بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

 

ادبیات «برای کودکان» یا «به بهانهء کودکان»

ثریا شهابی، رئیس نهاد «اول کودکان»*

من به بسیاری از کتب و داستان هایی که برای کودکان نوشته شده است نام ادبیات "اپوزیسیون – سیاسی" می دهم تا ادبیات برای کودکان. به اعتقاد من ادبیات "اپوزیسیونی" برای کودکان، منظور آن دسته از کتابهای کودکان که در چهارچوب ادبیات رسمی و دولتی نیست، مثل ادبیات نویسندگانی چون صمد بهرنگی، برای کودکان نوشته نشده است.

به اعتقاد من ادبیات صمد بهرنگی و علی اشرف درویشینان و نویسندگانی چون آنها، ادبیات کودکان نیست، حتی اگر کودکان آن را بخوانند. این کتاب ها را برای کودکان ننوشته اند. مخاطب آن غالبا کودکان نیست. ماهی سیاه کوچولو که معروف ترین این نوع ادبیات است و حایزه ای هم برده بود، هرقدر نثر قوی و داستان پردازی خوبی داشته باشد، اما اساسا برای کودکان نوشته نشده است. این کتابی است که در شرایط خفقان و سانسوری که نمی توان در آن علنا از مبارزه برای تغییر صحبت کرد ( یعنی زمان شاه) برای روشنفکران جوان متعرض نوشته شده است. نمونه هایی از این قبیل در شرایط خففان اسلامی  هم تولید شده است. ماهی سیاه کوچولو، با هر نیتی که صمد بهرنگی آن را نوشته باشد، به نوعی کتاب درسی چریک های زمان شاه بود تا کتابی که کودک من و شما با خواندن آن بتواند پلی از واقعیت بزند به دنیای تخیل کودکانه اش! مثل داستان "سیمرغ" قرار است درس اتحاد و مبارزه و از خود گذشتگی  در امر مبارزه و دستیابی به "حقیقت" را بدهد. به کودک و دنیای او ربطی ندارد.

 

کتاب های صمد و نویسندگان مشابه، ادبیات علنی روشنفکر معترض و "چپ" زمان خودش است. به توقعات و نیازهای دانشجویان معترض در امر مبارزه پاسخ می دهد تا نیازهای کودکان. بیخود به نام ادبیات کودکان معروف شده است. برخی از آنها رنگ و بوی غلیظ عقب ماندگی دارد و در تقابل با خواست ها و بلند پروازی های کودکانه است. این کتباها به دیکتاتوری پهلوی از نفطه نظر یک آدم بزرگسال اعتراض دارد. آن آدم بزرگسال هم اعتراض اش گاها مترقی نیست. او به ترکی ننوشتن و نخواندن کودکان در مدارس تبریز و رضائیه و خوی اعتراض دارد. و این اعتراض و این دنیا، اعتراض و دنیای هیچ کودک دبستانی نه در تهران و نه در تبریز نیست. 

چرا ترکی حرف زدن و ترکی نوشتن باید امر کودکی باشد که در تبریز و مراغه و رضائیه متولد شده است؟ مگر کودک با یادگیری زبان دوم و سوم مشکل دارد؟ مگر برای کودک فرق میکند که معلم او فارس زبان باشد یا ترک زبان؟ آیا معلم ترک زبان، دنیای او و مشکلات او را بهتر درک  میکند؟ چه کسی این را گفته است؟ امروز در کشورهای پیشرفته کودکان را به مدارسی که در آنها همزمان پنج زبان می آموزند میفرستند و به این استعداد کودک که میتواند بسرعت زبانش را طبق شرایط محیطی که در آن بسر میبرد عوض کند، امکان شکوفایی می دهند. این استعداد را در خدمت ایجاد ارتباط با دنیای وسیع تر و متنوع تر برای کودک، پرورش می دهند. آنوقت نویسنده کتاب های کودکان اپوزیسیون، از اینکه کودک ترک زبان ناچار میشود در کلاس درس به زبان فارسی بگوید "نان" صدای اعتراضش بلند میشود! به اعتقاد من صمد بهرنگی از اینکه کودک متولد خانواده ترک زبان باید در  خانه با مادرش ترکی حرف بزند و در مدرسه فارسی، بنوعی فاجعه میسازد. چرا؟ کجای این منفعت کودک است؟ این منفعت کودک است یا منفعت "ملیت" مادری؟ چرا ناسیونالیسم و تراشیدن هویت های ملی و قومی ترک در مقابل فارس را باید به دنیای کودکان کشاند؟ چرا نباید به جای آن دنیای کودکان را همانطور که هست، باز و پذیرای دیگران، پذیرای همکلاسی و هم محله ای و همبازی، فارس و کرد و ارمنی و افغانی و عراقی و "خارجی" نگاه داشت و از آن حفاظت کرد؟ کودکان باید بدور از نفرت و جدایی های ملی و مذهبی و قومی رشد کنند و این ادبیات امری در خدمت برداشتن دیوارهای ملی نیست. در آن رشد و شکوفایی کودک تابع مشکلات ملیت تحت ستم است.

صمد بهرنگی جوان روشنفکر و انقلابی و نویسنده ای است که کودکان را و کودکان فقیر را دوست دارد. معلمی است که میخواهد برای کودکان کاری بکند. این با ارزش است. اما به اعتقاد من در کتابهایش غالبا از نگاه یک بزرگسال و اعتراض او به حکومت و سیستم حاکم برای کودکان داستان می نویسد. یک لحظه نقطه عزیمت او و فداکاری و از خودگذشتگی اش را کنار بگذارید، می بینید که در دنیای تفکر او کودک ترک و فارس و کودک خانواده فقیر و ثروتمند نمی توانند به سادگی دوست هم باشند. میتوانند از هم متنفر شوند! بنظر این ادبیات، جدایی و نفرت بین کودکان به خاطر مذهب، ملیت، زبان و طبقه اجتماعی، "منطقی" است! و منطق آن می دانیم از تعلقات قومی، طبقاتی، ملی و مذهبی والدین کودک سرچشمه میگیرد. این منطق و منفعت مال هر طبقه و قشر اجتماعی باشد، مال هر ایدئولوژی و عقیده سیاسی باشد، مال هر گرایش و جریان سیاسی باشد، مال کودک نیست.

واقعیت این است که "کودک" در این ادبیات محملی برای روشنکفر معترض است که حرف خودش و اعتراض خودش را علنا چاپ کند. ربطی به کودک ندارد. "تقدیس" فقر و "لعنت" به رفاه و تمدن هم وجه دیگری از این ادبیات است.

سرتاپای برخی از این کتب نشان دادن این واقعیت است که در جامعه فقر و ثروت وجود دارد. نویسنده میخواهد آن را هرچه لخت و عریانتر در مقابل چشمان کودکان بگذارد. اگر از خود نویسنده بپرسید چرا، می گوید که دولت های حاکم اجازه نمی دهند که کودکان این چهره جامعه را ببینند. و او میخواهد کودکان را با واقعیاتی که در ادبیات رسمی سانسور میشود آشنا کند! در واقع آن را یک کار "آگاهگرانه" میداند! این توضیح واقعیت ندارد. کودک فقیر که می داند فقیر است. کودک گرسنه که می داند چه میکشد. این کتابها برای روشنفکران و دانشجوبان معترض و متعلق به طبقه متوسط و مرفه نوشته شده است تا برای کودکان! قرار است با خواندن آنها و شریک شدن در احساس فقر و نداری خانواده های کودکان گرسنه، وجدان دانشجوی شریف طبقه متوسط، کمی "آسوده" شود و انگیزه ای برای مبارزه بیابد! این ادبیات به کودکان ربطی ندارد. کودک در آن محمل و وسیله ای است که قرار است توسط آن قشر معترض اعتراضش را بکند و اعتراضش را سازمان دهد.

اما ممکن است کسی بگوید که خوب این چه عیبی دارد؟ اگر بشود بنام کودکان ادبیات علنی و قانونی اپوزیسیون را منتشر کرد؟ شما چه اعتراضی دارید؟ آنوقت من میگویم اعتراض ما آنجا است که این کتب و ادبیات را بعنوان کتب کودکان به خورد کودکان هم میدهند. بعنوان یک بزرگسال اختلاف من با این نوع "انقلابیگیری" به جای خود، میتوانیم در مورد آن بحث کنیم. اما چرا پای کودکان را به میان میکشند؟ بنام کودک کتاب مینویسند، تا کودک بیچاره (مهم نیست از کدام  طبقه و قشر و خانواده) با خوردن هر آب نبات اضافی احساس گناه کند. تا عشق و علاقه اش به یادگیری زبان جدید، زبان فارسی یا انگلیسی یا ترکی یا کردی، سرکوب شود. تا نسبت به کودکان با زبانهای دیگر احساس کینه و نفرت کند. به اعتقاد من اغلب نویسندگان داستانهای کودکان، بیشتر نویسندگان سیاسی ادبیات کودک، به خاطر کودکان نیست که مینویسند.

ادبیات کودک و بعلاوه تربیت و تئوری های  مختلف تربیتی، مباحث مفصلی است که حتما در باره آنها در مجله و تلویزیون اول کودکان، بیشتر صحبت خواهیم کرد. تلویزیون و مجله اول کودکان بعلاوه جای پرداختن به این کارها هم هست. و این هردو بزودی آغاز بکار خواهند کرد.

 

* "اول کودکان" نهادی است که از حقوق کودکان دفاع می کند. آدرس سایت اول کودکان:

http://www.childrenfirstinternational.org

به نقل از همبستگی ماهیانه 103102 (سال 20001999)

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه