بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

 

پيوند به فهرست مطلب کتاب

فصل دوازده ـ توسعه و تله های آن

قسمت سوم ـ ترکيه و همسايگانش

نوشتۀ «آندرو مانگو»

ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو

آنچه از ديد مردمان ترکيه مطرح است، در بسياری از موارد، عضويت در اتحاديهء اروپا نيست بلکه رسيدن به استانداردهای زندگی اروپايي است و، در واقع، هم اکنون بسياری از افراد طبقهء متوسط ترکيه به اين استانداردها دست يافته اند. اما پرسش آن است که آيا می توان اين استانداردها را به کل جمعيت رشد يابندهء هفتاد ميليونی ترکيه تسری داد؟ و اگر پاسخ مثبت باشد، می توان پرسيد که تحقق اين امر در چه مدتی ممکن می شود؟

پاسخ به اين پرسش ها تا حدودی به آن چه در بيرون از ترکيه می گذرد مربوط می شود. ترکيه نيازمند صلح، و مردمی متمدن در همسايگی خود است. و اين امر در مرزهای غربی کشور کم و بيش حاصل شده است. و اگر چه اين نکته واقعيت دارد که بازسازی اتحاد بين کشورهای حوزه آژه آن که با ايجاد دو ملت ـ دولت يونان و ترکيه متلاشی شد وقت لازم است. همچنين برای روشن شدن تکليف قبرس در اين ميانه نياز به زمان است. در اين فاصله همچون مساله حل نشده جبل الطارق ميان بريتانيا و اسپانيا اختلاف بر سر قبرس نيز خاری در روبط بين ترکيه و يونان است که به نظر می رسد تا مدت های مديد آن را تحمل کرد. با اين همه به نظر می رسد که هر دو ملت اراده کرده اند که در کنار هم اما جدا از هم به صورتی صلح آميز زندگی کنند.

مرزهای ترکيه با اتحاد جماهير شوروی سابق ناآرام اند. ترکیه از سقوط کمونيسم سود برده است. امنيت اين کشور ديگر از جانب روسيه تهديد نمی شود. و اکنون روسيه يکی از مهمترين شرکای تجاری ترکیه است. اما روابط با جمهوری کوچک و فاقد راهی به دريا به نام ارمنستان چندان خوب نيست. با اين حال، ارمنستان هم نمی تواند برای ترکیه تهديدی محسوب شود. رابطهء اقتصادی با قفقاز و آسيای مرکزی و تحولات اين مناطق می تواند برای ترکيه سودآور باشد. به خصوص با در نظر گرفتن خطوط جديد انتقال نفت و گاز و همچنين فروش کالاهای مصرفی ساخت ترکیه و نيز قراردادهای شرکت های ساختمانی ترکیه برای انجام طرح های مختلف در اين مناطق. بدينسان از اين جانب نيز خطری ترکيه را تهديد نمی کند.

آن چه برای ترکیه نگرانی آور شده است به مرزهای آن با ايران در شرق و مرز های جنوبی اش با سوريه و عراق مربوط می شود. در واقع، بی ثباتی اوضاع در خاورميانه ترکیه را نيز تهديد می کند. چرا که اين کشور بخشی از خاورميانه محسوب می شود. حال آن که اگر منطقه ی خاورميانه به ثبات و آرامش برسد بلافاصله بازار بزرگی برای محصولات ترکيه بوجود می آيد. حتی زمانی که ديگر کشورهای خاورميانه توليدات کالايي خود را آغاز کنند نيز ترکيه سال ها از آن ها جلوتر خواهد بود. به خصوص که محصولات غذايي ترکیه همواره در سرزمين های لم يزرع جنوب مرزهای اين کشور مورد تقاضا خواهد بود. با اين همه ترکیه کمتر می تواند نقش عمده ای در برقراری صلح و آرامش در خاورميانه ای که به مدت چهارصدسال به وسيلهء امپراتوری عثمانی اداره می شد بازی کند.

در عين حال، ادغام در بازار جهانی و عضويت آن در باشگاه کشورهای پيشرفته، که البته تا کنون با مشکلات و شرط و شروط های بسيار روبرو بوده، اين کشور را نسبت به حوادث خارجی همچون جنگ، تهديد به جنگ، بحران اقتصادی، رکود و ترس مستولی شونده بر بازارها، آسيب پذير می سازد. اما از کسادی اقتصادی سال 1929 تا جنگ دوم جهانی، و سپس طی بحران نفت و جنگ های منطقه ای و فروپاشی بازارهای تازه تاسيس شده، ترکیه توانسته است همهء توفان هايي کند کنندهء توسعه اش را از سر بگذراند و روند توسعه اش را همچنان پويا نگاه دارد.

با اين همه، اگرچه عوامل خارجی بی شک بر وضعيت ترکيه اثر می گذارند اما حوادث داخلی مهم ترين عناصر تعيين کننده محسوب می شوند. در سرآغاز قرن جديد روزنامه های ترکيه، بنا به عادت هميشگی مطبوعات اين کشور، تيترهای اصلی خود را به جملاتی اينگونه اختصاص می دادند: «آموزش تنها راه حل بحران است» يا «وجود يک ترکیهء ديگر مايهء نگرانی است.» (منظور ترکیه فقير است). البته اين مهم است که هر کشوری به مسايل اجتماعی خود توجه کند. اما از اين واقعيت نيز نبايد غافل شد که ما با کشوری سر و کار داريم که تنها يک قرن پيش مجموعهء کوچکی از نخبگان تحصيل کرده، که اغلب شان در اروپا زندگی کرده و اروپايي فکر می کردند، داشت که اکنون به يک طبقهء متوسط بسيار گسترده تبديل شده اند. اکنون سخن گفتن از مردم «متمدن» و «غيرمتمدن»، که تا پس از جنگ اول جهانی موضوع هر گفتگويي بود، رواج ندارد. اما اگر ما مفهوم تمدن را صرفاً با مفهوم اخلاق يکی نگيريم ، آنگاه می توان گفت که همان بحث ها بر واقعيت های اجتماعی کنونی نيز قابليت انطباق دارند.

يک روزنامه نويس فرانسوی، به نام موريس پرنو، که در 1922 در مورد تجزيهء امپراتوری عثمانی مطلبی را می نوشت، حکايت کرده است که به هنگام ديدار از بغداد در سال 1912، به گوش خود شنيده است که فرماندار عثمانی شهر مشغول توضيح اين نکته به سران قبايل عرب بوده است که چرا آنها بايد اجازه دهند که از قبايل آن ها سرشماری شود. او توضيح می داده که سرشماری ربطی به سربازگيری و اخذ ماليات نداشته و به کار تأمين خدمات مختلف برای خود آن ها می آيد. با اين همه، وقتی فرماندار مأموران سرشماری را به آن قبايل اعزام کرد، اعراب آن ها را کشته و اجساد شان را هم، «به رسم معمول»، تکه تکه کردند. پرونو نوشته است: «اين ها همان مردمی هستند که اميرفيصل و حاميان انگليسی اش خوش خيالانه از آن ها می خواهند تا در انتخابات مجلس شرکت کرده، ماليات پرداخته و از قوانين موضوعه اطاعت کنند!» او، در پايان، نتيجه گرفته است که انگليس ها در کار تجزيهء امپراتوری عثمانی نه تمدن های پيشرفته و باستانی برخی از مردم خاور نزديک و نه توحش هولناک برخی ديگر را در نظر گرفته اند. در واقع، بمب گذاری های شهر استانبول در نوامبر سال 2003 تجلی اين توحش هولناک است که در ترکيهء خاورميانه ای و فراسوی آن زنده باقی مانده است.

بدين سان، اکنون، با گذشت هشتاد سال، به جای اين که بتوانيم بگوييم ترکیه کشوری غربی يا اروپايي است فقط می توانيم بپذيريم که ترکيه کم و بيش کشوری متمدن است، با طبقهء متوسطی متمدن، که جای جای آن را عقب ماندگی پوشانده است. و درست به آن لحاظ که ترکیه کشوری متمدن محسوب می شود است که اروپايي ها، و به طور کلی غربی ها، آن را جای جالبی می دانند و توريست ها و بازنشسته های غربی علاقمند به سفر به آن هستند. ترکيه دارای جامعه ی مدنی بسيار فعالی بوده و نحوهء ادارهء آن عقلانی است، هر چندکه اين عقلانيت گاهی هم دچار ضعف می شود؛ سياست خارجی آن بر بنياد اطلاعات دست اول و محاسبات منطقی منافع ملی گذاشته شده، هر چند که در اين مورد هم نمی توان گفت که اين محاسبات کاملا از غلط در امان اند.

جمهوری ترکيه اکنون وارد سومين مرحلهء توسعه خود شده است. مرحلهء اول به ايجاد شالوده های لازم اختصاص داشت. در مرحلهء دوم شعار مردم اين بود که: «سريعاً پولدار شويد و تا منابع تان به پايان نرسيده اهميت استراتژيک کشورتان را به پول نقد تبديل کنيد». اين سخن به درآمد نفتی اشاره دارد که در کشورهای عقب افتاده همچون هديه ای خداداد وجود دارد و يک رانت استراتژيک طبيعی محسوب می شود که ساختار سرزمين براي مردم اين کشورها فراهم ساخته است. اما همين درآمد موجب می شود که تطبيق يافتن جامعه با نيازهای مدرن به کندی انجام پذيرد. روند اصلاحاتی که در ترکیه جريان داشته و يا در آينده آغاز خواهد شد، معمولاً با دورهء موسوم به «تنظيمات» قابل مقايسه است. «تنظيمات» دوره ای بود که امپراتوری عثمانی، تحت فشار مشترک نوآوران داخلی و مشاوران خارجی اش، در قرن نوزدهم دست به تجديدنظر در ساختار خود زد. هدف اول جريان تنظيمات برقراری تساوی مردمان در مقابل قانون و صيانت از زندگی، کرامت، و مالکيت  آحاد مردم تحت فرمان سلطان بوسيلهء دولت بود. اگرچه «تنظيمات» به ايده آل های خود نرسيد اما موجب بهبود وضع زندگی جمعيت و افزايش رفاه، به خصوص در بين شهروندان غيرمسلمان ترکيه، شد. امروز ايده آل های ترک ها عبارتند از پاسخ گو بودن دموکراتيک مقامات، شفافيت، عدم تحمل مطلق فساد، شراکت عمومی در تصميم گيری ها، پايان دادن به تبعيضات جنسيتی، پذيرش گوناگونی های فرهنگی، و ارائهء خدمات حقوقی و عمومی بهبود يافته که آنها را می توان مجموعاً به معنای ادارهء کارآمد کشور به صورتی دموکراتيک دانست. بی شک همهء اين ايده آل های گرامی در دوران زندگی ما به صورت کامل تحقق نخواهند يافت اما مطالبهء آن ها هم اکنون تبديل به يک واقعيت اجتماعی شده که ناگزيز زايندهء نتايج خود خواهد بود؛ عادات مردمان تغيير خواهند کرد، تمايل عمومی برای آزادسازی و دموکراتيزه کردن موجب خواهد شد که آزادی های آنها برای اينکه هر چه بخواهند انجام دهند محدود گردد؛ قوانين مالياتی، برنامه ريزی، برقراری مقررات ساختمانی، اعمال استاندارد های بين المللی مربور به پاسخگو بودن دولت ها، و بسياری از مقرراتی که از جانب دولت اعمال می شوند عاقبت از روی کاغذ به واقعيت خواهند پيوست. اکنون شکل فکرآفرينان کشور بر اين اصرار می ورزند که ترکيه بايد روش های آسان، و اغلب غير قانونی، ی مختلفی را، که در پنجاه سال اخير به قيمت کودتاها و بحران های گوناگون موجب ثروتمند شدن عده ای گشته است، کنار بگذارد.

يکی از مدهايي که اخيراً از غرب وارد ترکيه شده علاقه ای است که مردم به ريشه های قومی، جعرافيايي و اجتماعی خود نشان می دهند. شيوع فراگير اين تمايل نشان می دهد که وظيفه ای که آتاتورک، در راستای ايجاد يک ملت واحد از جمع جوامعی قومی و متشتت، تعيين کرده بود تا حدود زيادی انجام پذيرفته است و، به استثنای مساله کردها، ديگر خطر تجزيه ترکيه را تهديد نمی کند. شهروندان ترک اکنون به آزادی دربارهء ريشه های گوناگون ترکمنی، آلبانيايي، بوزنيايي، کريمه ای، ولگايي، مجاری، و يا کشورهايي که اجدادشان از آنجا آمده اند، همچون کشورهای بالکان، جزاير «آژه آن»، امپراتوری روسيه و خاورميانه ی عربی، سخن می گويند اما، در عين حال، اکثريت شان قبل از هر چيز خود را ترکانی می دانند که زبان و فرهنگ و سرنوشتی مشترک آن ها را به هم پيوند می دهد.

البته خطوط جدايي نيز در جامعهء ترکيه وجود دارد؛ بين ملی گرايان ترک و کرد، بين سنی ها و علوی ها، بين سکولارها و سنت گرايان اسلامی. اما اين خطوط در برابر يک حس قدرتمند همبستگی ملی ترکی رفته رفته رنگ باخته اند؛ همبستگی ويژه ای که در برابر همهء سختی های سياسی و اقتصادی تاب آورده است و نايجهء آن را اکنون می توان در غرور مشترک همهء بازرگانان، حرفه ای ها و ورزشکاران ترک مشاهده کرد.

شايد اين نکته با اين واقعيت تضاد داشته باشد که ترک ها بی وقفه مشغول انتقاد از خود، از عادات خود، از جامعه ی خود، و البته از يکديگر هستند. در اين مورد يکی از لطيفه های مشهور آن است که برای عذاب دادن ترکان در جهنم نيازی به شيطان نيست، چرا که خودشان اين کار را برای يکديگر بخوبی انجام می دهند. اما وجود شايع اين انتقاد از خود نبايد ناظران بيرونی را به اشتباه بياندازد و بهترين توصيه به آن ها اين است که روی اين موضوع حساب نکنند.

جامعهء کنونی ترکيه بيش از هميشه مطلع و باز بوده و مشتاق آن است که از تجربيات کشورهای ثروتمند استفاده کند و، در عين حال، به تاييد کشورهای ديگر سخت اهميت می دهد. اما هنوز هم می توان ديد که نسبت به اغراض اغلب غير دوستانهء کشورهای ديگر که نيز بشدت حساسيت دارد. در واقع، از آنجا که دگرديسی وسيعی که هم اکنون ترکيه را در می نوردد به ناگزير میزان تنش های داخلی را بالا خواهد برد، حفظ قدرتمندی همبستگی سنتی جامعهء ترکيه، برای اداره اين تنش ها ضروری است.

ترکيه فقط به اين لحاظ اهميت ندارد که تنها کشور سکولار و دموکرات مسلمان نشين است، بلکه بايد به آن از اين نقطه نظر نيز اهميت داد که تنها کشور غيرغربی است که می کوشد خود را مطابق با الگوهای غرب سامان دهد. ترکيه در همسايگی همان کشورهای اروپايی قرار دارد که تمدن غربی مدرن را آفريده اند. و از زمانی که ترک ها باقی ماندهء امپراتوری روم شرقی را ـ همزمان با آغاز عصر نوزايي اروپا  که آغاز دوران مدرن محسوب می شود ـ فتح کردند، همواره با اروپا روابط متقابل داشته است. حدبمدت تقريباً دو قرن، قشر رو به رشد حاکم بر ترکيه چشم به اروپا داشته و از آن تقليد کرده است. از اين نظر، وزير خارجهء سابق ترکيه، اسماعيل چم، گفته است که وضعيت ترکيه را می توان نوعی «عقب ماندگی صاحب امتياز» دانست. ترکيه، در عين عقب ماندگی، صاحب اين امتياز  است که دارای سنت بلند ديوانسالاری امپراتوری ست، از همبستگی اجتماعی برخوردار بوده و در همسايگی غرب واقع شده است. حال، اگر، عليرغم اين امتيازات، ترکیه نتواند مردم خود را با نوع تفکر، کار و زندگی خاصی که غرب را مرفه و ثروتمند کرده عادت دهد بايد ديد تکليف ديگر کشورهايي که غرب علاقمند است آن ها را به مدار خود جذب کند چه خواهد بود. تاريخ ترکیه همچنين واجد درس هایي برای کسانی است که می خواهند نهادهای غربی را در خاکی غير غربی کاشته و بارور کنند. نمونهء ترکیه به ما می گويد که چنين کاری ممکن هست اما زمانی طولانی را طلب می کند.

نکته در اين است که رفاه و ثروت مغرب زمين به داشتن منابع طبيعی وابسته نيست و بيشتر ناشی از توليد دانش جديد و توانايي در سامان دادن به جامعه ای است که بتواند از اين دانش بيشترين بهره را ببرد. پل استرلينگ، انسانشناس بريتانيايي، که زندگی خود را وقف مطالعهء يک دهکده در ترکيه کرده است، در يکی از سمينارهای خود گفته است: «وضع ما از ترک ها بدان خاطر بهتر است که ما بلديم خود را بهتر سازمان دهيم. همهء رمز توفیق ما بر این واقعيت مبتنی است».

برجسته ترين و اندوه آورترين خصلت کشورهای در حال توسعه (که در گذشته از آن به هدر می رود و دانش های بدست آمده از طريق آموزش به جمعيت وسيع بيکاران و کم کاران آن نمی رسد و، در نتيجه، انرژی مردمانش بيهوده به هدر می رود. در قرن نوزدهم همين وضعيت در اروپا نيز برقرار بود و موجب آن گرديد که اروپائی ها، برای يافتن راهی در راستای به هدر نرفتن انرژی هاشان، تصميم گرفتنبگيرند تا به دور دست های زمين سفر کنند و، بدينسان، جهان نو را آفريدند. اما امروز ديگر چندان جايي برای مهاجرت به سودای کسب رفاه و ثروت وجود ندارد و، در نتيجه، درمان درد را بايد در خانه جست؛ درست همانگونه که اکنون ترک ها به چنين کاری مشغولند.

ترکيه برای رسيدن به مدرنيته راه درازی را طی کرده و در اين راه از پاداش ها و مشکلات آن به يک سان بهره داشته است. در راه آيندهء آن نيز همچنان چاه و چاله فراوان وجود خواهد داشت اما مهم اين است که از هم اکنون می توان سواد هدف را مشاهده کرد.

************ 

سکولاريسم نو: در اينجا کتاب «ترک های امروز» به پايان می رسد. همانگونه که در آغاز ترجمهء کتاب گفته شد، ما ترجمه را از فصل پنجم کتاب آغاز کرديم تا براستی گزارشی از وضع امروز ترکيه به دست داده باشيم. از هفتهء آينده مقدمه و چهار فصل ابتدای کتاب، که به تشريح گذشته می پردازند، ترجمه و منتشر خواهند شد تا بزودی کتاب در کليت خود در دسترس علاقمندان قرار گيرد.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630