بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آبان   1387 ـ   نوامبر  2008  

پيوند به فهرست مطلب کتاب

قسمت ششم از فصل پنجم کتاب «ترک های امروز»

جبران عقب ماندگی

مذهب و درويشی در ترکيه

نوشتۀ «آندرو مانگو»

ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو

ترکيه، عليرغم کمبودهای اجرايي قوۀ قضاييه اش، کشور نسبتاً امنی است. بر اساس آمار پليس، ميزان قتل 5ر3 نفر در هر صدهزار نفر جمعيت است. تخلفات جنسی 8ر24، دزدی 4ر253 و کلاهبرداری 4ر9 نفر در هر صدهزار نفر است. پليس ترکيه اعتقاد دارد که اين اعداد نشانگر آن است که اين کشور از آلمان و روسيه امن تر است.

 اما نشانه های خطر هم وجود دارد. بر اساس گزارشات مطبوعات، جيب بری که در گذشته تقريباً ناشناخته بود، مشغلۀ بطشتر وقت قضات استانبول را می گيرد. اعتياد کودکان را نمی توان ناشی از فقر دانست چرا که زمانی پيشتر، وقتی که کشور فقيرتر بود، اين پديده وجود نداشت. در واقع، استعمال مواد بويايي مختلف مثل زداينده های رنگ را می توان نشانگر از بين رفتن نظم خانوادگی دانست. اين مضراتی ایت که با زندگی مدرن می آيد و ترکيه نيز نمی تواند از آن بگريزد. همانگونه که وقتی ديکتاتوری محافظه گر اسپانيا جای خود را به يک دموکراسی مدرن داد اين پديده در آنجا نيز ظهور کرد. با همۀ اين احوال، بازديدکنندگان خارجی ترکيه، مردم اين کشور را معمولاً اجتماعی، مهربان، و کمک کننده می يابند.

     در عين حال، در امر مبارزه با مفاسد، کارکنان دولتی امور مذهبی، بر ارزش های دينی در زمانه ی تغييرات سريع به عنوان يک ابزار کنترل اجتماعی تاکيد می کنند. محمد نوری يلماز، رييس قبلی ادارۀ امور مذهبی، می گويد: «شما حتی با گذاشتن پليس برای تک تک شهروندان نمی توانيد رفتار خوب آنان را تضمين کنيد». يک کميتۀ پارلمانی، که اکثريت اشرکت کنندگان در آن را اعضای حزب عدالت و توسعه تشکيل می دادند، در گزارشی که پيرامون مفاسد اجتماعی تهيه کرد، اين ادعای ثابت نشدنی را مطرح ساخت که «اخلاق سکولار» يکی از موجبات توسعۀ فساد است. اما، در واقع، همين که مذهبيون، در کوشش خود برای دفاع از مذهب، به تشريح فوايد اجتماعی آن متوسل می شوند خود نشانۀ سکولار شدن مذهب است، به موازات سکولار شدن کل جامعه. خطابه هايي که به خواست دولت در مساجد انجام می گيرند بيشتر متوجه تبليغ همبستگی اجتماعی و کنترل های شخصی هستند و از تعاليم اسلامی در اين راستا استفادعه می کنند. اسلام که در ميان روابط درهم پيوستۀ شهرهای قرون وسطا رشد کرده است همواره بر داشتن روابط خوب با همسايگان تاکيد کرده و رسيدگی به حال محتاجان را يک وظيفۀ مذهبی محسوب می دارد، آنگونه که فرض بر آن است که يک مسلمان خوب نتواند وقتی که همسايه اش گرسنه است با شکم سير به رختخواب برود. از متون و سنت ها هم برای حل مشکلات مدرن استفاده می شود و به مؤمنان يادآوری می گردد که «در دين اسلام اکراه وجود ندارد» و مردم به اين لحاظ بايد اجازه دهند که هر کس، در جستجوی حقيقت، راه شخصی خود را برود.

     اسلام رسمی، که تحت نظارت دولت سکولار و به عنوان بخشی از ديوانسالاری آن عمل می کند، در طول زمان مبدل به فلسفۀ نوعی انسانمداری مذهبی تبديل شده است که می کوشد، به عنوان بديلی برای انسانمداری سکولار رايج در بين نخبگان روشنفکر، درآيد. محمد نوری يلماز، که در دوران رياست خود يکی از کوشندگان ايجاد گفتگوی بين مذاهب بود، می گويد: «مذهب آن چيزی است که آدمی را انسان می کند».

در حال حاضر، اسلام در ترکيه از دل قرن ها فروبستگی فکری بيرون می آيد تا به سهم خود با دنيای مدرن روبرو شود. اما، همچون هر نهاد اجتماعی ديگر، تغييرات نهاد مذهبی نيز کند و تدريجی است. کنترل دولتی از يکسو و بی اعتنايي رسمی و غيررسمی، از سوی ديگر، موجب شده که اسلام در ترکيه درونگرا شده و از نظر آداب و ترتيب شکلی تدافعی به خود بگيرد. به همين دليل، يکی از کارهای نهاد رسمی مذهبی در ترکيه مبارزه با مذاهب عاميانه و سلسله های درويشی بوده است.

در سال های اخير، ائمه جديدی که به دهات اعزام می شوند رفتاری همچون رفتار کشيشان انگليس عهد ويکتوريا داشته و با رقصيدن، آواز خواندن، و نوشيدن به مبارزه پرداخته اند. آنها بر جای درست زنان در خانه تأکيد کرده و منحرفين را به آتش جهنم تهديد می کنند. اما اکنون، با هزاران فارغ التحصيلی که از دانشکده های الهيات دانشگاه هائی که در آنها درس تطبيقی دين و جامعه تدريس می شود بيرون می آيند، رفته رفته اسلام ترکيه خود را با تغييرات اجتماعی جديد تطبيق می دهد. اکنون تعداد کمتری از ترکان برای تحصيل الهيات به مدرسه الازهر قاهره ـ که در جهان اسلام مشهورترين دانشگاه مذهبی محسوب می شود ـ می روند و احيای تفکر دينی در ترکيه از معکوس شدن جهت اين حرکت خبر می دهد. اکنون مسلمانان از کشورهای ديگر برای تحصيل الهيات به ترکيه می روند؛ همانگونه که امکان تحصيل هنرها و علوم سکولار نيز يکی از جاذبه های ترکيه است.

اما، در اين ميان، يک رفت و آمد کوچک اما بسيار خطرناک هم جريان دارد. تحقيقات دربارۀ حملات تروريستی عليه کنيسه ها و مراکز انگليسی در استانبول در نوامبر سال 2003 آشکار ساخت که برخی از بمب گذاران شهروندان ترکيه بوده اند اما دورۀ تعليمات و مغزشويي خود را در اردوگاه های تروريستی تحت نظر افراطيون مذهبی در افغانستان و پاکستان گذرانده اند. آنها در بازگشت به ترکيه، بی آن که خود به مساجد بروند (چرا که اين اماکن را به اندازه کافی مذهبی نمی دانند) به جذب مومنان مسجدرو پرداخته اند.

ترکيه در مبارزه با بنيادگريان اسلامی که می خواهند جامعه را به قرون وسطی برگرداند سنت درازی دارند. در قرن نوزدهم ديوانسالاری عثمانی دست به سرکوب وسيع فرقۀ وهابی زد اما اين فرقه در پايان جنگ اول جهانی توانست بخش عمده ای از شبه جزيرۀ عربستان را تصرف کند. مدحت پاشا، دولتمرد اصلاح گر عثمانی که در 1870 فرماندار بغداد بود، رسماً اعلام داشت که «وهابيون شيطان اند» و هنگامی که دولت سعودی وهابی توانست در 1920 حاکميت خود را بر مکه و مدينه مستحکم کند و پس از آن دست به تخريب مقبره ها و حرم های مسلمان بزند، خبر اين عمليات مسلمان ترکيه را به شدت تکان داد.

خواست اجرای قوانين شريعت اسلامی نيز سال ها پيش از آن که جمهوری ترکيه تشکيل شود با مقاومت رهبران عثمانی روبرو شده بود.

البته، تا زمانی که اين بنيادگرايان در فقر به سر می بردند مبارزه با آن ها آسان بود. اما وقتی که دولت سعودی بر درآمدهای سرشار نفت دست يافت اين کار بسيار مشکل شد. مقامات ترکيه در ابتدا به اين خطر چندان بهائی نداده و در طول دهۀ 1970 آن ها مشتاقانه به جلب سرمايه های عرب پرداختند. در دهۀ 1980 نيز دولت نظامی ترکيه حتی اجازه داد که مأموران مذهبی ترکيه در اروپا از دولت سعودی حقوق بگيرند، چرا که تصور آن بود که مأموران ترک نسبت به برداشت های بنيادگرايانه و عقب افتاده از اسلام مصونيت پيدا کرده اند. اگرچه اين امر در مورد اکثريت اشخاص صادق بود اما، به خصوص در ميان بنيادگرايان مذهبی کرد، وسيله ای فراهم آورد تا خشونت گرايي سنتی جامعۀ کرد راه جديدی برای احيا پيدا کند.

     رييس ادارۀ امور مذهبی، که از طريق وزارت کشور در مقابل نخست وزير مسئوليت دارد، مديريت شبکه ای متشکل از حدود 77 هزار مسجد را بر عهده دارد. از آنجا که 6 هزار از اين مساجد اضافه بر نياز تشخيص داده شده اند، ادارۀ امور مذهبی از مومنان خواسته است که از مسجدسازی بيشتر خودداری کرده و کمک های مالی خود را معطوف ساختن مدارس کند. اين اداره دارای 80 هزار امام مسجد و ديگر کارکنان حقوق بگير مساجد است.  اين اشخاص، به عنوان کارمند دولت، از دستمزد پايينی برخوردارند. هنگامی هم که، در سال 2003، ادارۀ مزبور کوشيد تا پانزده هزار کارمند جديد استخدام کند اين کار با اعتراض مطبوعات سکولاريست روبرو شد. ادارۀ مزبور مدعی بود که اين عده مورد نيازند تا بتوان آنها را جانشين پيشنماز های غير رسمی و فاقد تخصصی که برخی از آنان احتمالاً دارای عقايد افراطی هم هستند کرد. کنترل شديد فعاليت های کارکنان مساجد بر عهدۀ مفتی های منطقه ای است که برخطابه ها نظارت داشته و متن تهيه شده از جانب مرکز را در اختيار خطيبان می گذارد. همانگونه که از نام اين اشخاص برمی آيد، آن ها ـ و البته رييس ادارۀ امور مذهبی در پايتخت ـ در مقابل پرسش های مومنان دارای اختيار صدور فتوا هستند. اين پرسش ها اغلب به جزييات آداب و اعمال مذهبی مربوط می شوند و کمتر به مسايل دينی و اخلاقی ربط پيدا می کند. مثلاً، پرسيده می شود که «اگر نماز متوقف شود آيا می توان آن را از همانجا که متوقف شده ادامه داد و يا اينکه بايد آن را از نو آغاز کرد؟» يا «آيا زنان می توانند به نيابت از مردان به حج بروند؟» يا «اگر يک روزه دار بدون اينکه متوجه باشد تکه نانی را بين دندان هايش بگذارد آيا روزه اش باطل می شود؟» البته پاسخ اين گونه پرسش ها اغلب در کتب درسی مدارس که تحت عنوان «فرهنگ دينی» تعليم داده می شوند وجود دارد؛ حال آن که خواندن نماز در مدارس ممنوع است. دولت، چه در مدارس و چه در مساجد، بر آموزش اخلاقيات، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی تأکيد می کند.

     ادارۀ امور مذهبی، علاوه بر تأمين کارکنان مورد نياز مساجد ترکيه، عهده دار فرستادن پيشنماز برای کارگران ترک در خارج از کشور نيز هست و، در عين حال، دست به ايجاد مساجدی در جمهوری های ترک زبان اتحاد جماهير شوروی سابق زده و کارکنان آن ها را تعليم می دهد.

اما واقعيت آن است که ميزان فعاليت اين اداره در مقايسه با فعاليت های سلسله ای مذهبی به رهبری «فتح الله گولن» اندک است. «سلسلۀ فتح الهيه» شاخه ای از «سلسلۀ نوريه» محسوب می شود که بنيانگذار آن شيخ سعيد نرسی کردستانی متوفی در 1960 بوده است. برخی از ناظران اين سلسله را يک نهاد مدرن ساز اسلامی تلقی کرده و آن را با پروتستان ها و نيز فرقه «اپوس دئی» کاتوليک مقايسه می کنند؛ چرا که سلسلۀ مزبور می کوشد با ارائۀ الگويي از کارهای نيکو، جامعۀ معاصر را به سوی خود جلب کند.

اين سلسله که از عطايای سخاوتمندانۀ بازرگانان مؤمن ترک برخوردار است، يک شبکه وسيع دبيرستانی را در ترکيه و در کشورهای خارج اداره کرده و دارای دانشگاه های خصوصی، روزنامۀ مستقل و کانال تلويزيونی اختصاصی است. اين مدارس، به خصوص در کشورهای بالکان و جمهوری های شوروی سابق، سخت مورد توجه قرار دارند و از حمايت خانواده های در حال ظهور طبقۀ متوسط اين کشورها برخوردارند.

اعضای سلسله مزبور با اصرار اعلام می دارند که قصدشان جلب عضو نيست بلکه می خواهند تحصيلات درست مدرن را در يک چهارچوب اخلاقی ارائه دهند. آنها حتی موفق شده اند که نظر برخی از سکولاريست های ترکيه را به خود جلب کنند. اما بيشتر سکولاريست ها، به خصوص در نيروهای ارتشی، از آن ها بيم داشته و علاقمند به ممنوع کردن کار آن ها هستند.

سياستمداران ترک، از جمله دميرل، اوزال و بقيه، از مدارس اين سلسله در جمهوری های شوروی سابق بازديد کرده و کار آن ها را به عنوان نمايندگان فرهنگ ترک تحسين نموده اند. اما مقامات محلی، به خصوص در روسيه، به اين سلسله مشکوکند و مدارس آن را متهم کرده اند که مسئول تبليغ نوعی ملی گرايي پان تورکيستی بر بنياد اسلام اند.

     چه سلسلۀ مزبور جاذب مومنان جديد باشد و چه مدرن ساز محسوب شود، در واقعيت، و همچون سلسلۀ نوريه، محصول آن نوع اسلام ترکی بشمار می روند که خود را با زندگی در قلمروی يک دولت سکولار و درون جامعه ای که در آن ارزش های سکولار غلبه دارند تطبيق داده است. 

ديگر سلسله های درويشی نيز به همين صورت توانسته اند هر يک به نوعی با جمهوری ترکيه که از لحاظ نظری همۀ آن ها را ممنوع ساخته کنار بيايند. سليمان دميرل به انتشارات سلسله نوريه کمک می کرد. تورگوت اوزال به سلسلۀ سنتی تر و زاهدانه تر «نقشبنديه» نزديک بود؛ و همين سلسله است که، گاه به عنوان حمايت کننده و گاه به مثابه منتقد اعمال سياستمداران اسلامگرا، در ايجاد و توسعۀ احزاب سياسی اسلامی در ترکيه فعال بوده است.

يک سلسلۀ قديمی ديگر به نام مولويه (که همان دارويش چرخنده باشند) به عنوان پاسداران ميراث هنری موزيک و رقص عرفانی و وسيله ای برای جذب توريست مورد حمايت دولت قرار دارد.

     همۀ اين سلسله ها جزو اسلام سنی محسوب شده و، در عين حال، سنت صوفيگری بازمانده از قرون وسطی را ادامه می دهند. آنها از لحاظ آداب و آيين ها با يکديگر تفاوت دارند اما از لحاظ سلسله مراتب همگی تحت سلطه شيخ های منفردی هستند که مدعی اند که مريدان خود را در راستای درک عميق تر حقيقت ارشاد می کنند. مسند شيخوخيت اين سلسله ها اغلب ميراثی است. اما هر از چند گاه رهبران معنوی جديدی نيز ظهور می کنند که موجب انشقاق در سلسله ها شده، فرقه های جديدی را بوجود آورده و نام خود را به آن ها می دهند.

البته هم مسلمان سنی ناوابسته به اين سلسله ها، و هم ترک های سکولار، مشترکاً از اين سلسله ها وحشت داشته و آن ها را مورد انتقاد قرار می دهند.

ادامه دارد

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630