بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آبان   1387 ـ   نوامبر  2008  

پيوند به فهرست مطلب کتاب

قسمت پنجم از فصل پنجم کتاب «ترک های امروز»

جبران عقب ماندگی در ترکيه

وضعيت دادگستری و اخلاق

نوشتۀ «آندرو مانگو»

ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو

در ترکيه وقتی که يک بازرگان برجسته و مشهور به علت فساد مالی دستگير شده و به زندان فرستاده می شود همه احتمال می دهند که نتيجۀ محاکمه تبرئه شدن او باشد. اورهان پاموک، نويسندۀ ترک برندۀ جايزه نوبل، تصور جامعه ترکيه از نظام دادگستری را در داستان خود به خوبی ترسيم کرده است. داستان به قتلی در يک استوديوی تلويزيون و جريانات حقوقی آن مربوط می شود:

« گزارش مفصلی که بوسيله سرگرد زحمتکشی تهیه شده و برای بازرسی در دفتر عمومی فرستاده شده بود به وسيله ی دادستان و قضات ارتشی شهر "کارس" با احترام فراوان دريافت و مورد ملاحظه قرار گرفت و در پی آن جرم  "کديفه"، زن متهم به قتل، نه به عنوان يک قتل سياسی بلکه به عنوان قتل ناشی از بی دقتی اعلام شد و او به سه سال زندان محکوم و پس از بيست ماه آزاد شد. "سرهنگ عثمان نوری" چولاک هم، اگرچه به جرم سخت تری مبنی بر تشکيل دار و دسته برای دست زدن به جنايت و عهده دار بودن مسئوليت کشتار به وسيله ی اشخاص ناشناس متهم شده بود، شش ماه بعد با برخورداری از عفو آزاد شد».

در سال 2003، هنگامی که، در کافه ای در يکی از سواحل تفريحی، طی اختلافی که بين سرنشنيان دو ميز کافه پيش آمد و به شليک گلوله انجاميد، پسر بچه ای از يک پدر اسکاتلندی و يک مادر ترک بطور تصادفی بقتل رسيد، توجه عموم به مسئلۀ خطرات آزاد بودن حمل اسلحۀ گرم معطوف شد. در واقع، اگرچه در سطح نظری همۀ دارندگان اسلحه های گرم بايد جواز داشته باشند، اسلحه های دستی غيرمجاز در بين مردم فراوان است؛ که يا به قصد دفاع از خود نگاهداری می شوند و يا نوعی نشانۀ مردانگی به حساب می آيند. در پارلمان ترکيه مقررات به نمايندگان اجازه نمی دهند که با داشتن اسلحه وارد مجلس شوند. گاهی هم برنامه هايي برای محدود کردن داشتن اسلحه مطرح می شود اما، به خصوص در شرق ترکيه، سنت اسلحه داشتن به اين آسانی ها از بين نخواهد رفت.

مطالعه ای در سال 2001 پيرامون «نوع تلقی عمومی از فساد» نشان داد که مردم، قبل از هر چيز، به پليس راهنمايي و سپس به پليس به طور کلی و همچنين مامورين گمرک و اداره ماليات شک دارند. آمار رسمی نيز نتايج اين مطالعه را تاييد می کنند. در يک سال و نيمی که به ماه جولای 2003 انجاميد، حدود 40 هزار پليس توبيخ شده و 1000 تن از آنها از شهربانی اخراج شدند. همين آمار نشان می دهد که از آن پس اقداماتی در جهت بهبود وضع پليس و جلب ديگربارۀ اعتماد عمومی انجام شده است.

ترکيه کنوانسيون ممنوعيت شکنجه را تصويب و امضا کرده و موافقت کرده است که افراد اين کشور بتوانند مستقيماً به کميتۀ ضد شکنجۀ سازمان ملل شکايت کنند. اگرچه همۀ دولت هايي که بر سر کار آمده اند ارادۀ قاطع خود را برای پايان دادن به شکنجه در ترکيه اعلام داشته است اما سازمان های بين المللی، نظير سازمان عفو بين المللی و نيز گروه های مدنی محلی همچون اتحاديه حقوق بشر ترکيه، مرتباً فهرست موارد خشونت عليه کسانی را که در کلانتری ها و زندان های ترکيه نگاهداری می شوند منتشر کرده اند. تبليغات وسيعی که در مورد وجود شکنجه و ديگر تعديات نسبت به حقوق بشر در ترکيه انجام می شود و نيز سوء استفاده هائی که از اين اتهامات ـ نه بدلايل انساندوستانه بلکه به خاطر مقاصد سياسی ـ به عمل می آيد تشخيص اين که آيا ترکيه از اين لحاظ بيش از کشورهاي ديگري که منتظر پيوستن به اتحاديۀ اروپا هستند قابل سرزنش است مشکل به نظر می رسد.

در اين شکی نيست که مقامات مسئول ترکيه در برابر خشونت های سازمان های تروريستی، چه چپ، چه راست، چه اسلامی و چه تجزيه طلبان کرد، مقابله به مثل می کنند و اين نوع جنگ از دهۀ 1970 همواره ادامه داشته است. در همه جای دنيا جنگ های داخلی به شدت بی رحمانه هستند. در عين حال، تأثير عمليات ضد تروريستی بر رفتار نيروهای امنيتی نيز قابل جلوگيری نيست. در اين زمينه در ترکيه نيروهای متعددی درگيرند: در شهرها پليس ملی، که زير نظر وزارت کشور عمل می کنند؛ در مناطق روستايي، ژاندارمری؛ و هنگامی هم که حکومت نظامی اعلام می شود نيروهای ارتشی. ژاندارمری در ترکيه نيز، مثل برخی از کشورهای اروپايي، جزيي از نيروهای مسلح است که از طريق ستاد عمومی در اختيار وزارت کشور قرار می گيرد. در عين حال اين نيرو دارای استقلال خاص خود نيز بوده و واجد سازمان ضد جاسوسی و تيم های ضد تروريستی ويژۀ خود می باشند. و بخصوص همين تيم ها هستند که به بدترين تعديات به حقوق بشر متهم شده اند. علاوه بر نيروهای امنيتی عادی، دولت ترکيه دارای «گاردهای روستايي» مسلح و حقوق بگير نيز می باشد که وظيفۀ اصلی آن ها جنگيدن با جدايي طلبان کرد است. به همين خاطر جنگ عليه شورشيان تجزيه طلب در بعضی مواقع خصوصيات يک جنگ قبيله ای را به خود می گيرد و موجب پيدايش دور باطلی از خونريزي انتقامی می شود.

در سرآغاز قرن بيست و يکم، مقامات ترکيه دست به بهبود وضع پليس و هماهنگی اطلاعاتی به منظور محدود ساختن فعاليت های تروريستی شدند و، در عين حال، ليبرال دموکراسی های غربی را تحت فشار گذاشتند که آنها نيز به سهم خود از پناه دادن به تروريست هايي که عليه ترکيه اقدام می کنند خودداری نمايند.

البته، به موازات وجود تهديد تروريستی، مشکلات جديد ديگری نيز ظهور می کند که از جملۀ آنها می توان به رشد جنايات شهری و قاچاق مواد مخدر اشاره کرد. در گذشته پليس از آن رو در اين زمينه ها موثر بود که مردم هم با آن همکاری می کردند و، در عين حال، از آن می ترسيدند. اين ترس در حال حاضر از بين رفته است و تعداد شکايت عليه پليس نيز رو به تزايد گذاشته است. البته بعضی اوقات شکايت ها با مدارک و شواهد لازم همراه نيستند اما در عين حال دولت نيز در فکر حفظ آبروی خويش است، هر چند که مرتباً اعلام می دارد که در مورد شکنجه هيچگونه تحملی را روا نخواهد داشت. از ژانويه سال 2000 تا آوريل سال 2001 حدود 1500 پليس به خاطر بدرفتاری با زندانيان به دادگاه ها تسليم شدند. اما تنها 113 تن از آن ها محکوم گرديدند. 160 نفر هم متهم به اعمال شکنجه بودند که تنها 29 نفر از آنها محکوم شدند. به اين ترتيب، اگرچه ميزان محکوميت ها پايين است پيش بينی می شود که همين قدر برخورد با بدرفتاری و شکنجه هم در بلندمدت بر رفتار پليس اثر خواهد داشت. در حال حاضر تعليم مسايل مربوط به حقوق بشر جزيي از آموزش کلی همۀ نيروهای امنيتی ترکيه شده است و اين امر نيز مسلما به تدريج اثر خود را نشان خواهد داد.

يکی از کارکنان دولت ترکيه که با مسايل مربوط به حقوق  بشر سر و کار دارد به طور خصوصی گفته است: «ما ناچاريم مامورينی را تعليم دهيم که از قشرهای فقير جامعه می آيند و خودشان در خانه دچار خشونت بوده و به چشم خود ديده اند که چگونه پدرانشان نه تنها بچه ها که مادرها را نيز کتک می زنند». با اين همه، می توان گفت که تعدی به حقوق بشر در ترکيه امروز جنبۀ استثنا را پيدا کرده و ديگر جز عناصر غالب در زندگی مردم ترکيه نيست.

يکی از دلايل اين امر آن است که مردم ترکيه  هميشه به مقامات کشور در زمينۀ توجه بی طرف و موثر به اين گونه مسايل بی اعتماد بوده اند و، در نتيجه، بيشتر بر روابط خانوادگی وسيع و سپس به شبکه ای از تعهدات متقابل بين خود تکيه می کنند. در واقع در ترکيه خانوادۀ گسترده محيط اصلی اجتماعی شدن نسل هاست. يک کارگر ترک در لندن موضوع را چنين توضيح می دهد: «خانواده های ما مثل شما نيست. من به کشورم برمی گردم چرا که تحمل دوری از برادر کوچکترم را ندارم». و يک روانشناس ترک،که در استانبول و لندن تحصيل کرده و سپس در هاروارد دوره ديده است، به اين نکته توجه کرده که «شاگردان انگليسی نسبت به معلمين خود بسيار بيشتر از هم کلاسی های ترکشان ايراد می گرند و انتقاد می کنند و، در عين حال، بيش از آن ها دارای استقلال فکری اند؛ اما هنگامی که همگی پا به دانشگاه می گذارند با مشکلات بيشتری روبرو می شوند، آنگونه که گويي به نوعی مشکل اجتماعی دچارند. حال آن که شاگردان ترک که در محيط های وسيع تر و خانواده ها و محله های گسترده تر بزرگ شده اند در محيط دانشگاهی احساس راحتی کرده و به خوبی در آن جا می افتند». ترکيه از اين لحاظ تفاوت چندانی با کشورهای جنوبی قارۀ اروپا ندارد و همچون آنها دستخوش تغيير است و اين تغيير مسلماً اگرچه کارآمدی اجتماعی را بالا می برد اما ميزان همبستگی اجتماعی را کاهش خواهد داد.

آموزش اخلاقی سنتی در ترکيه دو ارزش اصلی را در ذهن مردم تزريق می کند. يکی احترام به بزرگترها و ديگری عشق به کوچکترها. بچه ها ياد می گيرند که نه تنها دست پدر و مادر خود بلکه دست برادر بزرگتر و يا خواهر بزرگتر خود را ببوسند. در دو تعطيلات اصلی مذهبی، يکی در پايان ماه روزه گيری و ديگری عيد آغاز موسم حج، خانواده ها به ديدار بزرگترهای خانواده های گسترده، يعنی پدربززگ ها و مادربزرگ ها، عموها و عمه ها، و خاله ها و دايي ها رفته و دست آن ها را می بوسند و آن ها نيز در مقابل به بچه ها هديه می دهند.

فرهنگ واژگانی ناظر بر روابط خانوادگی بسيار گسترده و دقيق است. مثلاً، برخلاف زبان انگليسی، عمو و دايي و عمه و خاله از يکديگر تفکيک می شوند و، بسته به اين که به روابط خانوادگی طرف زن يا شوهر اشاره می شود، برای اصطلاح انگليسی «خواهر قانونی» (يا خواهر خوانده) چهار واژه وجود دارد. اما برای اصطلاج «برادر قانونی» (يا برادر خوانده) فقط يک واژه مورد استفاده قرار می گيرد. از سوی ديگر، برای شوهر خواهر و عموی همسر يک واژه وجود دارد، و برای زن برادر و زن عمو هم يک واژه وجود دارد. برخی از واژه های ناظر بر تازه واردين به دايرۀ خانواده را می توان به صورت مجازی برای دوستان نزديک خانواده نيز به کار برد. مثلاً، يک زن خارجی که با يک خانواده ترک رابطه دوستانه پيدا می کند ممکن است «ينگه» خوانده شود که به معنای خواهر خوانده است. به همين ترتيب، مثلاً، يک رانندۀ تاکسی ممکن است مسافر مسن خود را «آبی» بخواند، به معنی آقا و سرور، و يا از کلمه «آمکا» به معنای «دائی» استفاده کند. جامعه شناس ترک موبه سل کرای به اين نکته اشاره کرده است که اين گونه کوشش ها برای ايجاد پيوندهای شخصی از طريق ايجاد روابط قوم و خويشی مجازی را بايد مقاومت در برابر پيدايش جامعۀ غير شخصی دانست.

احترام و محبت وظايفی هستند که تعهداتی را موجب می شوند. آدمی که «بی تربيت» خوانده می شود (و اين لغت ترجمۀ دقيق معادل آن در زبان فرانسه است) کسی است که در انجام وظايف خود و نشاندادن احترامات لازم کوتاهی می کند. اعضای خانواده، همسايگان، اعضای گروه های هموند (مثلاً بر اساس محل تولد يا مدرسه يا شغل) نسبت به يکديگر دارای حقوق خاصی هستند و، در عين حال، همين حقوق را می توان از طريق کمک کردن و محافظت از اشخاص غريبه هم به دست آورد. مفهومی ضعيف تر از اين «حق» هم وجود دارد که به آن «هتير» می گويند و معنای آن را می توان در اين ضرب المثل يافت: «تعارف يک فنجان قهوه می تواند برای آدم 40 سال رودربايستی بخرد». کسی که دارای آمريت اجتماعی است «صاحب» خوانده شده و موظف به محافظت از ديگران است و انجام اين وظيفه در واقع از لوازم آقائی و سروری محسوب می شود. در اين زمينه اصطلاح «بی صاحب» نه به معنی آدم آزاد بلکه به معنای کسی است که او را بی يار و ياور در جهان رها کرده باشند.

در ترکيه نيز، همچون همۀ جوامع سنتی، کنترل اجتماعی بر بنياد دو مفهوم «آبرو» (که واژه های "ناموس" و "شرف" مبين آنند) و «خجالت» به دست می آيد که با ارزش های مذهبی همپوشانی دارند.

يک  نفر ترک که از حادثه ای جان به در می برد لازم نيست مذهبی باشد که بگويد: «فکر می کنم دعای کسی بدرقۀ راهم بوده». مفهوم تقابل و داد و ستد اخلاقی هم در زمينۀ اعمال خوب و هم در مورد کارهای گناه آميز مطرح بوده و نوعی تعادل لازم را در مورد حقوق و وظايف شخصی برقرار ساخته، اخلاقيات سنتی را تضمين کرده، و عامل حفظ کننده جامعۀ ترکيه محسوب می شود که اکنون در برابر نيروهای جهان مدرن دست به عقب نشينی زده است.  

در يکی از داستان های نمادين ترکيه، که وحشت ناشی از بين رفتن هر نوع «تربيت» را به نمايش می گذارد، مرد جوان و بدکار داستان پدر خود را «لق لقو» می خواند. چنين صحنۀ غير قابل تصوری در ذهن ترک ها نماد مرگ نهايي احترام در جامعه محسوب می شود.

ادامه دارد

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630