بازگشت به خانه

دوشنبه 14 فروردين 1390 ـ  2 آوريل 2011

 

«اعلام موجودیت تشکل مستقل سیاسی زنان ایران»

 

اتحاد زنان ایران برای دموکراسی (فارسی)

ایراندا قادینلارین دئموکراسی اوغروندا بیرلی یی (ترکی)

یەکیەتی ژنانی ئێران بۆ دێمۆکراسی (کوردی)

ایران جنینانی تپاکی په دموکراسیا (بلوچی)

اتحاد النساء الإيراني من أجل الديمقراطية (عربی)

ایران عایال لارینینگ دموکراسی اوچین بیرلشیگی (ترکمنی)

Iranian Women's Union for Democracy (IWUD)

L’union des femmes iraniennes pour la démocratie

 

نیمی از عرصه سیاسی حق ما و سهم ماست!

اتحاد زنان ایران برای دموکراسی که به اختصار (ازاد) خوانده خواهد شد با چشم انداز تحقق دموکراسی در ایران و افزایش نقش زنان درقدرت سیاسی کشور تاسیس شده است . (ازاد) معتقد است دموکراسی از طریق برابری همه جانبه بین زنان و مردان وکلیه احاد جامعه وایجاد فرصتهای برابرجنسیتی تحقق پیدا میکند.  بدیهی است  که نظام سياسی حاکم در کشور در جهت ایجاد چنین ساختاری مسنولیت مستقیم دارد.

(ازاد) موجودیت خود را در 11  فروردین 1391 مصادف با 30 مارس 2012 اعلام میکند. انتخاب این تاریخ به سبب آنست که در چنین روزی بانو دکتر مهرانگیز منوچهریان (1379 ـ 1285) حقوق دان، موسیقی دان، سیاستمدار، نخستین سناتور زن در ایران و نویسنده کتاب «انتقاد به قانون اساسی ایران از منظر حقوق زنان» در تاریخ 30 مارس 1968میلادی مصادف با 11 فروردین 1347 هجری شمسی موفق به دریافت اولین جایزه جهانی صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد شد. وی همچنین در سال 1971 جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق را دریافت کرد. مهرانگیز منوچهریان برگ زرینی در تاریخ افتخارات زنان ایران در عرصه حقوق زنان، صلح و سیاست است.

***

خاورمیانه آبستن حوادث است. جنبش های ضد دیکتاتوری و خیزش اعراب بخش بزرگی ازاین منطقه را فرا گرفته است. دیکتاتورها یکی پس از دیگری واژگون می شوند و زنان به مثابه بخش بزرگی از نیروی خیزش انقلابی هرچه بیشتر نیروی نهفته خود را آشکار می کنند. با وجود این پس از گذشت چندين ماه از آغاز « بهار عربی »، صدای ریزش برگ های پاييزی حقوق زنان به گوش می رسد. به رغم مشارکت بالای زنان در تحولات بهار عربی، تغییرات سیاسی بدست مردان هدایت می شود و تلاش می شود تا زنان با همه تلاش ها و مقاومت هایشان در بطن این تحولات، پیاده نظام باقی بمانند. باید اذعان کرد که زنان ایران به لحاظ تجربه عملی از حاکمیت 33 سالهء قوانین اسلامی که در جمهوری اسلامی پیاده شده است، آموخته اند که وعدەهای آرمانشهر دینی، غیر دینی و ایدئولوژیک حاصلی جز تبعیض مضاعف و افزایش رنج ها و آلام بیشمار برای بسیاری از مردم، بویژه زنان نداشته است.

از سوی دیگر تجربهء زنان ایرانی فعال در گروه های سیاسی تحت رهبری و تسلط مردان نیز نشان دادە است که زنان هرچند شجاع و آگاه و مدیر و مدبر باشند در نهایت امکان ارتقایشان محدود و تحت کنترل مناسبات مردسالارانه واقع می شود. بدون شک با پیوند زدن تجربیات عمیق میلیون ها زن در داخل ایران و هزاران زن فعال سیاسی خارج و داخل ایران می توان گفت جنبش زنان ایران قادر است محور تحولی در خاور میانە باشد که لزوم تقدس زدایی از قدرت و برابری کامل زن و مرد را به واقعیت عملی و ملموس تبدیل نماید و این مهم در پراکندگی مقدور نخواهد شد مگر اینکه زنان با تراکم اراده دارای تشکل سیاسی مستقل خود باشند.

عمده ترین موانع احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض همه جانبه از زنان در ایران، ساختار سیاسی استبدادی حاکم، نظام حقوقی و قضایی مبتنی بر تبعیض، فرهنگ و مقاومت مردسالاری و عرف تبعیض گرا، اسلام سیاسی وعدم آمادگی و تحمل مردان برای تقسیم قدرت سیاسی و متشکل نبودن زنان است. تحقیقات و تجارب جامعه انسانی نشان داده است که حضور زنان در عرصەهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با میزان توسعه یافتگی کشورها و نرخ دموکراسی در ساختار سیاسی آنان پیوندی ناگسستنی دارد. در ایران نرخ مشاركت زنان در تصميم‌ گيری های کلان اداری، سیاسی و دولتی به میزان کرسی های مجلس که حدود 2.8% است نیز نمی رسد . خشونت سیستماتیک برعلیه زنان درعرصه های مختلف بیداد میکند، دستگاههای دولتی وقضایی کشوربه پشتوانه ایدئولوژی مبتنی بر تبعیض با خشونتهای رایج بر علیه زنان برخورد می کنند و موارد بیشماری دیده شده که خشونتگران را مورد پیگرد قانونی قرار نمیدهند که همین پدیده زمینه بازتولید خشونت را فراهم میکند. ساختار حقوقی نظام خانواده و پدیده زشت چند همسری برای مردان در ایران به گونه ای است که زن در مقام مادر، فرزند و همسر فاقد امنیت قضایی، اقتصادی، اجتماعی و عاطفی ـ روانی است. نارضایتی زنان از این ساختار حقوقی و جهات منفی آن بسیار جدی است و گاه با واکنش های قهر آمیز زنان مواجه شده است . چنین ساختار حقوقی غیر عادلانه و تبعیض گرائی مبتنی بر احکام شریعت دینی که اتفاقن به نام حفظ خانواده چهره می نماید خود یکی از برجسته ترین عوامل تزلزل در چارچوب حفظ کیان و ثبات خانواده است. حاکمان وقت در ایران در تمامی این سالها همواره کوشیده اند از سیاسی شدن مطالبات زنان خودداری کنند اما برعکس از آنجا که موقعیت زنان در هر جامعه ای بازتابی از ساختار سیاسی آن کشورنیز هست لذا هر گونه تلاش برای لغو قوانین زن ستیزانه لاجرم ماهیتی سیاسی و امنیتی پیدا میکند و در مقابله با مناسبات حاکم قرار میگیرد.

مادر بزرگ های ما در سال 1332 در تظاهراتی فریاد زدند کە «ما باید در سیاست کشور دخالت کنیم.» این خواسته پس از 59 سال هنوز محقق نشدە است. زنان ایرانی هنوزامکان دخالت مؤثر در سیاست کشور را ننه در داخل و نه درخارج کشور نیافته اند. با وجود این زندانیان سیاسی زن در زندان های ایران دارای محکومیت های سنگین بودە و هستند و این خود گواه روشنی بر مبارزه زنان برای تغییر مناسبات و ساختارهای تبعیض آمیز جامعه و اساسن امری سیاسی است.

تجربیات کشورهای اسکاندیناوی به لحاظ استانداردهای بالای زندگی زنان به نسبت سایر کشورها نشان می دهد که حضور پنجاه درصدی زنان در اکثر پست های سیاسی و بهرە مندی از قدرت سیاسی نقش موثری بر ارتقای کیفیت زندگی زنان، کودکان و مردان در همهء عرضه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته است. عرصهء مبارزه برای کسب قدرت سیاسی یکی از عرصه های مهم مبارزهء زنان برای ایجاد تحولات بنیادین به نفع زنان و کودکان و کل جامعه است. بدیهی است که نمی توان نادیده گرفت که صرف حضور زنان در قدرت سیاسی نیز به معنای همهء مبارزه نیست. به تجربیات فوق الذکر باید نکته ای را نیز افزود و آنهم لزوم فروریختن دیوار تنزه طلبی و هراس از حضور در عرصهء سیاسی و متهم شدن به قدرت طلبی سیاسی است. تجربهء ممنوعیت تشکیل احزاب و گروه های سیاسی مستقل در ایران از یک سو و تعریف حکومت ایران از فعالیت سیاسی به مثابه «براندازی» و برخورد قهری با فعالان مدنی، گاه آنان را واداشته که بر غیرسیاسی بودن کارشان تاکید کنند. این هراس در میان برخی فعالین به باوری تبدیل شده که گویا باید دیوار ضخیمی میان سیاست، جامعه، فرهنگ و اقتصاد کشید حال آنکه عرصهء سیاسی سایر عرصه ها را نیز متاثر می کند، از این رو زنان می بایست نیمهء پنجاه درصدی پیکرەء سیاسی هر حکومتی باشند.

طی سال ها مبارزات مدنی، جنبش زنان ایران ساختار حقوقی حکومت را، خصوصن در آنجا که به مسئلهء زنان مربوط می شود به چالش کشیده است و بدیهی است که چالش های مدنی زنان برای حقوق اولیهء خود از جمله حق حضانت، اشتغال، دیه، ارث، شهادت، طلاق و ازدواج، مناسبات قدرت مردسالارانه را تحت تاثیر خود قرار داد. جنبش مدنی زنان در ایران نظام مردسالار و کلیشه های جنسیتی را در خلال مبارزات مدنی خود به چالش کشید و با درایت زنانه، در عین مبارزه برای تغییر ساختار مبتنی بر تبعیض، فعالیت خود را تا سطح شبکه ای فراگیر، افقی و شبه سازمانی در برابر ساختارهای تبعیض آمیز گسترش داد. فعالیت این جنبش در پیوند با خیل زنان و مردان در اعتراضات پس از انتخابات 1388 از سطح به عمق نفوذ کرد و کل پیکر نظام را نشانه گرفت. زنان با شعار مرگ بر دیکتاتورو زنده باد آزادی در صف اول جنبش خیابانی قرارگرفتند.

بیش از 60 درصد تحصیل کنندگان دانشگاهی ایران را زنان تشکیل می دهند و اگر به این آمار زنان تحصیلکرده و توانمند ایرانی در خارج از کشور را نیز بیافزاییم درصد فوق افزایش خواهد یافت. ما زنان ایرانی علی رغم موانع بسیاری کە در برابر تشکل یابی زنان وجود داشته، نشان داده ایم که نه تنها قادر بودەایم که جنبش زنان را در داخل ایران با همهء شرایط دشوارش براه بیاندازیم بلکه توانسته ایم در جنبش های مردمی نقش محوری بازی کنیم. اکنون که مردان سیاسی به شیوه های مختلف بدنبال تغییراتی در سیستم قدرت سیاسی ایران هستند، ما زنان می دانیم که اگر سکوت کنیم، اقدام به عمل نکنیم و پراکندە بمانیم، ممکن است در معرض شکستی دیگر، همچون نادیدە گرفتن حقوق زنان درسال 1357 قرار بگیریم. در عین حال ما نباید اجازە دهیم که زنان مورد استفادەء ابزاری قرار بگیرند. آنچه مسلم است مسئلهء ما زنان تنها با بی حجابی اجباری و یا حجاب اجباری و این بار بی حجابی اختیاری حل نخواهد شد. با اشراف بر این موضوع بسیار مهم که آزادی پوشش یک خواست محوری و چالش برانگیز در کشور ما بوده و هست، خواستی که حیات دینی نظام را به چالشی خستگی ناپذیر و مستمر فرا خواند، اما مشکلات ما زنان تنها به این مورد ختم نمی شود. واقعیت این است که ساختار و تفکر مردسالار در ایران ظرفیت های موجود در میان نیمی از جمعیت همانا زنان را حذف نموده و منافع ملی ایران در جهت توسعه پایدار را در معرض خطر جدی قرار داده است. اینک ما زنان وظیفه داریم بمیدان بیائیم تا این ساختار را متحول سازیم. سیاست زن ستیز جمهوری اسلامی، عدم قابلیت، فساد، سوء مدیریت، ماجراجویی ها و خشونت گرایی های حکومت فعلی در سطح ملی و بین المللی، تحقیر و خصومت ورزی با تاریخ و شهروندان خود، اثرات تحریم های بین المللی، سایهء شوم جنگ، فضای امنیتی و سرکوب در تمامی عرصه ها، اقتصاد ورشکسته، بیکاری، اعتیاد و تن فروشی و هزاران درد و رنج دیگر، منافع ایران را در معرض خطر جدی قرار داده است و اضطراب و افسردگی را جایگزین نشاط و امید و تحرک کرده است. درچنین شرایطی بیم یک درهم ریختگی بنیان کن و خونین را هر لحظه بیشتر احساس می کنیم.

- ما جمعی از زنان دمکراسی خواه و صلح طلب ایران با احساس مسئولیت و با چنین رویکردی پای پیش گذارده تا به سهم خود حرکتی جدی در جهت تشکل یابی و همگرائی زنان ایرانی که خواهان حضور مستقیم در حیات سیاسی کشور هستند براه اندازیم و تشکلی مستقل و سیاسی برای کسب سهم پنجاه درصدی زنان از قدرت سیاسی در ایران، تحت عنوان «اتحاد زنان ایران برای دمکراسی»  که به اختصار «ازاد» نامیدە خواهد شد را بنیان نهیم. ما اعتقاد داریم که زنان باید سهم خود را در آنجا که قانونگذاران تصمیم میگیرند و سیاست اتخاذ میکنند بدست آورند. باید درپای میز مذاکره نشست و در اهرم قدرت سیاسی حضور یافت تا رویکرد زنانه در تلفیق آگاهانه با رویکرد مردانه، چهرەی سیاست را متحول سازد. بدیهی است که ما مردان را همکار و همراه خود تلقی میکنیم و ایمان داریم که تنها ترکیب رویکردهای این دو جنس با هم میتواند به تحولات متوازن و هارمونیک عمیق اجتماعی و سیاسی منجر گردد. حضور خلاق و برابر زنان ومردان در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که توسعه و رشد موزون یک جامعه را تضمین خواهد کرد.  

تا کنون جامعه سیاسی ایرانی از میثاقهای سیاسی خود بسیار سخن گفته است اما ما اعتقاد داریم که میثاقهای اخلاقی ما عین سیاست ماست و مبنای سیاست ما نیز منطبق با همان مبانی اخلاقی و ارزشهای حقوق بشری ما خواهد بود. لذا اصلی ترین خطوط نظری خود را در باب این ارزشها و معیارهای اخلاقی بقرار زیر بیان میکنیم :

 

میثاق و ارزش های مشترک ما

                                                                                                         ·            باور به برابری همهء انسانها و برابر حقوقی شهروندان در نزد قانون

                                                                                                         ·            باور به اعلامیه جهانی حقوق بشر با تمامی میثاق ها و ملحقات آن

                                                                                                         ·            باور به تساوی حقوق زنان و مردان در همه عرصه های سیاسی،اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی

                                                                                                         ·            باور به رفع خشونت و تبعیض در هر شکل و برهر مبنایی

                                                                                                         ·            باور و رعایت حقوق کودکان، سالمندان و توان خواهان

                                                                                                         ·            باور به آزادی کامل بیان و اندیشه و کلیه آزادی های تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر

                                                                                                         ·             باور به اصل حقانیت ارگان های سیاسی قدرت تنها براساس انتخابات آزاد، سالم و منصفانه در دو حوزەء انتخاب کردن و انتخاب شدن

                                                                                                         ·            باور به دموکراسی، عدالت در تمامی وجوه آن، مدارا و  گفتگو میان دگراندیشان

                                                                                                         ·            باور به صلح و دوستی میان ملتهای جهان و مردم ایران فارغ از رنگ، جنسیت، نژاد، مذهب، طبقه و غیره

                                                                                                         ·            باور به حق همگانی برای تعیین سرنوشت و شیوهء زندگی خود

                                                                                                         ·            باور به لزوم حضور و مشارکت همگانی برای ساختن و توسعهء سرزمین خود

                                                                                                         ·            باور به مناسبات دوستانه با تمام ملت ها و تمدن ها و ارتباطات پایاپای سیاسی بر اساس موازین و پیمان نامه های بین المللی با تمام دول جهان 

                                                                                                         ·            باور به حفظ میراث های تاریخی و محافظت از محیط زیست

                                                                                                         ·            باور به حقوق شهروندان ایرانی برای انتخاب هر دین و باوری که اختیار می کنند و احترام به ادیان و باورمندان آن و هم چنین احترام به افرادی که باور دینی ندارند و یا دین را مورد نقد قرار می دهند.

                                                                                                         ·            باور و تلاش برای مبارزه با دروغ ، تزویر، تقیه و قدرت طلبی

                                                                                                         ·            باور و تلاش برای احراز حقوق زیردستان و ناتوانان و به حاشیه رفتگان

                                                                                                         ·            باور به اصول صداقت، شفافیت، راستگویی، احترام متقابل، مسئولیت پذیری، حمایت جمعی از یکدیگر، همکاری جمعی، فرد محور گریزی، کمک به توسعه و رشد همنوع مان در تمامی سطوح، فضای باز دوستی برای اظهار نظر و بروز بیرونی

 

ساختار، هویت و نقش ما چیست؟

اتحاد زنان ایران برای دموکراسی (ازاد) تشکلی است مرکب از شخصیتهای حقیقی که هر یک میتوانند مستقل و یا وابستگی های سیاسی و حزبی متنوعی خارج از تشکل اتحاد زنان برای دموکراسی داشته باشند اما در عین حال عضو اتحاد ما نیز باشند.  رسالت ما در اجرای مرامنامه و برنامه سیاسی ما معنی پیدا می کند و برای پیشبرد چنین رسالتی بدیهی است که از شرکت در ائتلاف های سیاسی و همکاری وسیع با سازمان ها و احزاب و تشکل های اپوزیسیون جمهوری اسلامی استقبال می کنیم. ما به تنوع سیاسی جامعه ایرانیان احترام می گذاریم و برای دست یافتن به یک  گفتگوی مشترک، تعامل منطقی و دست یافتن به یک برنامهء حداقلی سیاسی برای گذار به دموکراسی در کشورمان ایران تلاش می کنیم. اتحاد زنان ایران برای دموکراسی سعی بر آن دارد که با رویکردهای زنانه، چهرەی سیاست را متحول سازد و همواره راه سومی را برای برون رفت از انسداد و منیتهای سیاسی ارایه دهد. تلاش (ازاد) اینست که مروج فرهنگ همکاری و تعامل های سیاسی و تلاقی در میانه باشد و بکوشد درحد توانایی خود فضای انسداد  سیاسی کشور را متحول سازد و مفاهیم سیاسی حساسیت برانگیز و موانع دوستی و همکاری متمدنانه و اعتماد برانگیز میان ایرانیان را بازسازی و بازتعریف نماید.

 

مرامنامه

ما بنیانگذاران اتحاد زنان ایران برای دموکراسی (ازاد)، این اتحاد را با مضمونی فرا حزبی، فرا ایدئولوژیکی با اهداف زیر پایه گذاری می کنیم.

                                                                                                      1.            ارتقای نقش زنان در مسیر گذار به دموکراسی،  اداره و مدیریت کشور برای بالا بردن مشارکت زنان درکلیه سطوح از جمله تصمیمات ملی، منطقه ای و محلی در حوزه سیاسی و مدنی.

                                                                                                      2.            به باور ما ساختار فرهنگی ایران، مجموعه ای است از مردمانی با فرهنگ ها و زبان های گوناگون که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارا می باشند لذا: ما پشتیبان حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آحاد مردم در اقصا نقاط ایران بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقاتش و نیز کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966 و 23 مارس 1976 هستیم .

                                                                                                      3.            انتخاب نوع حکومت بر مبنای انتخاب آزاد مردم ایران است و بدیهی است که انتخاب مردم هرچه که باشد، زنان در سراسر ایران میبایست نیمی از قدرت سیاسی را در اختیار خود داشته باشند.

                                                                                                      4.            اتحاد زنان ایران برای دمکراسی جهت استقرار دمکراسی و سکورالیسم (جدایی کامل نهاد دین از نهاد دولت و حکومت و سیستم آموزشی) در ایران فردا تلاش می کند.

                                                                                                      5.            کار و تلاش ما برای محدودەء جغرافیای ایران است. ایران ملک مشاع تک تک ایرانیان در تمامی خطه ها و جای جای ایران است. به باورما تنها ضمانت حفظ و یکپارچگی ایران رفع تبعیض در تمامی اشکال آن، توزیع عادلانه قدرت و ثروت و اجرای عدالت بر اساس موازین اعلامیهء جهانی حقوق بشراست.

                                                                                                      6.            گویش و آموزش به زبان مادری باید برسمیت شناخته شود. تمامی زبان ها و فرهنگ ها در کشور ایران محترم و رسمی است و تمدن ایران را غنا بخشیده و می بخشد.

                                                                                                      7.            تلاش بی وقفه برای ایجاد فرصت های برابر بین زنان و مردان در حوزه های مختلف قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به منظور کسب ابزارهای تغییر در جهت رفع تبعیض های جنسیتی و عواملی که زنان را از مشارکت در قدرت سیاسی باز می دارد. معضل استقلال اقتصادی زنان یکی از مهمترین مسائلی است که موجب می گردد که زنان نتوانند تصمیم مستقل بگیرند و وارد عرصهء فعالیت های سیاسی اجتماعی شوند. بدین منظور باید برای زنان فرصت های شغلی برابر فراهم گردد، ضمن اینکه حق برخورداری از یک سال مرخصی بعد از زایمان و کودکستان در سراسر کشورباید در طرح توسعه ملی گنجانیده و تأمین شود.

                                                                                                      8.            تلاش بی وقفه برای تصویب و پایبندی و اجرای کامل کنوانسیون جهانی رفع تبعیض علیه زنان در کشور ایران.

                                                                                                      9.            تلاش بی وقفه برای احقاق حقوق کودکان و نوجوانان مطابق مصوبات بين المللی مختلف و از آن جملە: قرارداد ژنو در سال 1942 ميلادی در باره حقوق کودکان، قرارداد رعايت حقوق کودکان از طرف مجمع عمومی سازمان ملل متحد در بيستم نوامبر 1959 ميلادی، اعلاميه ی جهانی حقوق بشروپیمان نامه حقوق کودک که در تاريخ بيستم نوامبر سال 1989 ميلادی به تصویب رسید.

                                                                                                  10.            شرکت و دخالت در روند تدوین یک قانون اساسی نوین که در آن کلیه اشکال تبعیض ازجمله پوشش اجباری برای زنان، محدودیتهای قانونی و اجتماعی بر سر راه تحصیل، کار، ورزش، هنر، دستمزد، انتخاب همسر، مسافرت، طلاق، برخورداری از ارث، سرپرستی فرزندان، شهادت و قضاوت زدوده شود و زنان امکان دست یابی به همه پستها و مشاغل را تا بالاترین سطوح کشوری و سیاسی دارا باشند.  قانون اساسی و قضایی بر اساس ارزشهای حقوق بشری مندرج در اعلامیەی جهانی حقوق بشرو کنوانسیون رفع تبعیض از زنان تنظیم گردد. درقانون اساسی مورد نظرما «اصل برابری جنسیتی بدون قید و شرط در تمامی عرصه ها» گنجانده شده و ضمانت  اجرایی خواهد داشت.

                                                                                                  11.            ارایهء تدابیر و لوایح برای رفع خشونت همه جانبه علیه زنان در کلیه عرصه ها (خصوصی و اجتماعی) و جرم شناختن آزار جنسی زنان، قتل و خشونت "ناموسی" در طرح توسعه درازمدت کشور.

                                                                                                  12.            به اعتقاد ما مردانی که اعمال خشونت میکنند نیز قربانی این رفتار خود هستند از این رو در کنار برنامه های حمایتی از زنان قربانی خشونت و حمایتهای معنوی و مالی از آنان می بایست به تشکیل نهادها ی دولتی و غیر دولتی جهت مشاوره های فکری و روانی و دستگیری مردانی که دست به خشونت میزنند نیز مبادرت کرد. هدف از تشکیل این نهادها گسترش آگاهی و آموزش به زنان و مردان جهت مقابله با روحیەی پرخاش و توام با خشونت است.

                                                                                                  13.            گنجانیدن طرح سهمیه بندی مثبت در تمامی قوانین و آیین نامه های استخدامی، اداری، سیاسی و غیرە به جهت کمک به ارتقای حضور زنان در تمامی واحدهای تولیدی و اجتماعی و عرصەهای سیاسی و اقتصادی. در برخی کشورها احزاب سیاسی این طرح را در چهارچوب ساختمان حزبی خود به مورد اجرا گذارده اند. از مجموع 121 حزب سیاسی در 59 کشورجهان عمدتن کشورهای غربی و بندرت کشورهای در حال توسعه این طرح را در احزاب خود به تصویب رسانده اند و به مورد اجرا گذاشته اند. برای مثال در کشور پاکستان زنان براساس بهره گیری از این طرح سهم خود را برای اخذ کرسی های پارلمانی به 22% رسانده اند در حالیکه سهم زنان ایران از کرسی های پارلمانی فعلی تنها 2.8%است.

                                                                                                  14.            ما برای تحقق کامل آزادی های وسیع اجتماعی و سیاسی از جمله آزادی بیان، عقیدە و حق دگراندیشان، دین و اعتقاد  خصوصن آزادی کیش و باور و اجرای مناسک دینی برای اقلیتهای مذهبی، همزمان آزادی و احترام بە حقوق کسانی کە دین خاصی برنمیگزینند، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات، رسانه ها، اینترنت و انتشارات، آزادی گرایش جنسی (دگرباشی جنسی)، آزادی های فردی و مدنی و حق شهروندی مبارزه می کنیم و اعتقاد داریم تجاوز به حوزەء آزادی های اجتماعی، مدنی ـ سیاسی و حوزەی خصوصی انسان ها آغاز تخطی و تضییغ حقوق انسان به مفهوم عام و زنان بشکل خاص آنست.

                                                                                                  15.            حضور نهادهای مدنی غیروابسته به دولت(NGO) وفعالیت های سازمان یافتهء فرهنگی در بدنهء جامعه جهت رشد و گسترش آگاهی زنان از حقوق خود و برای ارتقای توانایی های مدنی جامعهء زنان یکی از شاخص های مهم توسعه یافتگی و نهادینه شدن دموکراسی در جوامع مدرن است. از اینرو تلاش برای حفظ استقلال و امنیت حقوقی نهادهای مدنی در جهت افزایش مشارکت مدنی زنان و تمامی شهروندان در تمامی عرصه ها یکی از مهمترین اهداف ماست. اهدافی که می بایست در قانون اساسی آیندەی کشور تبیین شوند.

                                                                                                  16.            ایجاد زنجیرەء تفاهم و دوستی بین زنان ایران و زنان کشورهای منطقه و سایر نقاط جهان و همکاری های مشترک در راه برابری حقوق بین زنان و مردان و صلح و همبستگی در سطح جهان.

                                                                                                  17.            اتحاد زنان ایران برای دمکراسی (ازاد)، از حضور و پشتیبانی جامعهء مردان استقبال می کند لذا مردان نیز می توانند اعضای افتخاری و حامی آن باشند و در پیشبرد اهداف مشترکمان، زنجیره و صفوف اتحاد را مستحکم تر کنند.

                                                                                                  18.            اتحاد زنان ایران برای دمکراسی (ازاد)، دستیابی به اهداف و ارزش های خود را از طریق تلاش برای گسترش مشارکت همه جانبەی زنان در تمامی عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی،  تبلیغات، رسانه ایی و بسترسازی های فرهنگی و روشنگری پی می گیرد.

                                                                                                  19.            اتحاد زنان ایران برای دمکراسی (ازاد)، با هدف افزایش نقش زنان در قدرت سیاسی، کشورداری و تصمیم سازی، در میانجیگری های ملی و بین المللی، در گفتگو و ائتلاف های سیاسی و مردمی و فعالیتها و جلسات مربوطه با تمام توان خود حضورفعال خواهد داشت.

 

اتحاد زنان ایران برای دمکراسی (ازاد)، متعهد است ازتک تک اعضا که برای دستیابی به اهداف و ارزشهای تعیین شده در مرامنانه تلاش می کنند، حمایت و پشتیبانی کند.

تبصره 1۱ : اتحاد زنان ایران دمکراسی (ازاد)، فارغ ازوابستگی به دولتها، احزاب، گروههای موجود و یا وابستگی های  ایدیولوژیکی تشکیل شده است.

تبصره 2 : نحوه تصمیم گیری ها، و ساختار تشکیلاتی ما بزودی در اساسنامه معین می شوند و درسایت رسمی اتحاد بزودی اعلام خواهد شد.

در پایان دست تمام عزیزانی را که مایل به همکاری با این جریان هستند به گرمی می فشاریم و با کمال میل در پاسخگویی به سوالات و ابراز تمایل به عضویت، حمایت و همکاری در خدمتیم!

چنانچه مایلید با امضای خود به پای این بیانیه چنین حرکتی را تقویت و پشتیبانی کنید لطفاً با آدرس ایمیل ما تماس برقرار کنید.

 

آدرس تماس با ما

iwud2012@gmail.com

 

هیئت موسس اولیه به ترتیب الفبا *:

میترا آریان ـ ویکتوریا آزاد ـ عصمت بهرامی ـ بهیه جیلانی ـ طیبه حسینی ـ فریبا داودی مهاجرـ سحر دیناروند ـ مهین شکرالله پورـ رویا طلوعی ـ رویا عراقی ـ مهوش علاسوندی ـ فرحناز عمادی ـ شکوفه قبادی ـ بهارملوان نارنجی ـ مریم موذن زاده

 

 

*بیوگرافی مختصری از هیئت موسس :

میترا آریان ـ 28 ساله، فعال سیاسی و فعال حقوق زنان، نویسنده و عضو انجمن قلم (پن) اینترناشنال و انجمن پن کرد، تا بحال چندین کتاب از ایشان به چاپ رسیده ازقبیل: اشکهایت میخندند،بحث کوتاهی در مورد انفال، آب، اتحاد، زن صدایی برای صلح. میترا دراولین سال زندگی خود، پدرش را به دلیل فعالیت های سیاسی از دست داد. پدر او بدست رژیم جمهوری اسلامی در زندان اوین اعدام شد. وی تا سن 6 سالگی، بارها بهمراه مادرش که زندانی سیاسی در شهر مهاباد و اورمیه بود در زندان بسر برد. میترا در سن 12 سالگی به نویسندگی و فعالیت های ادبی به زبان مادری پرداخت و در همان سال، اولین داستان کوتاه وی در مجله سروه به چاپ رسید. با ادامهء فعالیت هایش در سن 20 سالگی مجدداً به زندان مهاباد انتقال یافت. سال 2005 ایران را برای شرکت در کنفرانس زنان در سوئد ترک کرد و مدتی بعد به کشور بلژیک پناهنده شد و اقامت گرفت.

 

ویکتوریا آزاد ـ 49 سالە، دارای مدرک پیش دکترای نرسینگ، محقق ، فعال سیاسی و فعال حقوق بشر، تحلیل گر و نویسنده، دستگیریهای متعددی داشتە و بارها تحت تعقیب و توبیخ مقامات انتظامی ایران (سپاه پاسداران) قرار گرفتەاست. سال 1363 بدلیل ذکر نام او در لیست سیاه رژیم مخوف جمهوری اسلامی در حالیکه محل موقت زندگی وی تحت نظر دائمی سپاه پاسداران بود شبانه از طریق مرز باکو گریخت و به جمهوری آذربایجان پناه برد. وی پس از مدتی مجبور به مهاجرت دوباره و پناهندگی در کشور سوئد شد. او هم اکنون مقیم کشور سوئد است. در کشور سوئد مسئولیتهای مختلفی در نهادهای زیر پارلمانی سوئدی داشته است و هم اکنون نیز عضو سازمان  عفو بین الملل و حزب لیبرال سوئد و هم چنین مسئول سایت www.victoriaazad.com میباشد  .

 

عصمت بهرامی ـ 60 ساله، لیسانس پرستاری ، یکی از مسئولین  تشکیلات دمکراتیک زنان ایران در اصفهان تا دستگیری در بهمن ماه سال 1361، زندانی سیاسی تا اوائل سال 1365، بعد از خروج از کشور فعال سیاسی مستقل ویکی از بنیان گذاران گروه "حامیان مادران پارک لاله" در شهر نورنبرگ ـ آلمان است.

 

بهیه جیلانی ـ 48 ساله، دکترای جامعه شناسی و حقوق زن در اسلام از دانشگاه نیس فرانسه، فعال سیاسی، از اعضای جبههء ملی ایران. او سالها پیش برای شرکت در مبارزات مردم در 2 خرداد 1378 به ایران بازگشت در حالیکه از کارکنان سازمان ملل متحد بود دستگیر و مدتها در انفرادی بازداشتگاه توحید و به مدت دو سال در زندان اوین بسر برد. سال 1381 کشور را دوباره به قصد فرانسه ترک کرد و هم اکنون در آنجا زندگی می کند.

 

طیبه حسینی ـ 39 ساله، دبير آموزش و پرورش در تهران با 16 سال سابقه کار، ازفعالین سیاسی داخل کشور واز یاران آیت الله سید کاظمینی بروجردی که بتازگی از ایران خارج شده است، وی دوبار توسط رژیم بازداشت شده دفعه اول 15 مهرماه همراه با آقای کاظمينی بروجردی وهوادارانش وبار دوم در در شامگاه 17 آبان 1389در بند 209 اوين بازداشت شد و تحت شکنجه قرار گرفت.او به قید وثیقه سنگین آزاد شد وپرونده قضایي او هنوز باز است. بعلت عدم امنيت و يورش مجدد حکومت در 25 اسفند 1389 و کنترل بیش ازحد و تهدید ات تلفنی مکرر مجبوربه ترک ایران شد. اتهام او تماس با سازمان ها و شخصیت های حقوق بشری و سیاسی در خارج و داخل کشور، اعتقاد به جدایی دین از حکومت و مخالفت با ولایت فقیه، اقدام علیه امنیت ملی و براندازی نظام بوده است.

 

فریبا داودی مهاجر ـ 48 ساله، فوق لیسانس علوم سیاسی، فعال سیاسی و فعال حقوق زنان و یکی از موسسین کمپین یک ملیون امضا، روزنامه نگار و عضو سابق هیئت تحریریه روزنامه های متعدد  اصلاح طلب در ایران . مقیم کشور امریکا، عضو سابق شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحكیم، عضو شورای سیاستگذار انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و موسس انجمن روزنامه نگاران جوان و عضو شورای مرکزی انجمن روزنامه نگاران زن و موسس حزب زنان ایران که با مخالفت وزارت کشور روبرو شد، عضو انجمن کنشگران داوطلب، نویسنده و تحلیل گراست. وی در سال 1369 بازداشت و مدتها در زندان امنیتی 59 مورد بازجویی قرار گرفت و به 3 سال زندان تعلیقی محکوم شد و پس از تظاهرات 22 خرداد به عنوان یکی از برگزار کنندگان این تظاهرات به ٤ سال زندان که یک سال آن تعزیری است محکوم شد . وی به دلایل مختلف بارها برای بازجویی به وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب احضار و مورد تهدید قرار گرفت . فریبا داودی برندەی جایزە حقوق بشر سازمان Human Rights First  و برنده جایزه امنستی اینتر نشنال سال 2007 است.

 

سحر دیناروند ـ 39 ساله ، فعال سیاسی و فعال حقوق زنان ، لیسانس سیستم اطلاعاتی و برنامه ریزی کامپیوتر از دانشگاه تایمز ولی لندن.

 

مهین شکرالله پور ـ 48 ساله، فعال سیاسی و فعال زنان، تحلیل گر و نویسنده. لیسانس هنرهای زیبا، نقاشی و گرافیک دانشگاه سلیمانیه در سال 2008 است. او فعالیت های سیاسی اش را از سن 15 سالگی (1358) با فعالیت در تشکیلات مخفی و علنی کومله کردستان ایران آغاز کرد. در سال 1364 مسئول نظامی دسته پیشمرگان کومله بود. در سال 1360 برای اولین بار به مدت یک ماه توسط اطلاعات سپاه همدان دستگیر و روانه زندان دیزل آباد کرمانشاه شد. در سال 1366 به مدت 9 ماه در زندان اطلاعات سپاه سنندج زندانی بود و آخرین مورد در سال 1382، به مدت 9 روز به صورت خانوادگی، به همراه همسر و دو فرزند8 و  16 ساله اش در زندان سلماس ارومیه زندانی شدند که در همین روزها همسرش، فرهمند صادق وزیری ، پس از تحمل شکنجه های شدید در زندان پس از 7 روز جانش را از دست داد. مهین و دو فرزندش که به قید وثیقه برای شرکت در مراسم خاکسپاری همسرش و به طور موقت از زندان آزاد شده بودند، برای در امان ماندن از فشارهای اطلاعات جمهوری اسلامی و بازنگشتن به زندان، خاک ایران را به قصد کردستان عراق ترک کردند. در مدتی که در کردستان عراق بوده با سازمان ها و گروه های زنان کردستان عراق همکاری داشته است . بیش از 33 سال سابقهء مبارزه سیاسی و فعالیت در حوزه دفاع از حقوق زنان و مشارکت در کار سیاسی و حقوق بشری دارد. مهین شکرالله پور اکنون به طور مستقل و بدون وابستگی حزبی مشغول فعالیت سیاسی و مدنی است و مقیم کشور فرانسه میباشد

 

رویا طلوعی ـ 46 ساله، فوق دکترای میکروبیولوژی، نویسندە و فعال حقوق زنان، از موسسین انجمن زنان کورد مدافع صلح و حقوق بشر، سردبیر ماهنامه راسان (ویژە زنان) در کوردستان، زندانی سیاسی سال 2005 و از موکلین نسرین ستودە، برندە جایزە آزادی بیان سازمان جهانی قلم / آکسفام نویب در سال 2006، عضو سازمان قلم کورد و سازمان جهانی قلم( پن)، در حال حاضر مقیم آمریکاست. دارای محکومیت 6 سال حبس تعزیری بودە و کلیه اموال او توسط جمهوری اسلامی مصادرە و ضبط شد.

 

رویا عراقی ـ 41 ساله، دکترای شیمی فیزیک، استاد دانشگاه ، فعال سیاسی . اکتبر 2006 (15 مهر 1385) در طی سرکوب هواداران آقای بروجردی بازداشت و زندانی گردید که با گرفتن تعهد آزاد شد. دستگیری مجدد او در تاریخ 17 مهرماه 1389 بطور  ناگهانی و ضربتی صورت گرفت و او را به مکان نا معلومی بردند و ماه ها در زندان و تحت شکنجه قرار دادند. وی در راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی با عنوانBoroujerdi.eu  به دو زبان فارسی و انگلیسی، برگزاری تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به منظور استمداد از دبیرکل و مقامات محترم این سازمان در حمایت از آقای بروجردی، راه اندازی فیس بوک و ایمیل برای انتشار اخبار و نقض حقوق بشر همه گروه های زندانی و از جمله هواداران آقای بروجرد انتشار اخبار نقض حقوق بشر در رسانه های خارجی، برگزاری مصاحبه با خبرگزاری ها و رسانه ها شرکت داشته است. او امروز از ایران متواری شده است .

 

مهوش علاسوندی ـ 54 ساله، لیسانس ادبیات فارسی مدرس و صاحب نظر آموزشی، طراح مدل لباس زنان، فعال سیاسی و مادر دو فرزند اعدام شده برادران فتحی، او هم اکنون از ایران خارج شده است و در ترکیه بهمراه همسرش آقای بیژن فتحی زندگی موقت دارد.

 

فرحناز عمادی ـ 44 ساله، فارغ التحصیل رشتۀ ادبیات مدرن آلمانی و تاریخ هنر اروپا از دانشگاه توبینگن، فعال سیاسی،- فرهنگی، شاعر و موسس رادیو صدای تابان در اشتوتگارت است. او همچنین در بانک اطلاعاتی در سازمان زنان برای کاریابی در خدمت زنان فعالیت می کرده است.

 

شکوفه قبادی ـ 49 ساله، فوق لیسانس در رشتهء روانشناسی اجتماعی در سوئد و مدیر آموزش در رشته خشونت در خانواده و شیوەهای مبارزه با آن از دانشگاه اپسالا در کشور سوئد می باشد. بیش از 33 سال سابقهء مبارزه سیاسی و  نقش بارزی در مبارزه برای حقوق زنان و مشارکت آنان در کار سیاسی بخصوص در حزب دمکرات کردستان ایران را دارد. عضو حزب سوسیال دمکرات سوئد بوده و مسئولیتهای مختلفی در این حزب بر عهده داشته است از جمله به مدت 7 سال نمایندهء این حزب در شورای شهر و شورای استان در استان ئوروبرو  بودە است. در سمینارهای متعدد در سراسر اروپا در مورد حقوق بشر و حقوق زنان شرکت کردە است و همچنین در برنامه های مختلف تلویزیونی  دراین خصوص حضور یافته است. نامی و چهرەای آشنا در میان زنان مبارز کرد در کردستان ایران در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان است.

 

بهار ملوان نارنجی  ـ 27 ساله، وکیل حقوق بین الملل، دارای دو لیسانس حقوق از دو دانشگاه وست مینستر لندن و دانشگاه نانتر پاریس. دارای پروانهء وکالت و متخصص حقوق بشر. بهار در لندن با نهادهای خیریه بشکل داوطلبانه همکاری می کردە و نیز از حقوق بیماران مبتلا به ایدز که از سوئد تقاضای پناهندگی داشته اند دفاع موثری کردە  و به آنها یاری رساندە است. بهار سفیر و سخنگوی دانشجویان دانشگاه وست مینستر بود. در دوران دبیرستان نیز با سازمان جوانان حزب چپ سوئد همکاری می کردە و تحلیل گر و سخنران در زمینەی مسائل فمنیستی بودە است. وی در زمینهء حمایت از حقوق بشر در ایران و حقوق کودکان و جوانان پناهندە فعالیتهای گستردە و مثمر ثمری دارد و با مراجع سوئدی در ارتباط مستمر است.هر چند امکان دیدار از کشورش ایران را نداشته اما فعالانه پیگیر مسائل سیاسی ایران است. وی در زمینهء ترجمهء اسناد و اطلاعات مربوط بە نقض حقوق بشر در ایران و یاری رساندن به نیروها و سازمان های حقوق بشری ید طولایی دارد. زبان فارسی را در خانوادە و مدرسه یاد گرفته، به موسیقی بسیار علاقه مند است و ویولون می نوازد. بهار سال ها عضو ارکستر سمفونی جوانان خانهء کنسرت یوتوبوری بودە است. او شاغل و متاهل است. بهار وکالت حقوقی اتحادیه زنان ایران برای دمکراسی را بر عهدە گرفته است و در گروه کار بین الملل (ازاد) فعالیت خواهد داشت.

 

مریم موذن زادە ـ 41 ساله، کارشناس ارشد شیمی فیزیک، مدرس دانشگاه ، در تاریخ 31 مرداد 1385 و همچنین در طی سرکوب هواداران آقای بروجردی در اکتبر  2006 (15۵ مهر 85) بازداشت و زندانی گردید که با قید وثیقه آزاد شده بود. او به علت انجام فعالیت های اطلاع رسانی و اینترنتی در راستای انعکاس دیدگاه های آقای بروجردی (جدایی دین از حکومت) تحت تعقیب قرار گرفت که در اردیبهشت ماه 1390 در پی فراخوان از طرف دادسرای ویژه به همراه همسر و فرزند خردسال خود از کشور متواری شد و هم اکنون در انتظار پذیرش اقامت است.

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه