بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دوشنبه ها: از نگاه يک  آينده نگر

يادداشت های هفتگی سام قندچی

      آرشيو

27 خرداد 1387 ـ   15 ژوئن 2008

 

من، تجزيه طلبان و اينترنت

سام قندچی

 

توضيح سکولاريسم نو: اين مطلب خطاب به آقای کيانوش توکلی، يکی از مديران پرکار و زحمتکش سايت موفق «ايران گلوبال» نوشته شده است و علت انتشار آن در سايت ما اهميت مسائلی است که آقای قندچی در ارتباط با اين «يکی از موفق ترين تجربه های مربوط به اطاق های گفتگوی کتبی و شفاهی اينترنتی در بين ما ايرانيان» مطرح کرده اند؛ مطالبی که از حدود و ثغور اين تجربه خارج شده و بخصوص مسئلهء تجزيه طلبی را از منظر نو مطرح می کنند.

 

دوست عزيز کيانوش توکلي،

قبل از هر چيز بايستي از همه خدمات گرانبهائي که اين سالها در پالتاک ايران گلوبال و بعداً در سايت ايران گلوبال براي تبادل افکار سياسي و رشد و ارتقاء جمهوريخواهي آينده نگر در ميان فعالين سياسي ايران انجام دادي، سپاسگزاري کنم.

جمهوري آينده نگر درست از اين پسوند استفاده ميکند تا «ايدئولوژيک» نبودن خود را نشان دهد. برعکس همه پسوندهاي ظاهراً مردمي نظير جمهوري خلقي و امثالهم. اين پسوند در واقع تأکيدي در برابر ويژگي اصلي جمهوري اسلامي است که «گذشته نگري» ويژگي آن است. وگرنه نه آينده نگري اتحاد فلسفي دارد و نه آنکه آنچه در سايت ايران گلوبال اشاعه داده شده است هيچ ديدگاه ايدئولوژيک خاصي بوده است.

در واقع اين سايت نشان داده که کوشش براي نگاه به آينده کاري است که هر انساني ميتواند برگزيند و به معني «آينده گرا» بودن يا هرچه «گرائي» ديگري نيست که گوئي چيزي موجود است و فرد در پي رسيدن به آن است. يعني نسخه آماده اي براي کسي ندارد و از حق فردي هر انساني دفاع ميکند که آزاد انديشد و با ديگراني با افکار ديگر آزادانه تبادل نظر کند.

با وجود آنکه بخاطر وضعيت زندگي شخصي ام هيچگاه قادر نبودم در پالتاک شما شرکت کنم ولي ميدانم که پالتاک شما بيش از هر تالار بحث شفاهي در اينترنت، موفق و مؤثر بوده است. و خوشبختانه در يک ساله اخير تالار بحث شفاهي ايران گلوبال نيز ادامه همان تلاشها بصورت کتبي و بصورت 24 ساعته در هفت روز هفته بوده است که همه نتيجه فعاليت خستگي ناپذير شبانروزي شما و تيم شما هفت روز هفته و 365 روز سال بوده است.

البته آزادي بيان به اين معني نيست که هر کسي هر چيزي را در هر جائي حق دارد درج کند. مثلاً افراد آزادند که يک سايت فکاهي درست کنند و يا حتي با حدود متفاوت از فحش و توهين اجازه دهند و از نويسندگان يک سايت جدي کاريکاتور بکشند و آنها را مسخره کنند يا مورد توهين قرار دهند ولي حق ندارند که به يک سايت بحث جدي بروند و همان مطالب را درج کنند و جلوگيري از اين کار اتفاقاً يعني دفاع از آزادي بيان. يا اينکه در يک سايت ممکن است فقط به افرادي که نام خود را با سايت ثبت کنند اجازه داده شود مطلب درج کنند. به هر حال کم کم سايت ايران گلوبال قواعد خود را مشخص کرده است و تکامل داده است و در بالاي بخش اظهار نظر درج شده اند.

بنظر من در زمان حاضر در ميان جامعه اينترنتي ايراني سايت هاي مجلات مختلف با سمت و سوهاي متفاوت شکل گرفته است که گرچه خيلي از آنها خط مشي خود را اعلام نکرده اند ولي بطور ضمني هم نويسندگان ميدانند که کدام سايت براي نشر مطالب آنها مناسب هستند و هم سايت ها ميدانند کدام نويسندگان براي سايت آنها خوب ميباشند. بنظر من سايت ايران گلوبال اهميتش به خاطر مجله بودن هيچگاه نبوده و نيست و اهميتش بخاطر اين است که يک تالار بحث است قبلاً شفاهي خالا همچنين بصورت کتبي و با فرمت تازه بخش اظهار نظر ممکن شده است که در اين بخش نظرات در هر اندازه اي درج شوند و به شما از اين نظر تکنيکي هم تبريک ميگويم.

در نتيجه در شرايط حاضر به نظر من درج مطلب در ايران گلوبال فقط موقعي معني ميدهد که هدف درج کننده بحث کردن درباره مقاله معيني باشد. حالا اگر نويسنده اي علاقمند باشد که مطلب خود را در تالار ايران گلوبال بحث کند، منطقي است که در ايران گلوبال درج کند. من خود همين کار را از حالا به بعد خواهم کرد. از سوي ديگر ممکن است که نويسنده اي علاقه اي به بحث مطلب خود در ايران گلوبال نداشته باشد. در آنصورت اگر شخص ديگري مطلب وي را در ايران گلوبال بگذارد، آن شخص علاقه به بحث آن مطلب در ايران گلوبال داشته است. در بسياري از تالارهاي بحث افراد ممکن است مطلبي از افراد ديگر را براي بحث درج کنند و لزوماً به معني اين نيست که نويسنده علاقه اي به بحث مطلب خود در آن تالار داشته است. خيلي اوقات حتي نويسنده از اين موضوع اطلاعي ندارد. مگر آنکه به نويسنده يا هر کس ديگري هتک حرمت يا تهديد جاني شود که قابل تعقيب قانوني است و ربطي به مقاله داشتن ندارد و تالارو پليس دنبال ميکنند. در نتيجه تنها موضوع قانون حق چاپ است. حتي در آمريکا که اين قانون خيلي سفت و سخت است اگر مطلب کسي در تالار يا گروهي درج شود و براي هدف مالي نباشد، قابل تعقيب نيست. در نتيجه فکر نميکنم حتي از لحاظ قانوني مسأله اي باشد که مطلب هر کسي را هر کس ديگري در تالار بحث ايران گلوبال يا حاي ديگري که به سود نيانجامد درج کند. البته سايت شما استانداردهاي خود را دارد و روشن نشان ميدهد که درج کننده کي بوده است که تا آنجا که من ديده ام تالارهاي بحث معتبر اينترنتي بين المللي نيز به همين شکل هستند و به شما از اين نظر هم تبريک ميگويم.

در نتيجه تا آنجا که به من مربوط ميشود، اگر مقاله اي داشتم که مايل بودم در ايران گلوبال بحث کنم، حتماً درج خواهم کرد و سعي خواهم کرد که به طور فعال در بحث آن مقاله هم شرکت کنم چون ديگر به لطف زحمات تازه تکنيکي شما محدوديت فضا نيست و فضاي ديگر کاربران مسدود نميشود. اگر هم مطلبي در مجلات اينترنتي يا در سايت شخصي ام درج کنم، مثل هر مطلب ديگري ميتواند در ايران گلوبال يا هر جاي ديگر هر کسي درج کند و من ممکن است حتي خبر هم نداشته باشم همانطور که خيلي جاهاي ديگر مقاله من درج شده و بحث ميشود مثل سايت زير که درباره مطلب من درباره دولت اتنيکي به ترکي بحث کرده اند و من حتي اگر بخواهم و وقتش را داشته باشم نميتوانم بخوانم :

http://www.11008.baybak.com/wp-print.php?p=188

****

اما در رابطه با موضوع فدراليسم و تجزيه طلبان. از نظر من، کسي تجزيه طلب باشد حق دارد مثل هر کس ديگري در يک تالار بحث نظرش را بحث کند. از نظر من قواعد روش جاري در تالار بحث موضوعات حملات شخصي و تهديد است و تنها موضوعي که از نظر من در اينترنت مشخصاً از نظر موضوعي ممنوع است تهديد مرگ و پورنوگرافي کودکان است و اين دو کار هم بحث نيستند و عمل به حساب ميايند و در نتيجه شامل آزادي بيان نيستند. غير از اين، نوع کار بستگي به قواعد يک تالار دارد. مثلاً در يک تالار مثل ايرانگلوبال فحش ممنوع است و در يک جاي ديگر ممکن است آزاد باشد. مهم اين است که مقررات روشن باشد و به آن هم عمل شود و نه آنکه بستگي به موقعيت عوض شوند. در کل ايران گلوبال بنظر من خوب عمل کرده است و اگر همينطور دقيق تر و دقيقتر شود شايد به سرنوشت سايت جبهه و سايت اس سي آي که دوتا از موفق ترين تالارهاي بحث بودند و بخاطر فتنه گري هاي گروه هاي انحصار طلب نابود شدند، از بين نرود و پايدار بماند. تا حالا که به همت تلاش شبانه روزي شما ايران گلوبال عالي کار کرده است.

تجربه من با جريانات تجزيه طلب بحث ديگري است. در واقع بجاي تجزيه طلب بايستي بگويم نژادپرست که از اصطلاح فدراليسم هم سوء استفاده ميکنند. کلاً اين ها مثل جريانات فاشيستي ديگر سعي ميکنند که افراد مختلف را بترسانند تا که آدم خودسانسوري کند. در روي اينترنت اين کار را با تهديد هاي ايميلي و ارسال ايميل انجام می دهند و وقتي هم به آنها روشن بگوئي نفرستند در تالارهاي بحث با ترور شخصيت و حملات فردي و امثالهم عمل ميکنند. در دنياي غير مجازي هم که ممکن است با تفنگ حمله کنند. مثلاً نوشته زير از شعيب ذکريائي در مورد تجربه اش با حزب دموکرات کردستان را بخوايند و خود قضاوت کنيد. ديگر کسي نميتواند بگويد که شعيب ذکريائي ضد کرد است. وي خود از شخصيت هاي برجسته يک گروه مهم سياسي کرد بود. جالب است که اين نوشته از روي سايت بروسک حذف شده است. به هر حال اين لينک به نوشتار شعيب ذکريائي در سايت کومله است، خودتان بخوانيد و قضاوت کنيد:

http://www.komala.org/farsi/mqalat/shoebZ-2.pdf

تجربه شخصي من هم اين است که حدود ده سال پيش بر روي اينترنت نقدي کردم از اينکه فردي از حزب دموکرات همه ايرانيان را بخاطر جنايات رژيم در کردستان مورد حمله قرار ميداد و نژادپرستانه فارسها را قاتل کردها و قاتل قاسملو خظاب ميکرد در صورتيکه خود من از اولين کساني بودم که در اينترنت در افشاء ترور قتل قاسملو و بختيار کوش کردم. وقتي به او اعتراض کردم، بمباران فحشهاي خواهر و مادر به من ايميل ميکرد. حتي ايميلهاي وي را به دفتر پاريس حزب دموکرات کردستان رد يابي کردم. با آنها تماس گرفتم. هيچگاه نه عذر خواهي از من کردند و نه جوابي دادند.

در آن سالها بيشتر اين بحث ها به زبان انگليسي انجام ميشد و حزب دموکرات کردستان در اينترنت فعال بود. در سال 2002 در مقاله زير به انگليسي مفصل درباره مواضع و عملکرد نژادپرستانه حزب دموکرات توضيح دادم:

http://www.ghandchi.com/169-Turkey.htm

و بالاخره در سال 2005 به فارسي مقاله زير را نوشتم و خاطر نشان کردم که بخاطر نژادپرستي حزب دموکرات کردستان نبايد که فدراليسم را محکوم کرد:

http://www.ghandchi.com/431-PDKI.htm

          اگر طرح جمهوري کردستان در زمان قاضي محمد يک اشتباه بود که دنبال دولت اتنيکي بود و در واقع معني اي جز تجزيه طلبي نميتوانست داشته باشد، چرا که چگونه حتي ميشود در بخشي از يک کشور پادشاهي جمهوري برقرار کرد، ديگر امروز به روشني اين طرح هاي فدراليسم قومي و جمهوري قومي واپسگرائي شان نظير جمهوري اسلامي خميني براي هر کس آشکار است.

به هر حال طرح هاي نژادپرستانه حزب دموکرات کردستان پيشقراول طرح هاي مشابه در بخشي از کومله و نيروهاي ديگر شد. کلاً حزب کردي ساختن آغاز اين اشتباهات است. حزب بر مبناي پلاتفرم ساخته ميشود و نه جنسيت يا اتنيسيته که نتيجه اش نژادپرستي و فاشيسم است و اين انحراف با حزب دموکرات کردستان شروع شده است و به بحث هاي درست فدراليسم اداري-استاني در ايران هم لطمه زده و ميزند و امروز نيز با تشکيل کنگره ايران فدرال به بقيه جنبش ايران لطمه ميزند و انحلال حرب دموکرات و کنگره ايران فدرال راه کار است.

به هرحال من سالها در سايت بروسکه مقاله ميگذاشتم. ولي وقتي از کنگره ايران فدرال که در آن کومله هم به حرب دموکرات ملحق شده بود، نقد کردم:

http://www.ghandchi.com/476-KurdishActivists.htm

يکباره بعد از مقاله بالا سايت بروسکه يک مقاله از کسي بنام کاوه آهنگري درج کرد که هيچگاه در آن سايت ديده نشده بود و آنهم در بالاي صدر سايت و حملات نژادپرستانه به من بود که من فارس چه حق دارم نظر درباره کردستان بدهم. گوئي هر فرد کرد نماينده همه مردم کردستان است. در واقع بسياري افراد کرد بزرگترين دشمنان کردها هستند همانطور که بسياري فارس ها بزرگترين دشمنان فارس ها. دنيا بر مبناي نژادي تقسيم نميشود و بحث علمي ربطي به اين ندارد که نويسنده اهل کجا است. به هر حال من در مقاله زير همان زمان به برخوردهاي نژادپرستانه اين فرد پاسخ دادم و ديگر هم در سايت بروسکه ننوشتم چون ديدم برنامه خيلي آگاهانه اي بود و بعداً هم چند هفته بعد همين آقاي کاوه آهنگري که با هزار اسم مستعار ديگر هم در جاهاي مختلف سبز ميشود در نشست پاريس پيدايش شده بود. من که در نشست پاريس نبودم ولي در گزارشات خواندم. به هرحال مقاله زير من در آن زمان به موضوعات نوشتار او برخورد کرده ام و چون فردي واقعي در جنبش کردستان به اين نام هيچگاه نميشناسم نامي از او نبرده ام. همانطور که به تازگي هم در ايران گلوبال فردي بنام دکتر کاوه اردلان مينويسد و من کسي به اين نام در جنبش کردستان نميشناسم ولي به موضوع بحث ها برخورد کردم بدون بردن نام:

http://www.ghandchi.com/478-GreaterKurdistanPanacea.htm

 بعداً هم آدم هاي ديگري از اين ها که سوادي ندارند نظير دکتر گلمراد مرادي شروع کردند ايميل پرخاش و تهديد فرستادن و من هم جوابشان را دادم و بالاخره هم در جانک باکس ايميلم گذاشتم هر چه دلش ميخواهد فحش بدهند.

من نميفهمم با من چه کار دارند. آقا من يک محقق هستم که با نظرش مخالفند. نه علاقه اي به بحث با اينها دارم و نه نوشته هاي بي محتوي اينها را نميخوانم. خودشان فکر ميکنند با سوادند و من احمق هستم. خوب بروند نظر خودشان را بنويسند و تبليغ کنيد چرا من را تهديأ ميکنند. من حتي بروسکه را ول کردم و اينها دنبالم کرده اند به ايران گلوبال. اينها ميخواهند من را به زور بگويند که نظر ديگري بايد بنويسم.

من ديگر از آن زمان تا حالا همانطور که بارها نوشته ام در بروسکه چيزي درج نکردم ضمناً بگويم که رفتار اين ها فقط با من فارس اينگونه نبوده است. يک بار که دکتر عرفان قانعي فرد نقدي از احزاب کردي نوشت در همان سايت بروسکه فوري دوباره يک نفر از آسمان پيدا شد و او را متهم به اين کرد که جاسوس جمهوري اسلامي است و مقاله آن گمنام در بالاي سايت رفت. بيچاره عرفان زودي ساکت شد و حالا دوباره اين ها از او مطلب ميگذارند و يادشان رفته که خود اينها او را جاسوس جمهوري اسلامي خواندند. واقعاً عيناً مافيا کار ميکنند.

به هر حال کيانوش عزيز من علاقه اي به تلف کردن وقت حود با اين افراد ندارم. همه ايميل هاي اين ها را در آشغالداني خودم ميگذارم. اينها حالا يورش آورده اند به ايران گلوبال. ميدانم که تو چقدر داري زحمت ميکشي. با جريانات انحصارطلب ديگر حتماً سروکار داشته اي و حزب دموکرات کردستان هم همانطوره و تا شما اين ها را قبول نکني ول کن نيستند. نميتوانند نظر خودشان را تبليغ کنند و بگذارند ديگران هم نظر خودشان را بدهند و مردم قضاوت کنند. اصلاً براي اينها مردم مجموعه «افراد» نيستند و «توده» هستند که بايد گله وار دنبال اين ها باشند.

از زحمات تو سپاسگزارم.

شما مطالب من را در آينده در مجلات مختلف نسبت به آنکه به موضوع نوشته ام ربط پيدا کنند خواهيد ديد. ولي، عزيز من، هر وقت مطلبي داشتم که خواستم در يک تالار گفت و گو بحث کنم حتماً به ايران گلوبال بعنوان اولين گزينه ام خواهم آمد و در اينجا درج خواهم کرد. شما دوست گرامي بهترين جا براي بحث را ايجاد کرده ايد و با تشکر مجدد از شما از تلاشهاي شبانروزي و خستگي ناپذير شما. موفق باشيد و خسته نباشيد.

با احترام

سام قندچي

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايد

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630