بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 17 آبان ماه 1391 ـ  7 نوامبر 2011

 

از جُنبش آگاهی تا انقلاب رهایی

بهمن زاهدی

آگاهی زمانی که با تجربه اندوختن صیقل داده شود، در جلای خود جلوه‏ای از آینده را از خود نشان خواهد داد که کسی انتظارش را نخواهد داشت. جُنبش سبز یا همان جُنبش آگاهی به جوانان امروز ایران این را آموخت که آینده را باید اول در پندار خود به تصور بکشند تا بتوانند راهی بسوی آن بجویند. آینده همان جلوه‏ای از خواست‏های فردیست که در جمع آن، به خواست‏های عمومی یک جامعه تبدیل شده و هدفمندی جامعه‏ای را تبلور می‏بخشد. آموخت‏های چند سال گذشته به ما کمک می‏کنند تا هدف را بهتر بشناسیم و محور حرکات اجتماعی را در حول آن هدف قرار دهیم. هر آنچه را که به هدف نزدیکتر است بهتر بشناسیم و هر آنچه را که از هدف فاصله می‏گیرد به کناری بگذاریم، ولی مهمترین چیز برای اندیشه‏ورزان جوان ایران، همان هدف خواهد بود و نه چیز دیگری.

هدف رسیدن به جامعه‏ای می‏باشد که بتواند استعدادهای فردی را شکوفا کند و مابین طبقات اجتماعی فاصله‏ها را کمتر و متعادل کند. تقسیم عادلانه ثروت و فرصت‏ها، در کنار خدمات اجتماعی ضامن پویایی جامعه می‏شوند. اقتصاد به امنیت و امنیت به دولت و دولت به مردم وابسته است. حلقه‏های به هم وابسته اجتماعی را اگر بتوانیم در کنار همدیگر به توازن برسانیم به جامعه مدنی ایران خواهیم رسید، که تمامی شهروندان آن حقوقی برابر با هم دارند و هیچ ایدئولوژی و مذهبی نمی‏تواند آزادی‏های فردی آن شهروندان را به نفع خود تغییر و تفسیر کند. هدف برای آینده ایران را باید «بیشترین خوشبختی‏ها برای بیشترین مردمان» بگذاریم، و اندیشه خود را از آن اشباع کنیم و آنگاه بسویش حرکت کنیم. شکل نظام آینده برای رسیدن به این مقصود در وحله اول مهم نظر نمی‏رسد، ولی با آگاهی‏های که امروز در برابر ما قرار دارند و تجربه سه دهه اخیر، بهترین شکل نظام برای رسیدن به «بیشترین خوشبختی‏ها برای بیشترین مردمان» پادشاهی پارلمانی به پادشاهی رضا شاه دوم ایران می‏باشد. گزینه‏های دیگر مانند «جمهوری» هدفشان در حال حاضر کاملا مشخص و شفاف نیستند!

ناموفقی منشورهای گوناگون و پیشنهادی را در همین عدم تعیین شکل نظام آینده می‏تواند یافت. امروز دیگر از جمهوری‏خواهان رنگارنگ نمی‏توانیم این انتظار را داشته باشیم که جمهوری‏اسلامی را فراموش کنند. جمهوری‏خواهان (آنهایی که خود را سران سیاسی جمهوری‏خواهان می‏نامند) در آخرین نشست خود، به برقرار ماندن جمهوری‏اسلامی تاکید ورزیده‏اند. جمهوری‏خواهانی که حتا نتوانسته‏اند در این مدت سی و چند سال یک حزب سیاسی را تشکیل دهند، چگونه می‏خواهند آینده‏ای روشن را به جوانان ایران امروز نشان دهند! همان افرادی که در آغاز جُنبش سبز، آن را جُنبشی گُذرا، مختص به طبقه متوسط جامعه و متمرکز در پایتخت برمی‏شمردند و هیچگونه حمایتی از آن نکردند، امروز خود را در مرکزیت آن قلمداد می‏کنند و دیگرانی را که از این جُنبش حمایت می‏کردند را پس می‏زنند تا بتوانند در کنار اصلاح‏طلبان فراری جمهوری‏اسلامی خواست مردمی و غیر قابل انکار ملت ایران برای سرنگونی جمهوری‏اسلامی را بی‏رنگ کنند. جمهوری‏خواهانی که خواستار بقای جمهوری‏اسلامی هستند، میدان سیاست را با میدان بازار خرید و فروش کالا اشتباه گرفته‏اند و خود را به مانند کالایی بی‏ارزش به معرض فروش حراج‏گرایانه‏ای گذاشته‏اند.

 

سرنگونی جمهوری‏اسلامی همان رفراندوم برای شکل نظام آینده کشور است

تا قبل از برگذاری نشست اتحادیه جمهوری‏خواهان، ملی‏گرایان و مشروطه‏خواهان برای اینکه به شکل نظام مطلوب مردم برسند، خواستار برگذاری انتخاباتی آزاد و مردمی برای تعیین شکل نظام آینده ایران می‏بودند، تا این مهم را مردم به رای خود انتخاب کنند. حال که جمهوری‏خواهان تصمیم به برقرار ماندن جمهوری‏اسلامی گرفته‏اند، به رای گذاشتن شکل نظام آینده پس از سرنگونی جمهوری‏اسلامی لازم به نظر نمی‏رسد، چون مردم با سرنگون کردن جمهوری‏اسلامی انتخاب خود را خواهند کرد. انتخابات آزاد برای تعیین شکل نظام آینده ایران خواست مشروطه‏خواهان می‏بود، تا بعد از جمهوری‏اسلامی تمامی نیروهای سیاسی بتوانند با کنار گذاشتن اختلافات گذشته خود، شروع جدیدی را برای ساختن دوباره ایران آغاز کنند. جمهوری‏خواهانی که سرنگونی جمهوری‏اسلامی را شراط اولیه رسیدن به دموکراسی برمی‏شمارند، می‏توانند در آینده ایران در یک نظام مشروطه پادشاهی به فعالیت‏های خود ادامه دهند، ولی آنانی که امروز شیشه عمر خود را با جمهوری‏اسلامی یکی کرده‏اند با جمهوری‏اسلامی از بین خواهند رفت (منظور جبر تاریج و نه جبر جبار).

 

مراحل سه‏گانه برای رسیدن به لیبرال دموکراسی

هر مسئله‏ای را اگر بتوانیم به اجرای آن تجزیه کنیم هم شناخت بهتری از کل مسئله پیدا خواهیم کرد و هم اجزای آن را می‏توانیم بصورت جداگانه مورد بررسی قرار دهیم. برای رسیدن به لیبرال دموکراسی که هدف اصلی تمامی حرکات سیاسی ملی‏گرایان و مشروطه‏خواهان می‏باشد، سه مرحله را باید طی کنیم که هر کدام از این مراحل برای خود زمان و عمل‏کردهای مختص به خود را می‏طلبد ولی جدا از هم نمی‏باشند و نتیجه هر مرحله‏ای می‏تواند به کمک و یا ضرر مرحله بعدی تمام شود.

 

مرحلهء اول: سرنگونی

سرنگونی مرحله و قدم اول بسوی هدف نهایی می‏باشد. در این مرحله که در طول آن حرکت می‏کنیم و در مراحل پایانی آن قرار گرفته‏ایم، متشکل کردن نیروهای مردمی پیش‏زمینه‏ای برای حرکات بعدی می‏باشد. جُنبش سبز که ما آن را جُنبش آگاهی نامیده بودیم توانست به جوانان ایران، نسل انقلابی و پیش‏کسوتان جامعه ثابت کند که مماشات با نظام اسلامی حاکم در ایران به نفع هیچ کسی نیست و سران جمهوری‏اسلامی، به ایران بصورت کشوری تصرف شده می‏نگرنند و برای آینده آن هیچ هدفی بغییر از ویرانی آن در سر نمی‏پرورانند. اسلام ابزاری بدست روحانی‏نمایان شده و سرنگونی جمهوری‏اسلامی با از بین بردن اسلام رابطه‏ای ندارد، بلکه در مواردی سرنگونی جمهوری‏اسلامی به نفع اسلام هم تمام خواهد شد.

در این مرحله باید شناخت بیشتری در باره نظام اداری کشور و ساختارهای دولتی و نظامی بدست آورد. هدف در این مرحله مبارزه، از بین بردن این ساختارها نیست بلکه مدیریت آنان را باید دموکراتیزه کرد و در خدمت مردم درآورد. عدم خشونت یکی از راه‏کارهای می‏باشد که جوانان ایران آن را بخوبی تجربه کرده‏اند ولی در روز نهایی برای خنثی کردن عوامل سرسپرده نظام که دست به خشونت خواهند ‏زد، جایز می‏باشد که از خود دفاع کنیم. دفاع از خود ابراز خشونت نیست بلکه حق مسلم هر شهروند برای ادامه حیات می‏باشد.

در این مرحله اولیه باید دوران گذر از جمهوری‏اسلامی کاملا بررسی کرده و با برنامه‏های از پیش تعیین شده به مرحله بعدی وارد شد تا هر شهروند ایرانی به وظایف و مسئولیت‏های خود آگاهانه برخورد کند.

 

مرحله دوم: دوران گذار

در این مرحله مهمترین چیز دفاع از تمامیت ارضی و یگانگی ملی می‏باشد تا حاکمیت ملی که بدست مردم رسیده است، بتواند هم به جامعه آرامش بدهد و هم از آن اگر لازم باشد دفاع کند. در این مرحله هیچ کسی از سران جمهوری‏اسلامی نه محاکمه می‏شود و نه از نظر جانی در خطر خواهند بود. دادرسی به جنایات سران جمهوری‏اسلامی در مرحله بعدی مبارزه، زمانیکه قانون اساسی جدید کشور به تصویب مردم رسید و دادگاه‏های صلاحیت‏دار مشخص شدند، انجام خواهد گرفت. جستجوی حقیقت و بیان آن، به آیندگان کمک خواهد کرد که با نگاهی آگاهانه به تاریخ معاصر و جمهوری‏اسلامی بنگرند. تاریخ معاصر کشور را می‏توانیم شفاف و روشن به آیندگان هدیه دهیم تا آنان مانند ما در گذشته زندگی نکنند و آینده ایران را با استفاده از تجربه‏های تاریخی بسازنند.

آزاد کردن مطبوعات، زندانیان سیاسی و رادیو و تلوزیون برای آگاهی رساندن به کُل جامعه می‏تواند با قواعدی که در مرحله اول مبارزه به توافق همگان رسیده، انجام شود. برنامه‏های که در دوران گذار باید انجام شود، باید در طول مبارزه برای سرنگونی‏ جمهوری‏اسلامی مشخص و بررسی شده باشند. این برنامه‏ریزی‏ها هنوز بطور دقیق انجام نشده‏اند و لازم است که در نشست‏های آینده ما بین احزاب و نیروهای سرنگونی‏طلب مورد بحث و توافق قرار گیرند و به آگاهی مردم برسند.

 

مرحله سوم: بازسازی کشور

شاید تصور همگانی بر این باشد که این مرحله از اهمیت زیادی برخوردار نیست، چون به هدف خود رسیده‏ایم. درست برعکس این تصور، این مرحله سرنوشت‏ساز می‏باشد و باید تمامی نیروهای مردمی در این مرحله با حضور خود پایه‏های دموکراسی را محکم کنند تا هیچ نیروی نتواند ایران را بسوی دیکتاتوری جدیدی بکشاند. برنامه‏های عمرانی و زیر‏سازهای اقتصادی مانند قوانین بانکی و مالیاتی باید مشخص و زمان‏بندی شده به اجرا گذاشته شوند تا فشارهای اجتماعی و اقتصادی تا حد امکان برای مردم کم شوند. مُدرنیزه کردن سیستم اداری کشور و آینده‏نگری در هر رابطه‏ای با کمک خرد فردی و جمعی باید انجام گیرد تا مردم در تمامی مراحل بتوانند با آگاهی کامل تصمیم نهایی خود را بگیرند.

آنچه در بالا آمد، نگاه کوتاه و مختصر برای رسیدن به لیبرال دموکراسی در ایران می‏باشد که ابعاد گسترده‏اش کار این نوشته نیست. انقلاب رهایی مردم ایران هنور اندیشمندی‏های زیادی را بر می‏طلبد، که با نیروی یک نفر، یک حزب و یک طبقه اجتماعی بجای نخواهد رسید، بلکه همه ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور می‏بایستی با آن همراه شوند این همراهی در طول زمان هر روزه بیشتر خواهد شد، وقتی‏که شفافیت در هدف و عمل‏کرد سیاسی به مردم ثابت شود.

انقلاب رهایی مردم ایران با سرنگونی جمهوری‏اسلامی تازه آغاز می‏شود. برای رسیدن به فردایی روشن و درخشان از امروز باید به فکر فردا باشیم تا روزمُردگی که ثمره انقلاب‏اسلامی می‏باشد با خود جمهوری‏اسلامی با هم در یک قبر دفن کنیم.

شنبه 13 آبان 2571 ـ November 03, 2012

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه