بازگشت به خانه  |   فهرست الفبائی نام نويسندگان    |   فهرست کليهء مقالات   |

درد اهل ذمه

نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی

نوشتهء يوسف شريفی

آرشيو کتاب

 

فصل نهم

دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها

بخش 7

روحانیون و مشروطه

روحانیون در ایجاد زیر بنای فکری مشروطیت نقشی نداشتند، بلکه روشنفکران وآزادی خواهان بودند که این وظیفه را انجام دادند. فریدون آدمیت در مورد نقش روحانیون در برقراری مشروطیت می نویسد:

"روحانیون تحت تاثیر و تلقین و نفوذ اجتماعی عقاید روشنفکران آزادی خواه قرار گرفتند، که به مشروطگی گرایشی یافتند و بر اثر آن بود که به تاویل شرعی و تو جیه اصولی مفهوم مشروطیت بر آمدند."([1])

فریدون آدمیت اشاره می کند که روحانیون مشروطه خواه مشروطیت را برقرار نکردند و فقط در حرکت مشروطه خواهی شرکت کردند، او می نویسد:

" ترتیب مشروطیت را جماعت روحانیون برقرار نکردند بلکه در قیام عمومی سهم مهمی داشتند در تاسیس مشروطیت موثر بودند، اما نه تا به حدی که خودشان پنداشته اند یا تاریخ نویسان مشروطیت تصور نموده اند. در واقع، ملایان به پیروی آزادی خواهان در حرکت مشروطه خواهی مشارکت جستند و در درجه اول در پی ریاست فائقه روحانیت بودند، نه معتقد به نظام پارلمانی ملی و سیاست عقلی."([2])

روحانیون در جریان نهضت مشروطیت نقش دوگانه ای را داشتند، گروه اول از آنان کسانی بودند که از این نهضت پشتیبانی کردند و تا برقراری مشروطه در کنار مبارزان ایستادند و آنان را همراهی کردند. از این دسته از روحانیون می توان از سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی و روحانیون سه گانه نجف، آخوند محمد کاظم خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و شیخ محمد حسین تهرانی را نام برد. روحانیون مشروطه خواه در واقع موتور محرک مشروطه بودند، آنان نقش پل رابط بین رهبران مشروطه و مردم عادی را بازی کردند. آنان با صدور اعلامیه ها و فتوا ها مردم را به صحنه مبارزه می آوردند. گروه دوم از روحانیون کسانی بودند که در مقابل نهضت مشروطیت ایستادند و با آن مخالفت کردند، از این گروه می توان از شیخ فضل الله نوری، شیخ ابوالحسن نجفی، آخوند رستم آبادی، محمد حسین تبریزی را نام برد. 

 

دیدگاه های روحانیون ضد مشروطه (مشروعه خواه)

در مورد آزادی و برابری

          روحانیون ضد مشروطه ویا مشروعه خواه، بطور روشن و آشکاری به اهداف اصلی مشروطه خواهان که شعار اصلی آنان آزادی، مساوات وبرادری برای تمام ایرانیان بود، پی برده و آگاه بودند. آنان این شعارها و اهداف را مغایر با قوانین اسلامی و فقه شیعه می دیدند، بنا براین به صورت علنی و آشکاری با مشروطه خواهان مخالفت می کردند. از روحانیون مخالف مشروطه می توان شیخ فضل الله نوری، شیخ ابوالحسن نجفی مرندی، محمد حسین بن علی اکبر تبریزی، سید محمد تبریزی، آخوند رستم آبادی را نام برد. در این بخش نظرات، دیدگاه ها و آرای گروهی از فقیهان دوران مشروطیت را که برضد مشروطه بودند، در مورد آزادی، مساوات و برادری مورد بررسی قرار می گیرد و دلایلی را که آنان برای مخالفت خود با مشروطه را بیان می کنند، آورده می شود.

 

شیخ فضل الله نوری

یکی از بزرگترین رهبران روحانی ضد مشروطه (مشروعه خواه)، شیخ فضل الله نوری است که بطور آشکاری با شعارهای مشروطه خواهان در مورد آزادی وبرابری مخالفت می کرد. او این شعارها را در تضاد با  قوانین مذهب شیعه می دید. شیخ فضل الله نوری عملا پرچم رهبری علمای ضد مشروطه رادر دست می گیرد و آنان را رهبری می کند. او در رساله «حرمت مشروطه» که در همان آغاز مشروطیت انتشار داده، اهداف مشروطه خواهان را مورد برسی قرار داده است و تضاد شعار های آنان را با قوانین اسلامی و فقه شیعه مورد تاکید قرار داده است، او تفاوت های حقوقی یک مسلمان و فرد غیر مسلمان را در یک جامعه اسلامی مورد بررسی قرار داده و آن ها را بر شمرده است. شیخ فضل الله نوری در بخش هایی از رساله خود در مورد برابری حقوقی انسان ها می نویسد:

"یکی از مواد آن ضلالت نامه([3]) این است که افراد مملکت متساوی الحقوقند([4]) و در این طبع آخر به این عبارت نوشته شده: "اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی([5]) متساوی الحقوق خواهند بود" و این کلمه مساوات، "شاع وذاع حتی خرق الاسماع"،([6]) و این یکی از ارکان مشروطه است که به اخلال [آن]، مشروطه نمی ماند.([7])  نظرم است در وقت تصحیح،([8]) در باب این ماده، یکی نفر از اصول هیات معدود بود، گفت به داعی: که این ماده چنان اهمیت دارد که اگر این باشد و همه مواد را تغییر بدهند،  دول خارجه ما را به مشروطه می شناسند و اگر این ماده نباشد لیکن تمام مواد، باقیه باشد ما را به مشروطگی نخواهند شناخت. فدوی در جواب او گفتم: فعلی الاسلام السلام و برخاستم و گفتم: حضرات جالسین بدانید مملکت اسلامیه مشروطه نخواهد شد، زیرا که محال است با اسلام حکم مساوات.

حالا ای برادر دینی تامل [کن] در احکام اسلامی که چه مقدار تفاوت گذاشت بین موضوعات مکلفین در عبادات و معاملات و تجارات و سیاسات از بالغ و غیربالغ، و ممیز و غیرممیز، و عاقل و مجنون، و صحیح و مریض، و مختار و مضطر، و راضی و مکره، و اصیل و وکیل، و ولی و بنده و آزاد، و پدر و پسر، و زن و شوهر، و غنی و فقیر، و عالم و جاهل، و شاک و متیقن، و مقلد و مجتهد، و سید و عام، و مُعسر ([9]) و مُوسر، ([10])  و مسلم و کافر، و کافر ذمی و حربی، و کافر اصلی و مرتد، و مرتد ملی و فطری، و غیرها ........ مثلا کفار ذمی احکام خاصه دارند در مناکحات آن ها با مسلمانان که جائز نیست، نکاح آن ها با مسلمان را و نکاح مسلمانان در کافرات بروجه انقطاع  جائز است (یعنی میتوان زن ذمی را صیغه کرد و نمی توان به عقد دايم در آورد). دون دوام و همچنین ارتداد احدی الزوجین موجب انفساخ([11]) است و الام احدی الزوجین نیز احکام خاصه مختلفه دارد و نیز در باب مواریث، کفر یکی از موانع ارث است و کافر از مسلم ارث نمی برد. دون العکس.([12])

و نیز مرتد احکام خاصه مسلمه دارد، مثل انتقال مال به وارث بینونة([13]) زوجه و نجاست بدن و وجوب قتل و همچنین در باب معاملات ربویت احکام مختلفه است. مثل معاملات ذمی در اراضی که اگر بخرد از مسلم باید خمس بدهد و نیز در جنایات و قصاص و دیات احکام مختلفه است.

ای برادر دینی، اسلامی که این قدر تفاوت گذارد، بین موضوعات مختلفه در احکام، چگونه می شود، گفت که [معتقد به] مساوات است. جز آن که خیال این باشد که دکانی در مقابل صاحب شرع باز کند و احکام جدیدی تاسیس کند..... و عمده این بازی این مشروطه و از طالیفه ضاله شد، محض فرار از احکام اربعه مسلّمه در حق مرتدین از اسلام.([14]) ..... و من العجب که برای تمویه([15]) و اشتباه بر عموم، [قانون را] تقیید [نمودند]([16]) به قانون دولتی، دروغگو حافظه ندارد.

ای مُلحد اگر این قانون دولتی مطابق اسلام است که ممکن نیست در آن مساوات، و اگر مخالف اسلام است، مُنافی [است] با آنچه که در چند سطر قبل نوشته شده که آنچه که مخالف اسلام است قانونیت پیدا نمی کند. ای بی شرف، ای بی غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو مُنتحل([17]) به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داد [ه] تو را،  و تو خودت از خودت سلب امتیاز می کنی و می گویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم."([18])

شیخ فضل الله نوری با آزادی از اصل و بنیان مخالف بود و آن را در تضاد با احکام اسلامی می دانست. او در رساله حرمت مشروطه می نویسد:

"ماده دیگر که در این ضلالت نامه است، آزادی قلم و آزادی مطبوعات است. بعد از تغییرات و تبدیلات عین عبارت این است:

"عامه مطبوعات غیر از کتاب ضلال مواد مضره به دین مبین آزاد، و ممیزی در آن ها ممنوع است".([19])  به موجب این ماده، بسیاری از محرمات ضروری الحرمة تحلیل([20]) شد، زیرا که مستثنی فقط دو امر شد و حال آن که یکی از محرمات ضروریه افتراست و یکی از محرمات مسلمه غیبت از مسلم است. و همچنین قذف([21]) مسلم، و ایذاء و سبّ و فحش و توهین و تخویف و تهدید و نحو آن ..... آزادی این امور. آیا غیر از تحلیل ما حرمه الله است؟"([22])

 

رساله تذکرة الغافل

رساله «تذکرة الغافل» یکی دیگر از مهم ترین رسالاتی است که بر ضد مشروطه نوشته شده و منسوب به شیخ فضل الله نوری است([23]). در این رساله نویسنده با اصل آزادی، برابری ومساوات ایرانیان مخالفت کرده و آن را مخالف قوانین شرع اسلامی به شمار آورده است. در این رساله تاکید شده است که طبق قوانین اسلامی تفاوت های بسیار، بین مسلمانان وغیر مسلمانان وجود دارد و نمی توان آن ها را برابر دانست، یک غیر مسلمان تنها در یک صورت می تواند در یک سرزمین اسلامی با یک مسلمان دارای حقوق برابر باشد که قبول اسلام کند. در رساله آمده است :

 "..... ای برادر عزیز اگر مقصودشان اجرای قانون الهی بود و فایده مشروطیت حفظ احکام اسلامیه بود ، چرا خواستند اساس او را بر مساوات و حریت قرار دهند، که هر یک از این دو اصل موذی([24]) خراب، نماینده رکن قویم قانون الهی است، زیرا قوام اسلام بر عبودیت است، نه بر آزادی. و بنای احکام آن به تفریق مجتمعات و جمع مختلفات است، نه به مساوات ..... مگر نمی دانی که لازمه مساوات در حقوق از جمله آن فرق ضاله و مضله و طایفه امامیه [مسلمانان شیعه] نَهَج([25]) واحد محترم باشند و حال آن که، حکم ضال یعنی مرتد، به قانون الهی آن است که قتلشان واجب است و زنشان بائن است([26]) و مالشان منتقل می شود به مسلمین از وراثشان، جنازه آن ها احترام ندارد، غسل و کفن و صلوة و دفن ندارند. بدنشان نجس است، ..... اما یهود و نصارا و مجوس حق قصاص ابدا ندارند و دیه آنان هشتصد درهم است. پس اگر مقصود، اجرا قانون الهی بود، مساوات بین کفار و مسلمین نمی طلبیدند و این همه اختلافات که در قانون الهی نسبت به اصناف مخلوق دارد، در مقام رفع آن بر نمی آمدند و مساوات را قانون مملکتی خود نمی خواندند. ..... پس ای کسی که میل داری مساوی با مسلم باشی در بلد اسلام تو اسلام قبول نما تا مساوی باشی، والا به حکم خالق قهار باید در بلد اسلام خوار و ذلیل باشی."([27])

 

رساله نو یافته در نکوهش مشروطه

در رساله دیگری که در مخالفت با مشروطه انتشار یافته است، نویسنده دلیل مخالفت خود را شعار مشروطه خواهان در مورد آزادی و برابری ومساوات تمام ایرانیان بیان می کند. نویسنده اشاره می کند:

" ..... و از نتیجه همین مشاورت مجلس بود که داستان حریت و آزادی پیش کشیدند و آن همه پرده ها دریدند و آن همه خون ها ریختند. ..... و حکایت مواسات [برابری] عمومی حتی با یهود و نصارا  پیش آمد. تا جایی که در قبة الاسلام به قول جلی و رسم تحیت زنده باد برادران زردشتی و نصارا ..... گفتند."([28])

 

آخوند رستم آبادی

آخوند رستم آبادی از یاران شیخ فضل اله نوری بود و در تحصنی که علما به رهبری شیخ فضل الله نوری، در مخالفت با مشروطه در شاه عبدالعظیم انجام دادند او هم شرکت داشت.([29]) آخوند رستم آبادی در نامه ای که در پاسخ به نامه علمای سه گانه نجف می نویسد، دلایل مخالفت خود را با مشروطیت شرح می دهد. یکی از دلایل اصلی را که او برای مخالفت با مشروطیت ذکر می کند، شعار آزادی و مساوات مشروطه خواهان است. او در نامه خود می آورد:

" – نتیجه دیگر [نتیجه دیگر برقراری مشروطیت] عنوان مساوات و برابری در حدود و حقوق میانه مسلمانان و سایر فرق اهل ذمه و غیره که اشتهار و انتشار داده اند. ..... ای مسلمانان چشم اسلامیان روشن باد. ..... 

- مثلا این تساوی حقوق که تفوق عدیده به گوش خلق کشیده و مردم بی علم و بیچاره [.....] از این تساوی چیست ؟.

- مساوات بین مسلمین است که حاجت به تشریح و تدوین نبوده، بدیهی است، به حکم  " إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ " ([30]) تمام مسلمانان در احکام اسلامیه تساوی دارند (دیگر در نگارش در فصول نظامنامه فضولی است) و اگر مساوات و برابری اسلامیان با سایر ملل و ادیان است ، این کلمه صادر از حزب شیطان و ناشی از ضعف سلطان است. .....

ندانم این فصل تساوی حقوق را در نظامنامه بخوانم ، یا آیه مبارکه " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء "([31]) را در قران مجید قرائت نمایم؟.

نمی دانیم از علو جاه و شرف اسلام چه گزند دیدند و از طبیعی مذهبان و راهزنان آشوب طلب چه شنیدند که قبول تساوی نمودند و تاج مفاخره و شرف را از سر خود ربودند. ..... "([32])

 

شیخ ابوالحسن نجفی مرندی

          شیخ ابوالحسن مرندی از دیگر روحانیون مخالف مشروطه است. او چند رساله در مخالفت با مشروطه نوشته است. رساله نخست او به نام "صواعق السبعه" موسوم است، او در این رساله می نویسد: که از شروع اسلام چند مجلس شورا برای انهدام اسلام تشکیل شده است، که پنجمین آن ها مجلس شورای ملی در دوران مشروطیت است و نمایندگان مجلس قوانینی از خود جعل می کنند که بر خلاف اسلام است.

"..... مجلس دارالشورای ایران که در مرکز اسلام به تدلیس [خدعه، نیرنگ] ابالیس [جمع ابلیس، شیطان] کره ارض از یکصد و شصت و دو نفر، نماینده سی کرور ملت ایران تشکیل شده و هر روز قانونی با عقول قاصره فاسده و آرا مهلکه و مضله خود به خلاف شرع مقدس اسلام جعل و احکام باهره قران را متروک و مبدل به جعلیات کفر آمیز می نمایند و حال آن که قانونگذاری عوالم امکان مخصوص ذات باری جلت عظمه و تبلیغ آن وظیفه خاتم الانبیاء و تفصیل اجمال آن با ائمه هدی علیهم السلام است .....".([33])

            رساله دومی که  ابوالحسن مرندی در مخالفت با مشروطه منتشر می کند، موسوم به "دلائل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القران"([34]) است. او در شروع رساله خود می گوید که در این دوران، هر روزه بدعت ها بر ضد دین اسلام ظهور می کند و از اسلام جز اسمی باقی نمانده است. مسلمانان حتی نماز و روزه را هم بجای نمی آورند. تلاوت و اجرای احکام قران کنار گذاشته شده است و حتی اقداماتی بر ضد اسلام صورت می گیرد. او در رساله خود اشاره می کند، که در زمان مشروطیت خطراتی موقعیت دین را تهدید می کند و او با توجه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه خود می داند که هم کیشان خود را نصیحت نماید و مردم را از ظلمت جهالت برهاند. به همین منظور برای روشن شدن اذهان مسلمانان، او این رساله را در دوازده برهان و یک خاتمه انتشار می دهد. با توجه به مطالبی که ابوالخسن مرندی در برهان های دوازده گانه رساله خود نوشته است، نظرات او را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

برهان اول: ابوالحسن مرندی می گوید که اطاعت از سلطان وقت و دعای بقای پادشاه، از وظایف مردم است. "که حفظ بیضه اسلام و آسایش خاص و عام و انتظام احکام ..... و ترویج شریعت ..... به وجود مسعود پادشاه است".

برهان دوم: مرندی در این بخش می گوید که خداوند هیچ چیزی را در قران فروگذار نکرده است و هر کس غیر از این تصور کند، خدا و پیغمبر را تکذیب کرده و تکذیب کننده خدا، کافر است. مرندی آنگاه با آوردن شواهدی از احکام اسلام اعتقاد دارد که با وجود کتاب قران نیازی به  وضع قوانین جدید وجود ندارد.

برهان سوم: او در برهان سوم رساله خود اعلام خطر می کند که ممکن است مملکت تحت استیلای کفار و اهل ذمه در آید.

"در مذمت و توبیخ اشخاص بی دیانت و تجاوز کنندگان از حدود شرعیت و تصدی آنان بر مناصب جلیله ائمه هدی ، و شرح استیلا و حکومت کفار و اهل ذمه مثل یهود و نصاری و مستشارهای خارجی در امور مسلمین و مهام مملکت اسلامی." ([35])

برهان چهارم: مرندی در این برهان مخالفت خود را با انتخاب وکلا بیان می کند. او با اصل وجودی مجلس شورا، به صورتی که به وجود آمده بود، مخالفت بود و قوانینی را که وکلا، در مجلس وضع می کردند را "جعل احکام به عقول ناقصه و کثرت آرا باطله ..... در جعل قانون محکمات قران"، می داند. 

برهان هشتم: ابوالحسن مرندی در این برهان به تجزیه تحلیل مواد قانون اساسی مشروطیت می پردازد. او با اصل برابری و مساوات، که شعار مشروطه خواهان بود، مخالفت می کند. او نا برابری های انسانی در اسلام را، حق مسلم مسلمانان می داند و از اینکه مشروطیت حق آزادی و انتخاب وکیل، به غیر مسلمانان داده است، انتقاد می کند. او می نویسد:

"مشروطیت که به گمان خود بسط بساط مساوات و عدالت کرده و آنان که از برای خود حقی نمی یافتند، صاحب حقشان نموده و به یهود و نصاری و مجوس حق انتخاب وکیل و حق ملیت [حق مذهبی] داده و آن ها را با مسلمانان برادر وطنی کرده و اهل فجور را آزادی بخشیده است، چرا حق ثابت اسلام را از بین برده و مسلمانان را از حق ملیت [حق مذهبی] خود محروم نموده ..... "([36]

ابوالحسن مرندی معتقد است که کلیه معادن ایران به طور عموم، بر وفق مذهب اسلام مهریه حضرت صدیقه است و خمس عایدات آن، حق بنی فاطمه است.([37])

ابوالحسن مرندی در رساله خود می نویسد: آن چه در اراضی فتوحات عَنوَه([38]) است مخصوص امام زمان است.([39])

شیخ ابوالحسن نجفی مرندی در آخر رساله خود می نویسد که در طول تاریخ چهار فرقه ضاله و مضله در جهان وجود داشتند که دارای عقاید باطلی بودند و این گروه ها عبارتند از: مزدکی ها در دوران انوشیروان ساسانی، خوارج نهروان در دوران حضرت علی، بالشویک ها در روسیه و گروه مشروطه خواهان درایران. او در آخر رساله خود نتیجه گیری می کند که "مشروطه با شرک در عدد و معنی برابر و مساوی است."([40])   

 

محمد حسین تبریزی

محمد حسین تبریزی از دیگر فقهای مخالف مشروطه است، او رساله ای به نام "کشف المراد من المشروطه والاستبداد" نوشته است، که در آن رساله بامشروطیت مخالفت می کند. او در این رساله اشاره می کند که شرع اسلام تمام احکامی را که مسلمانان نیاز دارند را وضع کرده است و با وجود قران نیازی به وضع هیچ گونه قانون جدیدی نیست. او در رساله خود می نویسد: 

".... شارع مقدس کلیه احکام از عبادات و معاملات و عقود و ایقاعات و حدود و قصاص و میراث و کفارات، حتی حکم خواب و خوراک و لباس پوشیدن ومبال [مستراح] رفتن و معاشرت با مردم کردن تا ارش خدش([41]) را معین کرده است، پس با وجود این چگونه عده ای که خود را معتقد به قران می دانند فریب چند نفر شیطان انسان نما را خورده به جای کعبه، مجلس پارلمنت نما را قرار داده و عوض قران، قانون بخواهند و احکام نبوی را کهنه خوانده، نظام نامه اساسی مطالبه کنند. ...."([42])

 

با توجه به آنچه که نقل شد، دیدگاه های روحانیون مخالف مشروطه و یا مشروعه خواه را می توان به صورت زیر جمع بندی کرد.

1.     آنان معتقد بودند که تمام قوانین مورد لزوم بشری در قران آمده است و با وجود قران و کتاب های مذهبی که روحانیون شیعه در طول تاریخ نوشته اند، نیازی به وضع قوانین جدیدی نمی باشد. آنان با اصل وضع قوانین، توسط نمایندگان مجلس شورای ملی مخالف بودند.

2.     آنان معتقد بودند که تمام قوانین جاری در کشور باید مطابق با قوانین اسلامی و شرع باشد و این قوانین نباید هیچ مغایرتی با قوانین اسلام و فقه شیعه داشته باشد.

3.     آنان مخالف برابری انسان ها بودند و به طبقه بندی انسان ها طبق فقه شیعه اعتقاد داشتند و آن را حق مسلمانان می دانستند که طبق قوانین قران و فقه شیعه این حق به مسلمانان داده شده است و این نا برابری را دلیلی برای سروری مسلمانان می دانستند.

4.     آنان با اصل آزادی مخالف بودند و معتقد بودند که آزادی بیان و مطبوعات با نظام اسلامی مغایرت دارد و باعث تضعیف اسلام می شود.

5.     آنان قوه قضاییه و دادگستری را در محدوده اختیارات فقها می دانستند و مخالف وضع هر گونه قوانین قضایی عرفی، خارج از قوانین شرعی بودند. آن ها نمی خواستند که مهار نظام قضایی کشور از دست فقها خارج شود.


 

[1]  - آدمیت . فریدون : فکر دمکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، تهران، پیام، چاپ سوم 1363 ، صفحه 4.

[2]  - فکر دمکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، صفحه 4.

[3]  - مراد متمم قانون اساسی است.

[4]  - متن اصل هشتم متمم قانون اساسی است.

 - [5] به نظر می رسد ذکر مساوات افراد مملکت در مقابل قانون دولتی و نه قانون شرع، در تنظیم اصل مذکور، با تامل و با عنایت به عدم مساوات مسلمانان و غیر مسلمانان در برابر قوانین شریعت اسلامی، همراه بوده است. به عبارت دیگر از این اصل نمی توان مساوات مطلقه مسلمانان و غیرمسلمانان را نتیجه گرفت.

[6]  - انتشار یافت و پخش شد تا جایی که گوش ها را سوراخ کرد. مراد کثرت تبلیغ و تاکید بر مساوات توسط مشروطه خواهان است.

[7]  - مقصود آن است که: از نظر مشروطه خواهان مساوات یکی از ارکان مشروطه است که با اخلال یعنی ناقص و ناتمام بودن و عدم تحقق مساوات همه مردم، مشروطه باقی نخواهد ماند و تحقق نخواهد یافت.

[8]  - مقصود از وقت تصحیح، هنگام بررسی پیش نویس متمم قانون اساسی از مجلس اول است.

[9]  - معسر: تنگ دست، فقیر.

[10]  - موسر: توانگر، ثروتمند.

[11]  - انفساخ: به هم خوردن،  فسخ شدن.

[12] - دون العکس: نه عکس آن. یعنی: مسلمان از کافر ارث می برد.

[13] - بینونت: جدایی، طلاق. مقصود آن است که ارثیه و اموال فردی که مرتد شده است به همسری که از او جدا شده و مرتد نشده است می رسد.

[14] - یعنی چون بابیان و بهائیان با انتخاب این مسلک ها مرتد شده بودند، برای آنکه قدرت اسلام و مسلمین ضعیف شود و امکان اجرای احکام اربعه مرتد درباره آن ها وجود نداشته باشد، مشروطیت را ایجاد کردند.

[15] - تمویه: دروغ آراستن، خلاف حقیقت جلوه دادن.

[16] - تقیید نمودن: مقید ساختن.

[17] - منتحل: وابسته، منتسب.

[18]  - رساله حرمت مشروطه از شیخ فضل الله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحه های 151 تا 167.

[19] - متن کامل اصل هجدهم متمم قانون اساسی به شرح زیر است: " عامه مطبوعات غیر از کتب ذلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است. ولی هر گاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها مشاهده شود، نشر دهند یا نویسنده درطبق قانون مطبوعات مجازات می شود. اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد، ناشر و تابع و موضع از تعرض مصون هستند."

[20] - تحلیل: حلال، روا.

[21] - قذف: دشنام، هجو، افترا، تهمت.

[22]  - رساله حرمت مشروطه از شیخ فضل الله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحه 162.

[23]  - در بررسی های جدیدی که توسط محققان اسلامی مختلف صورت گرفته است، آنان از اشخاص زیر به عنوان نویسنده این رساله نام برده اند:

- شیخ فضل الله نوری

- سید احمد یزدی طباطبایی

- حاج شیخ عبدالنبی نوری

- میرزا ابو تراب شهیدی قزوینی

- میرزا علی اصفهانی 

[24]  - موذی: اذیت کننده، آزار رساننده.

[25]  - نَهَج: شیوه، روش.

[26]  - بائن: رها شده، طلاق داده شده.

[27]  - رساله تذکرة الغافل، منسوب به شیخ فضل الله نوری، رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگری نژاد، تهران، کویر، چاپ اول ، صفحه های 177 و 178 .

[28]  - رساله نو یافته در نکوهش مشروطه، دفاتر میراث اسلامی، دفتر اول، صفحه 194 . 

[29]  - لیست اسامی 66 نفر از علما و فقهای مخالف با مشروطه، که همراه با شیخ فضل الله نوری در شاه عبدالعظیم تحصن کردند، در فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دهم شماره 38 تابستان 1385 ، صفحه های 246 تا 248 آمده است. نام آخوند رستم آبادی در این لیست وجود دارد.

[30]  - سوره حجرات آیه 10 ، "به حقیقت مومنان برادر یکدیگرند". قران ترجمه استاد الهی قمشه ای.

[31]  - سوره مائده آیه 51 ، "ای اهل ایمان یهود ونصارا را به دوستی مگیرید".  قران ترجمه استاد الهی قمشه ای.

[32]  - نامه آیت الله آخوند رستم آبادی به علمای نجف در مورد دلایل مخالفت با مشروطیت، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دهم، شماره 38 ، تابستان 1385 ، صفحه های 290 و291 .

[33]  - آبادیان . حسین : مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، تهران، نشر نی، 1374 ، صفحه های 48 و49 . به نقل از صواعق سبعه، شیخ ابوالحسن مرندی، جاپ سنگی، 1344 قمری، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.

[34]  - نجفی مرندی . شیخ ابوالحسن : رساله دلائل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القران، رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگری نژاد، صفحه های 195 تا 255 .

[35]  - رساله دلائل براهین الفرقان شیخ نجفی، رسائل مشروطیت صفحه 201 .

[36]  - رساله دلائل براهین الفرقان شیخ نجفی، رسائل مشروطیت صفحه 223 .

[37]  - رساله دلائل براهین الفرقان شیخ نجفی، رسائل مشروطیت صفحه 245 .

[38]  - منظور اراضی و زمین هایی است که مسلمانان از طریق جنگ از غیر مسلمانان می گیرند. 

[39]  - رساله دلائل براهین الفرقان شیخ نجفی، رسائل مشروطیت صفحه 245 .

[40]  - رساله دلائل براهین الفرقان شیخ نجفی، رسائل مشروطیت صفحه های 249 تا 251 . جمع عددی حروف مشروطه و مشرک هر کلمه به تنهائی  برابر 90 می باشد.

[41]  - اندازه گیری نشان و اثر زخم و خراش، کنایه از بحث در جزئی ترین امور.

[42]  - رساله کشف المراد من المشروطه والاستبداد، محمد حسین بن علی تبریزی، آورده شده در کتاب  مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، آبادیان، صفحه 49 .

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630