بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 29 دی ماه 1391 ـ  18 ژانويه 2012

 

انتخابات آزاد؛ ارائه طريق به آمريکا

جواد خادم

برگزاری انتخابات آزاد با معيارهای جهانی در ايران، رهنمون مردم از طريق صندوق رأی به آمريکا و هر قدرت ديگر است، درست بر خلاف آنچه حکومتيان تحت عنوان"رمز پروژهء سرنگونی نظام"، سرهم بندی و به عنوان "سناريوی آمريکا و غرب" در بوق کرده اند.

هستهء مرکزی بيانيهء وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، که بلافاصله بعد از همايش اتحاد برای پيشبرد دموکراسی در ايران در شهر پراگ انتشار يافت، به فرمان حملهء آيت اله خامنه ای به "انتخابات آزاد" و "اتحاد اپوزيسيون" تبديل شد و بلافاصله ارکستر "حفظ نظام" را در تمام سطوح به حرکت در آورد.

آخرين نمونه ها برای بازخوانی " سناريوی نظام" کفايت می کند. احمد جنتی دبير شورای نگهبان و از اصلی ترين عوامل تبديل " انتخابات آزاد" به "انتخابات فرمايشی" در جمهوری اسلامی، سخنان رهبر جمهوری اسلامی را با صدايی گوش خراش تر و کمی مفصل تر ازپيشوايش از تريبون نماز جمعه چنين فرياد می کند:

«انتخابات آزاد کليد واژه و رمز شورش است. کله گنده‌ها و شکست ‌خورده‌های سياسی و برخی که مستحق اعدام بودند امروز از انتخابات آزاد صحبت می‌کنند و يکی از آنها که گردن کلفت‌تر از همه است مدت‌ها قبل اين موضوع را مطرح کرد و بقيه هم به دنبال آن اين بحث را مطرح می‌کنند و در خارج هم منافقان، سلطنت ‌طلب‌ها، آمريکا و اسرائيل همان را می‌گويند.»

اين فرمولی است که از سی و سه سال پيش کمترين تغييری نکرده و روح آن اعتراف به قدر قدرتی آمريکاست، چنانکه هنوز هم بعد از سه دهه "مبارزه" با " شيطان بزرگ" يک "فرمان" از جانب آمريکا به سرعت برق و باد "رمز سرنگونی نظام " می شود و آن هم به شکلی که رئيس جمهور سابق و کنونی و رئيس تشخيص مصحلت نظام هم تکرارش می کنند، ليکن هاشمی رفسنجانی در مرکز حمله احمد جنتی و احمد خاتمی و محمود احمدی نژاد که هر يک با انگيزهء متفاوتی خواهان "انتخابات آزاد" به تعريف خودشان هستند قرار می گيرد.

بی دليل نيست که تبديل "فرمان" به "تحليل" با هدف کنار کشيدن هاشمی رفسنجانی و جلو انداختن" اپوزيسيون" به سايتی محول می شود که انديشهء هاشمی رفسنجانی را در پوشش محسن رضايی "بازتاب" می دهد و در چند ماه اخير کوشيده است با تبرئهء خامنه ای و انداختن همهء تقصيرها به گردن احمدی نژاد، فضائی در ميان منتقدين بگشايد. سردبير سايت بازتاب که سوابق مطبوعاتی او در "تابناک" و ارتباط سياسی – شغلی اش با مجمع تشخيص مصلحت نظام واضح و مبرهن است، اسم رمزی را که احمد جنتی به ميان انداخته عنوان نوشتهء شتابزده ای قرار می دهد: " انتخابات آزاد، رمز پروژه سرنگونی نظام"، که می کوشد بصورت "تحليل" بازشناسائی شود.

روح نوشته دقيقاً بازتاب روح نظريهء سی و سه سالهء رژيم جمهوری اسلامی- يا چنانکه نويسنده اصرار دارد " نظام"- است: صدور "فرمان انتخابات آزاد" بر "اساس سناريوی غرب" که "صورت مسالهء غرب در حال حاضر" است، و نقش "دوئل باواشنگتن" که در "سناريوی آمريکا منافع راهبردی غرب در مورد ايران را تامين خواهد کرد" اکنون سرنگونی نظام را دردستور کار دارد.

نويسنده که، پيداست می کوشد انديشهء ابلاغ شده ای را فرموله کند، مانند ديگر حکومتيان تبليغات دامنه دار مبنی بر "پايان غرب" و " سقوط نزديک آمريکا" را از ياد می برد و بدون ارائه کوچکترين سند، چشم انداز آينده را "تغيير رژيم و ساقط کردن نظام" توسط آمريکا می بيند؛ اين امر را حتی در صورت "عقب نشينی ايران در پرونده هسته ای" صادق می داند و راه حمله نظامی را هم می گشايد:" هم اکنون پنج قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل ذيل بند هفتم منشور سازمان ملل که اشاره به استفاده از نيروی نظامی دارد، عليه ايران تصويب شده، در حالی که دربارهء سوريه، هنوز روسيه و چين مانع تصويب حتی يک قطعنامه ذيل اين بند شده اند."

اين " تحليل"، که به نظر می رسد برای ترساندن " مقام معظم رهبری" سر هم بندی شده است، هيچ گونه پايهء واقعی ندارد. هر روزنامه خوانی که حوادث روز را دنبال کند و ترکيب کابينهء جديد باراک اوباما را پی بگيرد، در می يابد که فاصلهء سياست آمريکا از جنگ و براندازی آنقدر زياد شده است که حتی بسياری از محافل با اتکا به اخباری که از گفت و گوهای پنهان جمهوری اسلامی با آمريکا درز کرده است، سخن از "مصالحه" و "معامله" می رانند.

اين واقعيات به "تحليل" نويسنده راه ندارد. هدف نشان دادن نزديکی خطر سرنگونی توسط غرب و آن هم با کمک "اپوزيسيون" خارج از کشوراست تا گروه بندی هاشمی- خاتمی از تيررس دور شوند و در عين حال عرصهء سياسی در اختيار کسانی بماند که از " انتخابات آزاد" مرادی جز بازگشت خود به قدرت ندارند. سردبير سايت بازتاب اطلاعات نادرست ديگری را هم چنين ارائه می کند «وحدت اپوزيسيون جمهوری اسلامی با سرعت بی سابقه ای در برابر فرمان انتخابات آزاد شکل گرفته و بر سر شعاری به" اجماع" رسيده که " همه يک صدا" آن را " عنوان" می کنند».

گرچه اين چشم انداز هنوز شکل کامل نگرفته است ، اما خيلی هم دورنيست، و به اين دليل روشن که از متن مناسباتی دمکراتيک بر می آيد قاعدتاً برای "فرمان بران" سيستم های استبدادی قابل درک نيست. در بستر راه دشواری که نخبگان ايران- نه عاشقان و شيفتگان نظام- به سوی دمکراسی می روند هيچ فرمانی نه قابل صدور است و نه مورد پذيرش. مسائل خرد و کلان مورد بحث و نقد و حتی جدال قرار می گيرند و انديشه ای پذيرفته می شود که مستدل تر و قابل اجرا تر باشد. بر همين اساس هم "اپوزيسيون" اکنون بر سر سه قرائت در بارهء " انتخابات آزاد " سرگرم گفت و گوی ژرف و طولانی است؛ قرائت هايی که زاييدهء " گفتمان" برآمده از شرايط سياسی – فرهنگی اند و مانند هر گفتمان ديگری نه به فرمانی می آيند و نه به دستوری می روند. گفتمان های تاريخی اساساً فرمان پذير نيستند. در هر لحظه تاريخی معين هر جامعه ای راه برون رفت خود را می يابد، در سخن نخبگان بيان می کند و سپس در طول پروسه ای از بستر گفت و گو می گذرد و در نهايت به امر غالب در انديشه و عمل تبديل می شود. گفتمان "انتخابات آزاد" درست در همين مرحله است و سرعت گيری و دامنه دار شدن اش به نزديکی خطر به ايران مربوط می گردد.

نويسنده بازتاب که می کوشد خطر هراس سفارش دهندگان نامه را تا حد ممکن پنهان سازد، با عبور سريع از سوريه، با "اطمينان تمام" می گويد: «اجماع ايجادشده در اپوزيسيون در موضوع انتخابات آزاد، نه سناريويی برای برگزاری انتخابات آزاد، بلکه برای ايجاد مشروعيت دخالت عامل سوم در چالش ميان قدرت حاکم و منتقدين داخلی و خارجی است.»

" اجماع ايجاد شده در اپوزيسيون"، که هر روز واقعيت روشن تری به خود می گيرد، به دليل محسوس بودن خطر " عامل سوم" است. حذف ديکتاتور سوريه، بی ترديد راه دمشق را به تهران خواهد رساند. کسی نمی داند اين راه چگونه طی خواهد شد، اما امری که مسلم است ابتکار عمل را بيش از حال به آمريکا و متحدان اش خواهد داد. حکومتيان خطر را "تغيير رژيم" می بينند و هراسانند. نخبگان و فرزندان ايران در خاک ميهن و در قلب های ميليونی پراکنده در سراسر جهان، سخت نگران آيندهء سرزمين زيبای خود ايرانند. حکومتيان کنونی که در فصل سياهی سرنوشت ايران را به دست گرفته اند دير يا زود خواهند رفت. ايران است که بايد به تمامی ايران بماند و فرزندان اش نگران ويرانی و تجزيه آنند.

اين نظام جمهوری اسلامی است که ايران را بر سر دو راهی پر خطر تسليم يا جنگ آورده است. عظيم ترين نيروی مخرب تاريخ به دليل سياست های نابخردانه حکام جمهوری اسلامی، سرزمين ما را در محاصره گرفته است. فرهيخته ترين فرزندان ايران قتل عام شده و يا به ناچار ترک وطن گفته اند. آنها که در خاک ميهن با استبداد مذهبی می جنگند يا چون ندا و سهراب و ده ها نفر ديگر کشتهء در ميدانند و يا چنان صدها نفر ديگر در زندانند. برای آنان که در زندان نيستند راه ها بسته و قلم ها شکسته است. اگر سردبير سايت بازتاب بی خبر است، جهان می داند که مأمورين امنيتی اکنون آشکارا در تحريريه ها پرسه می زنند. کار حذف چنان دامنه دارد که حتی هاشمی رفسنجانی را هم نشانه گرفته است.

موقعيت کنونی ايران تحت حکومت جمهوری اسلامی و ولايت آقای خامنه ای را شش فعال ملی- مذهبی معروف در نامهء تاريخی اخير خود به دقت تمام توصيف کرده اند: همهء برگ های برنده در دست ائتلاف جهانی به رهبری آمريکاست. نظام در ضعيف ترين وضعيت قرار دارد و معلوم نيست مذاکره در چنين شرايطی چند ترکمن چای ديگر را به سرنوشت ايران پيوند بزند. مقاومت راه بر جنگ را خواهد گشود. جمهوری اسلامی به هر راهی برود به سود آمريکا و ديگر قدرت های جهانی است.

در اين دو راهی پر خطر است که گفتمان " انتخابات آزاد" سر بر می کشد و به سرعت به سوی تبديل شدن به " گفتمان غالب راه می برد.

نويسندهء بازتاب اگر به مرکز مطالعات استراتژيک مراجعه کند، حتماً نسخه ای از بيانيهء ١٥٤مين اجلاس شورای بين المجالس (پاريس، ٢٦ مارس 1994) را خواهد يافت که به اتفاق آراء پذيرفته شده و جمهوری اسلامی هم، از قضا در زمان رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی، آن را امضاء کرده است. يافتن بيانيهء جهانی حقوق بشر هم کار دشواری نيست. در اين دو سند جهان شمول " انتخابات آزاد" به دقت تمام تعريف شده است. اگر شخصی يا گروهی از آن قرائت خاص دارند، اين نويسنده مطلب مورد بحث است که می کوشد با عبارتی ساختگی مضمون اش را تخريب کند. انتخابات واقعی يعنی "در آزادی مطلق و بدون هيچ گونه جهت گيری مذهبی، ايدئولوژيک و هر عامل محدود کننده ديگر ."

دو سند جهانی فوق که مبداء و مقصد " انتخابات آزاد" اند و نه تنها مرحلهء گذار از جمهوری اسلامی، بلکه بعد از آن را هم شامل می شود، مردم ايران را بی هيچ استثناء و قيم- چون ولی فقيه و شواری نگهبان- به تساوی تمام، صاحب حق برای تعيين سرنوشت خود و صندوق رأی را داور نهائی می داند، و البته نه صندوق رأيی که کليدش در جيب احمد جنتی ها باشد. اکنون در جهان بر اثر تجربه، با کمک فن آوری و تحت نظارت مطبوعات و احزاب آزاد، درهای صندوق های رای تنها بر آراء واقعی گشوده است.

اگر ديکتاتور و رهروان اش اندکی چشم بگشايند و سر از زير برف غفلت بيرون کشند، به آسانی در می يابند که در کشورهای دمکراتيک تا دو ساعت پيش از اعلام رسمی نتايج، رسانه ها، احزاب و سازمان های متعدد نظر سنجی از کليات نتيجه بدست آمده مطلعند و تنها شمارش اعداد آخرين به عهده سيستم های پيشرفته است.

برندگان چنين انتخاباتی، به رأی مردم و برای مدتی محدود در راس هرم سياسی قرار می گيرند و چون برای ماندن يا رفتن نيازمند به همين آراء می باشند، زير چشمان باز آزادی فعاليت خود را دنبال می نمايند. در چنين جامعه ای هيچ قدرتی از بيرون و درون قادر به دادن "فرمان" و اعلام "اسم رمز پروژه" نيست.

"انتخابات آزاد" چنين فردائی را برای مردم ايران در منظر دارد؛ فردائی که همهء مردم ايران بی استثناء و تبعيض به پای صندوق های رای بروند و اداره کنندگان کشور را برای مدت محدود برگزينند. قدرت مردم است که راه استبداد در داخل و هرنوع مداخله را توسط هر کس از خارج می بندد.

" انتخابات آزاد" با اين مضمون نه "فرمان امريکا به مردم ايران" بلکه ارائهء طريق ايرانيان به امريکا و هر قدرت ديگر است، محاصره ايران را می شکند، راه را بر هر نوع مداخله می بندد و به ويژه خطر جنگ را منتفی می کند؛ و البته انتخابات آزاد در شرايط کنونی معنائی جز پايان نظام ندارد و هراس رهبر و احمد جنتی و بازتاب از همين است.

تمام کنم: "انتخابات آزاد" نه "رمز پروژهء سرنگونی به فرمان آمريکا"، بلکه "کليد" رهائی ايران است که به حکم ردی مردم به حکومت استبدادی پايان وبه آمريکا و هر قدرت ديگر فرمان عدم مداخله درامور ايران را خواهد داد.

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/01/153859.php

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه