خانه  |   آرشيو

ماه ژوئيه 2012

 

«کوتاه و گويا»

********************

دوشنبه 9 مرداد 1391 ـ 30 ژوئيه 2012

تصور کن

نوشتهء يک پيرو فرقهء «جپرقوظيه»

لحظه ای فرض كن كه در كشوري دنيا مي‌آمدي كه: «مسلمانان» اقليت و «جپرقوظيان» اكثريت بودند. مسلمانان حق داشتن روزنامه و تلويزيون خاص خود را نداشتند و براي اينكه كتب ديني خود را چاپ كنند مجبور بودند كه آن را به وزارت ارشاد جپرقوظيان بسپارند تا مورد مميزي قرار گيرد. وزارت ارشاد جپرقوظيان قرآن را مورد مميزي قرار مي‌داد و بخش‌هاي زيادي از آن را سانسور مي‌كرد و بخش‌هاي باقي مانده را با تغييرات فراوان چاپ مي‌كرد. در رستوران‌ها فقط گوشت خوك سرو مي‌شد و اگر كسي گوشت گوسفند مي‌خورد دستگير شده و شلاق مي‌خورد. ماه رمضان غذا و آب نخوردن در مكان‌هاي عمومي قدغن بود و ماموران ويژه در اين ماه به صورت تصادفی افراد را در خيابان مي‌گرفتند و مجبور مي‌كردند كه يك قلپ آب بخورد و اگر امتناع مي‌كردند آنها را به كلانتري برده و دچار اعمال قانون! مي‌كردند. در تمام رستوران‌ها و فست فود‌ها نوشيدني الكلي سرو مي‌شد و اگر كسي مي‌خواست به جاي آن آب بنوشد فوراً بازداشت شده و با هشتاد ضربه شلاق پذيرائی مي‌شد. جپرقوظيان معتقد بودند كه لباس‌هايي با رنگ‌ها مشكي، قهوه‌اي و سورمه‌اي تحريك آميز است و تنها رنگ‌هاي مجاز براي پوشاك نارنجي، صورتي و فسفري بود. آخوندهاي مسلمان حق پوشيدن عبا و شلوار بلند را نداشتند بلكه بايد شلوارك مي پوشيدند. در غير اينصورت حق بيرون آمدن از خانه را نداشتند. چرا كه در انظار عمومي آدمم بايد به قوانين جامعه احترام بگذارد، حالا مي‌خواهد در خانه‌ء شخصي خودش هر فسق و فجوري بكند بكند. شهادت مسلمانان دربارهء جپرقوظيان ارزش قانوني نداشت. ديهء آنها كمتر از ديه‌ء جپرقوظيان بود و مسلمان از هيچ «جپرقوظی» ارث نمي‌برد. مسلمانان حق بنا كردن مسجد نداشتند، اما در هر كوچه و خيابان شهر يك عدد معبد باشكوه و مجلل جپرقوظيه احداث مي‌شد كه در مجموع چهار نفر و نصفي عبادت كننده داشت و صبح و ظهر و شب و نصفه شب با صداي بلند آهنگ ليلا فروهر پخش مي‌كرد. كلاً يكي دو ماه از سال كل برنامه‌هاي تلويزيون كشور عبارت بود از آهنگ‌هاي ليلا فروهر و از همه‌ء معابد جپرقوظيه تا پاسي از شب گذشته همين آهنگ‌ها با صداي بلند پخش مي‌شد. اگر از خانه‌اي صداي قرآن يا نوحه به گوش مي‌رسيد پليس 110 به آنها تذكر مي‌داد و اگر براي بار دوم به گوش مي‌رسيد پليس آنها را بازداشت كرده و اعمال قانون مي‌كرد. آخوند مسلمان حق نداشت كه بدون اجازه‌ء زن خود از خانه بيرون برود،‌ بدون اجازه‌ي او تحصيل كند يا شغلي داشته باشد. زنان آخوندهاي مسلمان حق داشتند كه 4 تا شوهر داشته باشند و اگر فرزندي حاصل مي‌شد با يك آزمايش ژنتيك ساده پدر نوزاد مشخص مي‌شد. زنان آخوندهاي مسلمان قانوناً حق داشتند در صورتي كه شوهرشان به خوبي خدمات جنسي ارائه ندهد و تمكين نكند او را با چوب مسواك طوري كه قرمز و كبود نشود كتك بزنند چرا كه به خير و صلاح خودش است. اگر يك دانش آموز مسلمان مي‌خواست در كنكور سراسري ثبت نام كند مجبور بود فرمي را پر كند كه در آن دين فرد پرسيده شده بود و تنها گزينه‌هايي كه مي‌توانست در برگه علامت بزند عبارت بودند از: جپرقوظيه، وهابي،‌ بهايي! همين پرسش از دين در هنگام استخدام، گزينش، اخذ پاسپورت، باز كردن حساب بانكي، كانديداتوري مجلس، و غيره نيز انجام مي‌شد. اگر جپرقوظي‌اي با تحقيق و مطالعه مباحثه به اين نتيجه مي‌رسيد كه بايد جپرقوظيت را كنار بگذارد و به اسلام بگرود بايد اين كار را كاملاً مخفيانه مي‌كرد وگرنه اعدام مي‌شد...

هموطن مسلمان! اگر تصور چنين وضعيتي براي تو مضحك و غريب است، براي ما غيرمسلمانان يك واقعيت است كه داريم در آن زندگي مي‌كنيم و با گوشت و پوست خود آن را لمس مي‌كنيم. هموطن من! به من نگو كه اينجا اكثريت با مسلمانان است و هر جامعه‌اي قانون خودش را دارد و اگر آن را نمي‌پسندي از اين كشور برو! اينجا وطن من هم هست، و من هم به اندازه‌ء تو در آن حق زندگي، تحصيل، كار، مراودات اجتماعي، ارتباطات، تبليغ و فعاليت دارم. اينجا وطن من هم هست. وطني كه تو به بهانهء اكثريت بودن، تمام منابع اش را ( كه سهم من هم هست) مصرف مي‌كني تا چنين جهنمي براي من بسازي. وجدان تو كجاست؟

********************

جمعه 6 مرداد 1391 ـ 27 ژوئيه 2012

ما شدیداً مخالف براندازی هستیم

سید محمد خاتمی ـ در اصفهان>>>

ما جمهوری اسلامی را قبول داریم و خواهان آن هستیم و دغدعه‌مان این است که معیارهایی که جمهوری اسلامی باید داشته باشد، رعایت شود. از وضع مملکت گرفته تا زندان‌ها و روزنامه‌ها و جراید. پس بیايید کاری کنیم جوانان از جنبه‌های مادی، معیشتی، کار و تحصیل و تفریح مشکل نداشته باشند یا کمتر داشته باشند. حقوق و حرمت همه افراد رعایت شود، امکانات کشور که متعلق به ملت است در مسیر درست به کار گرفته شود. در حال حاضر در دانشگاه‌ها، برخورد و تعامل با استادان و دانشجویان بسیار تحقیرآمیز و نادرست است که این مسأله جای بحث دارد.

در اين گفت‌وگو ما گفتيم گرچه مبناي عملكرد ما در نظام براساس چارچوب قانون اساسی است، یعنی هر کس با هر عقیده‌ای و گرایشی، وقتی در چارچوب قانون اساسی عمل می‌کند، از تمام حقوق شهروندی برخوردار است. ما می گوییم فضا باز شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند. فضای جامعه طبق موازین قانون اساسی سالم و باز شود و وضعیت امنیتی به وضع سیاسی رقابتی مبدل گردد و ...

اینها از جمله اهداف کل جنبش و اصلاحات است با ذکر اینکه قانون اساسی را قبول داریم، در چارچوب نظام هستیم و با براندازی آن مخالف و با روش‌های غیرمدنی در برخورد با مسایل و تندروی و خشونت مخالفیم. این برنامه کلی بارها بیان شده است.

ما هم اصول و معیارهایی داریم. بالاخره برای این انقلاب جان‌ها داده شده است. بارها گفته‌ام و الان نیز می‌گویم مملکت ما پیشتاز جنبش اجتماعی و مدنی در تمام منطقه بوده زیرا خواهان آزادی و استقلال و پیشرفت بوده‌ايم و اکثریت جمعيت كشور ما كه دینی هستند، می‌خواهند نظامشان و ساز و کار حکومتشان همسو با دین باشد. ما می‌گوییم اسلام طرفدار آزادی است، طرفدار استقلال و پیشرفت است و البته مهم‌ترین نكته در اسلام، اخلاق و ادب است اما در حال حاضر گاه می بینیم که بداخلاقی، فحش‌دادن و دروغ‌گرفتن و تهمت‌زدن به عنوان ارزش معرفی می شود. حتی وقتی از این موارد شکایت می‌شود، به آن رسیدگی نخواهد شد.

********************

********************

چهارشنبه 4 مرداد 1391 ـ 25 ژوئيه 2012

سفارش فرانسوی به عبدالله‌ نوری

روايتی از سايت وابستهء رجانیوز

عبدالله نوری وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی که این روزها و با فعال‌تر شدن رئیس سابقش، تلاش دارد نقش خط نگهدار جناح تندور اصلاح‌طلبان در مقابل خاتمی و حلقه وصل آنها با جریان اپوزیسیون خارجی را بازی کند، در سخنانی که رسانه‌های ضد انقلاب آن را با آب و تاب منتشر کرده‌اند، از «لزوم برگزاری رفراندوم هسته‌ای» سخن گفت تا به این ترتیب، سفارش سرویس‌ امنیتی فرانسه که چند روز پیش از طریق امیرارجمند به او ابلاغ شده بود، زمین نمانده باشد.

 عبدالله نوری در نشستی که رسانه‌های ضد انقلاب آنرا دیدار با دانشجویان خواندند، با اشاره به موضوع پرونده هسته‌ای ایران گفته است: «مناسب است کارشناسان بدون گزینش های سیاسی و جناحی با مردم صحبت کنند و مردم در یک رفراندوم درباره چگونگی تصمیم در خصوص مناقشه موجود میان ایران و غرب نظر نهایی را اعلام نمایند.»

این در حالی است که برخی اخبار از تماس تلفنی دو روز پیش اردشیر امیرارجمند به عنوان رابط سرویس امنیتی فرانسه با نوری و گفتگو در این باره حکایت دارد.

اردشیر امیرارجمند از اعضاي كميته خارجي شوراي هماهنگي فتنه گران و مشاور و مسئول کمیته حقوقی ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در سال 88 در راستاي پروژهء ضدانقلابي هديهء 60  وظيفهء اخذ امكانات و پشتيباني و رابط سرويس امنيت داخلي فرانسه معروف به DST را بر عهده گرفته است. وی که از دهه 60 با جریان نفاق ارتباط برقرار کرده بود، در جریان فتنه 88  نیز  بیانیه‌هاي جنبش سبز را تدوین و به امضای موسوی می‌رساند.

اما اقدام عبدالله نوری در اجابت فوری درخواست امیرارجمند از آن جهت قابل توجه و اهمیت است که فعال شدن سید محمد خاتمی برای تجمیع اصلاح‌طلبان قائل به چارچوب‌های نظام، نوری را بر آن داشته است تا در تقسیم کاری نانوشته نقش حلقهء وصل بدنهء اصلاح طلبان متمایل به فتنه و اپوزیسیون خارج نشین از جمله شورای هماهنگی فتنه (راه سبز) را بر عهده بگیرد.

 امری که در هفته‌های گذشته و با حمله نوری به سید محمد خاتمی به بهانهء انتقاد از مسامحه وی با نظام کلید خورد و این بار، با باز نشر خط رسانه‌ای سرویس‌های امنیتی اروپایی درباره پرونده هسته‌ای، وارد فاز جدیدی شده است.

به نظر می‌رسد عبدالله نوری در ایفای نقشی که این روزها شورای هماهنگی فتنه (راه سبز) بر عهدهء او گذاشته است جدیت خاصی از خود نشان داده و در حال تلاش برای تبدیل شدن به محور اصلاح ‌طلبان تندرو و حامیان داخلی فتنه برای برقراری یک ارتباط سیستماتیک و تشکیلاتی با حلقه خارجی این جریان است. امری که افزایش ارتباطات اپوزیسیون خارجی از جمله امیر ارجمند با وی نیز آنرا تایید می‌کند.

http://jahannews.com/vdcaeenuo49nee1.k5k4.html

 

********************

دوشنبه 2 مرداد 1391 ـ 23 ژوئيه 2012

آماده‌ی انفجار؛ پر از خشم و انزجار

فرهاد جعفری ـ مشهد

یکی ‌دو ساعت پیش (ساعت 11 و 20 دقیقه امشب) رفتم تا مقداری کوکتل پنیری بخرم برای شام. موقع برگشتن؛ توی یک کوچه‌ی فرعی یکی از خیابان‌های نزدیک خانه‌مان؛ توی تاریکی؛ ناگهان مرد میان‌سالی را دیدم که روی زمین افتاده، پیراهنش پاره‌پاره است، و دو سه‌ فر مرد و زن، دور و برش را گرفته‌اند و تلاش دارند با دست، مانع حرف‌زدن یا فریاد‌زدنش شوند.

اولش وحشت کردم و جا خوردم. فکر کردم دارند آن بنده‌ی خدا را خفه می‌کنند و او با تقلا، سعی دارد از دست‌شان نجات پیدا کند. این بود که ماندم که بروم جلو کمکش کنم یا برگردم سمت خیابان که روشن‌تر بود.

که در این فاصله؛ مرد توانست دست‌ها را از روی دهانش کمی کنار بزند و فریاد بکشد. «مقام»ی را گرفته بود به فحاشی و هرچه به دهانش می‌آمد، با عصبیت و خشم فراوانی فریاد می‌زد.

که آن دو سه ‌نفر زن و مرد (که احتمالاً اعضای خانواده‌اش بودند و نگران این بودند که مبادا کسی حرف‌های مرد را بشنود) تنگ‌تر دورش را گرفتند و محکم‌تر دهانش را فشردند. اما مرد، زیر دست و پای‌شان به شدت تقلا می‌کرد و دست‌و‌پا می‌زد که بازهم فریاد بزند اما نمی‌توانست.

کمی رفتم جلو و بهشان گفتم: این‌طور که شما افتاده‌اید رویش و دست‌تان را گذاشته‌اید روی دهان این بنده‌‌ی‌خدا که، از فشار عصبی‌ و فیزیکی‌یی که همزمان رویش است سکته می‌کند!

که با این توصیه‌ی من، و باتوجه به اینکه خیال‌شان از بابت من راحت شد؛ دست‌شان را کمی از روی دهانش برداشتند و گذاشتند که مرد نفسی بکشد. اما مرد که حرفم را نشنیده بود و فکر دیگری با خودش کرده بود؛ شروع کرد به فحاشی به من. اما بعد، دوباره با صدای بلند و خشمی ترسناک‌تر، شروع کرد به توهین به برخی مقامات حکومتی.

که من راهم را گرفتم و آمدم سمت خانه.

.

هنوز هم کم و بیش، دست‌هایی روی دهان‌ها هست که نگذارد محتوای درون‌شان را فریاد بزنند؛ هنوز هم چیزهایی هست که فعلاً، مانع بروز خشم و انزجار ویرانگری شود که برای چنددهه روی هم متراکم‌ شده  و چشم‌انتظار فرصتی برای رهاشدن است. اما به‌نظرم چیزی تا «انفجار مردم» که از دستِ فساد و نابرابری و ستم‌های نظمی ناعادلانه، جان‌شان به لب‌شان رسیده ؛ باقی نمانده باشد.

واقعیت این است که: در ماه‌های پیش از پیروزی «انقلابِ سریع و آسانِ 57»، هرگز به‌خاطر ندارم که دیده یا شنیده باشم که شهروندی، از شدت ظلم و ستمی که به او وارد می‌شود؛ مثلاً از اتوموبیل‌اش بیرون زده باشد، آن‌چنان احساس خفقان و نفس‌تنگی کرده باشد که گریبان دریده باشد و با خشم و عصبیتی غیرقابل‌مهار، شروع به فحاشی به مقامات حکومتیِ آن هنگام کرده باشد. بلکه طوری به خیابان یا پشت‌بام‌ها برای شعاردادن علیه حاکم وقت می‌رفتند که گوئی درحال رفتن به پیک‌نیک آخر هفته هستند. می‌خواهم بگویم: تا این حد از «نفرت و انزجار» یا «احساس تنگنا و خفقان» تهی بودند.

اما اکنون؛ به اغلب مردمان ستمدیده در طبقات مختلف که نگاه می‌کنی؛ به بشکه‌ی باروت می‌مانند. نیازمند اندکی آتش، تا شعله‌ور شوند.

بی‌دلیل نیست که طبقه‌ی متوسط؛ از ایران امروز، به‌هرقیمت که شده می‌گریزد!

http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=1088

********************

جمعه 30 تير 1391 ـ 20 ژوئيه 2012

خامنه‌ای فرمان تصویب سیاست‌های کلی انتخابات را صادر کرد

علی لاریجانی

به گزارش خبرگزاری "ایلنا"، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، گفته است که آیت الله خامنه ای رهبر این کشور دستور تصویب سیاست های کلی قانون انتخابات را به مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهاد تحت اداره اکبر هاشمی رفسنجانی، داده است. علی لاریجانی سه شنبه هفده جولای 2012 در دیدار با محمد یزدی نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه مجلس هشتم هم در برنامه‌های خود خواستار تغییر قانون انتخابات بود، یادآور شد: "مجلس و نمایندگان می‌خواستند که قانون فعلی انتخابات را تغییر دهند، اما به دلایلی این موضوع تحقق نیافت." لاریجانی با اشاره به سخت‌گیری مجلس در انتخاب نمایندگان برای مجلس نهم گفت: "خوشبختانه مجلس با تصویب مصوبه جدید روحیه کارشناسی ‌تری به خود گرفت، اما متاسفانه در انتخابات ریاست جمهوری هیچ الزامی وجود ندارد بلکه علم خواندن و نوشتن کافی است." او همچنین تصریح کرد: "به دلیل اینکه ما در کشورمان حزب مشخصی نداریم، تمام مشکلات به شورای نگهبان منتقل می‌شود، اما اگر بتوانیم با برنامه گروهی را برای تایید داوطلبان در حوزه انتخابیه‌ها مشخص کنیم و همچنین نقش احزاب را افزایش دهیم، می‌توانیم در موضوع انتخابات پیشرفت مناسبی داشته باشیم." رئیس مجلس شورای اسلامی، با اعلام اینکه آیت الله خامنه ای چندی پیش دستور تصویب سیاست‌های کلی قانون انتخابات را به مجمع تشخیص مصلحت نظام داده است، افزود: "به طور حتم اگر تعیین و تصویب این سیاست‌ها صورت گیرد، کار مجلس برای تغییر قانون انتخابات تسهیل می‌شود."

********************

چهارشنبه 28 تير 1391 ـ 17 ژوئيه 2012

اشتغال و ازدواج مهمترین دغدغه جوانان

دکتر مجید ابهری

یک آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری گفت: نتایج پژوهش انجام شده نشان می دهد که 42 درصد ایرانیان نگران آینده خود هستند و دغدغه اصلی جوانان نیز اشتغال و پس از آن نیز ازدواج است. دکتر مجید ابهری در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: در یک پژوهش میدانی که توسط گروه آسیب شناسی اجتماعی بین 6 هزار و 520 مرد و زن صورت گرفت مشخص شد که تقریبا حدود نیمی از این افراد از آینده خود نگران هستند. به گفته وی، این پژوهش در شهرهای تهران، رشت، ابهر، نشهد، اصفهان، زاهدان و شیراز در طیف سنی 16 تا 40 سالگی انجام شده است. این آسیب شناس اجتماعی به محورهای این پژوهش اشاره و تاکید کرد: جوانان مشغول به تحصیل در دوره دبیرستان نگران پذیرفته شدن در دانشگاه در رشته مورد علاقه و شهر مورد نظر خود هستند و جوانان مشغول به تحصیل در دانشگاهها نیز در مورد اشتغال بعد از تحصیل و یافتن شغل خوب نگران بوده و پیدا کردن زوج مناسب برای ازدواج در درجه دوم قرار دارد. ابهری گفت: کارمندان و کارگران مورد این پژوهش نیز نگران دوران بازنشستگی و کاهش حقوق و در نتیحه ضعیف شدن بنیه مالی خود بودند. وی با اشاره به اینکه تامین هزینه های فرزندان و هزینه های درمانی اصلی ترین نگرانی کارمندان و کارگران در دوران اشتغال و بعد از آن می باشد، افزود: 97 درصد از افراد مورد پژوهش به خاطر قدرت سیاسی نظام در مورد آینده کشور از نظر سیاسی هیچ گونه نگرانی ندارند. این استاد دانشگاه اظهار داشت: مهمترین نگرانی دختران و زنان مورد پژوهش بعد از موضوع ازدواج مشکلات مالی و تضمین دوام زندگی خود است.

********************

چهارشنبه 21 تير 1391 ـ 11 ژوئيه 2012

سه خبر در سايت رادیو فردا و چند پرسش گريزناپذير

شهرام فريدونی

سایت رادیو فردا (يکی از زیر مجموعه‌های نهاد اطلاع ‌رسانی بين‌المللی ايالات متحده آمريکا که با هزينهء کنگره آمريکا و زير نظر شورای اطلاع‌رسانی بين‌المللی دولت آمريکا اداره می‌شود) خبر می دهد:

خبر اول: کوفی عنان، نمايندهء ويژهء سازمان ملل متحد و اتحاديهء عرب در امور سوريه، به تهران می رود و در پشت درهای بسته وعده های دول خارجی را به حاکمان ایران منتقل می کند؛ [به نظر نگارنده منافعی که هر چه باشند، در کلیت شان با منافع ملی ما ایرانیان در تضاد خواهند بود].

خبر دوم: سخنگوی کاترین اشتون گفته است «نشست کارشناسان ايران و 1+5 سوم مرداد ماه برگزار می شود و علی اکبر صالحی نیز از آمادگی کشورش برای مذاکره درباره غنی سازی اورانیوم 20 درصدی خبر داده است». و همزمان با ورود کوفی عنان به تهران، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، گفته است که تهران از طرح کوفی عنان برای پايان دادن به بحران سوريه حمايت می کند.

خبر سوم: در نخستین دیدار رسمی کوفی عنان و علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، وی از طرح شش ماده ای آقای عنان حمایت کرد و او را فرستادهء بی طرف سازمان ملل برای یافتن راه حل سوریه دانست. علی اکبر صالحی همچنین گفت: «هیچ حاکمی همیشگی نیست و در مورد آقای بشار اسد هم چنین است. انتخابات ریاست جمهوری در سوریه سال 2014 برگزار خواهد شد. باید اجازه داد که رویدادها مسیرعادی خود را طی کنند».

و اینک پرسش ها: آیا «نظر سنجی» تلویزیون ج.ا را بخاطر می آوریم که در آن ادعا شد که اکثریت ایرانیان به تعلیق غنی سازی رای داده اند؟ آیا از دید ما،  آن « نظر سنجی» قسمتی از سناریوی آماده کردن اذهان برای عقب نشینی احتمالی  ج.ا از مواضعش بود، و یا یکی دیگر از «نظرسنجی های بیطرفانه»ی حکومت؟ این سه خبر رادیو فردا ( رادیو صدای آمریکا) را کنار آن نظر سنجی معلوم الحال بگذارید!  از این اخبار چه نتیجه ای می گیرید؟ آیا اعلام مواضع  جدید خامنه ای، بدون مذاکره و توافق با روسیه، چین و بشارصورت گرفته است؟ مهلت بشار تا سال 2014 یعنی چه و  توسط چه کسانی به رژیم های خامنه ای، اسد و حامیان شان (روسیه و چین) پیشنهاد می شود؟ نظر به اینکه  زندگی و مرگ این دو رژیم، یعنی  رژیم خامنه ای و اسد، با یکدیگر گره خورده اند، آیا نباید این فرصت داده شده را فرصتی به هر دو رژیم تلقی کرد؟ نظر به سابقهء ج.ا ، آیا می توان انتظار داشت که آخوندهای حاکم و باند سپاه و بسیج،  برای تضمین  بقای خود و آینده شان، هر جام زهری که  در نهایت  و با زور به آنها تحمیل شود را خواهند نوشید؟ در صورت عقب نشینی آخوندها و ادامه حکومت شان، و يا در صورت ادامهء سیاست «کش دادن / مذاکره»، تا دستیابی به بمب اتمی  از جانب  آقای خامنه ای و اهل بیت اش، وضع مردم عادی چطور خواهد شد و بهای سیاست های مخرب و ضد ایرانی احمدی نژاد و خامنه ای را چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ و سوال آخر اینکه، در جایی که دول خارجی و باند دست نشانده شان در ایران لحظه ای در خصوص منافع خودشان درنگ نمی کنند، وظیفه و مسئولیت  اپوزیسون در این میان چه خواهد بود و یا، بزبان دیگر، ما قرار است چکار کنیم و برنامه ما چیست؟  سوالی که همهء ما باید هم از خودمان بپرسیم و هم از تمام کسانی که ادعای دلسوزی وطن دارند!

********************

دوشنبه 19 تير 1391 ـ 9 ژوئيه 2012

برخورد با ناشران ترويج ‌کننده‌ی فرهنگ غرب

سيدمحمد حسينی، وزير ارشاد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، سيدمحمد حسينی با بيان اين‌که اهتمام وزارت ارشاد در موضوع انتشار کتاب، کنترل کتاب‌های برگرفته از فرهنگ غرب بوده است، گفت: «در همين رابطه با ناشرانی که کتاب‌هايی بر اساس فرهنگ غرب منتشر می‌کردند، برخوردهايی صورت گرفته و انتظارمان از نمايندگان مجلس، حمايت از اين رويکرد وزارت ارشاد است؛ نه اين‌که پس از برخورد با متخلفی،‌ فضاسازی در مورد دليل انجام اين کار صورت گيرد». حسينی تأکيد کرد که وزارت ارشاد به پياده شدن احکام اسلامی اعتقاد دارد. حسينی با بيان اين‌که در موضوعات شعر و شعر آيينی، رونق داشته‌ايم، گفت: ما در مورد شعر ادبی، عاشورايی و شعر در مورد ديگر ائمه (ع) همچون شعر رضوی برنامه‌هايی را برگزار کرده و رونق بسياری در اين عرصه داشته‌‌ايم. او افزود: از آن‌جا که مقام معظم رهبری در موضوع ترجمه معکوس از زبان فارسی به زبان‌های مختلف تأکيد داشتند، ما اين حرکت را آغاز کرده‌ايم. حسينی با بيان اين‌که ايران در عرصه‌های بين‌المللی در چند سال اخير حضور فعالی داشته است گفت: «تلاش ما اين بوده که تمامی استان‌ها در هفته‌های فرهنگی کشورهای مختلف حضور داشته باشند که در همين راستا اين استان‌ها قبل از حضور در اين مجامع بين‌المللی، در فرهنگسرای نياوران کارهای‌شان را به معرض نمايش می‌گذارند».

********************

آزادی‌های جديد در کره شمالی

روزنامه ديلی ميل

به نوشته روزنامه ديلی ميل، رهبر جديد کره‌ شمالی تلاش دارد تا با کاهش برخی قوانين سختگيرانه در کشورش، محبوبيت بيشتری در ميان مردم بدست آورد؛ اقداماتی که به مردم اجازه می‌دهد فست فود مصرف کنند و زنان گوشواره و شلوار بپوشند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اخيرا تعداد بيشتری از زنان در کره‌شمالی می‌توانند لباس‌هايی نظير شلوار، کفش پاشنه دار و گوشواره استفاده کنند و نيز افراد بيشتری نيز از گوشی‌های تلفن همراه برخوردار می‌شوند. همچنين کيم جونگ اون، رهبر جديد کره ‌شمالی خوردن برخی غذاهايی که پيش از اين ممنوع بودند نظير پيتزا، همبرگر و سيب‌زمينی سرخ کرده را آزاد کرده است و سفرهای رايگان به باغ وحش و پارک‌های تفريحی را برای کودکان تدارک ديده است. تصور می‌شود اين اقدامات در راستای تلاش‌های رهبر جديد کره‌شمالی به منظور ايجاد “کشور بهشت کودکان” و پيروی کردن از اقدامات مشابه کيم ايل سونگ، پدر بزرگ خود است. ماه گذشته ميلادی تلويزيون دولتی کره‌شمالی تصوير کيم جونگ اون را نشان می‌داد در حالی که کلاه حصيری بر سر دارد و با لبخندی از يک پارک تفريحی بازديد می‌کرد. همچنين کيم جونگ اون طی اين ديدار به رستوران فست فود اين پارک که غذاهايی نظير همبرگر و سيب‌زمينی سرخ کرده می‌فروشد، رفت. در گذشته چنين تفريحاتی در کره‌شمالی بيش از حد غرب زدگی تلقی شده و ممنوع بود.

********************

چهارشنبه 14 تير 1391 ـ 4 ژوئيه 2012

نمی‌توانند شريعتی را زير پا له کنند

امير محبيان>>>

[از نظر شريعتی] راز جامعهء مطلوب شيعه در يک واژه نهفته است: امت. دموکراسی را برای ما تنها راه مطلوب و ممکن نموده اند و زيرکان شان می گويند نه بهترين که کم خطرترين است. همه می دانند که دموکراسی حاکميت انسان های متوسط است و انديشه های بزرگ در آن چون سقراط و حلاج يا عين القضات خاموش می شوند. دموکراسی در فقدان «حاکميت حق» امری شايد ناگزير باشد ولی مردم با هر تعدادی نمی توانند حق بسازند فقط اعلام تمايل می کنند و بس. حق از هيچ منشائی جز خدا صادر نمی شود. امت، جامعه حاکميت حق توسط امام با رضايت خلق است، رضايتی نه از سر ترس يا طمع بلکه از سر آگاهی .

********************

دوشنبه 12 تير 1391 ـ 2 ژوئيه 2012

طرز تهيه يک سريال مذهبی

مطلب وارده

لوازم مورد نياز:

1. روحاني يک عدد

2. پيرزن سال خورده يک عدد، ترجيحاً ثريا قاسمي

3. ترک زبان يک عدد، نمک سريال

4. دختر جوان و زيبا دو عدد

5. پسر جوان و جذاب يک عدد

6. زن زيبا و معصوم يک عدد، ترجيحاً مريم کاوياني

7. مرد ميانسال دو عدد، ترجيحاً امين تارخ

8 – بهشت زهرا، يک بار

9 – امام زادهء نامشخص، يک بار

10 – مسجد بي نام و نشان، يک بار

11 – جوانان ريشو با نام هاي ائمه و بسيار قابل اعتماد، چند نفر

12 – جوانان پولدار غير قابل اعتماد، با نام های اصيل ايراني، چند نفر

13 – تعدادي پليس، معتاد، اهالي و کسبهء محل، به مقدار لزوم

 

طرز تهيه:

ابتدا، جز آقاي روحاني، همه را در يک قابلمه ريخته و سپس خوب بهم مي زنيم تا به اندازهء کافي بهم بخورند و بهم بريزند. سپس آقاي روحاني را بعنوان مشکل گشا وارد قابلمه مي کنيم. بعد از ني مساعت هم قهرمان داستان را به مسجد و امامزاده مي فرستيم تا حدود 100 ليتر آب غورهء فرد اعلا توليد کند. سرانجام در قابلمه را بر مي داريم و جلوي 70 ميليون آدم مي گذاريم.

 التماس دعا

********************

000000000000000