بازگشت به خانه

جمعه 21 بهمن 1390 ـ  9 فوريه 2011

 

حزب توده ایران هنوز منتقدان را «عامل امپریالیسم و ارتجاع» می داند!

بهروز ستوده

بمناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس حزب توده ایران ، برخی از رسانه های خبری  و پایگاههای اطلاع رسانی از جمله بنگاه خبری  بی – بی – سی  و پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی "گویا" مقالات و مصاحبه های مستندی را به نقل از برخی ای از پژوهشگران و دگراندیشان ایرانی ، در خصوص تاریخچه این حزب و نقش تاریخی آن در صحنه سیاسی و اجتماعی هفتاد ساله گذشته ایران  درج نموده اند . درج پاره ای از واقعیت تاریخی در مورد چگونگی پیدایش حزب توده ایران و سیاست ها و عملکردهای این حزب در ادوار مختلف تاریخ هفتاد ساله ایران و نیز ارائه اسناد و مدارکی که  بعضاً وابستگی این حزب  را به روسیه (شوروی سابق) به اثبات می رسانند ، از قرار معلوم به مذاق رهبران بازمانده ی حزب توده ایران ناگوار آمده و آنان را بر آن داشته است که یکبار دیگردر مقابل دگراندیشان منتقد به حزب توده ، عکس العملی بغایت زشت و نابخردانه از خود نشان دهند .  

رهبران بازمانده حزب ، بجای آنکه به گفته ها و نوشته های منتقدان ، صاحبنظران سیاسی و پژوهشگران تاریخ  و پرسش های فراوانی که در مورد سیاست ها و ارتباط دیرینه و دنباله روی بی چون وچرای حزب توده ایران از سیاست های حزب کونیست شوروی وجود داشته است  پاسخ دهند ، از همان شیوه شناخته شده ای که سران جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفان خود استفاده می کنند  بهره جسته و منتقدان و مخالفان خود را بباد افترا می گیرند و هرکس که کوچکترین انتقادی را به حزب توده وارد نماید او را "عامل ارتجاع و امپریالیسم" معرفی می کنند و به همین سان نیز ، رسانه های خبری و یا نشریاتی هم که مطالبی در نقد و یا مخالفت با سیاست ها و عملکردهای سابق حزب توده  انشار دهند ، از طرف این حزب در خط "امپریالیسم  و ارتجاع"  ارزیابی می شوند . ناگفته نماند که چنین تهمت ناروائی به منتقدان و دگراندیشان ایران ، آنهم از جانب بازماندگان حزبی که به اعتراف بسیاری از رهبران و اعضای سابق آن و به شهادت انبوهی از اسناد و مدارک موجود ، از بدو پیدایش مجری سیاست های  حزب کمونیست شوروی و سازمان جاسوسی آن در ایران بوده است ، البته جای هیچ شک و شبهه ای را برای نگارنده این سطور باقی نمی گذارد که جانشینان کیانوری نه تنها از گذشته خویش و سیاست های مخرب حزب خود در گذشته ، درس عبرتی نگرفته اند و درصدد پوزش خواهی از مردم شریف و مصیبت دیده ایران نیستند بلکه  همچنان  و به روال سابق ، ضمن توجیه سیاست ها و عملکردهای حزب توده ، می خواهند هر منتقدی ومخالفی را با حربه کهنه و زنگ زده ی"عامل امپریالیسم و ارتجاع" از میدان بدر ببرند و راه را بر آگاه شدن نسل جوان ایران برای اطلاع از تاریخ گذشته ی احزاب و گروههای سیاسی ایران و بررسی خطاهای آنان ببندند ، غافل از اینکه دیر زمانی است که از فروپاشی کعبه آمال و اردوگاه محبوب حزب توده ایران  می گذرد و در عصر انقلاب ارتباطات ، واقعیت های تاریخی را دیگر نمی توان در پست دیوارهای آهنین پنهان کرد .

 فرار از پذیرش مسئولیت و پرسش را بی پاسخ گذاشتن  وسئوال را با سئوال جواب دادن ، شیوه  شناخته شده ای  است که رهبران ریاکار جمهوری اسلامی در مقابل خبرنگاران بکار می برند .  برای مثال احمدی نژاد در سفرهای خارجی خود ، وقتی که در مقابل سئوال خبرنگاران  در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و رفتار با زندانیان سیاسی درایران قرار می گیرد ، ایشان بجای اینکه به این سئوال مشخص پاسخ مشخص بدهد ، فوراً چندین سئوال که هیچ ربطی به سئوالی که ازاو شده است ندارد مطرح می کند و پس از  سر دادن یک مشت شعار علیه استکبار و امپریالیسم و صهیونیسم ، خبرنگار بیچاره را به دفاع از منافع امپریالیسم و سرمایه داری جهانی متهم می سازد ! و دست آخر چیزی هم از آن خبرنگار طلبکار می شود . اینک حکایت حزب توده است که هرکس انتقادی براین حزب وارد سازد فوراً از جانب رهبران این حزب برچسب "عامل ارتجاع و امپریالیسم" برپیشانی اش نصب خواهد شد و این شیوه ای است که حزب مزبور هفتاد سال است آنرا دنبال می کند و مخالفان و منتقدان حزب را با چماق عامل"امپریالیسم و ارتجاع" می کوبد ، پس اگر حزب توده ایران بتواند بر پیشانی شخصیت های برجسته ای چون دکتر محمد مصدق و خلیل ملکی ، برچسب "عامل دربار پهلوی و امپریالیسم امریکا در ایران " بزند ، اتهام زنی به دگراندیشان و منتقدان حزب توده ، بنظر نمی رسد که برای رهبری این حزب  کار چندان دشواری باشد.

 طی 70 سال گذشته ، صدها  جلد کتاب و هزاران مقاله و نوشته ، در قالب پژوهش های تاریخی ، نقد های سیاسی  و اجتماعی و خاطره نویسی ها  در انتقاد از حزب توده ایران و سیاست ها و عملکردهایش توسط دگراندیشان ، روشنفکران  و پژوهشگران مستقل ایرانی و خارجی برشته تحریر آمده است . پاسخ رهبران حزب توده ، حزبی که اقدامات و فعالیت هایش  تأثیری مسقیم بر زندگی سیاسی  و مبارزه ی اجتماعی چهار نسل از کوشندگان راه آزادی و عدالت اجتماعی  در این سرزمین داشته است و حزبی که  با خطاهای فاحش رهبری آن ، جان و جوانی هزاران ایرانی آزادیخواه را  بباد داده است ، همیشه این بوده است که  : سر نخ "کارزار وسیع ضد توده ای" در دست امپریالیسم و سرمایه داری داری جهانی و ارتجاع داخلی  ، با هدف بد نام و بی اعتبار کردن حزب توده  می باشد ،  کسی نیست که از رهبران حزب توده ایران سئوال کند که : چرا بازماندگان رهبری حزب توده ایران خود راساً  به شفاف نمودن تاریخچه هفتادساله این حزب نمی پردازند تا امپریالیسم و ارتجاع نتوانند کار زار ضد توده ای راه بیندازند و این حزب را بدنام  و بی اعتبار سازند !  و کسی نیست که از جانشینان کیانوری سئوال کند که : وقتی یک دگراندیش ایرانی و آسیب دیده از سیاست ها و عملکردها ی حزب توده ، خاطره ای و یا مقاله ای می نویسد و این خاطره و مقاله از طریق رسانه های ارتباط جمعی منتشر می گردد آیا این امر دلیلی بر "کارزار جهانی ضد توده ای" است که گویا توسط "عوامل امپریالیسم و ارتجاع" براه انداخته شده است ؟!

برای اینکه به عمق انجماد فکری کسانی  که هفتاد سال تمام ،  جهان  را با یک عینک دیده  و با کج روی ها و کج اندیشی های خود ، بخش عظیمی از چهار نسل از روشنفکران شریف و آزادیخواه و عدالت جوی این سرزمین را به تباهی کشانده اند و هنوز هم برکج روی ها و کج اندیشی های خود اصرار می ورزند و حاضر نیستند از مردم ایران و جامعه روشنفکری این کشور پوزش بخواهند  پی ببرید خوب است که بخشی از نوشته ی "نامه مردم" که در توضیح و توجیه "کارزار ضد توده ای" است در اینجا نقل  شود  . بازمانده رهبری حزب توده ایران در نشریه "نامه مردم" شماره 887 بتاریخ 10 بهمن ماه 1390 ، در پاسخ به منتقدان حزب توده چنین می نویسند:

 « آيا انتشار ده‌ها مقاله و مطلب، و برنامه تلويزيونی درباره حزب توده ايران از سوی اين گروه‌ها از سرِ دلسوزی و به قصد روشن کردن گوشه‌های نا‌روشنِ تاريخ راستينِ کهن‌ترين حزب سياسی ايران است؟ آيا سازمان‌دهیِ اين کارزار با همکاری و به دست شماری از وازدگان از صفوف حزب ، مخالفانِ حرفه‌ای ، و نهادهای ”خبرپراکنی“يی که کارنامه بدون ابهامی در ضديت با منافع ملی ميهن مان و رسالتی تاريخی و معين در همکاری با ارتجاع داشته و دارند می‌تواند اتفاقی باشد؟ پاسخ ما به اين سئوال ها روشن است . حمله به حزب توده ايران پديده تازه و تعجب برانگيزی برای ما نيست . در طول هفتاد سال گذشته حزب ما در خط اول يورش‌های سهمناک دستگاه های تبليغاتی ارتجاع و امپرياليسم بوده است و اين روند تا ادامه حياتِ حزب توده ايران و تأثير گذاریِ آن بر روندِ رويدادهای ميهن ما ادامه خواهد يافت .

در ارزيابیِ شکل، محتوا، و رسالت تاريخیِ بنگاه سخن پراکنی ”بی بی سی“ برای ما اين موضوع روشن شده است که به لحاظِ ديدگاه، ”بی بی سی“ يک پايگاه خبری ضد کمونيستی است که با وجودِ برخی نوسان‌ها، در مجموع در راستای تأييد سياست‌ها و عملکرد سرمايه داری جهانی حرکت می‌کند، و بنابراين روشِ برخورد آن با مسايل مختلف جهان در مجموع در چنين راستايی تنظيم می‌گردد. اينکه حتی يک نوشته و يا برنامه مستند در بيان واقعيات دهه‌ها محاصره انقلاب مردم کوبا از سوی امپرياليسم آمريکا، و سياست‌های مخرب اين کشور در خاورميانه در ميان مطالب ”بی بی سی“ نمی‌توان يافت، از سرِ اتفاق است ؟ از ديدِ حزب توده ايران و بخش وسيعی از نيروهای مترقی جهان، اين همسويی‌های نظری‌ با سياست‌هايی که ما مجموعاً آن‌ها را ارتجاعی و ضد مردمی ارزيابی می‌کنيم، نه تنها اتفاقی نيست، بلکه بيانگر محتوا و رسالتی است که ”بی بی سی“ در طول بيش از هفتاد سال دنبال کرده است. نکته ديگری که در انتها اشاره به آن ضروری است، پاسخ به اين سئوال است که: چرا ماشين تبليغاتی عظيم ارتجاع و امپرياليسم، در داخل و خارج از کشور، کارزارِ گسترده ضد توده ایِ تازه‌ای را سازمان دهی کرده‌اند که هم تاريخ و هم سياست‌ها و هم راه کارهای پيشنهادی حزب توده ايران را هدف گرفته است؟ پاسخِ اين سئوال در اين واقعيت نهفته است که، ادامه حياتِ توان‌مند حزب توده ايران، و نفوذِ گسترش يابنده ارزيابی‌های سياسی- نظریِ آن در جنبش مردمی مردم ميهن ما، و اعتبار روز افزون جهانی آن در مقام يک حزب دارای شناسنامه معتبر، ماندگار، تاريخی و تاثيرگذار، نگرانی‌های جدی‌يی را برای ارتجاع و امپرياليسم بر انگيخته است»

نامه مردم پس از این مقدمه و متهم ساختن منتقدین حزب توده  به همکاری با "ارتجاع و امپریالیسم" برای اثبات درست بودن سیاست ها و عملکردهای حزب توده در گذشته ! به شرح اعدام ها و شکنجه ها و زندانهائی که رهبران و اعضاء و هواداران حزب توده در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی متحمل گردیده اند می پردازد و حقانیت خود را در خون شهدا جستجو می کند ! گوئی که خون آنهائی که توسط دو رژیم دیکتاتوری بر زمین ریخته شده است می تواند موجب تطهیر رهبران حزب توده گردد و آنان را در نگاه تاریخ و مردم ایران تبرئه نماید .

 برای خاتمه یافتن "کارزار جهانی ضد توده ای" ، از آنجائی که نگارنده این سطور نیز در زمره "عوامل امپریالیسم و ارتجاع" می باشم ، یعنی اینکه جه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی ، در افشای سیاست ها و عملکردهای مخرب و ضدملی حزب توده ایران ، تا آنجا که در توان و بضاعت ام داشته ام  نوشته و بازهم خواهم نوشت ، دراینجا به رهبران کنونی حزب توده ایران پیشنهاد می کنم که نهانخانه اسناد ومدارک درونی حزب توده را بر روی مردم  ایران بگشایند و به سئوال هائی هم که اینجانب در زیر مطرح می نمایم پاسخ دهند . من مطمئن هستم که اگر چنین کنند "کارزار جهانی ضد توده ای" بزودی برچیده خواهد شد و "عوامل امپریالیسم و ارتجاع" بزودی بیکار خواهند شد !

بخشی ازسئوال هائی که در ارتباط با حزب توده ایران می تواند به ذهن هر ایرانی آزاداندیش و مستقلی خطور کند از این قرار است :

1-     چگونگی تأسیس حزب توده ایران  ، و تعیین صحت و سقم اسناد و مدارک بدست آمده از آرشیوهای حزب کمونیست شوروی، که  نشان می دهند  سفارت شوروی در تهران در تأسیس این حزب نقش داشته است ؟

2-     نقش حزب توده ایران در وقایع آذربایجان و کردستان به هنگام اشغال ایران توسط ارتش سرخ شوروی ؟

3-     نقش حزب در جریان جنبش ملی نفت به رهبری مصدق و طرح شعار واگذاری نفت شمال ایران به شوروی از جانب حزب توده ایران ؟

4-     علت سکوت و عدم رویاروئی حزب توده با کودتای امریکائی - انگلیسی 28 مرداد که منجر به سقوط دولت ملی وقانونی دکتر مصدق شد ، با توجه به اینکه حزب توده ایران توان و قدرت رویاروئی و شکست دادن کودتاچیان را داشت ؟

5-     چگونگی تصفیه های درونی حزب توده قبل و بعد از کودتای 28 مرداد و پس از فرار به خاک شوروی و داستانهای مربوط به ترور و تبعید منتقدین به رهبری حزب توده  و سیاست های شوروی در ایران ؟

6-     نقش تواّب ها و نادمین حزب توده در سازماندهی نخستین سازمان اطلاعات و امنیت کشور "ساواک"

7-     نقش تشکیلات داخل کشور حزب توده به رهبری عباس شهریای (بعد ها معلوم شد که این شخص مأمورساواک بوده است) در لو دادن دهها گروه  و صدها آزادیخواه ایرانی ، که منجر به دستگیری ، شکنجه و در مواردی اعدام افراد گردیده است . ضربه زدن ساواک از طریق تشکیلات حزب توده در داخل کشور به گروههای سیاسی و هسته های مطالعاتی ، تا سال 1353 که عباس شهریاری بوسیله چریکهائی فدائی خلق شناسائی و ترور شد ادامه داشته است ؟

8-     چگونگی همکاری حزب توده با حزب بعث عراق و اسقرار رهبرانی از حزب  در این کشور در اوایل دهه 1350  و تشکیل "جنبش آزادیبخش ایران" به رهبری  تیمور بختیار و با همکاری مصطفی خمینی و گروههای قومی و حزب توده ایران بمنظور تدارک یک کودتای روسی – بعثی  با هدف سرنگون ساختن رژیم شاه ؟

9-      چگونگی نفوذ و دخالت روس ها و نفوذ حزب توده ایران در بیت خمینی وانقلاب اسلامی و گروههای اسلامگرا و هوادران خمینی ؟

10-  چگونگی نفوذ حزب توده ایران  در گروههای چپ  و بویژه نفوذ در سازمان جوان و خوش نام "چریکهای فدائی خلق" که در اوایل انقلاب محبوبیت فروانی در میان جوانان چپ ایران کسب کرده بود ، با هدف ایجاد انشعاب در درون آن سازمانها ؟

11-  نقش حزب توده ایران در شناسائی و لو دادن آزادیخواهان و مخالفان حکومت اسلامی در اوایل انقلاب که منجر به دستگیری و شکنجه و اعدام  صدها تن از آزادیخواهان و افسران جوان و میهن پرست گردید ؟

12-  ارائه بیلان حقوق ها و دریافت کمک های مالی که حزب توده از ابتدای تأسیس تا به امروز از دولت های خارجی دریافت داشته است ؟

13-   و بالاخره داستان "راه رشد غیرسرمایه داری" یعنی همان راهی که قرار بود رژیم هائی از قبیل بعث عراق و سوریه و یمن و افغانستان و ویتنام و کره شمالی و کوبا و ...از طریق ادامه ی آن راه به سوسیالیسم برسند و حزب توده ایران سالها  برای آن رژیم ها ، به عنوان نمونه های موفق توسعه و پیشرفت ، بوسیله "رادیو پیک ایران" و سایر ابزارهای تبلیغاتی حزب در میان مردم ایران ، به کجا انجامید؟

به باور نوسیده این سطور اگر بازماندگان رهبری حزب توده ایران ، صادقانه فقط به سئولات بالا پاسخ دهند من به آنان اطمینان می دهم که دیگر اثری از "کارزار ضد توده ای" در جهان باقی نخواهد ماند ! وگرنه مادام که این حزب به پنهان کاری وعدم پاسخگوئی  و تحریف واقعیت های تاریخی ادامه می دهد، روشنفکران مسئول و پژوهش گران مستقل ، حق خواهند داشت که پیه اتهامات حزب توده ایران ، مبنی بر"عامل امپریالیسم وارتجاع" بودن را به تن خویش بمالند و  همچنان به کار خود ادامه دهند .

نکته آخر اینکه مرور تاریخچه حزب توده ایران و افشای وابستگی اش به یک قدرت خارجی در شرایط کنونی بدین جهت از اهمیت ویژه ای برخوردار می گردد که دانسته شود در موقعیتی که امروزه رژیم خون ریز و تبهکار جمهوری اسلامی ،  کشورما ایران را در وضعیتی بحرانی قرار داده است ، زمینه برای وطن فروشی بیش از هر زمان دیگر فراهم گردیده است و اتفاقاً همان کسانی که تا دیروز جیره خوار شوروی وکاخ کرملین و رژیم بعث عراق وصدام حسین  بوده اند ، در غیاب "اردوگاه سوسیالیستی" و با سودای قدرت و ثروت امروزه با یک تغییر 180 درجه ای به آستان بوسی امریکا و اروپا و اسرائیل روی آورده اند تا بلکه از این رهگذر امرار معاش کنند و درایران پس از جمهوری اسلامی به قدرت و ثروت دست پیدا کنند . بقول عوام بعضی ها لقمه حلال از گلوی شان پائین نمی رود

18 بهمن ماه 1390

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه