بازگشت به خانه

دوشنبه 24 بهمن 1390 ـ  13 فوريه 2011

پيوند به نظر خوانندگان

انديشهء سرکوبگرانه و تماميت خواهی شما جعلی است

در حاشیهء مقالات آقای  اسماعیل نوری علا

ناسر برزویی

آقای اسماعیل نوری علا، در دو مقاله، ملت ها و قومیت های داخل چهار چوبهء ایران را مورد حمله قرار داده و با مقاله خود خسته نه باشید به قاتلان و سپاهیان سر کوبگر و حاکمان جنایتکار و خونریز ایران جمهوری اسلامی و رژیم های قبل که بغیر  خونریزی، اعدام، آواره گی و...  دستاوردی نداشته می گوید، و نسخهء تلخ تر از آنها برای آینده این ملت های گرفتا ر و نگونبخت مغلوب داخل ایران می پیچد. ایشان در گفته هایش غیر مستقیم  خودرا همان پاسداراران قاتل معرفی کرده که بخاطر یک بطری نوشابه بر سرکشتن  یک کورد مسابقه میدادند یا هما ن بلوچی که بنام قاچاقچی به چوبه دار می بستند یا یک عرب را به تهمت  جاسوسی به داخل دریا می انداختند یا همان تروریستی که کشور به کشور دنبال مخالف کورد می گشت تا اورا از پا در آورد.  سر کوب ها و ویرانی های این رژیم ها را روا وجایز می داند چون ملت ها به همان گناهی که آنها می گویند محکوم هستند.

ایشان با نوشته های خود در آورده می خواهد مردم را از آینده بترساند. فدرالیزم یا هر حقوقی برای اقلیت های زبانی وملی را حرام و تهدید برای آینده ایران  می داند. ایشان مثل بزرگان و پیشکسوتان خود به همه زبان ها  تاخته و آنها را طوری وانمود کرده که به قول خودشان گویا  همهء زبان ها زیر مجموعهء فارسی ناب هستند و از شکم این زبان متولد شده اند.  مبادا روشنفکران و مبارزین آنها دنبال حق و حقوقی باشند، چون خون و خونریزی راه می افتد. این آقا گویا نمی داند که این ملیت ها  جنگ جبهه ای، اعدام دسته جمعی، بمباران از نوع شیمیائی و... بمباران سنندج و مریوان مهاباد و سقز بانه و (1358/1349..)، خمپاره باران و توپ باران، تعقیب و ترور عزیزان شان و کشتار دسته جمعی (روستاهای صوفیان، اندر قاش، قارنا. قلاتان از مهاباد و اشنویه و هزار خانی و بوریر از مریوان در دوران جمهوری اسلامی)، تبعید و زندان در زمان رژیم گذشته به  طور دسته جمعی (طائفه گلبا خی در زمان رضاشاه به شهر های اصفهان، زنجان، سبزوار، کرج، شیراز، و... در رژیم های صده های گذشته کردها را  به کازرون، کهجور مازندران، طالش و خلخال، شمال خراسان شهرهای چناران، قوچان، باجگیران، اطراف دره گز، شیروان، بجنورد، اسفراین، سبزوار و...)  و بسیار جاهای دیگر تبعید کردند، ترور آلمان (میکونوس)، اتریش (وین) کردستان عراق از زمان هر دو رژیم  را همه را دیده و  پشت سر نهاده  برای خود تجربه کرده که ملت های دیگر سهمی خوب تر از کورد ها در ایران نداشته اند .

این  آقا در نوشته های خود گفته من  با فدرالیزم موافق هستم ولی آن فدرا لیزم همان  تقسیماتی  کنونی است.  نا گفته نماند این آقا از کیسهء خلیفه می بخشد، پاسدار جلاد محسن رضائی نوع بهتر از این آقای سکولار پیشنهاد کرد.

این آقای نوری علا می کوشد مسئله را طوری وانمود کند که فقط حاکمان در سرکوب فرهنگ ملت های زیر دست مقصر بوده اند، یا فقط جمهوری اسلامی دست به کشتار و سر کوب ملت ها زده است. اولاً به اصتلاح  روشنفکران و تاریخ نویسان و قلم بدستان تمامیت خواهان هم  در انحراف افکار عمومی  و موجه و مقدس دانستن یا پرده پوشی جنایت حاکمان نقش ایفا کرده اند برای آنها تاریخ ساخته اند، بر قد و بالای آنها شعر گفته اند، واقیعیت را انکار کرده اند، از جنایتکاران شخصیت کاذب ساخته اند، آنها را نمایندهء خدا بر زمین،  مرد خدا، خالق حقوق بشر، دمکرات، و حتی پیغمبر ساخته اند یا حتی نام آنها را برده اند و در کتاب های آسمانی تورات، انجیل و تورات چسپانده اند. گفته های خوب  بزرگان و قوم های  مغلوب را آورده به اسم  سر کردهء سپاهیان غارتگر و پادشاهان خونریز خود ثبت کرده ايد. کتاب افسانه ای درست کردی در آن خودرا فرشته و مهربان و قوم های زیر دست را دیو تاریکی مار به دوش و.... وصف می کنید و می خواهید به خورد ملت های در زنجیر بدهید. مسئلهء فارس ها و ملت ها را پیش بکشد. و این را جنگ قومی آینده توصیف کند. اولاً بعقیده کار شناسان مبارزه ملت ها  و بدست آوردن حقوق ملتها هیچ ضربه ای به ملت فارس نمی زند بلکه  آنکه جایگاه  واقعی و شایسته یک ملت است را برای آنها بر می گرداند که سود جویان تاریخ از آنها وسیله ساخته اند برای آزار ملت های همجوار آنها و ملت های دیگر را نصبت به آنها بدبین کرده است.

آقای نوری علا برای تنها زبان رسمی  کشور که در بالا کشیدن آن کوه های از کلهء انسان های مظلوم و رودهای خون جاری کردند نام  جعلی ساخته و او را زبان اداری نامیده. و مردم آزاد بود اند در خانه با زبان مادری صحبت کنند. از یاد برده که بخاطر قصیده های زبان محلی در همین دو رژیم 100 سال گذشته اعدام یا زندان یا رنج کشیده اند ودر بدر شده اند...

من می خواهم در آخر چند سوال از آقا ی اسماعیل نوری علا بپرسم. امیدوارم در رشته نامه های که او برای پرده پوشی ایده خود و مرجعیت بخشیدن به ادامهء ستم ملی و نابرابری اجتماعی و ملی ناروا  در پیش گرفته  جواب این سوال ها را بفرماید.

فدرالیزم تعریفی دارد  و سیستمی است که برای کشورهای چند ملیتی با فر هنگ های گوناگون و  چند زبانی در نظر گرفته شده و نمونه های آن در جهان اجرا شده است. برای نمونه جمهوری فدراتیو روسیه، ایالات میحده آمریکا، جمهوری فدرال آلمان، کشور سویس (که  کارشناسان سیاسی و مسائل قومی نمونهء سویس را بهترین نمونه برای ایران می دانند)، کشور هند، یا کشور اسلامی پاکستان و... آیا جناب عالی کدام را پیشنهاد می کنید... نکند جنابعالی هم می خواهید مثل بزرگان دیگر مدل ایرانی اختراع کنید. مثلاً حقوق بشر اسلامی یا حقوق بشر ایرانی و در این آخر فدرالیزم ایرانی... چون حقوق بشر جهانی با بافت فرهنگی ما ساز گاری ندارد.

دوم، جناب عالی می فرمائید زبان فارسی زبان اداری است نه رسمی. آقا، ما نمی توانیم با زبان مادری یک خاطره بنویسیم، جرم استعمال میشود و یاغیگری است، در ادارات محلی و دادگاه ها بدون مترجم  محاکمه می شویم  و در  این ضمینه ای زبان تلفات جباران ناپذیر و ناخودشایند داده ایم . چرا زبان مادری در کنار زبان رسمی یا اداری کشور تدریس نشود چه از شئن زبان رسمی یا بهتر بگویم زبان  فارسی کم می شود. و در ادارات محلی و دادگاه ها بزبان مادری صحبت نکنیم یا خارج از محل خود مترجم نداشته باشیم، این مسئله چه منذلتی از زبان شما فارسی را می کاهد آیا شما حاضر هستید با زبانی که بر او مثلت نیستی  محاکمه شوید یا مجبور شوید با آن صحبت کنید.

چرا ادارت محلی سیستان و بلوچستان یا کردستان یا تبریز توسط مردم خود  اداره نشود؟ یک کارمند، معلم از  اصفهان یا اردکان بیاید در محلات دور افتاده خدمت کند ‌هیچ آشنای به آداب و رسوم و درد و رنج مردم محل ندارد و درد و رنج آنها برای او درک و مفهومیتی ندارد؟

چرا رئیس ادارات و دادگاه ها و ارگان های دولتی از مردم محلی نباشد، از شیراز بیاید و انسان چاپلوس و نا کارآمد را دور خود جمع کند و هیچ دلسوزی و تخصص و کار آمدی در نظر نگیرد، چرا مردم منطقه خود انتخاب نکنند که بهتر آشنائی دارند و می دانند که دلسوز یا  خدمت کار است؟

چرا قانونی که در یک منطقه ای جا نمی افتد باید با زور بر سر آن منطقه اجرا شود؟ مثلاً منطقه سیستان و بلوچستان خیلی مذهبی ترند قانونی می خواهند ولی در کردستان مردم کمتر مذهبی هستند یا در مناطقی فرهنگ دیگر رواج دارد ولی در منطقه دیگر قابل پذیرش نیست، مردم باید از همان فرهنگ یا قانون پیروی کنند که برای آنها قابل پذیرش نیست؟

چرا بودجه هر منطقه جدا نشود و مردم منطقه خود تصمیم نگیرند در کجا خرج کنند یا در کجا لازم است، چرا کارگر کورد یا ترک برود در مناطق مرکزی کار کند دور از خانواده با توهین کار فرما و... قرار بگیرد؟

چرا کارمندان و مئمورین ادارات امنیت و انتظامی و قانونی محلی نباشند.

مگر فدرالیزم از همینها خلاصه نمی شود؟ چرا شما به اسطلاح روشن فکران تمامیتخواه همه چیز را سطحی بیان می کنید و برای سرکوب و بی حقوقی دیگران نقشه می کشید  و اذهان عمومی را مخدوش می کنید؟

مگر خود دولت ایران  منشور سازمان ملل را امضا نکرده است؟ مگر در این منشور حقوق تمام اقلیت ها در نظر گرفته نشده است. مگر در این منشور که بزرگان شما هم امضاء کرده اند ننوشته شده هرقوم  و ملتی  آزاد هستند که برای سر نوشت خود تصمیم بگیرند. مگر طبق آن منشور  ایران چند ملیتی نیست؟ چرا در عصر انترنت و تلفون، ماهواره و تلفزیون بلانصبت شما ها هنوز خودرا به گنگی میزنید.

یک کورد عربی نمی فهمد، ترک کوردی نمی فهمد، فارس ترکی نمی فهمد بلوچ،  همچنین و زبان فارسی را هم که با زور از کودکی با آن در مدرسه تکلم کرده ایم و نوشتن و خواندن یاد گرفتیم به درستی هم نمی دانیم. میدانی چرا؟ چون یک زبان تحمیلی بوده برای ما. کدام یک از این زبان ها بغیر فارسی را دیگران می فهمند؟ آیا شما از موزیک و فرهنگ کوردی چیزی می فهمید یا از دیگران؟ مگر این کافی نیست که ما مثل هم نیستیم و فرق داریم؟ پس اگر اعتقاد به آزادی داریم آزادی برای همه است نه برای عده ای خاص که به میل خود تحریف و ترجمه شود. دموکراسی یعنی حق تعین سر نوشت، یعنی حق عقلیت برسمیت شناختن توسط اکثریت  .

آقای نور علا در جای دیگر رهبران و بزرگان ملت ها یا به قول او قوم ها را تهدید و نصیحت می کند که نکند به دنبال خواست ملت خود باشید برای حفظ جان و... خود بیاید به نصیحت من گوش کنید و ملت خود را فریب بدهید و از فدرالیزم منصرف کنید. چون این فدرالیزم خارجی به قول او ضرر دارد برای چهار چوبه ایران و منجر به جدائی می شود. اگر هر یک از احزاب یا رهبری که به این توسیه گوس کند خودش می داند که در محل و مخاطب خود حتا برای چوپان گله هم راهش نمی دهند چه برسد به رهبر سیاسی یا حزب سیاسی.

این اندیشه شماها ست با تنگ نظری و تعریف من در آورده و ساخته گی از دمو کراسی، آزادی، و فدرالیزم. حتی مارکسیزم  همه را ایرانی کردی و نوع اصلی را قبول ندارید، خطر و تهدیدی هستید برای آینده و سبب جدائی می شوید. چون با فرو پاشی جمهوی اسلامی که نزدیک هم هست دیگر اقلیت ها و ملت های دیگر عملاً کنترل مناطق خودرا به دست یگیرند، چون جغرافیای مختص به خود دارند و حکومت مرکزی کنترل خود را بر ان مناطق از دست می دهد. فقط با دیالوگ و گفت و گو و سازش می شود به هم چسپید نه با زور ارتش و نیرو. این واقعیتی است که من از جیب خود در نمی آورم.

 پس بهتر است زیاد خواهان و تمامیت خواهان بیشتر از این از نزد ملت های دیگر خود را منفور نکنند، به واقعیت تن دهند، دست از رؤیا بافی و افسانه سرائی بردارند. و همین امروز تا دير نشده مدلی مناسب با حقوق و خواسته ملت های دیگر در نظر بگیرند و با دیگران تفاهم کنند چون فردا دیر است.

نکته ای که باید در اینجا به ان اشاره کنم این است که هر کس نوشته های این آقا  را نگاه کند می فهمد که  این چه اندیشه ای است. من متأسف هستم  برای آقای نوری علا که یک دکتر اینطور ساده و راحت تمام اصول آزاده گی، دموکراسیخواهی  وسکولاریزم را زیر پا نهاده و همه چیز را انکار و وارونه نشان داده است.

اولو- فنلاند 12،02،2012

ملاحضات:

1. شاید کسانی پیدا شوند بگویند ناسر اسم خود را چرا با سین نوشته. من عمدن اسم خودم را  اینطور می نویسم چون یک کوردم و صاد در زبان کرد وجود ندارد.

2. آدرس های ذیل مال آقای اسماعیل نورئ علا است که خواننده گان عزیز به آن دسترسی داشته باشند:

esmail@nooriala.com

http://www.iranpressnews.com/source/115080.htm

 

نظر خوانندگان

بيژن بيژنی: نويسندهء مقاله پيش از اينکه خواستار يکپارچگی کشور باشد، به نظر می رسد به دنبال جدائی است ولی خجالت می کشد صريح ابراز کند. جدا شدن به ضرر هر دو طرف است. الگوهای موجود، مثل سوئد، سوئيس... مشکل را حل می کند. زبان رسمی هم همان زبان اداری است! نمی توان ايرانی بود ولی پارسی بلد نبود. همه لازم است زبان فارسی را پاس بدارندو هم برای تفاهم عمومی و هم استفاده از جرايد، کتب و ادبيات اين زبان.

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه