بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 10 تير ماه 1392 ـ  1 ماه جولای 2013

ظاهراً از اين پس زندگی برای اصلاح طلبان شیرین خواهد بود!

کوشان م.

وقتی انتخابات در جریان بود در یک خبر بی بی سی فارسی، که به مرور بر سوابق کاندیداهای انتخابات اختصاص داشت، جمله ای گوشم را تیز کرد: «...و آقای قالیباف از شیفتگان رهبر انقلاب که میان سپاه طرفداران زیادی دارد».

 به شخصه علاقه ای به هیچکدام از این کاندیداها نداشته و ندارم ولی این نوع خبررسانی مرا به یاد یکی از رسانه های به اصطلاح «تفریح مدار» لوس انجلس انداخت که البته امروز دیگر کرکره اش را پایین کشیده. در وسط یک برنامهء هفتگی، با دو زن و دو مرد مجری!، ناگهان مجری گفت از این هفته تصمیم گرفته ایم در برنامه خود به مشکلات مردم ایران هم برسیم و آنها را منعکس کنیم. سپس ویدیویی از مثلاً جنوب تهران نمایش دادند که یک شخص جلوی یک مغازه مخروبه و شاید متروکه ایستاده و فحش و نفرین بود که نثار این قالیباف می کرد. چرا؟ چون مدعی بود که قالیباف شخصاً دستور داده به مغازه او حمله کنند و آن را ویران کنند تا مجبور شود مغازه اش را به شهرداری بفروشد! (نخندید، جدی ست این ماجرا، در حوالی انتخابات 84)

حال برگردم به این خبر رسانهء معظم بی بی سی فارسی، یعنی بنگاه خبرپراکنی بریتانیا. وقتی ریتم خبر را در آرشیو مرور کنید متوجه عمق فاجعه خبررسانی «بی طرف» در این رسانهء کاملاً «مستقل از سیاست های وزارت خارجه بریتانیا» خواهید شد!

در اين برنامه مجری ابتدا گفت که حسن روحانی اعتدال گرا است. پشت بند آن قسمتی از برنامهء هم نشینی کانديداها در رسانه جمهوری اسلامی را هم گذاشت؛ آنجا که روحانی به قاليباف می گوید «شما گفتید باید گاز انبری به دانشجویان حمله کنیم» ولی پاسخ قالیباف را نگذاشت. در مورد سخنان معروف روحانی هم که خواهان اعدام دانشجویان شده بود کلاً چیزی نگفت! در ادامه، باز به اعتدال و انصاف وی اشاره کرد و اینکه آقای خاتمی همراه آقای هاشمی از ایشان حمایت کرده اند. و، مثل همیشه، از تحلیلگران بی بی سی فارسی، که باور دارند 99.9 درصد مردم ایران دوستدار اسلامی رحمانی هستند و دوستدار اصلاحات تدریجی و پله پله سخنان ها شنيديم.

در آخر نوبت قالیباف شد و آن جملهء استثنایی فوق، که در شروع توصیف ایشان بیان کرد و البته در ادامه باز هم آن بخش سخن روحانی که "گازانبر" داشت را پخش کرد و عجیب باز هم پاسخ قالیباف را پخش نکرد!

در شب منتج به اعلام نتایج هم بی بی سی شاهکار یک رسانه بی طرف را به نمایش گذاشت و در جوی ملتهب تر و هیجان زده تر از کمپین های انتخاباتی آقای روحانی به انعکاس خبرهای تدریجی اعلان نتایج پرداخت.در این برنامهء ویژه بود که تقریباً بنده پی بردم بزودی جک استراو، وزیر خارجه سابق بریتانیا، خواهد گفت که روحانی مردی مدبر و سیاست مداری میهن پرست است و به این ترتیب فصل جدیدی در اظهار نظر سیاسیون بریتانیا دربارهء ایران گشوده خواهد شد تا گروهی از ایرانیان دائی جان ناپلئونی بی سواد به خوبی شیر فهم شوند که بریتانیا نه تنها در تاریخ معاصر ایران نقش منفی بازی نکرده بلکه، ورای آن، شرط اول مقامات سیاسی بریتانیا برای پذیرش یک رجل سیاسی در داخل ایران، چيزی نیست مگر میهن پرست بودن!

ولی این فاز را که گذر کنیم انعکاس اخبار مربوط به انتخابات ایران و انتخاب روحانی محل تأمل و تمرکز دارد. لابی جمهوری اسلامی و اپوزیسیون جاانداز چهرهء حقیقی خود را در این مرحله نشان داد. يعنی از زمانی که احمد سلامتیان در همان برنامهء ویژهء اعلام نتایج با خنده ای که کمتر بر لبان او دیده ایم شروع سخن خود را با تبریک به مردم ایران آغاز کرد. و اين شخصی است از یاران بنی صدر، متصف به اصطلاح ملی مذهبی! و البته همانی است که هاشمی رفسنجانی در خاطرات اش وقتی به نام او اشاره می کند می نويسد: «همین آقای سلامتیان...»

سعی اپوزیسیون جاانداز (حال شما می خواهید «اصلاح طلب» بخوانیدش یا به سبک بی بی سی فارسی «ملی مذهبی»، یا هرچه که دوست دارید) از روز "پس از اعلام نتایج"  این بوده که نشان دهد این انتخابات موفقیت آمیز (در راه حرکت آزادیخواهانهء ملت ایران!) بوده و هیچ اشکال و ایراد و تقلبی هم نداشته و امید به اصلاح این نظام از طریق صندوق رأی زنده شده است.

در اين ماجرا، تمام این «اصلاح طلبان به خارج اعزام شده»ی پس از جنبش سبز، جلوی دوربین ها نشسته و به ملت تبریک گفته اند! و به بازگشت امید و تدبیر به کشور تحت لوای نظام اسلامی اعلام امیدواری کرده اند! خامنه ای را متحول شده و عقب نشینی کرده تحلیل کرده اند، سیاهی احمدی نژاد را پایان یافته نمایش داده اندند و، به عبارتی، در یک حرکت کاملاً مشهود، مرزها به دورهء پیش از جنبش سبز میان فعالین و گروه های سیاسی بازگشته است، تا جایی که اردشیر امیرارجمند در بی بی سی فارسی حاضر شده و گفته است: «پیروزی آقای روحانی در اصل یک پیروزی برای جنبش سبز بود»؛ و به مردم تبریک گفته، و کافی بوده است که یک فاتحه به روح ندا و سهراب و اشکان و مختاری و ترانه و صانع همه اینها بخواند تا پرونده را پلمپ هم بکنند!

تا اینجا هم البته خیلی بد نشد. چون به باور من جنبش سبز، فرشی سبز رنگ بود که اصلاح طلبان و اپوزیسیون جاانداز پهن کرد، روی آن میوه و شیرینی و کباب چید، و همهء اپوزیسیون را دعوت کرد تا به روی این "گرین کارپت" پای بگذارند و، دست در دست همدیگر، برای دوربین ها دست تکان دهند. آن روز اصلاح طلبان نیک دریافته بودند که به سادگی نمی توانند قدرت را پس بگیرند. خوب فهمیده بودند که برای بازپس گیری قدرت نیاز به کمک دارند. پس باید به خارج می آمدند. دست بسوی اپوزیسیون برانداز و البته بی تکلیف دراز کرده و هدف قرار دادن احمدی نژاد و البته خامنه ای را به آنها هم منتقل می کردند. این تاکتیک بسیار خوبی بود و انصافاً هم موفق عمل کرد و البته، همانگونه که مهاجرانی در جریان جنبش سبز بیان کرده بود، جنبش سبز را مال خودشان می دانستند و از دیگر اندیشه های سیاسی می خواستند که جنبش زرد و قرمز و آبی خودشان را راه بیندازند! البته مشخص بود که وقتی کدیور گفت شعار مردم "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران " بوده و نه آنچه همه شنیده اند، تکثر و تنوع جنبش سبز هم مانند همین یک شعار و به همین سادگی ملاخور میشود.

زندانی شدن موسوی و کروبی هم که به تکثر در رنگین کمان این جنبش باورمند بودند بسیار به اینها کمک کرد تا مزاحمی در این راه نداشته باشند. پس، برای رسیدن به هدف خود، که همانا فشار به جناح خامنه ای، تخریب و له کردن احمدی نژاد (تنها مقامی که در این نظام در برابر خامنه ای ایستاد!) و مجبور شدن جناح قدرت به عقب نشینی و تمکین به خواست مصالحه با این گروه و رهبران آنها که در صدرش هاشمی است، اینها فرش سبز را از زیر پای دیگر مدعوین کشیدند، تا کردند و... از این پس اپوزیسیون برانداز با اپوزیسیون اصلاح طلب یا ملی مذهبی یا هرچه که نامش را بگذارید به مرزهای مشخص قبلی برگشته شد و، در نتيجه، تکلیف فعالین سیاسی هم در این آشفته بازار در راستای «انتخاب جهت» کمی بیشتر معلوم می شود.

در ادامهء این مسیر، نمایش جهانی این موفقیت در سرلوحهء کار اینان قرار گرفت. همهء اینها با نامه و مصاحبه و پیام و نامه سرگشاده و سربسته هدف اصلی را دنبال می کنند: تلقین به جامعهء جهانی که مردم ایران در پی انتخاباتی آزاد، پای صندوق رای رفتند و راضی بازگشتند و حال هم شاد هستند. آنها جشن نمایشی هم می گذاشتند تا نمایش با شور و پرشکوه تری را روی پرده ببرند. در واشنگتن رفت و آمد نامه ها در جریان است، مبنی بر اينکه «فرصت را مغتنم بشمرید ای امریکا و اوباما و بروید پای میز مذاکره با روحانی و البته روحانیون». می گویند تیم جمارانی برگشته و جمکرانی ها دیگر نیستند. می گویند بوی دوران طلایی امام راحل می آید و اين بر خود "امام" ساز رئیس جمهور شده است. به همهء مردم هم فراخوان داده اند که بیایید نامه بنویسید که ای جهانیان به پیشواز روحانی بروید و با او مذاکره کنید که هاشمی و خاتمی دیگر فتنه گر نیستند بلکه پدر خواندهء معنوی کابینه و دولت روحانی هستند. کافی ست تا نام وزرايش عیان شود تا بفهميم چه رخ داده است. البته در انتهای نامه هم نوشته اند که ای مردم لطفا از امریکا و اروپا بخواهید حقوق بشر را هم لحاظ کنند؛ درست مثل قبل!

البته در امریکا آرایش نیروهای سیاسی اصلاً همگن نیست و دودستگی بین جناح های قدرت در برخورد با این پدیده واضح است. ولی در اروپا تقریبا همگن تر به استقبال «شیخ گلاسکو نشان» رفته اند. و اما در کانادا... کانادا در ماه های منتهی به انتخابات ایران، که فشارهای همه جانبه به روی نظام اسلامی در حال پیشرفت بود، بدل به مرکز مخالفت با تمامیت نظام اسلامی شد. اظهارنظرهای علنی مقام ها علیه نظام اسلامی و تمامیت اش صدایی واضح بود برای اپوزیسیون برانداز که این بار نه اروپا یا امریکا، که کانادا است که می توانید امیدوار به یاری اش باشید، آن هم برای گذار از این نظام حاکم. از لحظه ای که سفارت حکومت اسلامی در کانادا تعطیل شد بروز نشانه هایی نيز آغاز شد. اظهار نظر تند وزیر خارجه کانادا همچون مهر تاییدی از راه رسيد و وقتی نشستی در کانادا برگزار شد و يکی از مقامات ارشد سیاسی امریکا همراه با وزیر خارجهء کانادا خطاب به مردم ایران گفتند که کانادا برای دستیبابی شما به حکومتی دلخواه و دموکرات کنار شماست نوع علامت ارسالی کاملاً معنادار بود.

آنگاه، وقتی خبر بی بی سی فارسی مبنی بر اعتراض به موضع وزیر خارجه کانادا نسبت به انتخابات ایران را دیدم، و وقتی دیدم که تیتر زده اند «علت تغییر موضع دولت کانادا (یا وزیر خارجه اش) نسبت به انتخابات ایران چیست؟» فهمیدم که داستانی جدی در جریان است. خبر حاکی از آن بود که یک مقام سیاسی در اپوزیسیون دولت فعلی کانادا نسبت به سیاست ها و دیدگاه های اعلام شدهء وزیر خارجه و دولت فعلی کانادا در قبال انتخابات ایران اعتراض کرده است. بسیارانی باور دارند که این اعتراض بصورت حزبی نبوده بلکه ابراز نظر شخصی بوده ایت. برخی می گویند که این وسط پول و صله ای جابجا شده که این شخص را در مقام عضو سیاسی یک حزب کانادایی به چنین گفتاری واداشته (البته مدرکی در دست نیست). بعد از انتخابات در پیامی که از سوی وزیر خارجه کانادا منتشر شده، ضمن تبریک به مردم ایران بخاطر گام برداشتن و تلاش شان برای رسیدن به حکومت دموکرات و دلخواه خود "بر موضع پیشین دولت کانادا مبنی بر غیر دموکرات بودن هر نوع انتخابات در چارچوب این نظام" تاکید شده است.

ولی بی بی سی فارسی، در تيتر خبری که سایت های خبری مختلف، مثل گویا نیوز، هم عیناً آن را بازتاب داده اند نوشته است: «تغییر موضع دولت کانادا نسبت به دیدگاه قبلی خود در مورد انتخابات نظام اسلامی». این نوشته تنها غیرصادقانه نبود بلکه تحریف واقعیت بشمار می آمد جرا که اصرار داشت نشان دهد که گروهی از ایرانیان کانادا به دولت این کشور بخاطر لابد توهین به انتخابات سالم و آزادانه در داخل ایران شکایت کرده، تجمع نموده و طومار تهیه کرده اند.

جالب است، نه؟ در سطر آخر اين خبر، به عنوان شاهد این جمع بزرگ ایرانیان معترض مقیم کانادا که شیفته انتخابات آزاد در داخل کشور اسلامی و عزیزشان شده اند و هیچ نوع تحریف و دروغ پیرامون این انتخابات سالم را بر نمی تابند و روحانی را منتخب بر حق انتخابات سالم می دانند، مطالب یک وبلاگ نویس کانادا را مثال زده اند که به وزیر خارجه کانادا اعتراض کرده است! (کمی مضحک است ولی این عين خبر بی بی سی فارسی است که کل اش، از تیتر تا توضیحات، عجیب و غیر عقلانی می نمايد). البته در خبر بی بی سی فارسی اين نکته مشخص نشده است که این ایرانیانی غضبناک از دست دولت کانادا ـ که به انتخابات اولترا آزاد داخل ایران بجای "شما" گفته اند "تو" ـ کی قرار است به این کشور دارای انتخابات آزاد بازگردند و کی قرار است از آن کشور با وزیر خارجه ای دروغگو و دشمن آزادی های موجود در ایران بیرون بیایند.

و شاید برای اتمام نوشته اشاره به این خبر جالب باشد که تاج زاده، «زندانی سیاسی» که بخاطر «اعتراض به آنچه تقلب یا کودتای انتخاباتی در سال 88 می نامندش»، به این عنوان شناخته می شود، در نامه ای که از زندان اوین منتشر کرده از اينکه «کارزار طومار نویسی علیه وزیر خارجه کانادا»، که توسط داماد اش علی طباطبائی در اين کشور براه افتاده، تشکر کرده و، به عبارتی، از اینکه وزیر خارجه کانادا انتخابات ایران را ناسالم می شناسد اظهار ناراحتی جدی کرده است.
ظاهراً از اين پس زندگی برای اصلاح طلبان شیرین خواهد بود!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه