بازگشت به خانه

دوشنبه 8 اسفند 1390 ـ  27 فوريه 2011

 

علیه دگراندیش ستیزی

مسعود نقره کار

پیشگفتار

«تابو» مفهوم یا پدیده ای «اکلتیک» (التقاطی) و چند وجهی ست که در فیلم مستند " تابوی ایرانی"  یکی از وجوه این مفهوم و پدیده به استادی به تصویر کشیده شده است. در این فیلم، تابو به عنوان "ممنوعیت و خط قرمز" ی با قدرت دینی (مذهبی) و اجتماعی و اخلاقی ای بیش از قدرت خط قرمزها و ممنوعیت های رایج و متداول در جوامع امروزین، مورد بررسی ای روشنگرانه قرار گرفته است.

«تابو» در عرصه های گفتاری و کرداری پدیده ای همزاد انسان اجتماعی ست، که  به تقریب در تمامی جوامع  و فرهنگ ها وجود داشته است. تابو بر بنیان مبانی فرهنگی و ارزشی متفاوت شکل می گیرد و یدیدار می شود، و پس از پیدائی بسته به شرایط و زمان و مکان، روندها و مسیرهای گونه گون طی می کند. برخی بتدریج از میان می روند و یا تضعیف می شوند، برخی اما جان سختانه به حیات شان ادامه می دهند. درحوزه های روانشناسی، رفتار شناسی و جامعه شناختی دیدگاه های متعدد و متفاوتی دربارهء علل پیدائی و زوال و تدوام حیات، و سود و زیان تابوهای مثبت (حفاظتی) و منفی مطرح شده اند.

تاریخ حدوداً دو هزار و پانصد ساله ی میهنمان (و یا به اقوالی تاریخ  هفت هزار ساله ی سرزمینمان)، تاریخ پیدائی ِ انواع تابوها در عرصه های محتلف زندگی خانوادگی و اجتماعی ست؛ تابوهائی که حول  مفاهیم مختلف سیاسی، مذهبی، اخلاقی، جنسییتی، قومی و... پدید آمده اند. تاریخ اندیشه ها، باورها، و فرهنگ ما تاریخ و فرهنگ انواع تابوها ست، که تابوی دگراندیشی در زمره ی  یکی از قدیمی ترین و جان سخت ترین آن ها می تواند باشد. در جوامعی با ساختار و بافتار دینی (مذهبی)، و حضور یک دین و مذهب غالب و در آمیخته با قدرت سیاسی، تابوی دگراندیشی عقیدتی یا دینی (مذهبی) بیش از دیگر انواع تابوها رخ می نماید.

 

بهائیت، تابوی ایرانی

تابوی دینی (مذهبی)، در این معنا که دین و مذهبی بدل به تابو شود، در سرزمین ما، چه پیش از حملهء اعراب به ایران و اشغال سرزمین مان و چه پس از آن، به کرات دیده شده است؛ تابو هائی که در زمره ی جان سخت ترین و فاجعه آفرین ترین تابوها نیز بوده اند؛ تابوهائی که گاه ـ در معنای کفر و ناپاکی و نامقدسی ـ داغی بر پیکره ی یک دین یا مذهب شده اند.

بهائیت در جامعه ی ما یک نمونه است؛ دیانتی  که از هنگام پیدائی اش تا به امروز در ایران به مثابه یک ممنوعه و خط فرمز، و یکی از محرمات و پدیده های ضاله به آن نگریسته،  و در باره اش نوشته و گفته، و با پیروان اش رفتار شده است. دروغ پردازی و توهم آفرینی دربارهء بنیان های عقیدتی و نظری این دین و نیز رفتار خشن و سبعانه ـ تا حد کشتار پیروان این دیانت ـ از وحشیانه ترین و غیر انسانی ترین رفتارها در تاریخ میهنمان است. حکومت ها، جامعهء روحانیت اهل تشیع، و بخش هایی از مردم، اعمال کنندهء گفتارها و رفتار های غیر انسانی با پیروان این دیانت بوده اند. در این میانه نقش روحانیت شیعه در بروز این حوادث نقشی کلیدی و اساسی ست. روحانیت در شراکت با حاکمیت سیاسی و یا در حکومت، و نیز به عنوان نیروئی تاثیر گذار بر افکار و رفتار بخش بزرگی از مردم میهنمان، مسبب شکل گیری این تابو و ستمی ست که بر پیروان این دیانت رفته است. ریشه های این دشمنی و ستیز را ـ جدا از اختلاف های عقیدتی و مذهبی ـ در به خطر افتادن روابط و موقعیت اقتصادی و صنفی روحانیون توسط بهائیت نیز باید دید. بهائیت مخالف روحانیون دین فروش و کسب و کار و بهره برداری اقتصادی این لایهء اجتماعی از طریق در آمدهایی با زیستی انگلی، از جمله  خمس و زکات و جزیه و... بوده است. این ویژگی بر کینه ورزی روحانیون نسبت به این دین افزوده است. پاره ای نظرات مترقی و تجددگرایانهء اندیشه های باب و بهائیت را نیز به عنوان عوامل  تشدید ممنوعیت و تحریم های  آشکار و پنهان این دیانت می باید در نظر داشت. تابوی بهائیت، و به طور کلی تابوهای دگراندیشی، اثبات گر این واقعیت اند که بسیاری از تابوها ی منفی به عنوان فرایند و قالب سازی هایی حسی و عاطفی بیگانه با فکر و منطق و عقل اند، و خرد گریزاند.

 

فیلم تابوی ایرانی

رنجی که اقلیت های دینی (مذهبی)  از دگراندیش ستیزی برده اند، به ندرت به عرصهء هنر راه برده است، به ویژه به پردهء سینما. فقدان وکمبود چنین آثاری در ایران، و در حاکمیت حکومت اسلامی، قابل فهم است. اما نگاهی به کار های ساخته شده و آثار انتشار یافته در خارج از کشور، به ویژه در عرصهء سینما نشان می دهند که در این  سی وسه سال تبعید و زندگی تبعیدی، علیرغم وجود شرایط  نسبتاً مناسب و امکانات لازم برای پرداختن به این  رنج تاریخی و فرهنگی، کارهای بایسته و شایسته در این عرصه از تعدادانگشتان دست تجاوز نکرده اند.

رضا علامه زاده، مطرح ترین و یکی از پرکارترین کارگردان های تبعیدی، در تازه ترین اثر ارزشمندش، تابوی ایرانی، جان سخت ترین و جنجالی ترین  تابوی جامعهء معاصر ایران را با زبردستی ای ستایش برانگیز به تصویر کشیده است؛ اثری که اکنون از اسناد روشنگرانه و گرانبهای تاریخ عدم تحمل و دگراندیش ستیزی در میهنمان است. علامه زاده داغ دگراندیش ستیزی ای که گاه چون تابوئی منفی و زیانبار بر پیکرهء نه فقط یک دین و مذهب که برپیکر یک جامعه زخم می نشاند را به تصویری جاندار و تاثیر گذار بدل کرده است تا نقشی در کاهش این پدیدهء شرم ساز ایفا کند؛ پدیده ای که جامعهء روحانیت شیعه بر بستر فرقه گرائی، بنیادگرائی و شیفتگی و وابستگی به قدرت مذهبی و سیاسی، و منافع صنفی اش، سبب ساز اصلی اش است؛ ویژگی ای  که بخش بزرگی از جامعهء مسلمانان و شیعه های ایرانی را حتی از سایر جوامع مسلمان جدا می کند و به عنوان عاملی هویت ساز به آن هویت داده است.

تابوی ایرانی  پیام های ارزشمندی دارد. فیلم سیمای کریه و سرشار از بی عاطفگی و خشونت دگراندیش ستیزی ِ دینی را عریان می کند. ناراستی و ناروائی ِ تابوی بابیت و بهائیت را، به عنوان یک نیروی دینی و اجتماعی خطرناک و اسرار آمیز، نشان می دهد. فیلم بانگ بلند این واقعیت است که آزادی اندیشه و بیان  شناخت تابو ها را سبب می شوند تا تابو هائی که خود نقش عامل بروز و حضور سانسور و خود سانسوری هستند از میان برداشته شوند. و نیز نشان می دهد که پادزهر ممنوعه ها و خط قرمزها که ابزار مبارزه با آزادی اندیشه و بیان و عاملی برای بروز و تداوم سانسور و خود سانسوری اند نیز فقط آزادی اندیشه و بیان و محو سانسور، و تلاش پیگیر ِ فرهنگی و دموکراتیک است. حمایت قانونی از دشمنی و ستیز با بهائیت، نقش و اهمیت ِ حیاتی قوانین دموکراتیک در جامعه را نشان می دهد. این همه را حکایت و روایت تلخ و دردناک روستائیان سادهء "ایول"، رک و پوست کنده فراروی ما و تاریخ عدم تحمل دگراندیشی در میهنمان قرار می دهند. 

فیلم تابوی ایرانی اگر چه فیلمی مستند است اما فضا و روالی داستانی دارد، ویژگی ای که  فیلم را گیرا تر و تاثیر گذارتر کرده است . دیالوگ ها و روایت های تکان دهنده اند، به ویژه آنچه روستائیان روستای "ایول" روایت می کنند. علامه زاده بهترین گزینه ها را نیز برای تاثیر بیشتر این کار دستچین کرده است. بهترین صاحب نظران  پیرامون دیانت بهائیت و ستمی که در طول تاریخ، به ویژه از سوی  حکومت اسلامی، بر پیروان این دین روا داشته شده نظر می دهند و پاسخگوی پرسش ها هستند .صحنه های درخشان فیلم برداری، صدا و حضور داریوش اقبالی و موسیقی اسفندیار منفردزاده نمونه هائی از این تلاش اند؛ تلاشی که نقش و سهم درخشان و برجستهء همهء همکاران علامه زاده، به ویژه تهیه کنندگان فیلمف بیژن شاهمرادی و منصور تائید، نیز در آن محسوس و چشمگیر است.

  رضا علامه زاده با تابوی ایرانی نشان می دهد بیمی از برچسب خوردن و مورد انتقاد قرار گرفتن از اینکه به سراغ  " محرمات" می رود، و بی پروا مدافع حیات آزادانهء محرمات است، ندارد. علامه زاده همراه با فیلم مستند تابوی ایرانی وفاداری به آزادی اندیشه و بیان، و شهامت هنرمندی که جسورانه حجاب از چهرهء محرمات و ممنوعه ها بر می دارد را نیز به نمایش می گذارد.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه