بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 31 خرداد ماه 1392 ـ  21 ماه ژوئن 2013

آیا انتخابات اخیر آزاد بود؟ همراهان را چه میشود!

فرامرز دادور ـ جمشید کوثری

(از کميتهء شيکاگوی "اتحاد برای گسترش سکولار دموکراسی در ايران")

تا قبل از روز انتخابات، بیشتر کوشندگانِ راه آزادی و دمکراسی، و از جمله نویسندگانِ این سطور، بر این نظر بودیم که علی رغم آزاد نبودن انتخابات و پیشاپیش تعیین شدنِ تعداد محدودی از خودمانی ها و دست اندرکارانِ متعهد به نظام از طرف حاکمان رژیم، به مثابه "کاندیدهای" ریاست جمهوری، عمدتاً بخاطر عدم وجود یک اپوزیسیونِ قدرتمند و مورد قبول بخش گسترده ای از مردم ایران که حامل اساسی ترین مطالبات مردم (ب.م. آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی/ اقتصادی) باشد، بدرستی از صدور بیانیه های رهنمود دهنده از خارج خودداری گردد. مردم با اتکا بر منطق برخاسته از مجموعهء مولفه های موجود در شئون زندگی در داخل کشور، خود تصمیم گرفتند و خواهند گرفت که در انتخابات و سایر فرصت های تاریخی چگونه شرکت نموده، در صورتِ تصمیم به عدم تحریم، با انتخاب مصلحت گرا ترین فرد ممکن از میانِ "کاندیدهای" تحمیلی (که در این مقطع حسن روحانی بود) مخالفت خود را با حاکمانِ اصلی ِ نظام و نمایندگانِ سمبولیک آنها نشان دهند. امکاناً یکی دیگر از دلایل برای انتخاب شخصیتی میانه روتر، در مقایسه با دیگر دستچین شدگان، وضعیت وخیم اقتصادی و ارتباط آن با تحریم ها از طرف قدرت های غربی است که تصور می گردد باعث ایجاد زمینه های مستعدتری جهت پیشبرد مذاکرات "سازنده" در مورد سیاست اتمی و احتمالاً عادی تر شدن روابط بین المللی و نتیجتاً بهبودی در شرایط اقتصادی بشود.

وجودِ این نوع  محاسبات فکری در میان بخش های قابل ملاحظه ای از جمعیت، البته قابل درک است. تقریباً نیمی از رأی دهندگان و 30 درصد از جمعیت صاحب رأی با توسل به منطق ِ مرتبط با ویژگی های جامعه در این مقطع انتخاباتی، به حسن روحانی رءی دادند. از طرف دیگرء احتمال دارد که علی خامنه ای و طیف حاکم، با توجه به بحرانی بودن شرایط سیاسی و اقتصادی و با این چشم انداز که "انتخاب" فردی عملگرا و مطیع (و البته نه رفسنجانی که در صورت انتخابِ وی قطب قدرتمندی در مقابل خامنه ای تشکیل می گردید) نظام را از مخمصهء کنونی نجات خواهد داد، با رضایت به "عادی تر" نمودن روندِ انتخابات در مرحلهء آخر (البته بعد از تصفیهء کامل دیگران)، این انتظار را داشته باشد که «روحانی» صاحب بیشترین رای گشته، بر فراز این حرکت استراتژیک، با ظهور سطح محدودی از اصلاحات رقیق و توهم آور، در نتیجه به حیات این رژیم خودکامه و غیرمردمی افزوده گردد.

ولی، بهرحال، اکنون امید است که این حرکت انتخاباتی از طرف اکثریتِ رای دهندگان، رژیم را که آماده برای عقب نشینی های تاکتیکی می باشد، در معرض اعتراضات و مبارزاتِ دمکراسی خواهانهِ موثرتری، به مانند آنچه که در کشورهای عربی بوده و بویژه اخیراً در ترکیه در جریان است، قرار داده، حکومتگران را به بازتر نمودن فضای سیاسی/ اجتماعی وادار نماید. این را سمت گیریِ تحولات در آینده نشان خواهد داد.

اما سؤال مهم در اینجا این است که اپوزیسیونِ مدعی عبور از نظام حاضر چگونه می بایست به این واقعهء تاریخی برخورد نماید. آیا می توان هر قدم موثر و حساب شده از طرف مردم را، که هنوز تا هدف اصلی که برچیدن بساط این نظام ارتجاعی بوده فاصله زیادی دارد، نه فقط یک حرکت تاکتیکی موفقیت آمیز، بلکه آن را حتی یک "پیروزی" اعلام نمود؟ آیا می شود تا این اندازه دچار احساسات شده باشیم که، به دور از خط فکری و سیاست هایِ تا بحال حاکم در میان ما، موضعگیری دولت کانادا در رابطه با آزاد نبودن انتخابات در ایران را به باد انتقاد گرفته و آن را "شرم آور" بدانیم و اینکه آن را "دخالت در فرایند سیاسی ایران" معرفی نماییم؟ مگر در طول حیات جمهوری اسلامی، و از جمله در هفتهء گذشته، انتخابات در ایران «دمکراتیک» بوده و مبتنی بر اصول انتخاباتی درج شده در بیانیه، جهانی حقوق بشر انجام گرفته است که انتظار رود که از "پشتیبانی دولت ها از حقوق بشر در ایران" استقبال گردد اما ارزیابی دربارهء چگونگی انتخابات در ایران (که موضوع اصلی در ماده، 21 اعلانیه، جهانی حقوق بشر است) در حوزهء سیاست های قدرت های خارجی جای نداشته باشد؟

پس اصلا، چرا کارزارهایِ بین المللی مرتبط با دفاع از حقوق دمکراتیک در ایران از طرف بخشی از جمهوری خواهان، نه فقط به درستی در راستای طلبِ همبستگی ِ افراد و جریانات مترقی و مستقلِ مردمی در جهان، بلکه به نادرستی در جهت جلب حمایت از دول، نمایندگانِ پارلمانی و سیاستمداران  خارجی سمت گیری داشته است؟ سرنوشت سیاسی جامعه، ایران می بایست تنها از طرفِ خودِ مردم رقم بخورد که بدرستی نیازی به "قیم" ندارند. شاید ظهور این نوع وقایع سیاسی در ماهیت و روند فعالیت های  آزادیخواهان در خارج از کشور تأثیر تصحیح کننده داشته باشد.

با اینکه در هفتهء گذشته اکثریت مردم بطور خلاق و سازنده در روند سیاسی ایران مداخله نموده، در ازای عقب نشینی ِ اجباری از طرف خامنه ای و باندِ قدرتمندِ وی، به عریض تر شدن شکاف های جناحی افزودند، اما این حرکت سیاسی و موفقیت نسبی در مقابله با رژیم را تنها وقتی می توان به مثابه "پیروزی" در راه دمکراسی تلقی نمود که، بدور از فرو رفتن در هالهء توهم از قابل اصلاح بودن این نظام، مردم در خیزش های بعدی برای تصرف فضاها و امکاناتِ بیشتری در این جبهه، توانسته باشند که با حرکت های اعتراضی گسترده و میلیونی، برگزاری انتخابات آزاد را که در آن صورت، در واقع رفرندامی برای نفی کل نظام خواهد بودء به رژیم تحمیل کرده با تشکیل یک مجلس مؤسسان دمکراتیک، ساختمان جامعهء آزاد، سکولار و متعهد به موازین جهانی حقوق بشر را پی ریزی نمایند.

در آن زمان اعلام پیروزی و تبریک به مردم ایران  معنی ژرف تری پیدا میکند. تاریخ می آموزد که سرانجام حکومت های استبدادی فرو می ریزند و دمکراسی ِ اجتماعی آیندهء بشریت است.

19 ژوئن

 

 

 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه