بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 1 شهريور 1391 ـ  22 ماه اگوست 2011

 

بایدها و نبایدهای رفراندوم

همایون نادری فر

بحث بر روی موضوع رفراندوم، سال هاست که در داخل ایران و به نوعی در خارج از ایران مطرح بوده و هنوز نیز مورد اختلاف گروه هایی از مخالفین حکومت در داخل و خارج کشور است. به نظر می رسد نکتهء مهمی که به آن پرداخته نمی شود، "موضوع برگزاری رفراندوم برای چه منظوری، در چه زمانی و توسط چه اهرم اجرایی" است.

صحبت از رفراندوم در جوامع دموکراتیک، بحثی عادی است که گاه گداری در صورت احساس نیاز، از سوی نهادهای مردمی و یا منتخب مردم، مطرح شده و برگزار می شود.

تاریخچهء رفراندوم در کشور ما ایران، به سال های خیلی دور منتهی نمی شود. اولین موردی که با شنیدن کلمه رفراندوم به ذهن ما خطور می کند، رفراندوم برگزار شده در فروردین 1358 برای برقراری نظام جمهوری اسلامی است و اگر کمی حافظه مان یاری دهد، می توانیم رفراندوم انحلال مجلس در مرداد 1332  و رفراندوم برنامه های انقلاب سفید شاه و ملت را به یاد بیاوریم .

آنچه مهم است، درس گرفتن و کسب تجربه از برگزاری این نوع انتخابات در سال های گذشته است که به نوعی، همهء آنها در مقطع زمانی خود و یا پس از آن از سوی افراد و گروه های منتقد،  زیر سئوال رفتند.

رفراندوم سال 58 و برگزاری آن در کمتر از دو ماه پس از سپری شدن شورش بهمن 57، دارای نقاط ضعف بسیاری است که بارها به آن پرداخته شده که در این نوشته نیز بصورت کوتاه و بعنوان مقدمه سخنان بعدی از دیدگاه خود، به آن می پردازم:

مهمترین ضعف، از دیدگاه نویسنده، عدم آگاهی مردم ایران از محتوای نظامی بود که ملزم شدند تنها به آن رای «آری یا نه» بدهند. عدم شناخت کافی مردم از نظام جمهوری اسلامی که ارمغان انقلابیون سال 57 بود در مدت دو ماه، از یک سو، و عدم فروکش کردن هیجانات ناشی از فضای احساسی و انقلابی و هرج و مرج های ناشی از آن، از سوی دیگر، جامعه را به سمتی سوق داد که خواسته و ناخواسته، در سناریوی تنظیمی عوامل داخلی و خارجی انقلاب 57 گرفتار شوند و به تولد این جمهوری ناشناخته جدید، رای مثبت دهند.

انتقادی که بر همهء روشنفکران و فعالان سیاسی مستقل در آن برههء زمانی، می توان وارد کرد این است که چرا به خطرات این حرکت عجولانه و هدفدار اشاره نکردند و مردم را که سوار موج هیجانات شده بودند ازخطرات این مسیل پر تلاطم آگاه نساختند؟

زمان کوتاه تا برگزاری این رفراندوم و همچنین عدم کسب آگاهی لازم توسط مردم در این مدت کوتاه، که به چه چیزی و با چه محتوایی می خواهند رای دهند،باعث شد که بعدها نتیجه این انتخابات از سوی صاحبنظران و منتقدان داخلی و حتی خارجی، بعنوان یک انتخابات آزاد و سالم، مورد قبول واقع نگردید.

امروز در مقطعی از زمان قرار گرفته ایم که پایه های رژیم فاسد جمهوری اسلامی لرزان تر و سست تر از همیشه به نظر می رسد،چرا که فشارهای داخلی و خارجی به آن هر روز بیشتر از پیش مشهود است .در این راستا، مخالفان جمهوری اسلامی، در نبود امکان برای هم وطنان داخل کشور برای فعالیتهای سیاسی مخالفانه، در صدد راهکارهایی برای برکناری این نظام یا سرنگونی آن و ایجاد یک حکومت بر پایه دمکراسی تعریف شده هستند.

سخن در این مورد بسیار است و راهکارهای مختلفی نیز پیشنهاد می شود و در نشست های مختلف در نقاط مختلف جهان به بحث گذاشته می شود، که حاوی پیشنهادهای متنوعی از اصلاح درون نظام فعلی تا سرنگونی و جایگزینی نظام بعدی با رای مستقیم مردم،می باشد.

از آنجایی که نگارنده، قائل به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است و چهارچوب خارج از دمکراسی جمهوری اسلامی را قابل اصلاح نمی داند، لذا بحث خود را در این مقوله پیش می برد.

سرنگونی جمهوری اسلامی و به موازات آن مدیریت دوران گذر تا برگزاری انتخابات آزاد، موضوع مهمی است که متاسفانه، افرادی با دیدی سطحی و احساسی به این مقوله سیاسی و اجتماعی، می نگرند و هموطنانمان را دچار سر در گمی و پریشانی ذهن می کنند.

بحث رفراندوم نوع نظام و رای مستقیم مردم به آن، مهمترین مقوله ای است که این روزها نیاز هست که به چگونگی آن بپردازیم . تعدادی از افراد و گروه های اپوزیسیون، و بخصوص تعدادی از احزاب جمهوری خواه، متاسفانه اعتقادی به برگزاری رفراندوم نوع نظام ندارند و معتقدند که مردم ایران در فروردین 58، با رفراندومی که قبلا به تعدادی ازایرادات آن اشاره شد، نظام سلطنت را برانداخته و جمهوری را برگزیده اند.

گروه دیگری از فعالان سیاسی و بخصوص احزاب و افراد با دیدگاه مشروطه خواهی، با بیان ایرادات و تقلب ها و نا سالم بودن رفراندوم سال 58، و با بیان نتایج عملکرد نظام جمهوری اسلامی تا به امروز، این تعویض نظام را موفق و به نفع کشور ندانسته و خواستار برگزاری رفراندوم نوع نظام در فضایی مناسب و بدور از هیجانات مقطعی و بعد از آگاهی رسانی به مردم توسط همه گروه ها و احزاب جمهوری خواه و پادشاهی خواه هستند که نگارنده نیز خود را در صف این افراد می داند و این خواسته را بسیار دموکراتیک و عاقلانه می داند.

نویسنده این مقاله، بدون در نظر گرفتن اینکه پیشنهاد رفراندوم نوع نظام، از سوی چه کسانی و چه گروه هایی مطرح می شود، آن را لازمهء بقا و استواری نظام آینده ایران می داند و برگزاری صحیح آن را عاملی برای خنثی کردن همهء بهانه گیری ها و انتقادات احتمالی قلمداد می کند.

مشارکت آگاهانه مردم در امر تعیین نظام آینده ایران، می تواند خط پایانی باشد به همه بحث ها و اختلافاتی که سالیان سال اپوزسیون جمهوری اسلامی به آن دچار بوده و موجبات تفرقه و از هم گسیختگی مخالفان رژیم را فراهم کرده و می توان این اختلاف را یکی از مهمترین عوامل ماندگاری و بقای جمهوری اسلامی تا به امروز دانست.

اما آنچه که مهم است و این روزها موجب ایجاد اختلاف و شاید از نوع هدف دارآن، در میان گروه های خواستار اتحاد و همبستگی برای رسیدن به یک انتخابات آزاد و رفراندوم نوع نظام در کشور را فراهم کرده است، ایجاد شک و شبهه در زمینهء زمان برگزاری رفراندوم می باشد. افراد و گروه هایی با آگاهی کامل و بررسی تجربیات گذشته و برای جلوگیری از بروز مشکلات و ایرادات بعدی، بر این اعتقادند که برای برگزاری یک رفراندوم سالم در کشور، که بتوان برای همیشه از نتیجه آن دفاع کرد، یک مقطع زمانی از شش ماه تا یکسال پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و تأسیس مجلس موسسان با حضور همهء افراد دارای دیدگاه های مختلف سیاسی برای ادارهء موقت کشور و اجرای نهایی رفراندوم لازم است. در این فاصله زمانی که کشور زیر نظر مجلس موسسان اداره می شود، همهء احزاب و گروه ها، چه جمهوری خواه از هر نوع آن و چه پادشاهی پارلمانی خواهان، با معرفی نوع نظام مورد علاقه خود و برنامه های اجرایی آن نظام، مردم را به سوی رفراندومی آگاهانه رهنمود می سازند.

مهمترین ارمغان این رفراندوم که توسط مجلس موسسان برگزار می شود، این است که نتیجه رفراندوم هر چه که باشد، مورد قبول همگان خواهد بود،چرا که همه دیدگاههای سیاسی به نوعی مستقیم و غیر مستقیم در آن مشارکت داشتند واین مهمترین مقطع برای آغازآبادانی کشور و بهبود رفاه و معیشت مردم به دور از اختلافات سیاسی خواهد بود.

آنچه که موجب تعجب و گاها موجب شک و تردید است، اصرار افرادی برای برگزاری رفراندوم قبل از انتخابات مجلس موسسان است.سئوالی که باید از این گروه پرسید این است که چه کسی قرار است این رفراندوم مورد نظر آنها را برگزار کند؟ آیا جمهوری اسلامی برگزار کننده خواهد بود؟ یا اینکه نیروهای خارجی و جنگ طلب،پس از شکست جمهوری اسلامی و جنگی خانمان سوزو اشغال ایران، همانند افغانستان و عراق،رفراندوم را برگزار خواهند کرد؟!

آنچه مسلم است، جمهوری اسلامی هرگز زیر بار انتخابات آزاد و رفراندوم نخواهد رفت، پس تنها به زعم این افراد یک راه باقی می ماند و آن اینکه نیروی خارجی در معنای عام و در معنای خاص، بازیگردانان آمریکا و انگلیس و شرکایشان به همراه دولت اسرائیل،با حمله نظامی به ایران،نظام را ساقط کرده وتمهیداتی را برای برگزاری هرگونه انتخابات در راستای منافع خود بکار بندند!! 

اینجاست که باید دوباره سئوال کرد که آیا یک میهن پرست و آزادیخواه، می تواند موافق سرنگونی جمهوری اسلامی توسط عوامل خارجی  و آن هم با جنگ و ویرانی باشد؟ آیا به دنبال هدیه دموکراسی از سوی غرب و شرق و دولت جنگ طلب اسرائیل هستیم ؟همان هدیه ای که سالها نتایج آن را در عراق و افغانستان و دیگر کشورهای با شرایط مشابه می بینیم!

یا اینکه می توانیم با همبستگی و اتحاد، دور یک هدف مشخص که همانا آزادی و رهایی ایران از شرایط کنونی و سلطه نظام ولایی جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات آزاد در کشور است، گرد هم آئیم و در این مهم از سایر کشورهای جهان بخواهیم به خواسته اکثریت مردم ایران توجه کرده و حمایت معنوی و سیاسی خود را از آنها دریغ نکنند.

نتیجه ای که از مقاله پیش رو می توان گرفت این است که،در فردای سرنگونی رژیم فاسد جمهوری اسلامی، اولین انتخابات آزاد بایستی انتخاب مجلس موسسان برای اداره موقت کشور در دوران گذار و فراهم کردن زمینه برای برگزاری رفراندوم نوع نظام باشد که در نهایت اجرای آن توسط اهرم اجرایی مجلس موسسان صورت خواهد گرفت .

اصرار افرادی برای برگزاری رفراندوم قبل از تشکیل مجلس موسسان،تنها می تواند نشانه این باشد که،این افراد آگاهانه و یا نا آگاهانه، در راستای اهداف لابی خارجی و به دنبال منافع نا سالم غرب و جنگ طلبی دولت اسرائیل گام برداشته و حتی می تواند در جهت شکست پروژه تشکیل کنگره ملی وبرگزاری انتخابات آزاد در کشور باشد.

 در بدبینانه ترین حالت نیز این تلاش و اصرار می تواند اجرای یک سناریوی از پیش آماده شده برای ایجاد اختلاف در میان مخالفان حکومت و ایجاد فضای یاس و نا امیدی در میان مردم ایران ازتلاش نیروهای براندازبرای اتحاد و همبستگی باشد.

لزوم توجه هم میهنان به این مبحث،نیاز امروز جامعه حقیقی و جامعه مجازی در شبکه اینترنت است، تا با پرداختن به این موضوع،بصورت بیان اظهار نظرها و نوشتن مقالات مختلف، هم در آگاهی ملت تحت ستم ایران بکوشند و هم اینکه بدخواهان و فریبکاران را که به دنبال منافع بازیگردانان سیاسی غرب و شرق هستند، متوجه سازند که حرکتها و رفتارها و گفتار آنها، زیر ذره بین کنشگران سیاسی و اجتماعی وطن دوست است و مطمئنا در فردای ایران بایستی پاسخ گوی حرکتهای مشکوک و گاه خائنانه خود باشند.

پاینده ایران و ملت ایران

10 اردیبهشت 1391 ـ 29 آپریل 2012

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه