بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 13 بهمن ماه 1391 ـ  1 فوريه 2012

 

می توانم شوهران ديگری بر سر شوهرم بیاورم

شنو محمد

مترجم گلمراد مرادی

dr.g.moradi41@gmail.com

پيشگفتار مترجم: این مقاله کوتاه و با معنی به زبان کردی 82,506 بار دیده شده است و حدوداً 38 نفر در زیر آن کامنت نوشته و اکثراً شهامت نویسنده را ستایش کرده اند. اما چرا من این مقاله را ترجمه می کنم در صورتی که معمولاً فرصت ندارم حتا ترجمهء مطالبی را که خود به آنها باور دارم و به زبان های دیگر نوشته ام (که فکر می کنم باید به هر زبانی ترجمه شوند و در دسترس همه قرار گیرند) انجام نمی دهم؟! من، در واقع، این نوشته را، با تیتر فوق، به آن اندازه مهم می دانم که همهء کارها را کنار گذاشته و می خواهم آن را برای علاقمندان به فارسی بر گردانم. این مطلب توسط دختری فهمیده و اهل مطالعهء کرد که تقریبا بیش از نیمی ازعمر اولیهء او تربیت عربی و اسلامی داشته است، نگاشته شده و درک و فهم این نویسندهء مبارز وعزیز در آنجا نشان داده می شود که در اول مطلب اش آورده است: «این نوشته برای آن کسانی است که به محتوای موضوع پی می برند!». بله، دقیق و درست گفته و جلوی سوء تفاهم و اظهار نظرهای قرون وسطائی را بسته است. این شیوهء تربیت مرا به یاد بزرگترین جانی در تاریخ بشریت، شیخ صادق خلخالی، در ایران انداخت که فرزند برومند او، «دکتر فاطمه صادقی»، از دل آن تربیت خشک اسلامی، محققی در خور توجه از آب در آمده است. در واقع اگر خانم «شنو محمدی» این مقاله را در کشورهای اسلامی منتشر می کرد احتمالاً از طرف ملاهای مغز متحجر و مردسالار چندین بار محکوم به سنگسار می شد و بدون شک او را می کشتند؛ نظير همان حکم فتوای سنگساری که حدود 6 سال پیش 17 ملای پیشنماز در اقلیم کردستان، یکی از شعرای نامدار زن کردستان عراق را بخاطر اينکه شعر مردی را فقط تفسیر کرده بود به سنگسار محکوم کردند. خوش بختانه این حکم احمقانه با درایت و شعور بالای سیاسی رهبر محترم اقلیم کردستان اجراء نشد، و او متقابلاً اعلام داشت که اگر آن ملاها فتوایشان را پس نگیرند، ماهی صد هزار دینار جیره پیشنمازی شان قطع می شود! جالب است که از آن روز تا کنون هيچ پیشنمازی جرأت نکرده که فتوا بنویسد؛ نه از ترس زندان و شکنجه و غیره چون این چیزها برای چنین کاری وجود ندارد، بلکه فقط برای طمع معادل صد دلار آمریکائی در ماه. یعنی دین آنها فقط صد دلار آمریکائی ارزش دارد، نه بیش! اگر چنين نشده بود، نویسندهء این مقاله، خانم محترم شنو محمد، نیز ده ها بار فتوای سنگسار می گرفت. اکنون بپر دازیم به ترجمه:

****

«این نوشته برای آن کسانی است که به محتوای موضوع پی می برند!»

همسر عزیزم؛ ای آراسته ترین مردجهان برای من! بسیار علاقه دارم که شوهر دیگری بر سرت بیاورم، مانند خیلی از مردان مسلمان که دارای دو «همسر» یا سه و یا زیادتر اند! می خواهم من هم چهار شوهر داشته باشم! آخر من چه چیز از آنها کمتر دارم؟ من هم می خواهم مانند آنها باشم.

اگر راستش را بخواهی خودم هم نمی دانم که دليل این خواست چيست. احتمالاً دلیل اش این نکته است که من از نظر روابط جنسی از تو سیر شده ام و به مردهای دیگر علاقه دارم؛ و چون نمی توانم به تو خیانت کنم، یا به این دلیل که بخاطر مهریهء زیادی که در عقد نامه مان ذکر شده نمی توانم طلاق ات بدهم، ناچاراً این راه را بر می گزینم. يعنی، برای جلوگیری از «خیانت» می روم و سه شوهر دیگر هم انتخاب می کنم.

ببخشید، خودم هم نمی دانم دلیل اش چیست که این گونه تصمیم گرفته ام. اما این را می دانم که خیلی مایلم چهار شوهر داشته باشم و به دلخواه خودم هر شبی پیش یکی از آنها بخوابم! احساس می کنم داشتن چهار شوهر زيبائی بی حدی داشته باشد! هنگامی که از کار بر می گردم، یکی از آنها پاهایم را بشوید، یکی دیگر از آنها یک لیوان آب سرد برایم بیاورد که از خستگی ام کاسته شود، و یکی دیگر پیش ام بنشیند و دست به گردنم بیاندازد و با من حرف بزند، و چهارمی هم مانند خدمتکار جلویم بایستد و منتظر باشد تا به او کاری بسپرم که آن را انجام دهد!

البته طبیعی است که این وضعيت در میان آنان حسادت و بخل بوجود خواهد آورد و کارشان منجر به جنگ و دعوا می شود، به شیوه ای که هر کدام از آنها احساس کنند که من او را بیشتر از بقیه دوست دارم.*

مرا خواهی بخشيد اگر شبی از شب ها نوبت را رعایت نکردم و پیش شوهر دیگری رفتم و یا، وقتی در بغل تو بودم، سراغ شوهر دیگرم را گرفتم. تو خودت می دانی که آنها نیز شوهر من هستند، آنها نیز مانند تو چشم انتظار من اند، مانند تو نیازشان به من است. به تو اطمینان خواهم داد تا حد امکان در میان شما عدالت را رعایت کنم و هر شب نزد یکی از شماها بخوابم. و اگر شبی نوبت شوهری را رعایت نکردم، بدان که نشانهء آن است که او وظیفهء خود را نسبت به من کاملاً انجام نداده است و کار من نوعی تنبیه است تا دفعهء دیگر از دستورات من سر پیچی نکند.

شوهر عزیزم، تو باید مطمئن باشی که من تا آن اندازه هم بی وجدان نیستم که علناً با مردان دیگر همخوابگی کنم. و بخاطر وجدانی که دارم هیچوقت کاری نمی کنم که تو ما را ببینی. و هر دفعه خودم را پنهانی پاک می کنم که تو احساس ناراحتی درونی نداشته باشی و دلشکسته نشوی. چرا که اطمینان دارم این مسئلهء عهد و پیمان شکنی در میان مردم بسیار عمیق شده و ریشه دوانده است و آنگونه احساس می شود که مرتکبین اينگونه امور کم ارزش و سبک اند. مطمئن باش من بهیچوجه اجازه نمی دهم تو ناراحت شوی، زیرا من ترا دوست دارم.

مطمئن باش بعد از آنکه با شوهران دیگر همخوابگی کردم، فوری پیش تو خواهم آمد و دست هایم را به گردنت می آویزم و به تو خواهم گفت: «عزیزم ... عشق من ... ترا از همهء دیگر شوهرانم بیشتر دوست دارم... من ترا با همهء جهان عوض نمی کنم... هنگامی که با تو هستم از همه خوشتخت ترم. من ترا از شوهران دیگرم بیشتر دوست دارم!»

(البته خوانندهء بداند که من همین حرف ها را به شوهران دیگرم هم خواهم گفت، بطوری که هیچکدام احساس نکنند که من آنها را دوست ندارم).

 عزیزم! تو تنها به آن راضی شو که شوهران دیگری بسرت بیاورم و در مقابل به تو قول می دهم که برایت یک خانهء بزرگ بخرم که چهار اطاق داشته باشد و هر اطاقی برای یکی از شماها باشد. اما تو اطمینان داشته باش که من بهترین اطاق را به تو خواهم داد یا تو خودت انتخاب کن که کدام اطاق را دوست داری. عزیزم. خواهی دید و احتمالاً تعجب خواهی کرد که نسبت به تو خیلی مهربان شده ام و تا چه اندازه ترا دوست دارم، تا چه اندازه بتو نزدیکم، و تا چه اندازه قدر رفتار و منش بزرگ ترا می دانم! من حاضرم همه کاری برای تو انجام دهم، عزیزم.

اما مرا ببخش اگر روزی از روزها، به دلیل  علاقه بيشتر به شوهران دیگرم نسبت به تو سرد شوم، آخر آنها نیز مانند تو شوهر من هستند، آنها نیز دل شان می خواهد که من آنها را دوست بدارم و احساس کنند که شوهر من هستند، احساس کنند که زنی و همسری دارند که دوست شان دارد. حس می کنم که من سخت مسئولم تا آنها را هم با نوازشم مطمئن کنم!

 

* توضيح مترجم: در اینجا ناشر کردی اين مطلب از نویسنده و خوانندگان عزیز معذرت خواهی نموده و دو بخش کوچک را حذف کرده است!

 

نظر خوانندگان

احمد نظری: نوشته بسیار دقیق، هوشمندانه و شجاعانه ای است. کاش ناشر جرات آن را داشت که آن قسمت کوتاه را هم حذف نمی کرد.

 

آرش جهاندار: صد احسنت به شنو محمد شجاع. آیا می‌توان ساده تر و زیباتر از این مرد سالاری، بخصوص از نوع اسلامی ایش را مورد انتقاد یأ حمله قرار داد؟

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه