بازگشت به خانه  |  اعلام موضع  |  تعاريف و مفاهيم   |  آموزش  |  اسلام  |  اصلاحات  |  انديشهء شرقی  |  اومانيسم  |  ايدئولوژی  |  ايران  |  ترکيه  |  جامعه مدنی  |  حقوق بشر  |  خاورميانه  |  دموکراسی  |  دگر انديشی  ديگر کشورها  |  دين و مذهب  |  روشنفکری  |  زنان  |  سازمان های سياسی  |  سکولارها  |  فمنيسم  |  لائيسيته  |  مدرنيته  |  مشروطيت  |  نقد انديشه  |  نوانديشی دينی

28 آذر 1386 ـ  19 دسامبر 2006

اگر اين«حنا» را پاك نكنيم، زمان، تيرگي آن را بر دل ما مي نشاند

(نگاهي به رهنمودهاي حسين شريعتمداري به دوستداران سعيد امامي،در سالگرد نمادين قتل هاي زنجيره اي)

 

حميد حميدي

 

در زبان فارسي ضرب المثلي است كه  اگر كسي دروغ بگويد و يا بد قولي هاي آن تكرار شود، مي گويند "حناي طرف رنگ ندارد".

بحرانهاي سياسي- اجتماعي-اقتصادي و بين المللي آنچنان حكومت اسلامي را تحت فشار قرار داده كه فرا فكنان و طراحان دستگيري وآدم ربائي و قتل را مجدادأ فعال نموده است.اگر زنان و دانشجويان بصورت نمادين دهان خود را چسب مي زنند و با در دست داشتن نوشته اي كه " من در خفقانم" ،سكوت خود را فرياد مي زنند،بنده نيز با پيگيري اتفاقاتي كه در چند ماه اخير در ايران رخ داده است و با خواندن گزارش* روزنامه كيهان تهران، در سكوت فرياد ميزنم: "نگران جان ، زنان- دانشجويان- كارگران- معلمان و تمامي افرادي هستم كه "امنيت" طراحان و آمرين  خشونت را به سخره گرفتند و امروز در معرض تهديدات جدي هستند".

به نظر مي رسد، طراحان و آمرين قتل و جنايت،بار ديگر قصد جان ستاندن عده اي ديگر از مخالفين خود را دارند. اگر قتل نويسندگان و فعالين اجتماعي به مثابه بخشي از " قتل هاي زنجيره اي" با طرح " تهاجم فرهنگي" توسط حسين شريعتمداري و سعيد امامي و شركا آغاز شد ، اين بار نيز حسين شريعتمداري در روزنامه كيهان مبادرت به انتشار گزارشي كه از سوي " دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان" تهيه شده،نموده است. با نگاهي به مفهوم "امنيت ملي" و "تهاجم فرهنگي" از منظر حسين شريعتمداري و همفكرانش،به نظر مي رسد انتشار اين گزارش بيشتر شباهت به شروع عميلياتي دارد كه اين بار با نام "يا زمانه" كليد خورده است.

 

زماني كه در زمستان سال 71 موضوع "تهاجم فرهنگي"از سوي سعيد امامي با طراحي همين آقايان كليد خورد، تا بر ملا شدن و مختومه اعلام نمودن پرونده اين قتل ها توسط حكومت، همواره اينگونه گزارشات و جهت گيري ها هنرمندان-نويسندگان و ديگر كوشندگان اجتماعي و سياسي و ساير جانباختگان را تهديد مي نموده است. اگر امروز فرج سركوهي- منصور كوشان- كاظم كردواني و عباس معروفي بعنوان نويسنده و افراد ديگري كه از دست اين آدمكشان جان سالم بدر برده اند و خوشبختانه به زندگي خود بر اساس انتخابي كه دارند ،ادامه مي دهند،بودند انسانهائي كه بدون هيچ دليلي زندگي را از آنان سلب كردند و بر همين اساس نبايد چنين گزارشاتي كه توسط شريعتمداري منتشرمي گردد،با بي تفاوتي مواجه گردد.

اگر در سال 71، سعيد امامي  و برادر بزرگ او حسين شريعتمداري و ديگر طراحان حذف،موضوع"تهاجم فرهنگي را بهانه اي براي تداوم "قتل هاي زنجيره اي" تبين كردند، امروز نيز شريعتمداري در حال تبين چنين تلاشي مي باشد.در گزارش آمده است:

«اتحاد شوم و ميان قاره اي ،براي گسترش شبح ناتوي فرهنگي بر آسمان ايران،در اروپا و آمريكا صورت بسته و دولت هلند در كانون آن ايستاده است.» 

آيا مفهوم "گسترش شبح ناتوي فرهنگي" ،مفهومي به غير از "گسترش تهاجم فرهنگي "در سال 71 است؟ وقتي در روزها،هفته ها و ماههاي اخير،اسانلو را در خيابان مي ربايند ،فعالين كمپين برابر حقوقي زنان را احضار و دستكير و بازداشت مي نمايند،دانشجويان را دستگير و بازداشت مي كنند و با بيان اين موضوع كه"نهاد هاي مدني از موقعيت خود سوء استفاده كرده اند و با بيگانگان ارتباط داشته اند"،و يا محمود صالحي يكي از فعالين كارگري در زندان و به دليل شرايط سخت حاكم بر آن ، در حال از دست دادن تنها كليه خود مي باشد، اين اقدامات نشان چه پديده اي مي باشد؟ مگر نه اينكه تمامي اين اقدامات تحت عنوان حفظ " امنيت ملي" و مقابله با " گسترش شبح ناتوي فرهنگي" كه شريعتمداري از آن نا مي برد،مجدادأ كليد خورده است؟حسين شريعتمداري و شركاي او با انتشار اين گزارش قصد بيان رمز عمليات را داشته اند، تا بدين وسيله شرايط لازم را براي توجيه رفتارهاي خود در آن دسته از مردمي كه هنوز به عملكرد هاي ايشان باور و اعتماد دارند،فراهم نمايند.

روزنامه كيهان روز شنبه در ستون اخبار ويژه كه در سالهاي گذشته نيز به همين منظور كاربرد داشته،از بازداشت اعضاي مركزي 2 حزب اصلاح طلب گزارش مي دهد.

دستور" دولت مهرورز" مبني بر سانسور اخبار مربوط به دكتر زهرا بني يعغوب كه در بازداشتگاه امر به معروف و نهي از منكر همدان به قتل رسيده است ،صادر مي شود.

مجله زنان در آخرين شماره خود از تجاوز سه عضو بسيج به زني متاهل در استان گيلان در تاريخ 24 خرداد 86 در ساعت 8 شب گزارش مي دهد.

 

گروه شهادت

بعنوان يك محفل جديد التاسيس،فعاليت خود را با تهديد و ارعاب طي سه چهار ماه گذشته آغاز نموده است. تمامي اين اقدامات قرار است به " امنيت ملي" كه حسين شريعتمداري و همفكرانش باور دارند منجر گردد. جان استوارت ميل در كتاب تاملاتي در حكومت انتخابي در ص 43 چنين مي گويد: «تنها يك استبداد مطلق از شهروندان انتظار دارد كه دستورهاي دولتمردان را بدون قيد و شرط اطاعت كنند.در اين حال بايد تعريف نظم را به اطاعت از فرمان هايي كه در بصورت قانون ودر قالب مشخص قوانين صادر مي گردد، محدود سازيم. نظم با اين مفهوم بدون شك يك ويژگي واجب حكومت است».

به همين دليل است كه توسل به خشونت با هدف اشاعه ترس و وحشت،به نسبت ابعاد غير انساني خشونت كه در تمامي ابعاد توسط حكومت صورت گرفته ،دليل وحشتي است كه ترتيب دهندگان اين جنايات از مردم و بخش تهديد كننده " امنيت و نظم" آنان،دارند.

در مطلبي خواندم: «امنيت افراد يك جامعه با امنيت حكومت آن جامعه مرتبط مي باشد. به مجرد اينكه حكومت و مردم دچار گسست و تفكيك مي شوند،حكومت بدليل حفظ خود و تحت مفاهيم خود ساخته به منبع تهديد تبديل مي گردد.»

زماني "هانا آرنت" از " ابتذال شيطان"و " ابتذال شر" سخن به ميان آورد. اين سخن وي را امروز ميتوان اينگونه نيز تاويل نمود. "ابتذال شر" چيزي به جز " محور شرارت" تحت عنوان مبارزه با تروريسم و ترور نيست. و اگر بپذيريم كه "ترور" يك دشمن نيست بلكه روش و ابزاري است كه توسط مدافعان خشونت همچون شريعتمداري و همفكرانش بسيار آسان توجيه مي گردد،تا براي ساختن تاريخ به كار برده شود،آيا كاربرد خشونت،نشات ضعف متوليان خشونت نيست؟ آيا اين ضعف را نبايد جدي تلقي نمود؟

با توجه به ضرب المثلي كه در ابتداي اين نوشتار بدان اشاره نمودم ،به باور من به اين گزارش و تحركات انجام شده نبايد به مثابه " حناي طرف رنگ ندارد" ،توجه شود. بلكه بر عكس بايد نگران بود كه اگر حنا هر چه بيشتر بماند، تيره تر مي شود. اگر امروز اين حنا را ( پروژه حذف مخالفين شريعتمداري و شركا) پاك (افشاء) نكنيم،زمان، تيرگي آن را همانند تمامي قربانيان حذف بر دل ما خواهد نشاند.

به همين منظور براي حفظ جان تمامي افرادي كه در زندان و بازداشتگاه هاي مخفي حكومت هستند و تمامي كساني كه نام آنها در گزارش كيهان شريعتمداري(*) آورده شده است،به سازمانها و مقامات بين المللي اطلاع رساني كنيم و به شريعتمداري و همفكرانش اعلام نماييم: 

تفكر تماميت خواه و نقد ناپذير،صرف نظر از اشكال سياسي آن، همواره ماهيت ثابتي دارد و به طبع اين ماهيت ثابت، آزمون و خطاي آن نيز از همين قانونمنديهاي ثابت پيروي مي كند. با نگاهي به قتل زنده ياد "دكتر سامي" بعنوان اولين قرباني قتل هاي زنجيره اي و " خودكشي" قاتل ايشان در"حمامي" در اهواز و تداوم اين قتل ها تا پاييز 77 و "خودكشي" سعيد امامي در"حمام" (عنوان شده بود سعيد امامي با داروي نظافت خودكشي نموده است. پس از اظهار نظر كارشناسان مشخص گرديد او را با آمپول هوا به قتل رسانده اند.)، مي توان نگراني خود را از در خطر بودن جان تمامي افرادي كه هم اكنون در زندانها بسر مي برند و تمامي افرادي كه نام آنها در اين گزارش آمده است را اعلام نمود.

به همين منظور و با توجه به اينكه "علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد" ،هوشيار و آگاه باشيم تا ديگر شاهد قتل و خشونت براي هموطنان نگرديم. اگر در ديروز تاريخ، بنا بر مصلحت و يا عدم اطلاع، سكوت كرديم و شاهد قتل عزيزترين فرزندان ميهنمان شديم،امروز با حساسيت و براي دفاع از انسانيت و نه سياست ،نگذاريم جان حتي يك مخالف حكومت ستانده شود. فردا دير است .

 

گزارش كيهان را اينجا بخوانيد

 

(*) اسامي افراد به نقل از نوشته مهدي جامي:

رامين جهانبگلو / دفتر تحكيم وحدت/ گروه هاي اصلاح طلب كه به سوي تجديدنظرطلبي در اصول شرعي و قانوني انقلاب اسلامي مردم ايران حركت مي كنند/ جريان منحرف روشنفكري ديني و احزاب مدعي اصلاح طلبي/ ايدئولوژي «اصلاح طلبان ديني» وابسته به «محمد خاتمي»/ روشنفكران به ظاهر ديني/ شبهه افكني هاي فرق ضاله و دراويش صوفي نما/ كارمندان ماهنامه كيان (كه عبدالكريم سروش پدر معنوي و ماشاءالله شمس الواعظين، سردبير آن بود) / «فصلنامه نقد و نظر» (درهنگام مديريت محمد مهدي فقيهي)/ محفل كيان/ گروههای موسیقی موسوم به «زيرزميني»، مانند رپرها/ فرقه صوفي نما که به ظاهر، مدعي تبعيت از فقه شيعه هستند/ «دراويش گنابادي» و «نور علي تابنده» / شاگردان «عبدالكريم سروش»/ محافل مشكوك كه از نيروهاي بالقوه آمريكا براي براندازي نرم به شمار مي روند/ پاتوق جاسوسان مدرن در «انجمن ايرانشناسي سفارت فرانسه» تا محافل «دراويش گنابادي» و از «كانون نويسندگان ايران» تا «حزب مشاركت ايران»/ «انجمن دفاع از آزادي مطبوعات» و گروه هاي زنانه، چون «كمپين يك ميليون امضاء» / «فياض زاهد» (عضو شوراي سردبيري روزنامه اعتماد ملي)، «عيسي سحرخيز» (عضو ارشد حزب مشاركت ايران)، «مديا كاشيگر»، (يكي از عاملان برجسته سفارت فرانسه در ايران)، «احمد قابل» (نظريه پرداز حزب مشاركت ايران)، «محمد قائد» (عضو تحريريه روزنامه صهيونيستي آيندگان و مدير نشريه توقيف شده لوح)، «تقي رحماني» (عضو گروهك غيرقانوني ملي و مذهبي ها)، «فريبرز رئيس دانا» (از شركت كنندگان در كنفرانس برلين و همكار دفتر پژوهش هاي فرهنگي) / از ميان اصلي ترين منابع خبري اين راديو مي توان به اعضاء شاخه جوانان حزب مشاركت اشاره كرد / محفل لمپن هاي كافه شوكا (در حوالي خيابان گاندي) / «يارعلي پورمقدم» (قهوه چي كانون نويسندگان) و جمعي از نويسندگان و كاريكاتوريست هاي روزنامه هاي زنجير ه اي/ حلقه سیاه «خانه هنرمندان ايران» كه پس از افشاگري هاي «روزنامه كيهان» از هم پاشيد / «دفتر پژوهش هاي فرهنگي» و «مركز بين المللي گفت وگوي تمدن ها» (زير مجموعه نهاد رياست جمهوري در زمان آقاي خاتمي) که در برگزاري مراسم ستايش از هنرمندان سیاه و كارگزاران كودتاي مخملي در ايران، مشاركت گسترده داشتند.

  

 بازگشت به خانه