بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 28 اسفند ماه 1391 ـ  18 مارس 2013

چه در چنته دارم و دارید و داریم؟

(در مورد شورای ملی، منشور ملی و اندیشیدن به ایران)

نویسنده: حق

در این لحظات تاریخی که هر روز به تشکیل یک شورای ملی و تدوین یک منشور ملی نزدیک می شویم، برای ثبت در تاریخ میهنم ایران بیم ها و امیدهایم و دل شوره ها و هشدارها و استمدادهایی که طلبیده ام را با هموطنانم در میان می گذارم. باشد که هموطنان منفعل من و هموطنان فعال من در این لحظات تاریخی و سرنوشت ساز به ایران و ایرانی بیاندیشیم و گامهای درست را از آغاز برداریم تا دیوار تا ثریا نرود کج!

چگونگی اندیشیدن به ایران و ایرانی تان را با همگان در میان بگذارید تا بدانیم و بدانند. در این راستا پرسشها و مطالبیی که مرا مشغول خود کرده اند و از دیگران پرسیده و می پرسم و در میان گذاشته و می گذارم بقرار زیرند:-

1. نام و محتوای هیچ شورایی، ملی نیست اگر در آن نیروهای ضدملی با نقاب و بی نقاب وجود داشته باشند.

2. هیچ منشوری نمی تواند ادعای ملی بودن کند اگر اصول منافع ملی یک کشور را اساس پایه همکاری نیروهای سیاسی و حقوق بشری قرار ندهد.

3. هیچ شورایی نمی تواند ملی باشد چه برسد به منشورش اگر مؤلفه ها/ شاخصه های منافع ملی را نشناخته یا آنها را نشناساند و به مردم اعلام نکند. یا آن منافع ملی را از ترس با شرم و حیا و رودربایستی و تعارف یا زد و بند با این و آن نیروی سیاسی با صدا و الفاظی اعلام کند که شست مردم خبردار نشود و هر کسی تعبیر خود را از آن داشته باشد. این کار را 57 ی های رفوزه کردند و ما را به این روز سیاه انداخته اند.

4. این بار برای تشکیل یک شورای بواقع ملی و تدوین یک منشور بواقع ملی چه باید از حالا یعنی همین ثانیه گفت و انجام داد که بخاطر یک شورای بظاهر ملی و یک منشور بظاهر ملی با رفتن رژیم شیرازه مملکت از هم نپاشد و جنگهای داخلی و تجزیه ایران را بدنبال نداشته باشد؟

5. رابطه بین یک شورای ملی و منشور ملی با سرنوشتی که در انتظار ایران پس از رفتن جمهوری اسلامی است چیستند؟ آیا رابطه ای بین ایندو اصلاً وجود دارد و چه رابطه ای؟

6. چه معیاری برای تشخیص نیروهای ملی و ضدملی وجود دارد تا نیروهای ضدملی را رسوا کرد تا بدون مزاحمت و اعمال نفوذشان، نیروهای بواقع بتوانند یک شورای بواقع ملی و یک منشور بواقع ملی را شکل دهند؟

7. آیا اصلاً نیازی به معیاری داریم برای تفکیک نیروهای ملی و نیروهای ضدملی یا نه؟ و هر کسی گفت یک نیروی ملی است باورش کنیم؟ آیا اصلا باید نگران چنین معیاری باشیم یا نه؟

8. مؤلفه/ شاخصه/ تعریف یک نیروی ملی و یک نیروی ضد ملی چیست؟

9. مؤلفه ها / شاخصه های منافع ملی ایران، و منافع ضدملی ایران چیستند؟

10. تعریف یک شورای ملی و یک شورای بظاهر ملی چیست؟

11. تعریف یک منشور ملی و یک منشور ضدملی چیست؟

12. آیا نیروهای ملی و نیروهای ضدملی را می توان در یک ظرف ریخت و انتظار داشت یک شورای ملی واقعی و یک منشور ملی واقعی از دلش در بیاید؟ یا این دو حکم آب و روغن را دارند و دو خط موازی هستند که هرگز بهم نمی رسند مگر آنکه بده بستان هایی صورت بگیرد که منافع ملی ایران را هدف قرار می دهد؟ آیا نیروهای ملی نباید از حالا تکلیف شان را با نیروهای ضدملی معلوم و اعلام کنند؟ یا هنوز پی نبرده اند دو خط موازی هرگز بهم نمی رسند و روغن و آب در طبیعت حل بشو نیستند؟

13. خرد جمعی واقعی و خرد جمعی دروغین چیست؟ برای گرفتن بهترین تصمیم ها باید از طریق رسانه ها حداکثر آگاهی ها به مردم داده شود تا آگاهانه بهترین راه و تصمیم را تک تک مردم در یک جامعه بگیرند. اعلام تصمیم این تک تک تصمیم ها و راه ها در یک جامعه است که رای اکثریت/ خرد جمعی حاصل می شود و نه اینکه مرتب در رسانه ها اعلام کردن خرد جمعی. تفاوت بین خرد جمعی واقعی و خرد جمعی دروغین در همین است که جمیع این تصمیم ها و انتخاب راه ها آگاهانه است که خرد جمعی را می سازد و نه با سر دادن خرد جمعی، این شعاری بیش نیست! چگونه قرارست مردم بدون آگاهی های کامل و لازم که پاسخ به پرسش های آسان و سخت از اساس آن است به یک خرد جمعی رسید؟ یا با بدخواه و مغرض جلوه دادن پرسشگران و یا حواله دادن شان به زمان و مکانی دیگر آنها را به کنار راند یا از میدان بدر کرد و با این ترفندها از زیر بار پاسخگویی به مردم که اساس دمکراسی و آزادی است و حق است فرار کرد و پشت نقاب خرد جمعی قایم شد؟ آیا کسی که بواقع دمکرات و آزاد و باورمند به خرد جمعی است به پرسشهای سخت و آسان مردم پاسخگوست یا در پی فرار از پاسخگویی و حواله کردن مردم به زمان و مکانی دیگر و مخرب جلوه دادن پرسشگر؟

14. معیار سنجش و تفکیک نیروهای ملی و نیروهای ضدملی چیست؟ آیا نیروی ضدملی فقط جمهوری اسلامی در کلیت ش هستند و بس؟ کدام نیروها خود را بعنوان اپوزیسیون رژیم جا زده اند و چه اهدافی را پنهان و آشکار دنبال کرده و می کنند؟ با چه "معیار" ی می توان نیروهای ملی را از نیروهای ضدملی تفکیک کرد؟ و راه را برای نیروهای ملی هموار کرد؟ آیا با ریختن این دو نیرو در یک ظرف می توان یک شورای ملی و منشور ملی ارائه کرد یا ایران را نجات داد؟

هموطنان گرامی، از آنانی که می پرسند و با سماجت پاسخ می خواهند نباید ترسید یا طردشان کرد. از آنانی باید ترسید که پرسشگران را خفه می کنند، از زیر بار پاسخگویی به آنها با ترفندهای گوناگون فرار می کنند و توده ها را با ترفندهای گوناگون تشویق به حمله به پرسشگران می کنند. آیا باید مثل سال شوم 57 کورکورانه و خفه کردن صدای معترضان و پرسشگران عمل کرد یا از آن فاجعهء شوم درس گرفت و گوش ها را نسبت به معترضان و پرسشگران نبست و بد به آنها نگفت؟ آیا با "حالا بگذار ببینیم چی میشه" کارمان درست شده و میشود که باز هم تن به همین حرف غلط بدهیم و همان نتیجهء بد را بگیریم؟

تعریف مقوله های زیر چیستند و آیا اصلاً مهمند یا نه؟:-

نیروی ملی

نیروی ضدملی

منشور ملی

منشور ضدملی

شورای ملی

شورای ضدملی

مؤلفه ها/ شاخصه ها و تعریف منافع کلان و حیاتی ملی(منافع ملی ایران)

مؤلفه ها/ شاخصه ها و تعریف منافع ضدملی ایران

خرد جمعی واقعی

خرد جمعی دروغین

هر چه داشتم و نداشتم در پرسش های بالا گنجاندم تا مدعیان سیاسی و حقوق بشری و دلسوزان منافع ملی ایران و تشکیل شورای ملی و منشور ملی را به خود و امثال خود پاسخگو کنم. همين طور توجه هموطنانی را جلب کنم که با طرح افکار و پرسش های خود در رابطه با شورای ملی و منشور ملی از حالا لب تر کنند و نظاره گر نباشند تا ببینند چه می شود یا با انشاء الله گربه است خود ناخواسته به نیروهای ضدملی ای کمک کنند که قصد اعمال نفوذ و رخنه کردن در شورای ملی و تدوین منشوری را دارند که تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت و ملیت ما را هدف شوم خود قرار داده و در پی شورا و منشوری است که مبهم و قابل تعابیر متفاوت باشد.

تعابیر متفاوت از یک منشور زمینه را برای دعواهای سیاسی خطرناک ددر ایران پسا جمهوری اسلامی فراهم می کند که تجزیه طلبان با نقاب و بی نقاب ابایی نخواهند داشت که با جنگ های داخلی حمام خون راه بیاندازند و کشورمان را تکه و پاره کنند. از حالا به نیروهای ملی و نیروهای ضدملی تفهیم کنید که یک شورای ملی و یک منشور ملی باید چه شاخصه هایی و چه مؤلفه هایی داشته باشد. آنها را با پرسش هایتان در این راستا از حالا بمباران کنید و پاسخ بخواهید.

اگر آنها از حالا پاسخگو نباشند بدانید که هرگز بشما و ملت ایران پاسخگو نخواهند بود و تمام وعده هایشان دروغ است یا، در بهترین وجه، نمی دانند چه می کنند که اين هم فرقی با دوستی خاله خرسه شان ندارد.

پیش از آنکه بمن بتازید یا مرا ندیده بگیرید در خلوت خودتان ببینید پاسخ چند پرسش آمده در اين مطلب را دارید و حاضرید آنها را با هموطنانتان در میان بگذارید؟ آیا بدون داشتن پاسخ ها می توان دانستن و فهمیدن آنها رای مثبت یا منفی به یک شورای ملی یا منشور ملی داد؟ یا می توان تشخیص داد کدام شورا و کدام منشور ملی یا ضدملی است؟

پرسش های مطرح شده در اين مطلب به مغز من خطور کرده اند. پرسش های دیگری هم حتما هست که من نمی دانم؛ پرسش هایی که کلیدی هستند و برای تشخیض یک شورا و یک منشور ملی از یک شورا و منشور ضدملی ضرورت حیاتی هستند. ما داریم دربارهء سرنوشت ایران و ملت ایران تصمیم می گیریم. اقلا همانقدر که در خرید یک خانه و یک جفت کفش وسواس بخرج می دهیم در تعیین سرنوشت کشورمان از خود وسواس نشان دهیم.

کلام آخرم با آنان است که خواستار سرنگونی شان هستم. در صدرشان خواستار سرنگونی رژیمی هستم که به عوامل زیر بال پر داده و می دهد. این عوامل را بیگانگانی که ایران را زیاده از حد بزرگ می دانند و معرفی می کنند هم بال و پر می دهند. من سرنگونی اینان را هم می خواهم.

سرنگون باد او که دخالت در تعیین سرنوشت ایران می کند ولی از حالا در پیشگاه ملت ایران:-

1. حاضر نیست سوگند به یکپارچگی ایران و به حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی شده یاد کند و تعهد بسپارد؛ او که تمامیت ارضی ایران را آشکار یا پنهان به یر سئوال می کشد؛

2. حاضر نیست به یگانگی ملی ایرانیان سوگند یاد کند، و تعهد بسپارد که ایران یک کشور با تنها یک ملت و ملیت است. او که این یگانگی ملی ایرانیان را آشکارا و پنهان بزیر سئوال می کشد و ایران را کشوری چند ملت و چند ملیتی معرفی می کند و می خواهد این دروغ را برسمیت بشناساند؛

3. او که با بزیر سئوال کشیدن یکپارچگی سرزمینی ایران و یگانگی ملی ایرانیان از یکسو باعث تداوم عمر جمهوری اسلامی تاکنون شده؛ چون ملت ایران را از یک حرکت ملی علیه کلیت رژیم بوحشت انداخته و منفعل ساخته. و در عین حال با بزیر سئوال کشیدن یکپارچگی سرزمینی ایران و یگانگی ملی ایرانیان، چه آشکارا و چه پنهانی، به تجزیه طلبان و حامیان بیگانه شان کمک رسانده تا، در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی، ایران هم فرو بپاشد. او که در ظاهر خلیج اش همیشه پارس است و پرچم سه رنگ شیر و خورشید و نشان را به سر کرده و سرود «ای ايران» را به مسخره گرفته تا مردمفریبی کند و ایران و ایرانی را در لباس دوست نابود کند. او که در ظاهر چنین است ولی چون به خلوت می رود دَم هر چه تجزیه طلب و هر چه ملت و ملیت سازست را می بیند و آنها را جناب دکتر خطاب می کند و اعلام می کند که افتخار اوست که شصت تا چنین دکترهایی در جلسه اش شرکت کردند و او را در آغوش کشیدند!

وحشت بزرگ شاه فقید در آخرین روزهای زندگی اش «ایرانستان» شدن ایران بود و این را اعلام کرد. وداریوش بزرگ هم نوشته بود که: خداوند، ایران را از دروغ، دشمن و خشکسالی بدور نگهدارد

با سپاس از شکیبایی شما هموطنان عزیز در خواندن وصیت نامه و دردنامه من. ارادتمند یکایک تان، حق

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

پنجشنبه 17 اسفند

 

نظر خوانندگان

منصور پيری خانگاه: هموطن محترم سلام. ضمن قدردانی از زخمتی که کشیدید و رهنمایی خوبتان،دو سؤال دارم و لطف بفرمایید و پاسخ بدهید؛ اول اینکه چرا از افشای صریح نام افراد و دسته جات ضد ایرانی کوتاهی فرموده اید (افرد سیاسی و مردم دوست از اعلام نام دشمنان ایران و ایرانی هرگز حراس نداشته و ندارند و با بیان واقعیتها، نقاب از چهره آنان برداشته و بدینوسیله وظیفه انقلابی خود را انجام می دهند .) دوم اينکه اشاره شما به نگرانی شاه در لحظه آخر که همه پل ها توسط خود شاه و شاه پرستان ویران شده بود،با چه هدفی بیان گشته است؟ امیدوارم متن دلسوزانه و درست شما حکم دانه پاشی یا همان تله روشنفکری که خودتان ما را از آن برحذر داشته اید را نداشته باشد و شما در این خیال باطل نباشید که نوه رضا شاه دیکتاتور همچون پدرش سرسپرده نیست و ایشان حتما ناجی ایران خواهد بود؟اگر چنین است ،حضورتان عرض میکنم که او هم دربست نوکر آمریکا و صهیونیزم و کلأ استعمار است و با روی کار آمدن وی ،استعمارگران به سرکردگی امپریالیزم آمریکا و انگل چسبیده به آنان(رژیم نژادپرست صهیونیستی) بلا فاصله در تجزیه ایران اقدام جدی خواهند نمود. جهت اطلاع شما من آقای خامنه ای را با تمام خطاها ، تعصبات مذهبی و خود محور بودنش، در حال حاظر بهترین فرد حافظ منافع ملی و یک پارچگی کشور میدانم.چون پایگاه مردمی ایشان چیزی در حدود 10 الی 15 درصد از کل مردم کشور است و نیروهای وفادار به ایشان هم جمله از جان گذشته و وطن پرست می باشند،ولی هیچ گروه و یا فرد دیگری این حسن را برای کور ندارد. موفق باشید.

 

حق: جناب منصور پیری خانگاه محترم، نیروهای ملی میهنپرست ما آن نیروهایی هستند که به اصول زیر پایبند هستندو این اصول را در حد شعار نگه نمی دارند و با همه نیروهای دیگری که به همین اصول پایبند هستند توافق و همکاری می کنند:-

1. حفظ تمامیت ارضی ایران بصورتیکه در سال 57 به دست

جمهوری اسلامی افتاد

2. ایران یک کشور با یک ملت و ملیت است

3. جایگزین کردن جمهوری اسلامی با یک نظام لیبرال دمکرات پارلمانی شبیه دیگر لیبرال دمکراسی های جهان مثل فرانسه و انگلیس و و و

4. لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با یک قانون اساسی لازم الاجرا که مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر باشد

نیروهای ضدملی همه آن نیروهایی هستند که خود را با دین شان و ایدئولوژیشان تعریف می کنند و آب و خاک ایران برایشان همان هیچ بزرگیست که برای خمینی گجستک و وارثان اش بوده است. ضدملیون، آن ملی مذهبی ها هستند که حتی نامشان هم مثل جمهوری اسلامی متناقض است. اینان خود را در واقع هم امت و هم ملی گرا معرفی می کنند ولی مذهب و امت شان همیشه بر ایران و ملت ایران چربیده. یعنی مذهب وامت گرایی شان را به کشور و ملت ایران ترجیح می دهند ولی وانمود می کنند که هیچ تناقضی بین ایندو نیست! اینها بدتر از خامنه ای و خمینی هستند که ایران و ملت ایران را بوضوح قربانی دین و مذهب شان می کنند. نیروهای ضدملی دیگر، قومگراها هستند که استانهای مرزی ایران را هدف گرفته اند و با هر نیرویی در جهان توافق و همکاری می کنند تا به خواسته خود که جدا کردن این استانها از ایران است برسند. اینان هم دو گروهند؛ آنان که بدون رودربایستی می گویند تجزیه طلبند و آنانیکه تحت لوای فدرالیسم بدنبال تجزیه ایران در دو گام هستند. اول فدرالیسم و سپس به بهانه های گوناگون توجیه کردن جدا کردن ایالت فدرال مورد نظرشان. برای همینست که نیروهای ملی ایرانی را در مقابل این تهدید قرار می دهند که یا ایران "چند ملت و چندملیتی" است و ایران پسا جمهوری اسلامی باید فدرال باشد را برسمیت بشناسید یا ما باشما علیه جمهوری اسلامی متحد نمی شویم! بسیاری از این نیروهای ضدملی دارای یک شاخه سیاسی و یک شاخه چریکی هستند. چریکهایشان در کشورهای همسایه ایران اردوگاههای مفصلی دارند مثل حزب دمکرات! کردستان. جندالله و کومله و پژاک همگی نیروهای ضدملی هستند. مجاهدین خلق هم نیرویی ضدملیست که در مسعود رجوی ذوب شده است و بشدت ایدئولوزی زده مذهبی است. این نیروها همگی ایران را برای منافع شخصی و گروهی و فرقه ای خود می خواهند و به اصل ایران یک کشور با یک ملت و ملیت دشمنی می ورزند و فدرالیزه کردن ایران را بهترین هدف در حال حاضر برای خود می دانند. این نیروها دارای لابی هایی هستند که در ظاهر خود را بشدت میهنپرست ایرانی جلوه می دهند و شعار منشور جهانی حقوق بشر را هم می دهند ولی اگر توجه کنید می بینید که وقتی پای عمل می رسد روی ایران "چند ملت و چند ملیتی" و فدرالیسم برای ایران اصرار می ورزند و نه روی 4 اصل ملیون ایرانی که در بالا می بینید. اینان اصل 3 و 4 را برای رفع کامل تبعیضات در ایران اصلا کافی نمی دانند ولی در عین حال هرگز پاسخ نمی دهند که در صورت بوقوع پیوستن اصل 3 و 4 در ایران کدامین حقوق حقه احدی در ایران پایمال می شود. اینان یک ایران لیبرال دمکرات که قانون اساسیش مثل فرانسه مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر باشد را بزرگترین دشمن خود می دانند. کشورهای بیگانه و رسانه هایشان مثل بی بی سی فارسی و صدای امریکا و دویچه وله بلندگوی اینهاست بهمان اندازه که بلندگوی اصلاح طلبان حکومتی و ملی مذهبیون است. 90 درصد ایرانیان صداهای اینان را می شنوند و نه صدای ملیون ایرانی را که به اصول 4 گانه بالا متعهدند. مبارزه ملیون ایرانی بدین سبب بس دشوار گشته و نجات ایران و استقرار آزادی و امنیت و رفاه در ایران به تعویق افتاده. جبهه ملی با اینکه خود را لیبرال دمکرات و متعهد به 4 اصل بالا معرفی می کند ولی تا زمانیکه جمهوریخواهیش را ارجح به آن اصول 4 گانه بالا بداند به یک نیروی ملی ایرانی و پایبند به لیبرال دمکراسی نمی تواند تبدیل شود.

برآورد جنابعالی از پهلوی ها برحسب ایدئولوژی چپ و ضد اسرائیلی و امریکایی شماست. بحث جمهوری یا پادشاهی و بحث 28 مرداد 32 و بحث شاه و مصدق بدرد نجات ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار لیبرال دمکراسی در ایران نمی خورد و بنابراین، من علاقه ای به وارد شدن به این بحث را ندارم. اکنون و آینده ایران برای من ارجحیت به گذشته اش دارد.

خامنه ای کهریزکی و جمهوری اسلامی کهریزکی فقط بدرد خودشان و دودمانشان و ساندیس خورانشان می خورندو ویران کردن ایران و بس. این وارثان خمینی گجستک که ایران برایشان یک هیچ بزرگ بوده و جشنهای ملی ایرانیان خاری در چشمشان را چه به میهنپرستی و حفظ تمامیت ارضی ایران!؟ دیدیم با 50 درصد سهم ایران در دریای مازندران چه کردند و با جنگ بیخود 8 ساله چه صدماتی بما زدند و و و، شما کجا بودید!؟ من قبول ندارم که خامنه ای و ساندیس خورانش 15 درصد کل جمعیت ایران را تشکیل می دهند. بفرض که این رقم شما درست باشد که نیست، در برون مرز 5 میلیون ایرانی هستند که 12 درصد کل جمعیت ایران باید باشند که می خواهند سر به تن کلیت رژیم نباشد و فراری از آن.

برای اطلاع جنابعالی، من یک جمهوریخواه با تمایلات چپ هستم از جنس چپهای حزب کارگر نو در انگلستان ولی پیش و بیش از هر چیزی یک ایرانخواه هستم و پدرکشتگی نه با مصدق و نه با شاه دارم. می دانم که در ایران و بیرون از ایران جمهوریخواهان و پادشاهی خواهان طرفداران خود را دارند و بعنوان یک دمکرات نمی توان حذف هیچکدامشان را خواستار باشم ولی می توانم از نیروهای بواقع ملی ایرانی بخواهم و انتظار داشته باشم که ببر اصول 4 گانه بالا بهم بپیوندند و همکاری کنند و همزمان در مقابل نیروهای ضدملی از جمهوری اسلامی کهریزکی گرفته تا ملت و ملیت سازان فدرالیست و تجزیه طلبان محکم بایستند و با آنها زد و بند نکنند و نازشان را هم نکشند و بجای اینها روی ملت ایران حساب باز کنند. همان مردمی که شعارهای ساختارشکن شان در جنبش سبز ملت ایران بوی ایران و هویت ملی ایرانی می داد و خواستار برقراری رابطه با امریکا و اسرائیل بود و خواستار سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه