بازگشت به خانه  |   فهرست الفبائی نام نويسندگان    |   فهرست کليهء مقالات   |

درد اهل ذمه

نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی

نوشتهء يوسف شريفی

آرشيو کتاب

 

فصل نهم

دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها

بخش 9

روحانیون ومشروطه در دوران استبداد صغیر

 

محمد علی شاه در تاریخ 23 جمادی الاول 1326 قمری / 23 ژوئن 1908 میلادی مجلس شورای ملی را به توپ بست و با به توپ  بسته شدن مجلس و تعطیل آن دوران مشروطیت به طور موقت متوقف شد و دوره استبداد صغیر آغاز گشت. مشروطه خواهان جنگ ها ومجاهدت ها کردند تا توانستند بر قوای دولتی محمد علی شاه پیروز شوند و مشروطه را دوباره بر قرار کنند. دوران استبداد صغیر تا روز 24 جمادی الثانی سال 1327 قمری / 11 جولای سال 1909 میلادی ادامه پیدا کرد. در آن روز بود که تهران دوباره توسط مشروطه خواهان فتح شد و پس از مدتی وقفه، مشروطه دوباره آغاز شد. از روز به توپ بستن مجلس شورای ملی تا روز فتح تهران به دست مشروطه خواهان، که آن را دوره استبداد صغیر می خوانند، حدود یک سال ودوازده روز شمسی به طول انجامید.

پس از به توپ بستن مجلس و آغاز دوران استبداد صغیر، محمد علی شاه سعی بر آن داشت که اساس مشروطیت را از نظر دین اسلام به زیر سوال ببرد، به همین منظوربا کمک تعدادی از روحانیون ضد مشروطه، متن پرسش هایی تهیه شد و برای اکثر فقه ها و مجتهدان بزرگ آن دوران در شهرهای ایران و نجف ارسال شد. آن چه که از شواهد مشاهده می گردد، می توان به یقین گفت، که شیخ فضل الله نوری در تهیه این پزسش ها و ارسال آن ها نقش اساسی داشته است و او است که این سوالات را مطرح کرده و نامه ها را نوشته و تلگراف ها را ارسال کرده است. نوع پرسش های مطرح شده و متن نامه ها و تلگراف ها بسیار مشابه است و می توان گفت که از یک منبع می باشد. گروهی از پرسش شوندگان مستقیما نامه یا تلگراف پاسخ خود را به نام شیخ فضل الله نوری ارسال داشته اند که می رساند شیخ خود شخصا پرسش را برای آن ها ارسال کرده است. در این نامه ها و تلگراف ها دو موردی را که به درستی به زیر سوال برده شده است، دو اصل آزادی و برابری است، که این دو شعار، از ارکان  اصلی خواسته های مشروطه خواهان بود و به عنوان روح مشروطیت به حساب می آمد. شیخ فضل الله نوری هم به درستی آن را تشخیص داده بود و عدم انطباق آن ها را با قوانین فقه شیعه می دانست. در این نامه ها وتلگراف ها به طور مشخص پرسش شده است که آیا برابری و آزادی با قوانین اسلامی انطباق دارد و یا خیر؟ خلاصه متن پرسش ها به صورت زیر بود:

"معروض محضر منور حجج اسلام ..... می دارد ..... یکی از حوادث بزرگ در عصر ما واقع شد. در موافقت کردن و مخالفت نمودن آن تکلیف ما مسلمان ها رجوع  به شما سلسله جلیله مجتهدین، داستان مشروطه بود که همه دیدند وشنیدند، این وضع مستحدث که از مخترعات مردم اروپا بود و معمول به آن ملل در هیات اجتماعیه خودشان است آیا با دین مبین اسلام کار ساز است یا خیر؟ وقانون مساوات [برابری] وحریت [آزادی] که اساس عمده این وضع است، با قوانین مقدسه شرع مطاع منطبق می شود و یا خیر؟ و تکلیف کافه اهل قبله خاص دارالشوکه در ابقا و افنای مشروطه در ممالک اسلامیه چه چیز است؟. چون سلیقه های عوام الناس و جاهل باید به حکم عقل، رجوع به عالم نماید، لهذا به توسط این چند سطر در مقام تصدیع بر آمد."([1])

در نامه دیگری که شیخ فضل الله در تاریخ 28 شوال  1326 / 22 نوامبر 1908 میلادی پنج ماه پس از به توپ بستن مجلس به آقا سعید صادق نیاکی، مجتهد مازندرانی می نویسد، به دقت اشاره می کند که مخالف اصول مشروطه است و معتقد است که این اصول از روح آزادی قوانین اروپا الهام گرفته اند و با قوانین اسلامی مطابقت ندارند. شیخ از این که مشروطه بر افتاده، اظهار رضایت و خوشحالی می کند و از علما می خواهد که رای به حرمت مشروطه بدهند. او این رای را وظیفه ای اسلامی به حساب می آورد. شیخ در نامه خود می نویسد:

 "..... عرض می شود ..... بر خاطر عالی کاملا مشهود و مکشوف است که در این مدت حادثه جدید اغتشاش داخله مملکت [برقراری مشروطیت]، و اضطراب اهالی وسلب امنیت تا چه درجه رسیده، ..... قوانین مجعوله آن ها که از روح آزادی اروپا برداشته شده بود، باعث شد که مردم فاسد العقیده بی ملاحظه بر ضعف اسلام آن چه خواستند گفتند و نوشتند. چنان چه لوایح و جراید آن ها شاهد است. ..... تا آن که به توجهات غیبة امام عصر ..... واقدامات ملوکانه [منظور محمد علی شاه است] رفع شر آن ها شد و مملکت را امنیت فوق العاده حاصل شد. طبقه علما حتی المقدور از ابتلای به واقعه علاج فرمایند. لهذا جناب مستطاب شریعت مآب آقای آقا میرزا محمد اصفهانی ..... برای انجام این مساله اسلامی روانه شدند که علمای اعلام هر ناحیه به وظیفه الهیه خودشان اقدام نمایند و حکم صریح واقعه را بر حرمت آن اساس مرقوم فرمایند. ..... ورقه سوال که مومنین کرده اند ملاحظه فرمایید و خود جناب عالی و هر کس که لایق این مقام بدانند مشروحا حکم قطعی حرمت را در ذیل آن بنویسند. ..... "

"الاحقر فضل الله نوری"([2])

 

پاسخ هایی که این علما، فقها، روحانیون و مجتهدان به این پرسش ها داده اند در خور توجه است و دیدگاه های بسیاری از آنان را در مورد مشروطیت مشخص می سازد. کسانی که به این پرسش ها پاسخ داده اند طیف بزرگی از علما را تشکیل می دهند، از علمای ضد مشروطه در این لیست مشاهده می شود، تا کسانی که در گروه مشروطه خواهان نامشان برده شده است. به قول ملک زاده گروهی هم بودند که هر روز به لباسی در می آمدند وتا مجلس سر پا بود مشروطه خواه بودند و هنگامی که مشروطه از بین رفت، مستبد شدند و پس از فتح تهران دوباره مشروطه خواه شدند. بخش هایی از پاسخ های این علما را که دیدگاه های آنان را در مورد انطباق ویا تضاد اصول مشروطیت، یعنی آزادی و برابری با اسلام را مشخص می کند، در اینجا آورده می شود.

 

حاجی ملا محمد خمامی می گوید:

"..... این حادثه که در این عصر واقع و تسمیه به اسم مشروطه شده ..... ابدا با قواعد اسلام و مسلمانی ندارد و قانون حریت و سویت [برابری] با قوانین مقدسه شریعت مطهره انطباق ندارد."([3])

         

سید محمد جعفر شیرازی این گونه پاسخ داده است:

"..... در باب مساله مشروطه سوال شده بود هر کس از علمای اسلام از اول موافقت و همراهی نموده به این اعتقاد بوده که معنی مشروطه احیای احکام دین مبین حضرت خاتم النبیین ..... است. اگر ملل دیگر رو به عالم تمدن وترقی نهادند به واسطه اخذ قوانین اسلام و عمل به آن است. ..... این مشروطه که التزام به قواعد متخذه از عقول اجانب و اتکال مصالح عباد به آرای فاسده جهال و مساوات همه ملل و ادیان در احکام و غیرها من المجعولات (جعلی است) والمختلفات والمحرمات حرام ومحرم و بدعت و اجتناب از آن لازم."([4])

 

محمد حسن کبیر مازندرانی می گوید:

"..... این وضع مستحدث را که بعضی برای پیشرفت مقاصد باطله خود مقدم شده، مشروطه اش نام نهادند، چنانچه در این مدت مرئی و مسموع شد موجب تهدیم بنیان شریعت وتخریب آثار ملت است."([5]

 

شیخ سلمان سیف الاسلام می گوید:

" ..... ثانیا مشروطیت که در دول ملل اروپا است، محققا عبارت است از مساوات در حقوق و جمع احکام و حریت نفوس از قیودات مذهبیه به تمام پس موضوعا منافی با ملت اسلامیه است. زیرا مبنای مذهب حنیف جعفری بر تفاوت ظاهر بین مسلم و کافر در بسیار از احکام از قبیل ارث، دیات، حدود و جنابات و غیرها که جمع با معنی مشروطیت مصطلحه غیر ممکن است."([6])

 

شیخ ابوالقاسم مدرس می گوید:

" ..... پس اگر مراد و مقصود لفظ مشروطه نشر احکام و قوانین بدعیه که در این دو سال در تهران وسایر نقاط ایران، بعضی از آن مجری و بعضی دیگر را در مقام اجرا بودند باشد، فساد وبطلان آن ثابت بالعیان و غنی از برهان است. زیرا که تمام آن منافی با قواعد شرع انور و معارض با دین پیغمبر بوده واین اقل خدام شریعت مطهره سال گذشته در تهران بوده، کفریات و مزخرفات و اعمال و افعال مشروطه طلبان را دیده مساوات قولی و فعلی شان را با گبر ویهود ونصاری به رای العین در جشن ملی مشاهده نمودیم، ثمره وبار این شجره خبیثه را جز شرارت اشرار و غلبه کفار و فجار ..... ندیده و نفهمیدیم، پس همراهی در ابقای این اساس در حکم محاربه با امام زمان ..... است."([7])   

 

ثقة الاسلام آقا شیخ محمد حسین مازندرانی:

".... مشروطه مصطلحه نزد اهالی اروپا وسایر ملل خارجه مبتنی برقانون مساوات بین مسلم و کافر در اغلب احکام و حریت و آزادی از قیودات مذهبیه و عدم تعرض مرتکبین مناهی شرعیه است. و بدیهی است تنافی و عدم انطباق آن با قانون اسلامیه به جهات عدیده که از جمله آن ها تعطیل احکام امر به معروف ونهی از منکر است وصاحب شرع شریف از مشروطه تاعینش بیزار ..... است."([8])

 

پاسخ حجج اسلام در دارالایمان قم. در این متن مشخص نشده است که چه کسانی از قم این پاسخ را فرستاده اند.

"تاسیس اساس مشروطیت به نحوی که مشاهده شد غیر ازدیاد هرج و مرج و غصب اموال و سفک دماء وهتک اعراض و اشاعه کفریات زنادقه نتیجه نداشت. ..... واضح وهویدا است که قانون اسلام حاجت به اجرای قانون اساسی ندارد، چنانچه اشاعه حریت و مساوات با بعضی از قواعد اسلام منافات تمام دارد، بالجمله تقوت این اساس، حرام و مخرب اساس مقدس اسلام است."([9])

 

آخوند ملا محمد صادق قمی پاسخ می دهد:

"استحکام قواعد مقدسه اسلام نه به حدی است که محتاج به تتمیم از قوانین مرسومه اروپا باشد و از خیالات جدیده مستحدثه بغیر از تجری اهل عناد واشاعه کفر و الحاد و زیادتی هرج و مرج نتیجه مشهود نشد، دعای وجود مسعود سلطان اسلام پناه که بغایت عنایت در تحفظ دین وفتنه مفسدین فرمود لازم واقدام در تجدید اساس مشروطه حرام و محظور است."([10])

 

علمای زیر تلگراف های خود را مستقیما به نام شیخ فضل الله نوری و امام جمعه فرستاده اند، که مشخص می کند که شیخ و امام جمعه خود بطور مشترک برای آنها تلگراف فرستاده و از آنان پرسیده بودند. 

آقا سید مهدی و آقا سید یعقوب از استر آباد، آقا سید محمد باقر و آقا سید محمد حسن از همدان، گروه حجج اسلام فارس، آقا میرزا محمد ابراهیم شیرازی، آقاسید ابراهیم از اصفهان، علما وحجج اسلام قزوین، گروه حجج اسلام قم و گروه علمای مازندران  اسامی آنان در زیر تلگراف های آنان آمده است.([11]) نوع عقایدی که این علما ویا فقها در مورد مشروطه ویا اصول مشروطیت بیان کرده اند مشابه نمونه نظراتی است که در بالا آمده است.

یکی از جالب ترین این پاسخ ها، تلگراف علمای عراق ایران (منطقه اراک) است. آنان در تلگراف خود از این که مشروطه خواهان شکست خورده اند اظهار شادمانی می کنند و اطلاع می دهند که به همین مناسبت چراغان کرده اند و شعار "زنده باد شاهنشاه، پاینده باد استبداد" را سرداده اند. آنان در تلگراف خود می نویسند:

"به خاک پای اعلیحضرت اقدس همایونی ..... به شرف عرض اقدس می رسانیم، هنگام بروز مشروطه نهایت تحسر حاصل گشت، ..... اکنون که تلگراف مبارک حضرت اجل وزارت داخله مشعر بر قلع و قمع اشرار [مشروطه خواهان] و رفع این افسانه ها بود، ..... قاطبه انام مرده بودند زنده شده اند. خصوصا اهل کمره و گلپایگان که ..... منجوق عیش و طرب را بر افروخته چراغان مفصل و شادی های کامل، تماما به یک آواز عرض می نمایند: زنده باد شاهنشاه، پاینده باد استبداد لیلا و نهارا متشکر بوده." ([12])

در انتهای تلگراف نام اشخاص زیر آمده است: محمد جواد – وکیل الرعایا – میرزا ابوالقاسم – صدر العلما – جناب آقا میرزا هاشم – افتخار العلما – آقا میرزا محمود.

 


[1]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 881 .

[2]  - خاطرات ظهیر الدوله، صفحه های 400 و 401 .

[3]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 881 .

[4]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 882 .

[5]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 883 .

[6]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 883 .

[7]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه های 884 و 885 .

[8]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 885 .

[9]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 885 .

[10]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه 887 .

[11]  - متن کامل این تلگراف ها، در کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه های 901 تا 907 آمده است.

[12]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ملک زاده، جلد 4 و 5  صفحه های 915 و 916 .

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630