آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

شماره 251 ـ  جمعه 25 مرداد 1387 ـ  15 اوت 2008

مردک! خورشيد من کجاست؟

======================  جمعه گردی ها  =====================

گمانه زنی دربارهء شکل رژيم آينده

اسماعيل نوری علا

مشکل ما، در موضع گيری های سياسی مان، بنياد نداشتن ديدگاهمان بر منطق نظری استدلالی و نيز تکرار دائم برداشت هامان از تجربه های سياسی گذشته است. نه کسی از نظر منطقی و نظری به ما توضيح می دهد که چرا سلطنت بد است يا چرا جمهوری خوب است، و نه کسی در فکر يافتن راه حلی برای مشکل بازسازی استبداد سلطه جويانه، هم در قالب پادشاهی و هم در شکل جمهوری، می افتد.  و تا در بر اين پاشنه می چرخد، سياسيون ما فقط می توانند با هوچی گری، اتهام زنی و برچسب کاری، يکديگر را بر صفحهء شطرنج اپوزيسيون آچمز کنند و دزد سوم هم خرشان را ببرد...

=======================================================

نقد کثرت باوری فرهنگي

مرتضي مرديها

من خيلي فکر کرده ام که کسي مثل لوي استراوس چرا بايد بگويد ساختار منطقي - فکري يک انسان بدوي وحشي و يک انسان مدرن، از لحاظ ميزان اعتبار يکي است؟ گويا ما با روسو از «وحشي نجيب» شروع کرديم و با لوي استراوس به «وحشي عاقل»، يا «وحشي منطقي» رسيديم. يعني «اگرچه منطق او با ما يکي نيست، ولي با ما هم عرض است؛ يعني هيچ تحقيري را از اين حيث نمي توان بر آن وارد دانست». من نسبت به اين قضايا کمي بدگمان هستم.

=======================================================

نگاهی به نقد فرارونده‌ی لودویگ فویرباخ

و نقد فلسفی «وحی»

رحمان افشارى

حاصل درگیری فکری فويرباخ با فلسفه‌ی هگل در عرصه‌ی نقد دین و الهیات، او را به بنیادی ترین نظرش می‌رساند که "سّر خداشناسی، چیزی نيست جز انسان‌شناسی". "علم خدا، علم بشر است از خود و از ذات خویش". کوشش فویرباخ در راستای تبدیل و انحلال خداشناسی به انسان‌شناسی است. انسان می‌باید در مرکز تفکر قرار گیرد. پیشتر گفته بود: "خدا فکر اول من بود، عقل فکر دوم‌‌ام و انسان سومین و آخرین فکرم". اکنون از این اندیشه بر‌می‌گردد. انسان مقام نخست را در اندیشه‌ی او می‌یابد. منظور او از انسان نیز، نوع بشر است؛ بشری که در تاریخ ایستاده است،

=======================================================

پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت

معرفی کتابی ازمنصوره اتحاديه

شروين وکيلي

پژوهش درباره ي الگوهاي شکل گيري نخستين احزاب سياسي در ايران، درعمل، معادل است با پرسش از چگونگي احداث نهادهاي سياسي مدرني در يک جامعه ي سنتي، و از اين رو از ديد جامعه شناسي سياسي حائز اهميت بسيار است. اين کتاب يکي از متون مستند و به نسبت کاملي است که با تکيه بر مدارک دست اول به طور خاص به توصيف ساختارهاي حزبي در مجلس اول و دوم مي پردازد و چگونگي پيدايش احزاب از دل انجمنهاي مخفي و گروه بندي هاي سياسي غيرشفاف پيشين را پيگيري مي نمايد.

=======================================================

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630