بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 23 فروردين ماه 1392 ـ  12 آوريل 2013

چلبی ایدئولوژیک!

اسماعیل هوشیار

hoshyaresmaeil@yahoo.com

بحث آلترناتیو و مطلب "چلبی سازی" نوری علا، یک بار دیگر اذهان مختلفی را زیر و رو کرد. سازمان مجاهدین هنوز بر حق خودش برای تنها آلترناتیو حکومت اسلامی پا فشاری می کند. شرایط سیاسی و اقتصادی جهانی و منطقه ای و اوضاع حکومت اسلامی از نظر داخلی و بین المللی، از نظر من موضوع چنین بحثی را برای تنفیر افکار عمومی واجب تر می کند. هرچند تکراری باشد.

غرب و سیاست های نظم نوین در مجموعه ای به نام جهان سوم، و از جمله ایران، بیش از پیش مداخله گر شده اند. طبعاً شکل این مداخله گری با سال های حضور شوروی سابق کاملاً متفاوت است. در صحنهء واقعی و نه احساسات، جامعهء ایران به دو شکل،  تکلیف خودش را با اختاپوس حکومت اسلامی باید مشخص کند. صحنهء اول خیابان و ایستادن در مقابل موج سرکوب. یعنی استمرار جنبش خرداد 1388 که این اتفاق نیافتاد. از این صحنه تقریباً کسی استقبال نکرد. رئیس جمهور امریکا برای خامنه ای نامه های رسمی نوشت و رسماً حکومت اسلامی را در سرکوب مردم در جنبش 1388 ساپورت کرد. مردم به هر دلیلی رفتند خانه و نظاره گر شدند. و از آن به بعد غرب به شکلی که خودش مایل است مشغول کار است. مذاکرات اتمی؛ تهدید؛ تحریم و...... بازی بازی و دکتر بازی زیر پتو!

تجربه و نمونهء دیگر در سطح منطقهء بهار موسوم به عرب بود. همهء آن اتفاقات با دخالت مستقیم یا غیر مستقیم و اذن نظم نوین رقم خورد، سمت و سو و اندازه اش را آنها مشخص می کردند. نقش مردم، بیشتر و ناخواسته، اجرای همان خطوط بود. در هیچکدام از نمونه های بهار عرب، آن نظم سابق زیر و رو نشد؛ فقط مهره ها و جریانات جا به جا و زیر و رو شدند! تمام آن صحنه ها گویای یک واقعییت است و آن اینکه دربارهء ایران هم متاسفأنه وقایع سیاسی همین روند را دارند. مگر وقوع انفجار و شعله ای غیرقابل پیش بینی توسط مردم که این روند را مختل کند.

در مورد بحث آلترناتیو و چلبی سازی و آرایش فعلی نیروهای سیاسی موجود ایرانی، نکاتی واقعی تر از موضوعات مطرح شده توسط نوری علا مطرح است. مجاهدین خلق با همین ساختار فکری و تشکیلاتی موجود و اصرار بر تنها آلترناتیو برحق اش... نسبت به بقیهء نیروهای موجود هم جدی تر و هم بزرگ تر و هم فعال تر است. حتی در تشخیص شرایط جهانی و منطقه ای و نقش نظم نوین زیاد به خطا نرفته است. یعنی، در یک کلام، نگاه اش به بیرون و تضادهای روز، واقعی ست. تنها اشکال عمده و جدی مجاهد خلق این است که نگاه اش به خودش عوض نشده است. منظورم به لحاظ فکری و ایدئولوژیک است. در مواضع سیاسی رهبری مجاهدین، بارها به داشتن نقش چلبی ایرانی و اینکه غرب از همین موضع به آنها نگاه کند بدون شرم حرف زده اند. رهبری مجاهدین، بدون شرم و خجالت، استعداد و علاقهء وافر به چلبی شدن را دارد؛ فقط شرایط اش را ندارد. رقم خوردن شب قدر مردم لیبی توسط جنگنده های ناتو، که توسط مسعود رجوی تبریک گفته شد، از جمله همین مواضع است؛ و یا مزدوران سیا درسوریه را عنوان انقلابی دادن!

بنابراین، داشتن و یا دادن نقش چلبی به رهبری مجاهدین از طرف غرب برای مجاهد خلق تابو یا بد نست، خواستهء دل شان است با هر توجیهی، از جمله شرایط نوین جهانی و منطقه ای که مثلاً ایجاب می کند که برای رسیدن به قدرت سیاسی حتماً چلبی باشی و این نقش چلبی بازی حق رهبرعقیدتی است!

مشکل اینجاست که در زمین سیاست غرب، به «بزرگی نیروی موجود» از جایگاه سیاسی نگاه می کنند و نه ایدئولوژیک. یک لحظه در ذهن تان تصور کنید که 30 خرداد سال 1360 مجاهدین موفق می شدند به جای حکومت اسلامی بنشینند. غرب تضادهای امروز اش با همین تفکر ایدئولوژیک حاکم در کرهء شمالی را با همان مجاهدین حاکم ( فرضی) می داشت. جامعه و مردم ایران هم همین تضادهای موجود فعلی را با حاکمان فرضی مجاهدین می داشتند. یعنی اگر تضادها بیشتر نبود کمتر هم نبود. شاید و شاید حداکثر تفاوت شان این بود که در خاورمیانه یک کرهء شمالی دیگر به موشک های اتمی رهبر عقیدتی مشغول معامله بود. با مردمی گرسنه و باقی قضایا... 

آن نگاه ایدئولوژیک قرن پیش مجاهد خلق به پیرامون اش، در دنیای سیاست اشکال بنیادین رهبری مجاهدین است. به همین دلیل شعار تنها آلترناتیو برحق هنوز هست و البته شبیه جوک و طنز شده است. نیروی ایدئولوژیک مجاهد خلق، مثل همزادش حکومت اسلامی حاکم، به مردم و با مردم نمی توانند رابطه و کاری داشته باشند. تمام تلاش و امید مجاهد خلق به غرب است. فقط یا نمی دانند و یا نمی خواهند به روی مقدس شان بیاورند که همین غرب هم حتی، اگر جبراً به دنبال چلبی ایرانی باشد، نمی رود دنبال یک چلبی ایدئولوژیک... که اگر شرایط جهانی یا منطقه ای چنین سمت و سویی داشت حکومت اسلامی با غرب اساساً به تضاد نمی رسید و از بهار موسوم به عرب هم هنوز خبری نبود!

به نظر من، «رهبر عقیدتی» این را می داند. اگر فرضاً ما با 10 چلبی ایرانی مواجه باشیم، که استعداد نشستن پشت تانک های آبراهام و... را داشته باشند، رهبری مجاهدین تنها موردی است که، قبل از هر چیز، آن تانک آبراهام را در راستای تائید استراتژی جنگ آزادیبخش خودش و حداقل برای طیفی خاص خرج می کند. رهبری مجاهدین با همین پوزسیون ایدئولوژیک فعلی اش می داند که برای غرب و از طرف غرب شانس انتخاب شدن حتی یک چلبی درپیتی را هم ندارد. طبعاً برای بازی کردن و به بازی گرفته شدن همیشه جا دارند! 

خلاصه: اگر مجاهدین در 30 سال پیش به هر شکلی به جای حکومت اسلامی نشسته بودند، امروز مثل همین حکومت اسلامی از نظر داخلی و جهانی به آخر خط رسیده بودند. جنس و ماهیت ایدئولوژیک حکومت اسلامی حاکم و مجاهد خلق در تبعید کاملاً و بی شکاف یکی ست. از همان جنس ایدئولوژیکی است که تاریخ مصرف اش برای مردم و همهء دنیا مدت هاست تمام شده است. مگر اینکه توان استحاله پذیری و، به قول آمریکا، دموکراتیک شدن را داشته باشند. اما اگر مجاهد خلق ایدئولوژیک بتواند دموکراتیک یا استحاله شود حکومت اسلامی هم حتماً توان و ظرفیت آن را دارد؛ که در آن صورت به چلبی بازی و حلبی سازی نیازی نیست.  به جز این، هر دوی اين جریانات ایدئولوژیک دیری ست که همزمان و با هم به تاریخ پیوسته اند. فقط تاریخ کفن و دفن شان ممکن است یکی نباشد.

 یادتان باشد، در جایگاه تاریخی تکامل اجتماعی، مهم نحوهء تاثیر گذاری بر روند وقایع است و نه ماندگاری و بزرگی های سرعت گیر. چلبی های وطنی و غیروطنی سیاسی و ایدئولوژیک اصلاً در جایگاه تاثیرگذاری تاریخی و انسانی نیستند. ولی معمولاً هستند، و مثل کرگدن بزرگ و مانع! هر نوع بودنی الزاماً جنبه مثبت ندارد. رهبر عقیدتی، که بودن اش و نقش اش فقط جنبهء منفی و تخریبی داشته و دارد، مثل همان همزاد ایدئولوژیک خودش، ولایت فقیه حاکم در ایران، است..! 

09.04.2013

http://www.tipf.info/chalabi,mojahede,khalg.htm

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه