و خردمند الهام گرفت.

 

اما آنچه که در اواخر قرن بیستم در کشور ما اتفاق افتاد ، نشانگر آن است که، بنا بر انگیزه ها و منافع گوناگونی که در کار بود و هست ــ چنانکه اُفتاد و همگان دانند ــ  رنود و دشمنان کشور ما، به یاری عوام، پای فقیه و ملا و امام و حجةالاسلام را به امر حکومت و ادارهء مملکت باز و این گروه ناموزون و ناراست و نابشایست را وارد بازی سیاست و قدرت کردند. و خواص بی خاصیت نیز از این امر غافل ماندند که میدان مُلکداری و حکومت، درست همانند صفحهء شطرنج، عرصهء آزمون ها و کنش هایی است که به سائقهء خرد و هدایت دانش و عقل بشری در کارند و هر یک از مهره ها بر اساس قواعدی استوار بر دانش و عقل به حرکت در می آیند و دستِ کارسازان عوامل عالم غیب و نیز نفخات قدسی ملایک و کشف و شهود مربوط به تجربیات دینی در آنها راه و جایگاهی ندارند زیرا  مجال و فرصت حضور مقدس ِ امور دینی و وجدانی و عاطفی و معنوی  درجای دیگری بیرون از عرصهء حکومت و زوز و قدرت و جبر و جنایت و کشتار و فحشا و فساد  است . زیرا انواع این تباهی ها همگی و به ناگزیر از اجزا لایتجزّی قدرت و حکومتند .

 

پیام باستانی  طراحان و آفرینندگان پدیدهء اعجاب آور شطرنج برای ما امروزیان  آنست که : ورود فقیه و امام و ملا و موبد و کاهن در بازی قدرت و سیاست همانقدر بیگانه از علم و خرد و و سنّت و تاریخ است که حضور وی در جایگاه مهره ای از مُهره های عرصهء شطرنج.

 

------------------------------------------

این چند سطر بخش کوتاهی از یکی از یادداشت هایی ست که من چند سالی پیش از این ، ذیل شعری به نام «خسی در میقات» نوشته ام این شعر، همراه با یادداشت های مفصل مربوط به آن دربعضی سایت ها قابل دسترسی است از آن جمله در اینجا:

http://www.ayandehnegar.org/page1.php?news_id=3110

یا در اینجا:

http://sokhanhaakebaayad.blogspot.com/2007/04/blog-post.html

به هر حال به نظرم رسید که ممکن است این یادداشت برای  خوانندگان «سکولاریسم نو» جالب و امیدوارم چنین باشد! (م. سحر)

 

وبلاگ نويسنده:

http://msahar.blogspot.com/

 

 بازگشت به خانه