بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 16 فروردين ماه 1392 ـ  5 آوريل 2013

آسیب شناسی طرح «سامان یابی اقوام ایران» بقلم آقای حسن شریعتمداری

ناصر کرمی*

طرح سامان یابی اقوام در ایران از  آقای شریعتمداری از لحاظ: نژادی، تاریخی، جغرافیایی، و حقوقی از پشتوانهء علمی، باستان شناسی، مردم شناسی بر خوردار نبوده و با مراتب دوران تکاملی و ماتریالیسم تاریخی، از قانونمندی ها و متدولوژی های کارشناسانهءِ ساختار شناسی راسیونال دست آورد عصر مدرنیته مطابق نیست. در اين مقاله بطور مختصر به نارسایی های چندگانه و اهداف تخریب گر نهفته در این نوشتار می پردازم:

1- بر خلاف ادعای آقای شریعمتداری در ایران 13 قوم و نژاد وجود ندارد، در ایران از زمان حملهء اعراب در نهم هجری و مهاجرت تُرک تباران به ایران در قرن 12 فقط 3 قوم و نژاد وجود داشته و دارد : 1- نژاد ایرانی 2- نژاد تُرک 3- نژاد اقلیّت عرب.

2- در ایران قوم و ملّتی بنام فارس وجود ندارد، نژاد و هویّت ما ایرانی است، سرزمین مسکونی ما بنام  نژاد و قوم ما "ایران" ( آنجا که آریایی ها زندگی می کنند، خانهءِ آریایی ها) نامگذاری شده است. واژهء فارس و یا پارسه، نام منطقهءِ جغرافیایی بود و هست که ده تیرهء هخامنشی در آن سکونت داشتند و دارند. این جغرافیا شامل: استان فارس، استان هرمزگان، استان بوشهر، استان خوزستان، استان کهگیلویه و بویراحمد، استان لُرستان، استان چهار محال بختیاری است. که ساتراپ پارسه، (به یونانی پرسیس) نام داشته است و امروز هم تحت هیچ شرایطی این استان ها از هم تفکیک و جدا نخواهند شد. ساتراپ پارسه حتّی استان کرمانشاه تا همدان و جنوب دریاچهءِ اورمیّه را تحت پوشش خود قرار داد.

3- برخلاف نظر آقای شریعتمداری،  گیلان، مازندران، لُرستان، کهگیلویه و بویراحمد، بختیاری ، کردستان، قوم هایی خاص و جدا از یکدیگر نیستند. این جغرافیا و این مردمان فقط از یک قوم و نژاد هستند و آن هم فقط قوم ایرانی است، که این گروه از ایرانی تباران تحت تأثیر زبانی و فرهنگی دوران اعراب و تُرک تباران (آنچنان که بر ایران مرکزی و شهرهای مذهبی ایران اثر گذاشتند)  قرار نگرفته اند و اتفاقاً فرهنگ و آداب ایرانیان قبل از اسلام خود را حفظ کرده اند. رستم، قهرمان افسانه ای تاریخ ایران از سیستان است. این تیره های ایرانی با ایرانیان مرکزی، شرقی،  و تهران از یک قوم و قبیله هستند. (امروز شانزده ایالت از تیره های مختلف آلمانی وجود دارد، آیا هر کدام از مردمان و جغرافیای هر ایالتی خود را قومی غیر آلمانی می داند؟ و یا از تیره های بیشمار در میان مردمان تُرک تبار چند تای آنها خود را تُرک نمی دانند؟ بنا بر این تقسیمات قومی و جغرافیاییِ آقای شریعتمداری بین ایرانیان هدفمند و تفرقه انداز و قصد ویرانگری دارند).

4- آقای شریعتمداری در تقسیم بندی از شمارهء 7 ( ایالت فارس مرکزی، شامل استان های: استان  قم، استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان) و شماره 8 ( ایالت فارس جنوبی، شامل استان های: استان فارس – استان کرمان – استان یزد) یاد کرده است. آقای شریعتمداری در اين تقسیم بندی کمال عدم شناخت خود را نسبت به تاریخ سیاسی و جغرافیایی و مردم شناسی و باستان شناسی ایران بر همگان آشکار می کند. اوّل اينکه هر کدام از استان های نام برده در بالا، نام و تاریخ پروسهء سیاسی، تاریخی و شهرسازی خود را دارد و به جز استان فارس (آن هم بخش غربی و شمال غربی استان فارس) هیچ کدام از این استان ها مرکز مسکونی هخامنشیان (پارسی ها) نبوده و نیست. هر کسی که فارسی صحبت می کند، حتماً هخامنشی و پارسی و یا، به عبارتی دقیق تر، از جغرافیای پارس و پارسه نیست. هدف آقای شریعتمداری از این تقسیم بندی آن است که نزدیک به 80 درصد جمعیّت کنونی جغرافیای ایران را که ایرانی تباران تشکیل می دهند، به رقم 10 میلیون بقول خودشان بنام "قوم فارس" ساختگی برساند که از جمعیّت 12 تا 16  میلیونی تُرک تباری در ایران کمتر باشد و به رقم نجومی و نادرست 7 میلیون عرب تباران آقای یوسف عزیزی بنی طرف نزدیک کنند و به ساده باوران این چنین بفهمانند که "قوم فارسی" در کنار 13 قوم  غیر فارسی دیگر وجود دارد و مکان مسکونی آن هم فقط در حاشیهءِ کویرهاست. این ادعا یعنی نسل کشی ایرانی به سبک تُرکی در قرن 21 و زدودن هویّت ایرانی از سرزمین ایران هست. طبق تقسیمات آقای شریعتمداری، اگر فارس مرکزی و فارس جنوبی وجود دارد، پس قاعدتأ باید: فارس شرقی، غربی، شمالی، فارس شمال شرقی، جنوب شرقی، فارس، شمال غربی و جنوب غربی هم باید وجود داشته باشند که آقای شریعتمداری از نام بردن آنها خودداری می کنند.

 

تقسیمات جغرافیایی آقای حسن شریعمتمداری بر پایهء هیچ حساب و کتاب قانونمند، سیاسی، اقتصادی، کشور داری، توسعهءِ فراگیر، وابستگی زبانی، فرهنگی، تاریخی، و بر مینای هیچ برنامهء آینده نگری نیست، این تقسیمات فقط و فقط تأمین منافع تُرک تباری و سلب و تسخیر جغرافیای ایران و بویژه  سرزمین های دیگر تیره های ایرانی در نواحی مرزی از جمله مردم کُرد، گیلک، مازندرانی، لُرستانی بسود تُرک تباری و عرب تباری است.

آقای شریعتمداری با تبدیل کردن استان گیلان و تالش  به یک ایالت آن را تنها گذاشته تا در همسایگی تُرک آذری سریع تر در آنها هضم شود، استان مازندران و گلستان را با ترکمن ها درگیر کرده است، استان خوزستان را تنها گذاشته تا آسان دست اعراب را برای تسخیر آن باز بگذارد. استان های:  قزوین – زنجان را  به یک ایالت (ایالت غرب) تبدیل کرده تا پروسهء تُرکی شدن آن سریع تر گردد، استان تهران را غیر فارسی نمایش داده است، چون مردم تُرک آذری به این شهر مهاجرت کرده و قصد تصرف آن را پیش بینی کرده است. سیستان و بلوچستان را از هم جدا کرده است (طبق نظر جمهوری اسلامی) و ایالتی بنام سیستان را بوجود آورده و در مقابل آن استانی بنام بلوچستان را ساخته و عملأ جنگ را بین مردم سیستان و بلوچستان آغاز کرده است،

در استان گلستان و در نوک بینی استان مازندران استانی بنام ترکمنستان ترسیم کرده است، هدفمند دیواری بنام "ایالت ساحلی" از استان بوشهر و استان هرمزگان بین ایرانیان و خلیج فارس بلند شده کرده است، استان خوزستان ایران را هدفمند تنها گذاشته و دور آن سیم خاردار کشیده ، پنداری که مردم خوزستان از کرهء مریخ آورده شده اند و با مردمانِ استان های همسایهء خود متفاوت هستند.

در استان خوزستان استانی بنام عربستان (مانند دوران قاجار) بنا نهاده است، در قلب تمدن ایرانی در استان فارس، استانی خود مختار بنام تُرک قشقایی (قشقایی در استان فارس جغرافیای مشخصی ندارند) تأسیس کرده است. براستی کدام جنگ اتمی جهانی می تواند این چنین که آقای شریعتمداری ایران را به آتش کشیده و نقشهء ویرانی آنرا طرح کرده است، به خرابی بکشاند؟

اگر جعفر پیشه وری خیانت کار و تجزیه طلب، جغرافیای دو استان آذربایجان را مکان مسکونی (که آن هم درست نبود) مردم تُرک آذری انتخاب کرد و زمانی کوتاه آنها را از ایران جدا نمود، اکنون آقای شریعتمداری، آن را به 4 استان گسترش داده، و زنجان و قزوین را هم به آن افزوده است.

استان آذربایجان غربی کُرد نشین را به مردم تُرک هدیه کرده است تا مرز جغرافیای خود را از همین امروز به جمهوری آذربایجان و به کشور ترکیه وصل کنند و مردم کُرد را در محاصرهء خود داشته باشند.

 از استان همدان در این تقسیم بندی کلی خبری نیست و حتمأ برای تُرک تباران رزرو شده است. استان های تهران، گیلان و مازندران، خراسان شمالی، و استان فارس، و سرزمین میانرورد دجله و فرات هم در ردیف مناطق رزرو شده برای مردم تُرک می باشد.

 

آقای شریعتمداری محبت کنید با ماشین های سنگین نه فقط تخت جمشید را خراب کنید، بلکه آرامگاه ها و استخوان های 3 هزار سالهء مادران و پدران و نسل های گذشتهء ما ایرانیان را هم در این جغرافیای بنام "ایران" (خانهء ایرانیان، خانهء آریایی ها) را زیر و رو کنید و بسوزانید تا خیال ما به یکبار راحت شود!

من چند بار به هم تباران شما هشدار دادم و اینک هم به شما آقای شریعتمداری هشدار می دهم، کاری نکنید که ایران برای شما تُرک تباران به جهنمی مبدل شود. شما، در سرزمین ایران، مهاجر و مهمان هستید و قدر احترام ایرانیان بخود را بدانید. شما از نظر حقوقی و حقیقی و تاریخی و مطابق با روابط بین الملل در جایگاهی نیستید و اجازه ندارید در مورد ایران تصمیم بگیرید.

من در نوشتار «گونه های ساختار فدرال (فدرالیسم)» ِ خود ، پیش نویسی از تقسیمات ممکن در ایران فردا را به 8 منطقه و ایالت بیان داشته ام. که به قرار زیر هست:

منطقهءِ 1 شامل استان های: خراسان جنوبی و شمالی

منطقهءِ 2: شامل مازندران، گیلان، گلستان، قزوین

منطقهءِ 3 شامل: اردبیل، آذربایجان غربی

منطقهء 4 شامل: استان کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، همدان، زنجان

منطقهء 5 شامل: اصفهان، سمنان، یزد

منطقهء 6 شامل: کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان

منطقهءِ 7 شامل: تهران، قم، استان مرکزی

منطقهء 8 شامل: ایلام، لُرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، و استان فارس.

 

  منطقه 8 طبق هیچ شرایطی از هم جدا شدنی نیست و ساکنین استان خوزستان ترکیبی از استان های منطقهء 8 می باشند. منطقهءِ  8 می تواند با منطقهءِ 4 مانند دوران مادها و هخامنشیان و ساسانیان  یک مجموعه بزرگتر با پارلمانی مشترک را تشکیل دهند.

 

بنا بر همین افکار و نوشتارهای ناسازگار و مخرب امثال آقای شریعتمداری بود و هست که من نوشتار «جدایی مردم تُرک تبار آذربایجان از ایران، راه حلّی منطقی و پایدار» را مطرح کردم. آیا براستی حدایی مردم تُرک زبان آذربایجان در جغرافیای مخصوص بخود، در استان اردبیل و در استان آذربایجان شرقی، بهترین گزینه با کمترین هزینه نیست؟

آلمان ـ آپریل 2013 میلادی

تصویر بزرگتر مسیر مهاجرت و مکان مسکونی هخامنشیان،  پارسی ها (روی آن کلیک کنید)

گونه های ساختار فدرالیسم: ناصر کرمی (  روی آن کلیک کنید)

سامان یابی اقوام در ایران: حسن شریعتمداری (روی آن کلیک کنید)

جدایی مردم تُرک آذربایجان، راه حلّی منطقی و پایدار، نا صر کرمی (روی آن کلیک)

توضيح: اين مقاله تکه هائی مربوط به طرح آقای شريعتمداری است که از مطلب مفصل تری گرفته شده و اصل مقالهء آقای کرمی در منبع زير موجود است:

http://www.iranglobal.info/node/17703

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه