بازگشت به خانه

دوشنبه 17 بهمن 1390 ـ  6 فوريه 2011

 

«اتحاد» یا «همکاری»؟!

آرش سلیم

آقای نوری علا گرامی

پیرامون نوشتار «آسيب های چهارگانه اتحاد» شما، توجه به نکات خلاصه زیر می تواند مفید باشد:

نخست باید بین «اتحاد» و «کنگره ملی» فرق گذاشت. «اتحاد» معادل تشکیل «فراکسیون» پارلمانی و «کنگره ملی» معادل خود پارلمان است. «اتحاد» گروه ها و احزاب اقدام بسیار شایسته ای است. هم در جریان مبارزه و هم دوران گذار و هم پس از استقرار دمکراسی، بر سرعت پیشرفت در کارها خواهد افزود. اما آنچه گره از این طلسم تاریخی ایرانیان باز خواهد کرد به گمان من گردهمایی این «اتحاد» ها در یک «کنگره ملی» موقت برای دوران مبارزه و  تکمیل شده آن برای دوران گذار است. تمرکز این یادداشت روی تشکیل کنگره ملی می باشد.

دوم این که به مشکلات و مسائلی که به هر یک از این سه دوران مربوط می شود توجه نمود:

1) «مبارزه» برای به تسلیم  واداشتن رژیم، 

2) «گذار» به دمکراسی،  و

3) «قرار» دمکراسی.

با این مقدمه در راستای تشکیل کنگره ملی، به چند نکته کلیدی درباره چهار آسیب بیان شده اشاره خواهد شد:

آسیب اول- اصلاح طلبان (اصلاح- انحلال)

شرط انحلال رژیم می تواند یک اصل برای «اتحاد»  باشد. اما برای کنگره ملی در مرحله مبارزه،  فراگیر نیست. چرا که  شرایط کسانی که زیر تیغ یک رژیم به غایت بیرحم و بی پرنسیب زندگی و فعالیت می کنند، و شرایط کسانی که در دمکراسی های غرب زندگی می کنند؛ مساوی نیست. برای همه افراد نه مقدور است و نه صلاح است که خط مقدم را رها کرده و به کشورهای آزاد مهاجرت کنند!

 واژه «تغییر» می تواند این مشکل را حل کند. «تغییری» که هدف آن تبدیل وضعیت موجود به وضعیت عملی شدن و رعایت بیانیه جهانی حقوق بشر باشد. اما حتی با پذیرش این «تغییر»، بخش بزرگی از اصلاح طلبان خارج کشور در این مرحله به کنگره ملی نخواهند پیوست. این مشکل چگونه می تواند حل شود؟ با خالی نگاه داشتن صندلی آن ها تا روزی که صلاح بدانند!  آن هایی که داخل کشور در حال مبارزه هستند و صلاح نیست در این مرحله به کنگره بپیوندند مسلما پس از تسلیم رژیم به کنگره ملی خواهند پیوست. «هنر» سیاست راه حل پیدا کردن است و نه تحکم و هژمونی یک گروه و یا یک «اتحاد»!

آسیب دوم-  اعلامیه جهانی حقوق بشر

درصد بسیار کمی هستند که مالکیت خصوصی را قبول ندارند. این مساله به دوران «قرار» مربوط می شود. با آزادی های موجود که بیانیه جهانی حقوق بشر برای آنها تامین می کند می توانند افتصاد کمونیستی را تبلیغ کنند و اگر تعداد نماینده کافی در پارلمان داشتند، می توانند این اقتصاد را پیاده کنند!  در هر حال این گروه از افراد می توانند به هنگام امضای بیانیه جهانی حقوق بشر، مشخص کنند که کدام اصول را قبول ندارند!

آسیب سوم -  جمهوری خواهی- پادشاهی

این مساله به دوران «گذار» مربوط می شود. هر چند قانون اساسی که بر مبنای بیانیه جهانی حقوق بشر ندوین می گردد، راه را برای تغییر نظام حکومتی  باز می گذارد. یعنی اگر در دوران گذار نظام جمهوری رای آورد، آخر دنیا نیست. طبق قانون اساسی هر زمان می توان نوع حکومت را به آرای مردم  و رفراندم سپرد.

آسیب چهارم- نوع حکومت (مساله فدرالیسم)

فدرالیسم مرحله پیشرفته و تکامل یافته دمکراسی است. یعنی بعد از استقرار دمکراسی و تمرین دمکراسی و رشد و پیشرفت سیاسی-اجتماعی به جایی می رسیم که فدرالیسم اداره بهینه جامعه می شود. تا رسیدن به این مرحله بیانیه جهانی حقوق بشر حقوق گروه های قومی و مذهبی را به روشنی و خوبی تامین می کند.

با توجه به نکات بالا، می توان به تشکیل یک کنگره ملی فرا گیر اقدام کرد. به گمان من علت الععل عدم پیشرفت و شاید بن بست کنونی، شکاف ها و انباشت کینه ها بین جریانات و احزاب در هفت دهه اخیر است. بنابراین:

- تا آن جایی که به ایدئولوژی و برنامه و پلتفرم سیاسی احزاب و سازمان ها (اتحادها) مربوط می شود، این مردم هستند که در آینده با رای خود درباره آن قضاوت خواهند کرد و نه احزاب و سازمان ها (اتحادها) ی رقیب.

- برای آن بخش که به دشمنی های ناشی از رخدادهای تاریخی و خائن خواندن یکدیگر بر می گردد، نمی توان کار چندانی  انجام داد. این همه کتاب و این همه مقاله و «افشاگری» نوشته شده است. اما می توان برای مدتی آتش بس در جنگ لفظی و مقاله ای اعلام کرد و افراد جوان تر را در صف مقدم مذاکرات و گفتگوها قرار داد. اما افراد سالمندتر که علیه دیگران موضع گیری های تند حذفی داشته اند در پشت صحنه فعال باشند. تشکیل کنگره ملی و پیاده کردن برنامه هایی در جهت مدیریت تضادها و تعارضات به کم شدن این دشمنی ها کمک خواهد کرد.

بنابراین می توان به تشکیل کنگره ملی برای شکستن یخ های تاریخی و برای مبارزه و گذار به دمکراسی اقدام کرد. به هر حال در آینده و دوران «قرار» این همه ایرانیان هستند که باید بتوانند برای پیشرفت کشور و رفاه شهروندان با هم کار کنند. کار کردن با یکدیگر مستلزم اتحاد نیست. منافع فرد و جامعه در گرو همکاری افراد آن جامعه است. مواردی چند در راستای تشکیل کنگره ملی:

1) تمرین سامان یافته دمکراسی و کم کردن شکاف های انباشته شده بین ایرانیان در طول هفت دهه اخیر، باید اولویت اول هر ایرانی باشد.

2) برای منظور بالا تشکیل یک «کنگره ملی» که کلیه جریانات سیاسی و اجتماعی و صنفی و غیره را گرد هم آورد، یک ضرورت است.

3) احزاب و سازمان هایی که باهم نزدیکی فکری دارند بهتر است حتی الامکان با هم جبهه، اتحادیه.. تشکیل دهند یا در هم ادغام شوند و به کنگره بپیوندند. در این صورت زمان و نیروی کمتری صرف تشکیل کنگره ملی خواهد شد!

4) کنگره ملی بر اساس سه اصل فراگیر (inclusive) زیر در خارج پایه گذاری می گردد:

الف- پذیرش اختلافات (یکدیگر)

ب- پذیرش و امضای بیانیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن

ج- مبارزه برای حاکمیت صندوق های رای

5) از آن جا که راه رسیدن به حاکمیت صندوق های رای مورد اختلاف است (مثل سرنگونی، انحلال، انقلاب، براندازی، اصلاح، مذاکره ... )؛ واژه «تغییر» که مفهوم آن می تواند فراگیر باشد به کار گرفته شود.

6) تعداد صندلی های کنگره برای هر جریان با محاسبه تخمینی وزن سیاسی- اجتماعی هر جریان و سوابق مبارزاتی آن جریان مشخص گردد؛ مثلا: اصلاح طلبان، چپ مارکسیست، لیبرال، مشروطه خواه، مجاهدین، ملی ها، اصولگرایان ... و غیره

7) جریاناتی که نمی توانند علنی شرکت کنند صندلی آن ها تا زمان مناسب خالی نگه داشته شود. مثلا اصلاح طلبان داخل یا حتی اصولگرایان داخل!

8) به هر نوع تلاشی  که در حال شکل دادن به یک «کنگره ملی» در حال انجام است احترام گذاشته شود. آن تلاشی که بتواند بیشترین جریانات را به طور اصولی گرد هم بیاورد، و تعهد پیوستن بقیه را در زمانی که خود صلاح می دانند داشته باشد؛ تلاش برنده خواهد بود.

9) بهتر است هسته اولیه برای تشکیل کنگره ملی شامل تعدادی محدود از دانشگاهیان هر جریان باشد. همچنین  افرادی باشند که علیه دیگر جریانات و احزاب و سازمان ها برخوردها و موضع گیری های تند و حذفی نداشته اند.

10) تشکیل این کنگره برای تمرین دمکراسی و آموزش رواداری به هموطنان از همه جریانات و گروه ها خواهد بود. اگر این کنگره تشکیل شد و توانست برای مدیریت تعارضات و تضادها و کم کردن شکاف های موجود و نزدیک کردن ایرانیان گام هایی بردارد و برنامه هایی ارائه دهد، صلاحیت ورود به عرصه سیاسی به مثابه یک پارلمان موقت را به دست خواهد آورد!

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

 

بازگشت به خانه