بازگشت به خانه

دوشنبه 22 اسفند 1390 ـ  12 مارس 2011

 

هراس از یک واقعیت

 دربارهء تشکیل فوری « شورای عالی فضای مجازی»

مهدی رود

به نظر می رسد ضربه ای که معجزهء عصر ارتباطات بر پیکرهء رژیم سرکوبگر وارد آورده کار خودش را کرده است. تشکیل سراسیمه و فوری یک تشکل به منظور نظارت شدیدتر و در واقع سیستماتیک بر فضای مجازی و اینترنت، با عنوان «شورای عالی فضای مجازی»، تنها نشان از این حقیقت دارد که عوامل سرکوب و مزدورانی، تحت عنوان ارتش سایبری، همان وظیفهء «سربازان گمنام امام زمان» را در فضای مجازی انجام می دهند، تا همین جای کار، و در مصاف جنگ نرم، عرصه را به حریف واگذار کرده اند. تازه ترین سندی که می تواند این ادعا را ثابت کند، شکست مفتضحانه رژیم در نمایش انتخابات 12 اسفند بود.

شاید تا همین چند سال قبل سران حکومت هر نمایش و مراسمی را ـ به دلیل عدم وجود یک فضای مرجع که ادوات و لوازم روند اطلاع رسانی را به صورت گسترده در اختیار فعالان و کنشگران سیاسی  و دانشجویان مبارز و حتی مردم عامه قرار دهد ـ با آرامش خاطر بیشتری به پایان می رساندند اما، به طور اخص  بعد از انتخابات خرداد 88 و حوادث پس از آن که تصاویر و فیلم های مبارزات خیابانی مردم معترض با ارگان های سازماندهی شده و عوامل لباس شخصی حکومتی، که حتی منجر به کشته شدن تعدادی از معترضان گردید، بوسیله افرادی که شخصاً در این درگیری ها حضور داشتند و عمدتاً با استفاده از تلفن های همراه بدست آمده بود، در اختیار رسانه ها و خبرگزاری های خارج از کشور قرار گرفت  و از طرفی نیز به دفعات در شبکه های اجتماعی پر طرفدار به اشتراک گذاشته شد.

فیلم کوتاهی از لحظه مرگ دلخراش «ندا آقا سلطان»، زنی که از طرف نیروهای سرکوب در یکی از خیابان های پایتخت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ظرف مدت چند دقیقه آن تراژدی رقم خورد که بارها و بارها از رسانه ها و خبرگزاری های سرار دنیا به نمایش گذاشته شد البته به غیر از این صحنه که نام ندا را در ذهن جهانیان جاودانه کرد، تصاویر و کلیپ های متعددی نیز از صحنه های مجروح شدن و جان سپردن مخالفین حکومت که تنها برای احقاق حقوق از دست رفته خود به خیابانها امده بودند، در فضای مجازی وشبکه های اجتماعی مخابره شد. کلیپ کوتاهی در روز عاشورا 88 از لحظه عبور خودرو پلیس از روی بدن شبنم سهرابی که توسط تلفن همراه افراد حاضر در صحنه گرفته شد، حقیقت دلخراشی بود که نمی تواند هر انسان منصفی را آزرده خاطر نکند. اما تصویرهای آن روزها خاطرات شور برانگیزی هم داشت؛ حضور حماسی انبوه معترضان در راهپیمایی که به «حماسه خس و خاشاک» در 25 خرداد 88 تعبير شد که در آن جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر حضور داشتند، از دیگر اسنادی بود که از خیل عظیم معترضان به نتایج انتخابات و، در ادامه اش، به سران حکومت حکایت می کرد.

مجموعهء این واقعیات، که تصاویر آن تنها توسط خود معترضان تهیه و به لطف تکنولوژی رسانه ای و «اینترنت» اطلاع رسانی می شد عملاً مردم فعال در این زمینه را به شهروند خبرنگار تبدیل کرده بودم از اینجا بود که  وجود ابزاری مثل «اینترنت» بیش از پیش زنگ خطر را در ذهن ایدئولوژیست های سازمان دهندهء خط فکری نظام به صدا درآورد.

عوامل ارتش سایبری در ابتدا سعی کردند با بازداشت گستردهء روزنامه نگاران، فعالین سیاسی و حقوق بشری و بلاگرها، از این حربه به عنوان یک اهرم فشار و ایجاد رعب و وحشت بین افرادی که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به فعالیت می پردازند، مبادرت ورزند. احکام سنگینی که دستگاه قضائی رژیم برای فعالان سایبری و بلاگرها صادر کرده خود گواه این ادعا می باشد. در این میان محمدرضا پورشجری  (سیامک مهر) و سعید ملک پور از جمله اشخاصی هستند که با حکم سنگین اعدام مواجه شده اند. همچنین می توان به  «حسین درخشان»، وبلاگ نویس ایرانی- کانادایی، اشاره کرد که بعد از ورود به ایران دستگیر شد و چندی قبل از سوی دادگاه انقلاب با حکم 19 سال زندان مواجه شد. او اکنون در حال گذراندن محکومیت خود می باشد. نمونهء دیگر «روژین محمدی» ست، دانشجوی ایرانی دانشگاه فیلیپین؛ بلاگری که چند ماه پیش در بدو ورود به ایران در فرودگاه ایران از سوی حراست بازداشت شد و در حال حاضر با سپردن وثیقهء سنگین در انتظار تشکیل دادگاه برای رسیدگی به پرونده اش می باشد.

عوامل اطلاعاتی نظام از بازداشت و محکومیت این دو بلاگر (حسین درخشان و روژین محمدی) یک هدف دیگر را هم دنبال می کنند و آن اینکه به کاربران فضای مجازی در خارج از کشور تلقین کنند که ما قادر به شناسایی شما حتی در خارج مرزهای ایران هستیم و تمام این فعالیت ها را تحت نظر داریم. رژیم، در ادامه، حتی در یک عمل بی سابقه دست به یک بازجویی اینترنتی هم زد، ماجرا از این قرار بود که عوامل اطلاعات سپاه با گروگان گرفتن یکی از بستگان کارمند بی بی سی فارسی در ایران، این فرد را مجبور کردند که از طریق اینترنت و حتی هزاران کیلومتر دورتر به پرسش های آنان پاسخ دهد.

اما در اینکه آگاهی رسانی در اینترنت و فضای مجازی یکی از عوامل موثر در عدم شرکت اکثریت مردم در انتخابات مجلس 12 اسفند بود شکی نیست. امروز هر فرد عامی ولو اینکه سررشته ای در سیاست و تحلیل سیاسی – اجتماعی نداشته باشد با عضویت در شبکه های اجتماعی، مانند فیس بوک و یا سایت های پربیننده ای مانند بالاترین، که به زعم سران حکومت از شبکه های ضد انقلاب و مغایر با خط نظام محسوب می شوند، به راحتی می تواند از مسائل و اخبار روزمره ایران و جهان در هر زمینه ای مطلع شود.

نکته قابل تأمل این است که در این گیر و دار چه اتفاقی افتاده که شخص اول حکومت را وادار کند بعد از درک ابعاد نتیجه انتخابات اخیر، سراسیمه  دستور «تشکیل شورای عالی فضای مجازی» را صادر کند؟ پاسخ  به این پرسش شاید خیلی مشکل نباشد. سران حکومت، و در رأس آن رهبر نظام اسلامی، بیش از آنکه ترس از حضور فیزیکی و گاه و بیگاه معترضان به حکومت را در خیابان ها و مکان های عمومی داشته باشند، هراس از بالا رفتن «سطح آگاهی و استقلال فکری» مردم عام و به خصوص طبقه پایین دست جامعه به لطف تکنولوژی و پدیده «اینترنت» را دارند که اینگونه، در اولین فرصت، گروهی متشکل از سران عالیرتبهء حکومت را مأمور نظارت همه جانبه و اتخاذ تصمیمات شدیدتر و بازدارنده ای در رابطه با فعالیت اشخاص در فضای مجازی و همچنین اجرای سریع طرح هایی نظیر «اینترنت ملی» و بستن این فضا، می گمارند.

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه