بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 15 دی ماه 1391 ـ  4 ژانويه 2012

 

جنبش ِ بين المللي ِ كمونيستي - امروز و فردا

نشست بين المللي ِ حزب هاي كمونيست

[ مسكو 25 تا 26 آذرماه 1391]

هم زمان با نودمين سالگرد بنيادگذاريِ اتحاد شوروي (دي ماه 1301 خورشيدي)، و در آستانهء “كنگرهء پانزدهم” و بيستمين سالگرد فعاليت حزب كمونيست فدراسيون روسيه [پس از انحلالِ حزب كمونيست شوروي]، نشستي بين المللي با شركت دوازده حزب كمونيست، از 25 تا 26 آذرماه، در مسكو برگزار شد. مضمونِ اصلي مورد بحث اين نشست، كه به دعوت و ميزباني حزب كمونيست فدراسيون روسيه برپا شد، ”جنبش بين المللي كمونيستي: امروز و فردا “ بود، و هدف از آن، بحث دربارهء دشواري ها و چشم اندازهاي جنبش جهاني كمونيستي در پس زمينهء بحرانِ جهاني مالي و اقتصادي كنوني و رشد جنبش هاي مردمي و ترقي خواه در جهان بود.

در اين نشست - كه سه هفته پس از “چهاردهمين نشست بين المللي حزب هاي كمونيست و كارگري جهان” در بيروت برگزار مي شد ـ علاوه بر ميزبان، حزب هاي كمونيست چين، ويتنام، كوبا، برزيل، پرتغال، يونان، اوكراين، بوهم و موراوي (جمهوري چك)، لبنان، و دو حزب كمونيست از هندوستان شركت

داشتند. حزب هاي شركت كننده در نشست، ديدگاه هاي خود دربارهء مسئله هاي مشخص كشور خود و نيز مسئله هاي بين المللي را با ديگران در ميان گذاشتند.

اينكه تقريباً پس از فاصله زماني اي 25 ساله “حزب كمونيست فدراسيون روسيه “ ابتكار دعوت، سازمان دهي، و ميزباني چنين نشست مهمي را در مهد انقلاب اكتبر بر عهده گرفت، در پيروزي هاي گسترده كمونيست هاي روسي و گسترشِ نفوذ و اثرگذاريِ آن ها در كشور، و همچنين كاميابي ها و چشم اندازهاي اميدبخش فعاليت ديگر حزب هاي كمونيست - حاكم يا قدرتمند - در كشورهاي ديگر، ريشه دارد.

حزب كمونيست فدراسيون روسيه در انتخابات پارلماني اخير اين كشور تقريباً 20 درصد رأي ها را به دست آورد، و عده نمايندگان خود را در “دوما“ (مجلس نمايندگان روسيه) افزايش داد. ”گنادي زيوگانوف”، صدر كميتهء مركزي “حزب كمونيست فدراسيون روسيه ”، در سخنان خود در مراسم گشايش اين نشست، همراه با خوشامد به نمايندگان حزب هاي شركت كننده، به هم زمانيِ اين چنين همايشي از حزب هاي كمونيست پس از سال ها در مسكو با هفتادمين سالگرد نبرد تاريخي “استالينگراد“ و شكست نيروي نظامي ارتش فاشيست “هيتلر“ نيز اشاره كرد، يعني نبرد تاريخي اي كه به تسيلم صدها هزار تن از سربازان آلمان نازي، عقب نشيني ارتش آلمان فاشيست، و سرآغاز شكست هاي پي درپي آن ارتش منجر شد، و در نهايت، به شكست قطعي آن انجاميد، و پرچم سرخ بر فراز رايشتاگ برلين و مقرّ هيتلر، به اهتزار درآمد. زيوگانف سپس به ادامه و گسترش بحران اقتصادي سرمايه داري جهاني اشاره كرد، و پيش بيني كرد كه، به احتمال زياد، اين وضع در يكي دو سال آينده وخيم تر نيز خواهد شد. او گفت: ”همه حزب هاي شركت كننده در نشست، در دو مورد با يكديگر اشتراك نظر دارند: “يكي اعتقاد راسخ به انگاره هاي انقلابي ماركسيسم - لنينيسم، و ديگري اينكه در نظام سرمايه داري هيچ راه حلي براي اين بحران وجود ندارد و تنها راه واقعي رهايي و آزادي انسان، برقراري سوسياليسم پس از سرنگون

كردن سرمايه داري است. بر اين پايه است كه ما بايد از تاريخ و تجربه هاي آن بياموزيم و سوسياليسم نويني را در آينده بسازيم .“

رفيق زيوگانوف، به اختصار، به تلاش حزب براي به روز كردنِ برنامه سياسي اش در آستانه “كنگره پانزدهم ” اشاره كرد، كه از آن جمله اند: نشست ها، همايش ها، و همكاري هاي گوناگون با حزب هاي كمونيست و چپ دنيا. او اطلاع داد: ”ما اخيراً گروهي از روزنامه نگاران و سياستمداران حزبي را براي آموزش به چين فرستاديم. آنان به چشم خود ديدند كه اصلاحات اقتصادي زير نظارت حكومت حزب

كمونيست چه اثرهاي بزرگي داشته اند.“ او در ادامه صحبت هايش به دور تازه تجاوزگري هاي امپرياليسم، توسعه طلبي ”ناتو“، و وضعيت سوريه نيز اشاره كرد. كارِ نشست با برگزاري دو ميزگرد ادامه يافت.

در ميزگرد نخست، نمايندگان حزب هاي شركت كننده به ارائه ديدگاه هاي حزب هاي خود پرداختند، و در ميزگرد دوم، به پرسش هاي مطرح شده در ارتباط با اين ديدگاه ها، پاسخ داده شد. رفيق “سيتارام يه چوري“، عضو هيئت سياسي “حزب كمونيست هندوستان“ (ماركسيست)، از جانب اين حزب سخن گفت، و يادآوري كرد كه، آخرين باري كه در چنين نشستي در مسكو حضور داشته است، 25 سال پيش و هم زمان با هفتادمين سالگرد انقلاب كبير سوسياليستي اكتبر بوده است، كه مدت زمان كوتاهي پس از آن، اتحاد شوروي از هم فروپاشيد. او درباره درس آموزي از تجربه هاي گذشته به پنج مورد اشاره كرد: ” 1. اين تجربه ها تأييد كننده اين واقعيت اند كه عصاره ماركسيسم، همان طور كه لنين گفت، در ”تحليل مشخص از شرايط مشخص“ نهفته است؛ 2. فروپاشي اتحاد شوروي هيچ وجه نفي كننده دانش ِ آفرينشگر ماركسيسم - لنينيسم يا خواست بشر براي دستيابي به ايده سوسياليستي نيست؛ 3. دورهء گذار از سرمايه داري به سوسياليسم آن طور كه پيش از اين و به اشتباه تصور مي شد، از مسير خطي مستقيم نمي گذرد. اين مسير دربردارنده دوره هايي از شدت يافتن مبارزه هاي طبقاتي، دوره ها يي از فراز و نشيب هاي بسيار، پيش روي ها، و عقب گردهاست. اگرچه قرن بيستم به طور عمده دوره پيش روي بود، اما چنين نماند، و قرن بيستم و يكم هم با دوره يي از عقب گردها آغاز شد؛ 4. سرمايه داري، هر اندازه هم كه بحرانش شديد باشد، هرگز به خودي خود فرونمي پاشد، و بالاخره اينكه: 5. در هر مقطعي از تاريخ، و از جمله در دوره گذار، پيش رويِ نيروهاي سوسياليسم به برداشت مشخص سياسي و ارزيابي اي درست از توازنِ نيروهاي طبقاتي بستگي دارد. در اوضاع امروزي، اين توازن به سود امپرياليسم تغيير يافته است.“

رفيق “يه چوري”، در ميزگرد دوم، به اهميت تقويت عاملِ ذهني، و همچنين لزوم پيش برد مداوم مبارزه طبقاتي، برپايه شعارهاي مرحله اي، اشاره كرد، و در ارتباط با برداشت هاي ذهني گرايانه و چپ گرايانه برخي حزب ها، گفت: ”در كشور من، مبارزه بخش هاي بهره كشي شده جامعه در عرصه هاي گوناگون، از جمله براي زندگي اي بهتر، در دفاع از آزادي ها و حقوق دموكراتيك خود، و جز اين ها، همگي، براي مردم ما دربردارنده موضوع هايي بااهميت اند. فقط از راه مبارزه پيگير پيرامون همه اين موضوع هاي گوناگون است كه مي توان عاملِ ذهني را تقويت كرد. من موافق اين نيستم كه چنين مبارزه هايي به معناي سوسيال - دموكرات كردنِ جنبش كمونيستي است، و اينكه تنها پاسخ به سرمايه داري، به برقراريِ سوسياليسم منحصر است. البته در تحليل نهايي، راه حل نظام سرمايه داري، سوسياليسم

است، و اين مبارزه هاي موضوعي، در عرصه هاي گوناگون، چاره سازِ نظام سرمايه داري نيستند. اما پيش برد اين مبارزه ها، روندي است كه از طريق آن مي توانيم بديل ِ سياسي ِ مورد نظرمان، يعني سوسياليسم، را گام به گام و آجر به آجر، تقويت كنيم و محكم سازيم، و در نهايت، به آن برسيم. شايد در

برخي از كشورها چنين مبارزه هايي موضوعيت نداشته باشند، اما معضل ها و مبارزه هايي از اين گونه [در شرايط مشخص] كشورهايي مانند هندوستان، واقعيتي مشخص است و تقويت آن ضروري است...

اهميت ويژگي هاي ملي در همين جاست، كه رفقاي چيني ما نيز در توضيح سوسياليسم با ويژگي هاي

چيني، به آن اشاره كردند”.

رفيق “يه چوري” سپس به لزوم در پيش گرفتن رويكردهايي تا حد امكان همسو از سوي جنبش جهاني كمونيستي در مورد برخي از موضوع هاي بسيار مهم جهاني اشاره كرد. او از جمله با اشاره به ”بهار عربي“ گفت كه، “بهار عربي ” نشانگر آرمان هاي دموكراتيك مردم و برضد رژيم هاي خودكامه و استبدادي است؛ او در ادامه گفت كه، برخي از چنين رژيم هايي ممكن است موضعي ضدامپرياليستي داشته باشند، اما آيا مي شود به اين نام، از چنين رژيم هاي خودكامه يي دفاع كرد و آمال و آرزوهاي

دموكراتيك مردم را ناديده گرفت؟ بديهي است كه نمي توان به نام دموكراسي، جاده صاف كن هدف هاي امپرياليستي در كشور يا منطقه خاصي شد.

او سپس به موضوع بنيادگرايي اسلامي پرداخت، و گفت: ”در بسياري از كشورها، بنيادگرايي اسلامي در مقام نيرويي پرقدرت در مخالفت با امپرياليسم آمريكا ظهور كرده است. در بسياري از موردها، اين امپرياليسم آمريكا بود كه نيروي لازم را براي پيش برد هدف هاي راهبردي شان در اختيار اين بنياد گرايان قرار داده است، و سدي در راه به قدرت رسيدن رژيم هاي ترقي خواه و هوادار سوسياليسم برپا كرده بود. اين نيروهاي بنيادگرا از اين حمايت براي ضعيف كردن، و در برخي از موردها، براي تارومار كردن جنبش هاي چپ كمونيستي استفاده كردند، كه نمونه هاي آن را در كشورهاي عربي و ديگر كشورها

مي بينيم. برنامه كار اجتماعي - اقتصادي بنيادگراييِ اسلامي، واپس گرايانه و قهقرايي، و الزاماً ضدكمونيستي، است. بنابراين، در بناي جنبش جهاني ضدامپرياليستي ما، اين گونه بينش هايِ “ضد امپرياليستي“، كه به بنيادگرايان متعلق است، جايي ندارند. بحث و بررسي همه جانبه و ژرف درباره چنين موضوع هايي، و رسيدن به شناختي روشن از آن ها، در اين گونه نشست هايمان در آينده، حائز اهميت

است.“ رفيق “سيتارام يه چوري” سپس از مبارزه هاي رهايي بخش ملي پس از جنگ جهاني دوم و پيروزي اين جنبش ها به رهبري كمونيست ها در كشورهايي مانند چين، ويتنام، و كره ياد كرد، و خاطر نشان كرد كه، براي جلوگيري از گسترش و پيروزي چنان جنبش هايي، امپرياليسم از جمله دست به

ترور رهبراني همچون پاتريس لومومبا زد، كه تازه ترينِ اين گونه ترورها كشتن “كريس هاني ”، رهبر “حزب كمونيست آفريقاي جنوبي “ در سال 1993 (1372) بود.

او در ادامه گفت: ”ما در پيش بينيِ توطئه ها و مانورهاي امپرياليسم بايد هوشيارتر باشيم. امپرياليسم اكنون 60 درصد نيروهاي دريايي خود را به اقيانوس هند گسيل كرده است كه واضح است كه به منظور كنترل منطقه “آسيا- پاسيفيك(اقيانوس اطلس )”، و رسيدن به هدف راهبرديِ ”مهارِ چين “

است.“ او خواستار آن شد كه در آينده درباره اين حركت هاي امپرياليسم و اثرگذاريِ آن ها بر كشورها و نيروهاي انقلابي منطقه، بحث شود. ”نويِن ته كي“، عضو كميته مركزي “حزب كمونيست ويتنام ”، سخنران هيئت نمايندگي آن حزب در نشست مسكو بود. به گزارش رسانه هاي رسمي ويتنام، “نويِن ته كي ”بر حمايت حزب كمونيست ويتنام از جنبش جهاني كمونيستي و كارگري در مبارزه براي هدف هاي مشترك صلح، دوستي، همكاري، و توسعه جهاني، و همچنين بر تقويت رابطه آن با ديگرحزب هاي

كمونيست و كارگري تأكيد كرد. دكتر “ماري ناصيف الدبس”، مسئول روابط خارجي و معاون دبيركل “حزب كمونيست لبنان ”، از ديگر سخنرانان اين نشست پراهميت بود. موضوع اصلي صحبت رفيق لبناني، ضرورت تنظيم برنامه عمل مشتركي از سوي حزب هاي كمونيست، بود. او ضمن توجه به طرح ها، برنامه ها، و اقدام هاي مشترك قدرت هاي امپرياليستي، از جمله حركت همسوي آن ها در برپا كردن فضاي جنگي همانند جنگ جهاني سوم (در افغانستان، در خاورميانه، در آمريكاي لاتين، و آفريقا)، و در اختيار داشتن نهادهايي جهاني همچون “بانك جهاني “، “صندوق بين المللي پول “، “شوراي امنيت سازمان ملل “، و نيز ”ناتو“، به نبود چنين همسويي ها يي بين حزب هاي كمونيست، اشاره كرد و گفت: ”مي بينيم كه چگونه از رژيم هاي اسلامي (مثلاً در مصر) بر ضد خيزش هاي مردمي حمايت مي كنند، و برخي از ما هنوز به اين خيزش ها مشكوكيم... در موردهاي گوناگوني مي بينيم كه از اوضاع مشخصي در جهان تحليل يكساني نداريم .“ او همچنين به اهميت حضور در قلب جنبش هاي مردمي، تقويت آن ها، و احتمالاً رهبري آن ها از سوي كمونيست ها، اشاره كرد. لزوم رهبريِ جبهه ضدامپرياليستي و ضدسلفي اي در سوريه - كه در عين حال در راه دگرگوني هاي دموكراتيك واقعي نيز برزمد - از ديگر نكته هاي مورد توجه رفيق “ناصيف الدبس“ بود. او در ادامه پيشنهاد كرد كه، از رفقاي چيني و ويتنامي كه حكومت كشورهاي مهمي را در منطقه در دست دارند، بپرسيم جنبشي مانند آنچه كه كوبا در آمريكاي لاتين رهبري مي كند، چگونه مي توانيم در منطقه خودمان به وجود آوريم و تقويت كنيم. او همچنين توجه شركت كنندگان در نشست را به برپاييِ جبهه بين المللي اي برضد امپرياليسم جلب كرد، و گفت: ”ما بايد اين جبهه را نه فقط با حزب هاي كمونيست، بلكه همچنين با حضور همه آناني كه براي دنيايي نو، دنيايي صلح آميز، دموكراتيك، و عادلانه مي رزمند، تشكيل دهيم.“ او با توضيح هايي درباره وضعيت بحراني لبنان و سوريه و فلسطين و خطر راه اندازي جنگ بزرگ ديگري از سوي اسرائيل، و با تأكيد مجدد

بر تقويت ديدگاه ها و عمل مشترك، سخنان خود را اين طور به پايان برد: ”ما معتقديم كه سوسياليسم آينده بشريت است، اما آنچه ”خوش بيني تاريخي“ مي خوانيمش، به تنهايي كارساز نيست. براي دستيابي به هدف هايمان، بايد گزينه هاي درست را انتخاب كنيم.“

رفيق “اليسوس واگناس “، عضو كميته مركزي و مسئول شعبه بين المللي “حزب كمونيست يونان ”، سخنران اين حزب در نشست مسكو بود. او در ميزگرد نخست، ضمن اشاره به ژرف تر شدن بحران سرمايه داري جهاني كه نشان دهنده بن بست و محدوديت شيوه توليد سرمايه داري است، گفت: ”اگر عاملِ ذهني و در درجه نخست حزب كمونيست و جنبش كمونيستي نتواند راهبردي انقلابي تدارك ببيند، سرمايه داري به خودي خود سرنگون نخواهد شد و مثل ”سيب رسيده “ از درخت نخواهد افتاد .“ او ضمن يادآوري تلاش هاي “حزب كمونيست يونان“ از سال 1998 ، كه نخستين نشست بين المللي حزب هاي كمونيست و كارگري را سازمان دهي كرد، به ديگر نشست هاي محلي، منطقه اي، اروپايي، و بين المللي اين حزب اشاره كرد كه براي تنظيم سياست ها و عمل مشترك ميان كمونيست ها- با وجود تفاوت هاي نظري اي كه دارند - پيرامون فعاليت هاي ضدامپرياليستي، از جمله برضد دخالت هاي امپرياليستي در سوريه و برضد تدارك جنگي امپرياليستي با ايران، كوشيده است.

برگرفته از  نامهء مردم ـ دوشنبه 11 دي ماه 1391 شمارهء  911

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه