بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 14 مهر ماه 1391 ـ  5 اکتبر 2011

 

مردم ایران شاه می خواهد نه شورای ملی آمریکائی

جناب شاهزاده رضا پهلوی با شمایم

باوندیان

Bawandian@gmx.de

آقای «جعفر نیک»، در این روزهای سخت زندگی ایرانیان میهن پرست دربدر، به سخن درآمد و نواری را انتشار داد. چه نیکو بود که شما هم گوش می فرمودید و یکبار هم به گفتگوی خود با صدای آمریکا دقت می فرمودید.

مردی یک خروس لاری در منزل اش داشت که حکومت بر مرغان خانه  خروس های دیگری داشت و، به بیان نیک، رئیس الوزراء مرغ داری خانه بود. روزی مرد خانه متوجه می شود که هر هنگام این خروس لاری با دیگر خروس ها درگیر می شود، نفس آنان را گرفته و بزرگی خود را نگهبانی می کند. مرد می گوید من باید این خروس را به مرغداری دیگری ببرم تا حالش را جا بیاورند. او را بر می دارد و به منزل دوست اش که مرغ و خروس های فراوانی داشت می برد و ماجرا را به دوست اش می گوید. خروس لاری را رها می کند و خروس های خانه به دورش گرد می آیند و ناگهان هجوم بر او می برند. خروس لاری ترتیب همه را می دهد و میدان دار می شود و مرغان را به زیر اخیه می کشد و می شود سالار مرغداری دوست صاحب خودش.

ببخشید قربان جسارت نشود! اگرجسارت هم بشود مهم نیست چون ایران شاهنشاهی مهم است. با آنکه شما جایگاهی دارید و حرمت تاریخی دارید حتی باندازهء همان خروس لاری نخواستید آن جایگاه شما را نگهبانی کنید و در پائین ترین درجه، یعنی به یک سخن گوی شورای آمریکائی درآمده اید. نمی دانم سنت دو هزار و پانصد سالهء ایران و قانون اساسی مشروطیت چه ناروائی و بیدادگری در حق شما کرده است که این برداشت در شما ایجاد شد پشت به تاریخ کهنسال و باور مردم ایران بفرمائید و شهروند و سخنگو بشوید.

شاهان تاریخ ایران همیشه افتخار بر شمشیر خویش و به قدرت خویش داشتند ولی شما شمشیر و قدرت را به سخنگو بودن تبدیل فرمودید. در واقع می خواهید بمردم بفهمانید که شاهنشاهی ایران کهن از این ذلتی که من برآن روا داشتم بیشتر نمی ارزد ویا اینکه ذات شما با حقانیت پادشاهی کهن همآهنگی و هم آغوشی ندارد؟

این بود پاداش میهن پرستان بخاک خفته و یا زندگان نظام پادشاهی ایران؟ پاسخ آن خون ها این بود که به مردم ما داده اید؟ به آنهائی که همانند من با عشق به شاهنشاهی ایران از همه جا رانده و از همه چیز از دست داده شده اند؟ اگر اینگونه است باید به شرف شما درود فرستاد.

شما درگفتگویتان می فرمائید بیگانگان دخالت نکنند. چرا به این اقرار و اعتراف ندارید که این شورای ملی به دستور بیگانگان است؟ خانم کلینتون اقرار و اعتراف می کند که «ما تنها به شوراها کمک مالی می کنیم» این را هم باید دروغ دانست؟ این را هم باید دروغ دانست که اگر آمریکا با ایران یک نیمه سازی کند این شورای ملی پر هیاهوی شما همانند برف آب خواهد شد. اگر چنین نشود ایران هم همانند سوریه ویرانستان می شود.

نمی دانم بچه علت شما با خاک وطن ما سر ستیز دارید. نمی دانم چرا می خواهید ایران نابود بشود. ایرانیان با شماچه کرده اند که به همهء راه ها می روید ولی راه تداوم شاهنشاهی ایران را نمی پیمائید. انگیزهء این کار چیست؟ بیائید با مردم راحت سخن بگوئید. با این مردم بینوا بیشتر از این ناروائی نکنید. به خدای بزرگ سوگند چوبی بر شما روا خواهد شد که هیچکس نمی تواند درمان گر شما بشود.

شما می فرمائید شورای ملی آخرین راه نجات ایران است؟ نه جانم آخرین راه این نیست؛ آخرین راه ایران این است: شما بیائید بگوئید مردم من یک جایگاه تاریخی کهن دارم و استوار برایش ایستاده ام تا نجات ایران. آنگاه خواهید دید شاهنشاهی پیروز می شود و یا نمی شود. امتحانش مجانی ورایگان است. معطل نشوید، چون سالی که نکوست از بهارش پیدا است. این شورای ملی آمریکائی یعنی کشک و اندر کشک. شماباید به ده میلیون امضا برسید که هرگز نخواهید رسید، چرا مردم را به فریب بیگانگان می برید؟

ایرانی شاه می خواهد نه شورای ملی وامثالهم. درقانون مدنی ایران ذکر است که هر کس در هر انتخابات و یا رای گیری یک تقلب کند آن انتخابات و یا رای گیری باطل است و چون در لیست امضاء کنندگان شما نام مردگان ثبت شده اعتبار آن امضاء کنندگان که نیمی هم قلابی است پوچ پوچ است، دیناری ارزش و اعتبارقانونی ندارد. پس بنا بر این استدلال محرز شورای ملی که محشور با نام مردگان است یعنی کشک، اندر کشک، و اندرکشک.

با این افشاگری و بنا بگفته خودتان که شورای ملی آخرین راه است باطله است و راه نهائی ایرانی آن می شود که شما  یگاه شاهنشاهی ایران قرار گیرید و سپس به بینید اولین راه و آخرین راه این ملت کهن چیست. اگرباور ندارید این گوی و این میدان، چکمهء شاهنشاهی ایران بپوشيد تا بدانید این مرید شاهنشاهی راست می گوید و یا نادرست. اگر نادرست بود می آیم مرا هزار بار بدار آویزان بفرمائید.

با این مردم باورمند ایرانی ستیزجوئی را کنار بگذارید چون راه ایران همان جایگاهی است که تاریخ و قانون اساسی بر شما تکلیف کرده است. نهراسید از بیگانگان که هیچ غلطی نمی توانند بکنند و بدانید که شما را هرگز نخواهند کشت چون رسوای جهان می شوند و همین امروز هم که شما را نگهداری می کنند می خواهند در برابر رژیم تهران شما را لولو کنند و بهره ببرند. بیائید همانند مرغان دریا تکانی بخودتان بفرمائید و در پایگاه و جایگاه خویش باشید تا سرفراز تاریخ جهان شوید؛ وگرنه محدودهء ترقی شما همان سخنگوئی شورای ملی آن بیگانگان بیش نخواهد بود.

من این نوشته را برای ثبت تاریخ ایران کهن گفته ام و بس .

با احترام ـ مهرماه ٢٥٧١ شاهنشاهی ایران                 

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه