بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 23 تير 1391 ـ  13 ماه ژوئيه 2012

 

آری و نه در مذاکره، جنگ و حمايت

محمود خادمی

arezo1953@yahoo.de

«بمناسبت برگزاری سه دوره مذاکرهء هسته ای بدون نتيجه در استانبول، بغداد و مسکو»

 

مقدمه :

دور جدید مذاکرات هسته ای رژیم و کشورهای  5 + 1 (پنج کشور عضو شورای امنیت بعلاوه آلمان) بعد از یک وقفهِ طولانی 15 ماهه در 26 فروردین در استانبول آغاز شد. دور دوم این مذاکرات در 3 و 4 خرداد در بغداد و دور سوم در 29 خرداد در مسکو بر گزار گردید.در این مذاکرات دو طرف مذاکره به هیچ توافقی نرسیدند.

فعالیت مخفیانهء اتمی رژیم از سال دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی عملاً آغاز گردید ولی ایدهِ ضرورت برخورداری رژیم از سلاح اتمی به آخرین روز های جنگ ایران و عراق بر می گردد. وقتی که در اواخر جنگ 8 ساله ایران و عراق، هاشمی رفسنجانی فرمانده کل قوای آن زمان از محسن رضائی فرمانده وقت سپاه پاسداران خواست که گزارشی در باره وضعیت جبهه های جنگ و چشم انداز آینده جنگ بنویسد. محسن رضائی طی گزارشی به رفسنجانی، هر گونه تعیین و تکلیف شدن نهائی جنگ (پیروزی در جنگ) را به داشتن سلاح اتمی موکول کرد.

با خاتمهء جنگ اگر چه برنامه "مجهز شدن به سلاح اتمی" در دستور کار مسئولان رژیم قرار داشت ولی بدلایل مشکلات و شرایط بعد از جنگ عملاً تا سال دوم ریاست جمهوری خاتمی در این زمینه اقدامی صورت نگرفت. در واقع فعالیت های اتمی رژیم از سال دوم ریاست جمهوری خاتمی شروع شد. بعد از 6 سال فعالیت مخفیانه اتمی رژیم، برای اولین بار این فعالیت ها توسط سازمان مجاهدین افشا گردید. با افشای ابعاد برنامه های اتمی رژیم، فشار های غرب و امریکا برای کنترل و متوقف کردن این برنامه شروع شده و هنوز ادامه دارد. این مقاله نوشته ای است در مورد اهداف، خطرات، چشم انداز و راه حل واقعی برنامه اتمی رژیم.

 

یکم ــ اهداف رژیم از بلند پروازی های اتمی:

بازی اتمی در ایران اساساً یک بازی قدرت است. آخوندهای حاکم بر ایران از ابتدای حاکمیت و سلطه بر ایران، سیاست دوگانه سرکوب و اختناق در داخل کشور و بحران و جنگ افروزی در خارج از مرزهای کشور را ــ برای کنترل و مهار نارضایتی ها و اعتراضات مردم ــ راهنمای عمل خود قرار دادند. این رژیم در دور اول حکومت بر کشور، حیات خود را به جنگ ویرانگر ــ و کشور بر باد ده ــ با عراق گره زد و تا توانست به بهانه جنگ با دشمن خارجی هر ندای آزادیخواهی و فریاد های حق طلبانه مردم را در گلو خفه کرد. بی جهت نبود که در آن روزها، خمینی گور به گور شده جنگ را "نعمت الهی" می خواند و از ادامه جنگ تا آخرین خشت خانه های مردم صحبت می کرد.

بعداً که رژیم مجبور به آتش بس در جنگ با عراق شد (خمینی پذیرش آتش بس با عراق را به "جام زهر" تشبیه کرد)، سر دمداران حاکم بر کشور که دیگر بهانه جنگ ــ برای سرکوب مخالفین و مهار اعتراضات ــ را از دست داده بودند، استمرار "برنامه اتمی بهر قیمت" را به عنوان جانشینی برای تداوم سیاست جنگ بر گزیدند. در واقع حکام جمهوری اسلامی بعد از خاتمه جنگ شعار "انرژی هسته ای     حق مسلم ماست" را جانشین شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" کردند.

اکنون نیز که رژیم حاکم بر ایران بناچار به مذاکره با غرب روی آورده است. با طرح شعارهای دروغین و ماجراجویانه در خصوص انرژی هسته ای، ضمن تنش آفرینی در خارج کشور و سرکوب آزادیخواهان در داخل کشور می کوشد که مسائل خود با غرب را نه در چارچوب مصالح عالیه مردم و منافع ملی کشور بلکه فقط در جهت سیاستی بر پایه حفظ نظام و محکم کردن موقعیت ارتجاع حاکم و کانون های با نفوذ "قدرت" و "ثروت" حل و فصل نماید.

واقعیت این است که بمب اتم که رژیم حاکم بر کشور ما بدنبال تهیه آن است، بدلیل ماهیت ویرانگر و رعب آفرین اش اساساً کارکردی سرکوبگرانه و وحشت آفرین دارد. بهمین دلیل می تواند تقویت کننده و مکمل دستگاه سرکوب و نظامی گری رژیم باشد. به عبارتی مکمل دستگاه سرکوبی است که به عریان ترین وجه ممکن به سرکوب و قلع و قمع معترضین و آزادیخواهان در جامعهء ایران مشغول است. بعلاوه پروژهء اتمی، از دیدگاه کارگزاران امنیتی رژیم می تواند به مثابه وسیله ای برای تهدید و باج خواهی منطقه ای و جهانی برای حفظ و بقای رژیم بکار رود و همچنین از نظر رژیم این سلاح ــ بمب اتم ــ برای توسعه طلبی و تحقق امپراطوری اسلامی و زمینه سازی برای ظهور "امام غایب" نیز ضروری و حائز اهمیت اساسی است .

روشن است که، ابراز و تکرار شعار "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" از طرف سردمداران رژیم حاکم بر ایران، یعنی در کشوری که پاسخ حق خواهی مردم و معترضین با زندان و رگبار گلوله ها داده می شود، شعاری است در جهت فریب و تحمیق مردم. هیچ حق ِ مسلمی بالاتر از آزادی و بر قراری حاکمیت ملی برای ایرانیان وجود ندارد. حق بی بدیل مردم ایران برخورداری از دمکراسی و حقوق بشر و... می باشد. حقی که بیش از 33 سال است از مردم ایران سلب شده است. آنچه را رژیم ضد بشری حق مسلم  مردم میداند چیزی جز بردن مردم به آستانه یک خودکشی جمعی و تباهی و نابودی کشور نیست.

 

دوم ــ خطرات ناشی از برنامه های اتمی:

اکنون که دیگر جغدِ شوم جنگ در آسمان ماتمزده کشورمان به پرواز در آمده است، بهتر از گذشته می توان از خطرات ناشی از "ادامهء برنامه های مشکوک اتمی" رژیم ــ که جان و هستی مردم و کشور را تهدید می کند ــ صحبت کرد و نوشت، نوشت که به چه دلیل رژیم ضد بشری حاکم بر کشور ما، اصرار بر حفظ و تداوم  برنامهِ اتمی  دارد؟!! که هر یک از تأسیسات و مراکز هسته ای اش در شهرهای مختلف ایران، به مثابه یک "بمب هسته ای" در حال کنترل می باشند. ذیلاً در این باره بیشتر می نویسم. اهم خطرات ناشی از برنامه اتمی رژیم عبارتند :

1 ــ خطرات ناشی از زلزله: ایران کشوری زلزله خیز است و خطر وقوع یک زلزله بیش از هر خطر دیگر مراکز اتمی رژیم و بالطبع جان و هستی مردم را تهدید می کند. در کشوری که مدارس و ساختمان های عمومی عمدتاً دهه ها پیش ساخته شده و هیچ انطباقی با استانداردهای بین المللی زمین لرزه ندارند و در کشوری که فهرست و لیست بناها و تأسیسات آسیب پذیر ــ مانند سدها، پل ها، لوله های آب و فاضلاب و نیروگاههای اتمی و.... ــ که در صورت وقوع هر زمین لرزه ای آسیب های جدی خواهند دید سر به آسمان می زند. زلزله ای ــ همه می دانیم که، هیچ گو شه ای از ایران از خطر زلزله در امان نبست ــ نه در ابعاد زلزله ژاپن ــ هفت و چهار دهم ریشتر ــ، حتی یک طوفان موسمی و هر رویداد طبیعی دیگر و حتی زلزله ای در ابعاد 6 ریشتر ــ زلزله ای که شهر بم را با خاک یکسان کرد ــ می تواند بلایا و فاجعه های ویرانگر و جبران ناپذیری بدنبال داشته باشد.

اما فراتر از آن، با وجود هر گونه تدابیر ایمنی و پیشگیری های دیگری هم که برای مقابله با زلزله اتخاذ شود. آنچه که مسلم و حتمی است، نیروگاه های اتمی و سایر مراکز هسته در هر کشوری که باشند اساساً و ذاتاً خطر آفرین می باشند و درست بهمین دلیل است که هیچیک از شرکت های بیمه در کشورها، حاضر نمی شوند که بیماری های ناشی از انفجارات و دیگر فعل و انفعالات اتمی و هسته ای را زیر پوشش خود بگیرد.

2 ــ تحریم ها و خطرات مراکز اتمی :

بدلیل انزوای بین المللی رژیم و تحریم های فراگیر جهانی ــ و تصویب شده توسط شورای امنیت ــ و تحریم  های جداگانه و مستقل کشورهای اروپایی و امریکا، مراکز اتمی ایران و به خصوص مراکز غنی سازی اورانیوم با تکنولوژی قاچاق و غیر استاندارد راه اندازی شده اند و یا مانند راکتور بوشهر با تکنولوژی 40 سال پیش و یا تکنولوژی تجدید نظر شده راکتورهای روسی ــ که چندان قابل اعتماد نمی باشند ــ ساخته شده است. این کیفیتِ نازل تکنولوژی بکار رفته در تأسیسات اتمی، این مراکز را نا امن و خطر آفرین کرده است، بطوریکه می بایست هر لحظه احتمال وقوع حوادثی تلخ و ناگوار را در این مراکز انتظار کشید.

مورد دیگر که باید به آن اشاره کرد، مجتمع "آب سنگین اراک" است. بر اساس ادعاهای رژیم، راکتور آب سنگین اراک با طراحی داخلی ساخته و استفاده می شود. طراحی داخل در حالی است که رژیم ایران نه از رشد صنعتی لازم برای ساختن یک رأکتور اتمی برخوردار می باشد و نه تجربهء قبلی در این زمینه دارد.

بعلاوه برای داشتن یک راکتور اتمی و راه اندازی و بکار یردن آن، نیازمند مدیریت دقیق و آموزش دیده و آشنا به تجارب و فن آوریهای روز اتمی، نظارت کارشناسانه و توجه به امور ایمنی و برنامه ریزی منظم برای این منظور می باشد. در حالیکه در مراکز اتمی رژیم به خصوص مجتمع آب سنگین اراک، اصلا" چنین تدابیری اتخاذ نشده است.

رژیم ضد ملی و کشور بر باد ده و متخصصان اش برای این منظور نه صلاحیت لازم را دارند و نه قابل اعتماد می باشند. سطح آگاهی و صلاحیت رئیس جمهور ام القرای اسلام در همان حد است که انرژی اتمی برای رژیم، توسط دختر بچه ای در آشپز خانه تولید شود و یا یک دختر 15 ساله در زیر زمین خانه اشان اورانیوم را برای آخوندها غنی سازی کند. تخصص واقعی این رژیم و کارگزارانش در دسیسه چینی علیه مردم و منافع ملی کشور، شکنجه و تیر باران، دروغ و فریب بیشتر، دزدی، چپاول و... می باشد.

3 ــ خطر جنگ طلبی های رژیم :

خطر دیگری که مراکز اتمی رژیم و بالطبع مردم ایران را تهدید می کند، سیاست های مربوط به مخالفت و سر پیچی رژیم از قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت در رابطه با پرونده های اتمی، صدور تروریسم و بنیاد گرائی، مداخله جوئی در کشورها و بخصوص دوستان امریکا در منطقه  و.... می باشد. این سیاست ها  خطر جنگ و حمله به تأسیسات اتمی رژیم را افزایش می دهد. ادامه این سیاست ها هر آن، کشور ما را به آستانه جنگ ویرانگر دیگری می کشاند. که در این صورت مراکز اتمی در ایران، نخستین آماج چنین جنگ ویرانگری خواهند بود. ضمن اینکه مراکز اتمی رژیم ــ برای پیشگیری و جلوگیریِ از تولید احتمالی بمب اتم توسط رژیم ــ  همیشه اهداف خوبی برای هر نوع خرابکاری تلافی جویانهِ عوامل نفوذی کشورهای مخالف رژیم حاکم بر میهن می باشند.

 

سوم ــ تردیدها نسبت به صلح آمیز بودن برنامه اتمی:

بعد از افشای پروژه های متعدد مخفیِ مربوط به فعالیت های اتمی رژیم، تردید ها نسبت به صلح آمیز بودن این فعالیت های اتمی رژیم شروع و روز بروز بیشتر شده است . این تردیدها کاملا" طبیعی و موجه می باشند زیرا :

اولاً اصرار بر ادامه فعالیت های اتمی با هزینه های هنگفت اقتصادی بدون هیچ توجیه اقتصادی آنهم در کشوری که بر دریا نفت نشسته است و از بزرگترین دخایر گازی در جهان بر خور دار است، اساساً  شک برانگیز است.

ثانیاً اگر رژیم ایران واقعاً یک "برنامه صلح آمیز هسته ای" به منظور تولید برق و یا  مصارف صنعتی دیگر را دنبال میکند، چه نیازی به این همه مخفی کاری و فریب و دروغ دارد؟! در طول دو دهه ای که از عمر فعالیت های هسته ای رژیم گذشته است، رژیم ایران ضمن بی اعتنائی کامل به خواست نهادهای بین المللی ذیربط و جامعه جهانی برای بازدید از مراکز هسته، هر ساله نیز به تعداد مراکز هسته ای مخفی خود در کشور افزوده است.

از مؤلفه های اصلی ایجاد اعتماد میان دو طرف، دو کشور و... پای بندی آنها به صداقت در عمل می باشد. در حالیکه حدود 2 دهه از شروع بکار فعالیت های اتمی رژیم می گذرد، علاوه بر پنهانکاری و دروغ، آنها به هیچیک از تعهدات بین المللی خود پای بند نمانده اند. برای مثال، علیرغم توافق نامه سعد آباد (29 مهر 1389)، توافق نامه بروکسل (4 اسفند 1389) و توافق نامه پاریس (17 بهمن 1389) برای توقف غنی سازی میان ایران و کشورهای اروپائی، هیچوقت غنی سازی در تأسیسات اتمی رژیم متوقف نشده است.

در حالی که ولی فقیهِ اتمی رژیم فتوای حرام بودن بمب اتم را صادر می کند، در فاصله کوتاهی بعد از صدور فتوا، لپ تاپ حاوی نقشه های ساخت کلاهک هسته ای و سایر برنامه های هسته رژیم ــ که هدفی جز تولید بمب اتم را دنبال نمی کنند ــ متعلق به کارگزاران رژیم، در معرض دید خبرنگاران در سراسر جهان قرار می گیرد.

در همین مذاکرات بغداد ــ که در تاریخ 3 و 4 خرداد همین امسال برگزار شد ــ در حالی که تولید غنی سازی 20 در صدی ــ که مورد مخالفت 5 +1 می باشد ــ توسط رژیم توجیه می شود، به یک باره آثار اورانیوم 27 در صدی در تأسیسات "فردو" ی قم پیدا می شود. و هزاران دروغ و فریب دیگر و...

با وجود این، برنامه اتمی رژیم عامل اصلی اختلاف و بی اعتمادی غرب نسبت به ایران نمی باشد و این عامل، تنها بی اعتمادی موجود بین طرفین را تشدید کرده است. بی اعتمادی و مخالفت غرب و امریکا با رژیم ایران اساساً در بنیاد گرائی اسلامی، تروریسم دولتی و حمایت از گروههای تروریستی در منطقه و حتی در سراسر جهان، مداخله جوئی در امور کشورها به خصوص کشورهای دوست امریکا در منطقه، مخالفت و تهدید مکرر اسرائیل و... ریشه دارد. در محور بعد در این باره بیشتر توضیح می دهم.

پس میان غرب و امریکا بعبارتی بحران اعتماد وجود دارد و بر خلاف ادعای رژیم، برنامه اتمی رژیم تنها یکی از موارد شک بر انگیز و تشدید کننده بی اعتمادی می باشد

 

چهارم ــ مشکل غرب و امریکا با رژیم:

بعد از اولین افشاگری سازمان مجاهدین دربارهء فعالیت های مخفیِ اتمی رژیم، مشکل فعالیت های مخفی و مشکوک اتمی به سایر مسائل مشکلات غرب و امریکا با رژیم ایران افزوده شد. مشکلات و اختلافات غرب و به خصوص امریکا با رژیم ایران، فرایندی است که طی بیش از سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی بوجود آمده است و برنامهء جنجالی و شک بر انگیز اتمی رژیم تنها یکی از انبوه مسائل و مشکلاتی است که میان غرب و امریکا با رژیم ایران وجود دارد.

بطوریکه با قاطعیت می توان گفت، در میان انبوه مشکلات موجود میان دو طرف، برنامهء اتمی رژیم حتی مشکل و تضاد اصلی (برنامه اتمی رژیم مشکلی نیست که با حل شدن آن، سایر مشکلات براحتی حل بشوند) بین طرفین دعوا نمی باشد. یعنی مشروط کردن صلح و دوستی کما اینکه تنش و جنگ میان غرب و ایران را تنها به توقف، تعلیق و تعیین و تکلیف شدن برنامه اتمی رژیم، برداشت درستی نیست. یعنی حل تنش موجود میان غرب و ایران ــ که ممکن است حتی به جنگی ویرانگر میان آنان تبدیل شود ــ به پارامترهای گوتاگونی بستگی دارد و حداقل تا حل شدن مشکل اصلی ــ که قطعاً برنامهء اتمی رژیم نمی باشد ــ این اختلافات کماکان وجود خواهند داشت.

مخالفت های غرب و امریکا با برنامهء اتمی رژیم قبل از هر چیز در سیاست های مداخله جویانهء ایران در کشورهای دوست امریکا در منطقه، حمایت رژیم از گروه های تروریستی در خاورمیانه، مخالفت رژیم با برنامهء صلح میان اسرائیل و فلسطین، تهدید مداوم اسرائیل به نابودی و مهمتر از همه مخالفت رژیم با نظم امریکائی در منطقه و تلاش برای ایجاد نظم دلخواه خود، ریشه دارد. یعنی در واقع صورت مسئلهء اصلی تعیین و تکلیف کردن قدرت در منطقه است. یعنی چه کسی باید حرف اول را بزند و چه کسی باید دست بالا را در منطقه داشته باشد.

در چنین بستر و زمینه ای است که مسلح شدن نظام جمهوری اسلامی به بمب اتم برای غرب و امریکا وحشت آفرین می شود. به صحبت های ژاک شیراک رئیس جمهور سابق فرانسه خطاب به حسن روحانی دبیر وقت شورای امنیت رژیم توجه کنید: وقتی که تنها سلاح شما "ژ ــ ث" و "کلاشینکوف" بود. شما مخالفان خود را در کشور های ما ترور می نمودید. دنیا چگونه می تواند مسلح شدن شما به سلاح هسته ای را تحمل کند؟! ( یعنی مشکل در سلاح اتمی نیست، ذات جنگ افروز و مداخله گر رژیمِ قرون وسطائی مشکل اصلی است )

بنابراین حتی ــ به فرض محال ــ در صورت پذیرش اجباری تمام شروط غرب از طرف رژیم در مذاکرات هسته ای، یعنی در صورتی که رژیم ایران تمام شرایط کشورهای 5+1 در مورد برنامه اتمی اش را هم بپذیرد. این مرحله بهیچوجه پایان تنش و اختلاف میان غرب و ایران نیست. یعنی توافق در زمینهء پروژهء هسته ای رژیم به تنهائی، نمی تواند باعث بر قراری رابطه با غرب و پایان دشمنی ها تلقی شود.  اما بر عکس، فقط با ایجاد مصالحه ای در زمینه دیگر ابعاد تنش است که زمینه برای حل مشکل اتمی فراهم می شود و می توان مصالحه جامع و کامل میان طرفین را، انتظار داشت.

پس در بستر اختلافات و مسائل متعدد موجود میان غرب و ایران است که غرب برنامهء اتمی رژیم را دستاویز قرار می دهد و به شدت با آن مخالفت می ورزد. در غیر این صورت، چگونه می توان موافقت غرب با برنامه اتمی پاکستان ــ با بیش از 100 بمب اتم ــ را توجیه کرد؟ کشوری نا امن و یی ثبات در منظقه ای نا امن تر. ضمن اینکه پاکستان محل نشو و نمو و کمینگاه اصلی القاعده و طالبان نیز می باشد.

 

پنجم ــ راه حلِ اصولی مقابله :

همانگونه که در بالا شرح داده شد بر خلاف تبلیغات سران رژیم و همچنین غرب، پروندهء اتمی رژیم ایران قبل از هر چیز ماهیتی کاملاً سیاسی دارد. هدف غائی این برنامه برای رژیم، کسب هژمونی منطقه ای است (که به اعتقاد رژیم بشکلی می تواند ضامن بقاء و دوام حکومت او باشد)، امری که خط قرمز طرف مقابل است و بهیچوجه از طرف غرب و امریکا، صرف نظر کردنی نیست. بنابراین پیشاپبش روشن است که هیچیک از طرفین این پرونده به دلایل سود و زیان های ناشی از توقف و یا ادامه این برنامه، نمی توانند کوتاه بیایند و به خواست طرف مقابل تن بدهند.

لاوروف وزیر امور خارجه روسیه (سایت معتبر هافینگتون) دربارهء بحران خاورمیانه نوشته است: تلاشی که برای تغییر نظام حاکم بر دمشق در جریان است و منازعاتی که بر سر آن در گرفته است در حقیقت جزئی از یک بازی ژئو سیاسی بزرگتر منطقه ای است که بی شک توطئه ای برای هدف قرار دادن ایران است. در این توطئه ایالات متحده امریکا، ناتو، اسرائیل، ترکیه و برخی کشورهای منطقه دست دارند و می خواهند نقش منطقه ای ایران را تضعیف کنند.

نزدیک به دو دهه مذاکرهِ بی نتیجه و سر سختی هر دو طرف این دعوا نشان میدهد که نه رژیم ولایت فقیه می تواند از ضمانت نامه بقاء و استمرار قدرت و نه غرب و امریکا می تواند از منافع سرشار منطقه ای خود ــ که در گرو حمایت از دوستان اش در منطقه میباشد ــ چشم پوشی کند. بنابراین این کلاف سر در گم، هرگز با مذاکره باز نمی شود.

دور جدید مذاکرات اتمی که این بار با درخواست و التماسِ رژیم آخوندی ــ در وحشت از قیام مردم بخاطر فقر، تورم و بیکاری ــ برگزار شد، علیرغم سه دوره مذاکرات طولانی، بدون هیچ نتیجه ای بپایان رسید، امری که از قبل هم قابل پیش بینی بود. اما حتی در صورت پذیرش احتمالی شرایط غرب از طرف رژیم (احتمالی محال) نه رژیم ایران به آن شرایط و توافقات پایبند می ماند و نه اعتماد غرب و امریکا به رژیم جلب می شد.

بنابراین آنچه در رابطه با برنامه اتمی رژیم ــ به اعتبار ابعاد دیگر مشکلات فیمابین ــ قابل پیش بینی و در چشم انداز قرار دارد یا "پذیرش شرایط غرب توسط رژیم و تأخیر و عقب افتادن حمله غرب با ایران " و یا "عدم پذیرش شرایط غرب و تسریع سناریوی جنگ" می باشد. سناریوی سومی متصور نمی باشد، مگر :

 آنچه می تواند خطر جنگ و اتمی شدن رژیم حاکم بر ایران را منتفی سازد نه "مذاکره با رژیم" و "نه جنگ" و نه حتی توافق طرفین بر سر مسائل هسته ای است. بلکه تنها تغییر و سرنگونی این رژیم است که می تواند شبح شوم جنگ را از آسمان میهن مان دور کند و خطرِ جهانیِ مسلح شدن رژیمی نا متعارف به بمب اتم را بر طرف سازد و به خصومت های 30 ساله غرب و ایران پایان ببخشد، یعنی کاری که تنها از عهده مردم ایران ساخته است.

این رژیم قلب تپنده ویرانی و جنگ است و هیچ قدرتی نمی تواند روند جاه طلبی های اتمی او را مهار و متوقف سازد، الا مردم ایران. از این رو حمایت از مردم ایران برای سرنگونی این رژیم به نفع همه و از جمله غرب می باشد. ادامهء مذاکرات بی نتیجه، تنها عمر این جرثومهء فساد برای ادامهء سرکوب مردم ایران در داخل و تنش آفرینی در خارج از مرزها را زیاد می کند.

تحریم های بین المللی هم، اگر با حمایت همه جانبه از جنبش و اعتراضات مردم همراه نباشد نمی تواند به یاغیگری های بین المللی رژیم مهار بزند و چرخشی در مواضع خارجی اش ایجاد نماید. فشارهای خارجی علیه رژیم وقتی کار ساز و مفید واقع می شوند که بتواند سردمداران این رژیم را در برابر خواسته های دموکراتیک و بر حق مردم مجبور به عقب نشینی و یا سرنگونی کند. بعد از سرنگونی رژیم، دولت بر آمده از آراء مردم می تواند مسائل و مشکلات فی مابین ایران و جامعهء جهانی را به گونه ای دموکراتیک و دیپلماتیک حل و فصل نماید. و گر نه فشار و تحریم های خارجی بدون حمایت از جنبش اعتراضی مردم هم نهایتاً به جنگی ویرانگر و میهن بر باد ده  تبدیل خواهد شد.

مردم ایران نیازی به بمب اتم ندارند، آرزو و نیاز مردم ایران قبل از هر چیز آزادی، و حق حاکمیت ملی و مردمی است. از آنجا که مذاکره و مماشات با نظام جمهوری اسلامی (به خصوص که نماینده مردم ایران هم نمی باشد) بر سر برنامه اتمی، مردم ایران و مبارزه آنان را منزوی می کند و دست یابی به حقوق پایمال شده آنان را به تأخیر می اندازد، باید هر چه سریعتر به آن پایان داده شود، و به جای آن غرب به حمایت مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم اقدام نماید.

 

ششم ــ نتیجه :

ادامهء برنامهء اتمی رژیم جز تحریم بیشتر، فقر و سیه روزی بیشتر، انزوای جهانی کشور ما و خطر یک جنگ ویرانگر دیگر، هیچ ثمری برای مردم و کشور ما  ندارد و باید هر چه سریعتر متوقف شود. در ایران آزاد فردا، حق برخورداری از انرژی هسته ای می تواند در محیطی آزاد به بحث گذاشته شود، رسانه های آزاد و مستقل در مورد امنیت و دل نگرانی های مردم در این باره به آزادی بنویسند و صحبت کنند، متخصصان مستقل مراکز اتمی را کنترل و بررسی کنند و در مورد ریسک ها و خطرات احتمالی آن به مردم گزارش دهند و آنگاه مردم ایران آزادانه در مورد ــ داشتن و یا نداشتن برنامه اتمی ــ تصمیم بگیرند.

09.07.2012

  

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه