بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 27 دی ماه 1391 ـ  16 ژانويه 2012

 

مکاتبه دربارهء کنفرانس پراگ (یو دی آی = اتحاد برای دموکراسی)

در حلقهء ای ميلی ِ اتحاد جمهوريخواهان ايران

سعيد شروينی:

اين فیلم جالبی است از / و در بارهء اجلاس پراگ:

http://www.radiofarda.com/media/video/24783071.html

سوال تامین مالی اجلاس همچون رشته سرخی در گزارش جریان پیدا می‌کند و پاسخی نمی‌یابد. یکی از شرکت‌کنندگان هم حرف درستی می‌زند: این اجلاس‌ها سالنی هستند و میدانی نشده‌اند. ولی آیا اصولاً ظرفیت اش را دارند که میدانی بشوند؟ این که دوستانی با ارائهء تصویری پولاریزه ‌شده از صحنهء سیاسی ایران، و ندیدن بخش خاکستری این صحنه، اجلاس ‌هایی از نوع پراگ را هم تا حد نمایندهء یک قطب این صحنه (اپوزیسیون لیبرال- برانداز) برمی‌کشند و شاید صرفاً برای آن که تحلیل شان مصداق داشته باشد به آن پروبال می‌دهند هم، البته جای حیرت و حرف بسیار دارد.

 

فرخ نگهدار:

فیلم جالبی بود. مرسی از شروینی عزیز. دربارهء آینده این جریان[يِو دی آی] همه جا دارند گمانه زنی می کنند. برخی می گویند اینها ماندنی نیستند و پس از چندی به یکی از همین کوشش های ناموفقی فرو می کاهند که طی این سی ساله رخ داده است. برخی می گویند آنها حمایت دارند و تا وقتی حمایت هست دوام هم هست. (این فیلم نشان می دهد که حمایت مالی وجود دارد اما منبع آن اعلام نمی شود). برخی می گویند این ها یک دست نیستند. بخصوص میان بخش قوم گرا و غیر قوم گرای این جمع اختلاف عمیق و حل ناشدنی است. از هم می پاشد. گمانه زنی من چنین است: هستهء اصلی (مرکزی) این کنفرانس ها در باره اصلی ترین مولفه های یک خط مشی سیاسی اتفاق نظر پایدار دارند. این هسته سال هاست ساختار فکری و استراتژیک خود را حفظ و منسجم کرده اند و دلیلی ندارد که نتواند کنار هم بماند. این هسته متلاشی نخواهد شد. ماندگار است. وصل شدن جریان های قوم گرا به این هسته ناشی از تحلیل چشم انداز است و ناشی از انسجام فکری. این دو مولفه با هم ائتلاف دارند نه اتحاد. به نظرم اتحاد جمهوری خواهان ایران باید آن را جدی بگیرد و فکر نکند که این ها از هم می پاشند. موجودیت آنان به سود دموکراسی است. من با تلاش های تلاشی گرانه علیه این ها مخالفم. آنها برای نمایندگی جریان راست میانه صد بار بهتر از نمونه های مشابه اند. دموکراسی ایرانی بدون یک چنین مولفه ای ناقص و شکننده است. طرز فکر این ها طرز فکری دارای زمینه و تاریخچهء معین اجتماعی است. بهترین سیاست در قبال این ها نه نادیده گرفتن است، نه منزوی کردن است و نه نزدیکی کردن. بهترین سیاست در قبال این جریان روشن کردن تمایزات در زمینهء استراتژی سیاسی است. تفاوت مرکزی در زمینهء استراتژی سیاسی، از نگاه من، ترویج و استقبال از راه حل دیپلماتیک در مناقشات ایران و غرب توسط «اجا» و عدم ترویج و عدم استقبال از دیپلماسی توسط «یو دی آی» (اتحاد برای دموکراسی) است. به نظر من کسانی منابع مالی را در مرکز توجه قرار می دهند که مایلند این جریان تداوم نیابد. به نظرم هیات سیاسی اجرائی و شورای همآهنگی و جلسات پالتاکی اجا لازم است تحلیل ماهیت و آیندهء این جریان و موضع گیری در قبال آن را - برای دست یابی به یک جمع بندی روشن و مورد اقبال عمومی - در دستور کار خود قرار دهند. موفق باشید. فرخ

 

صمد:

فرخ عزیز، سلام. من از زمره کسانی ام که می گویند "اینها" ماندنی نیستند و... و پیش از هر گمانه ای سعی می کنم آنچه در خلال همین چند ماه اخیر، خارج از علایق من، بر "اینها" رفته است ببینم. استکهلم از بروکسل و بروکسل از پراگ، هر یک به مراتب بیشتر از بعدی "جدی" جلوه نمودند؛ نه در تعداد آدم ها، که در حرف و حدیث و انعکاس شان و انتظاری که برانگیختند و عزمی که برای تداوم بروز دادند. تردید کمی دارم که استکهلم دوم تکرار استکهلم اول نباشد، اما به صورتی کمدی. با این حرف ها مطلقاً در صدد خوارداشت "اینها" نیستم، بلکه درست به دلیل اینکه طرز فکری دارای زمینه و تاریخچهء معین اجتماعی از آنها در دست نیست، فکر می کنم به یکی از همان کوشش های ناموفقی نزول کنند که در این سالها مکرراً دیده ایم. می شود لطفاً توضیح دهی کدام تاریخچه را در نظر داری؟ تصریح می کنم: کدام تاریخچه، و آن هم از این ترکیب معین؟ زیرا بحثی در این مورد که زمینهء اجتماعی برای برآمد هزار و یک پدیده منتظر و نامنتظر در ایران وجود دارد، نیست. همچنین می شود لطفاً توضیح دهی منظورت از این "هستهء اصلی" چیست، تا بتوان انضمامی تر در مورد آن گفتگو کرد؟ قربانت. صمد

 

مزدک لیماکشی:

با سلام به دوستان. من فکر می کنم وظیفهء اتحاد جمهوری خواهان این نیست که بنشیند و در بارهء این یا آن گروه ارزیابی ارائه بدهد، و اگر قرار باشد که ما وقت مان را صرف ارزیابی از ده ها گروه کوچک و بزرگ در خارج از کشور کنیم عملاً از امر سیاست در داخل ایران باز می مانیم. ضمناً جمعیتی که حتی یک مرامنامه و اساسنامه ندارد و با پولی که دارد تعدادی را دعوت می کند که سخنرانی کنند را یک جریان سیاسی نمی توان نامید که ما بخواهیم رابطهء خود را با آن تنظیم کنیم. آن چه اتحاد جمهوری خواهان را طی همهء این سال ها با دیگران متمایز کرده همین توجه ویژه ما به داخل بوده است. بگذاریم هر کسی کار خود را بکند و ما هم کار خودمان را. با تشکر، مزدک لیماکشی

 

فرخ نگهدار:

مزدک جان، این که ما کاری به کار آنها نداشته باشیم خود یک سیاست است. به نظرم باید بحث کرد و در این باره تصمیم گرفت. چون هیچ یک از اعضای «اجا» در «یو دی آی» نیستند و هیچ یک از اعضای یو دی آی عضو اجا نیستند. شاید فضایی را موقتاً تولید کند که کار ما به هم گره نخورده است. اما دو مثال دیگر هم هست. هم اکنون برخی از اعضای «سجا» [سازملن جمهوريخواهان ايران منشعب از اجا] در یو دی آی هم شرکت می کنند. همین طور است برای سازمان اکثریت. سوال را طور دیگری مطرح می کنم: آیا صحیح است که کسی هم در کار کنفرانس های نوبتی یو دی آی مشارکت کند و هم در اتحاد جمهوری خواهان؟ آیا صحیح است که کسی هم در اجا فعال باشد و هم در سجا؟ به نظر من اکثریت اعضای اجا به سوال اول پاسخ منفی می دهند اما به سوال دوم پاسخ منفی نمی دهند. شاید برداشت من سردستی باشد. ولی قبول کن که اجا حتی به دلایل درونی نیز نمی تواند نسبت به یو دی آی بحث نکند. البته اگر نظری مشابه نظر صمد را داشتی برایم قابل فهم تر بود. مثلاً، می گفتی که این ها ماندنی نیستند و می پاشند و وقت خود را صرف آنها نکنیم. قربانت، فرخ

 

مهدی فتاپور:

فرخ عزیز. من راجع به تداوم یا عدم تداوم کار یک گروه اظهار نظر نمی کنم چون این امر با پارامترهایی سر و کار دارد که قابل پیش بینی نیست و به این سوال نمی توان از زاویهء ارزیابی از ماهیت یا سمت گیری های سیاسی یک جریان پاسخ داد. برای من قطعی است که آنان بدلیل مواضع سیاسی نیروهای آن در تداوم کار مشکلات جدی خواهند داشت و در ارزیابی صمد عنصر واقع بینی وجود دارد و سیر حوادث سیاسی ایران بر توان آنان برای حل مشکلات یا ناتوانی آنان تأثیر قطعی خواهد گذاشت. ولی پاسخ تو به این سوال بر این مبناست که این جریان تشکل نیروهای لیبرال دمکرات ایران است و به دلیل نیاز جامعه ایران به چنین تشکلی تداوم خواهد یافت و ما باید از شکل گیری چنین تشکلی استقبال کنیم و، با وجود اعتراضات گاه تند برخی از گردانندگان این حرکت به این ارزیابی، باز هم بر این ارزیابی و پانزده ماده توضیح دهندهء سیاست این جریان پافشاری می کنی. فرخ عزیز اگر این جریان تشکل نیروهای لیبرال دمکرات ایران است ما یک موضع در قبال آن خواهیم داشت (ما، یعنی اجا، یک جریان لیبرال یا چپ دمکرات نیست بلکه یک جریان جمهوریخواه است که لیبرال دمکرات ها هم در آن می گنجند) و در غیر این صورت موضع ما مبنایش موضع گیری های سیاسی یک جریان است. تو از یکسو بر این حکم که مبنایش نامشخص است، با وجود آنکه می دانی که برخی از فعالان اصلی این جریان خود را لیبرال نمی دانند، تاکید داری و در عین حال می گویی نوع موضع گیری در رابطه با مذاکره با آمریکا و تلاش برای حل دیپلماتیک مسالهء هسته ای موضوع مرکزی مرزبندی و برخورد ما با این جریان خواهد بود و اینکه آینه ماهیت یک جریان استراتژی و مواضع سیاسی آن جریان است. آخر به چه دلیل باید لیبرال دمکرات های ایران با مذاکره با آمریکا مخالف  و، مثلاً، سوسیال دمکرات های ایران با این سمت گیری موافق باشند؟ برای تعیین ماهیت یک جریان باید به خواست و اظهار نظر نیروهای شرکت کننده در آن پرداخت. روشن است که همهء آنها خواهان شکل دهی نوعی جریان یا نهاد سیاسی هستند که جای مشخصی را در میان مجموعهء نیروها اشغال کند و این «جا» با عنوان پرطمطراق و غیرواقعی بینانه (محترمانه دروغین) متحد کردن همهء نیروهای سیاسی ایران حول انتخابات آزاد اعلام شود؛ جایی جدا از شرکت کنندگان اصلی همایش اجا، یعنی اصلاح طلبان، ملی مذهبی ها، ملیون، سازمان های چپ، اجا، لاییک دمکرات ها و «اپسدا». خود ترکیب نیروها و روابط اش با دیگران بهتر از هر حرف و ارزیابی نشاندهندهء موقعیت یک نیروی سیاسی است. ولی این چه ربطی به لیبرال دمکرات دارد؟ جریان مشخص لیبرال دمکرات در ایران حزب مشروطهء آقای داریوش همایون بود که خود را لیبرال دمکرات می نامید و تبلیغات اش مستقیم در خدمت لیبرال دمکراسی بود. جریان لیبرالی ایران، مثلاً، کارگزاران سازندگی هستند که سال هاست بر این اساس خود را شناسانده و عمل می کنند (واژه دمکرات اش را بدلیل مواضع آنان در قبال حدایی دین از دولت ننوشتم). چرا لیبرال دمکرات ها نمی توانند طرفدار سرنگونی باشند؟ چرا نمی توانند طرفدار اصلاحات باشند؟ چرا نمی توانند... گفتن اینکه یک جریان را باید با مواضع سیاسی و استراتژیک و سخنان سردمداران آن شناخت با عنوان دادن تشکل لیبرال دمکراسی ایران ناچسب است. امیدوارم شما به کوشش برای تبیین یک طرفهء یک جریان، بر خلاف خواسته و نظر خود آنان، ادامه ندهید.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه