بازگشت به خانه

جمعه 28 بهمن 1390 ـ  17 فوريه 2011

 

آنچه که باید از اتفاقات روزهای اخیر آموخت

همایون نادری فر

بیست و پنجم بهمن، سالروز اعتراض گسترده مردم ایران به عملکرد چندین ساله حکومت جمهوری اسلامی بود، که با توهین حداکثری به شعور مردم در آخرین انتخابات نمایشی ریاست جمهوری نمود پیدا کرد. این اعتراضات، عليرغم اظهار نظر سخنگویان جنبش سبز قائل به نظام اسلامی که هنوز جنبش سبز را ملک لا یملک خود می دانند، از خواسته های محدود حق رای و اعتراض به انتخابات گذشته است و مردم ایران در حال حاضر در اعتراضات خود مستقیماً خود نظام جمهوری اسلامی و رأس آن را هدف قرار داده اند. شورای پنهان راه سبز امید نیز همچنان اصرار بر پدرخواندگی جنبش اعتراضی مردم ایران دارد و با دعوتنامه و بیانیه های خود، بیشتر به عنوان سوپاپ تخلیهء هیجان اعتراضات عمل کرده و هنوز در افکار اصلاح طلبی خود غوطه می خورد. تجربهء دعوت به سکوت و قدم زدن در پیاده رو ها و، در ادامهء آن، شناسایی و به دام افتادن جوانان معترض در دستان سرکوبگران، ظاهراً برای "شورای زرد نا امیدی"، تجربهء دلچسبی بوده که باز به تکرار آن تاکید می کند!

ولی آنچه که باید از اتفاقات روزهای اخیر آموخت:

اول: اصلاح طلبی و تلاش برای تغییر در قالب نظام جمهوری اسلامی برای همیشه در ایران مرده است و حتی شورای راه سبز امید نیز به عنوان سخنگوی جنبش سبز اصلاح طلبی (نه جنبش سبز مردمی) جایگاه در خوری در میان معترضان به حکومت ندارد.

دوم: نکتهء مهم دیگر عدم استقبال از دعوت به حرکت های اعتراضی از سوی افراد ناشناس و بی هویتی چون شورای ذکر شده می باشد و این مهم نشان می دهد که ملت ایران در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگر به آلترناتیوی شناسنامه دار، همچون يک شورای ملی یا کنگرهء ملی، برای هماهنگی و سازماندهی اعتراضات نیاز دارد.

سوم: مسئلهء مهم دیگر آن است که جمهوری اسلامی بار دیگر به همگان نشان داد که قائل به رعایت قانون بازی مدنی در صفحهء شطرنج ایران نیست و هیچگاه نخواسته و نخواهد خواست که فضایی مناسب برای نقد و اعتراضات و مخالفت ها، و در کل، برای اعتراضات مدنی، ایجاد کند و این نشانگر آن است که در روزهای آینده، احتمالاً شاهد بروز اعتراضات مردمی در فازهایی بغیر از فاز اعتراضات مدنی خواهیم بود.

فشارهای روز افزون اقتصادی، فضای خفقان سیاسی و خطر بروز جنگ، همگی عواملی هستند که خود بر انرژی این موتور محرکه می افزایند و مطمئنا مردم در صورت لزوم به هر کاری دست خواهند زد تا کشور عزیزمان ایران و سرنوشت مردمان آن بازیچهء ماجراجویی حکام دیوانه داخلی و سیاست ورزان موذی خارجی نگردد.

و این مهم زمانی میسر است که ملت ایران به جامعهء جهانی نشان دهد که خود در صدد نجات خویشتن و کشور از این منجلاب جمهوری اسلامی ساخته است و این تنها زمانی نمود می یابد که مردم ایران تکلیف خود را با حکومت جمهوری اسلامی یکسره کند.

در این میان، آنچه که مردم ایران بایستی به آن توجه کنند این است که حکومت فعلی در شرایط ترس و وحشت قرار دارد و، با توجه به وقایع و رخدادهای ماه های اخیر در منطقه و دنیا، شدیداً خود را در معرض فروپاشی می بیند. آیا مردم ما از خود پرسیده اند که این رژیم تا چه زمانی می تواند با تکیه بر نیروهای سرکوبگر، تهدید به زندان و شکنجه و اعدام، به حیات خود ادامه دهد؟!

حجم عظیم استقرار نیروها در سطح شهرها و گرفتن تصمیمات خارج از آموزه های علوم مدیریت بحران در زمان های احساس خطر، مثل تعطیلی زود هنگام مترو در شامگاه روز 25 بهمن و ... نشان می دهد که جمهوری اسلامی از نیروی جنبش اعتراضی مردم ایران برآورد دقیقی ندارد و قادر به محاسبهء آن نیست و می توان از این مهم در غافلگیری و، در صورت استمرار اعتراض، بصورت ایجاد فرسایش در توان فیزیکی و روحی روانی نیروهای سرکوبگر استفاده کرد.

مطلب مهم دیگر ریزش نیروهای درون نظام و اختلافات اساسی در درون حاکمیت است که، عليرغم خواست آنها، خبرهایی گاهاً به بیرون درز می کند. بایستی تأکید نمود که از این مسئله نباید به سادگی عبور کرد، بلکه با ایجاد بحث «آشتی ملی در ایران آینده»، انرژی مضاعفی را در تصمیم گیری برای جدایی و عملکرد جدا شدگان از نظام و، در نهایت، ضعیفتر شدن بدنهء حکومت اسلامی، ایجاد کرد.

آنچه که از همهء اشارات این متن می توان به آن رسید و احساس نیاز کرد، همانا بحث ایجاد شورای هماهنگی ملی ایران و تسریع در این امر است؛ بطوری که در پی تشکیل آن، سازماندهی برای اعتراضات و اعتصابات در فازهای مختلف و با پشتوانهء نهادی حقوقی همچون شورای ملی عملی شود.

به نظر می رسد اوضاع بسیار نابسامان اقتصادی، احساس خطر بروز جنگ و نابودی ثروت های ملی و افزایش بحران های اجتماعی و فرهنگی، همه دست در دست هم داده اند تا بهترین زمان برای وارد کردن ضربه کاری و نهایی به پیکرهء حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی مهیا گردد.

امید می رود در روزهای نزدیک آینده، اپوزیسیون داخل و خارج کشور، مسائل را با درایت و موشکافی بررسی کرده و به خاطر آیندهء ایران عزیزمان و ملت ایران، ضمن پذیرفتن تفاوت ها و اختلاف دیدگاه در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، بر روی مشترکات خود که مهمترین آن سرنگونی جمهوری اسلامی و حق تعیین سرنوشت مردم توسط انتخابات آزاد در ایران یک پارچه است، به توافق برسند.

انتظار می رود، در این مهم، همهء گروه ها و اشخاص از حداکثر توان خود جهت رسیدن به هدف، که همانا تشکیل شورای ملی به عنوان آلترناتیوی مشروع برای سرنگونی و دوران گذر از جمهوری اسلامی و رسیدن به حکومتی دمکراتیک در قالب جدایی دین از حکومت است، استفاده کنند.

پاینده ایران و ملت ایران

15/2/2012

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه