بازگشت به خانه

چهارشنبه 12 بهمن 1390 ـ  1 فوريه 2011

 

نشست استکهلم و اپوزسیون مرعوب

حسام شریعتی

زمزمه های مبهم چند روز گذشته، که اندک اندک بوضح  شنیده میشود، حاکی از برگزاری نشستی با حضور جمعی از اپوزسیون در استکهلم می باشد که به ابتکار بنیاد "اولاف پالمه" در شُرف تشکیل است. دقیقاً مشخص نیست که  چه کسانی و بر چه اساسی به این اجلاس دعوت شده اند اما میشود آغاز این حرکت را به فال نیک گرفت. تشکیل چنین گردهمائی هائی ذاتاً می تواند در مسیر ایجاد انسجام بیشتر در میان طیف های مختلف اپوزسیون و درک متقابل آنان از نظرات یکدیگر بسیار مثمر ثمر باشد. اما اگر خواسته باشیم به حداقل منافعی که برگزاری چنین جلساتی می تواند بجا بگذارد اشاره ای داشته باشیم، آن ست که علاوه بر تبادل نظر در مورد نقشه راه سرنگونی رژیم فعلی و چشم اندازهای متصور برای بر قراری حکومتی دموکراتیک، به ایجاد پیش زمینهء انعقاد وحدت در میان طیف های همسو، و یا نزدیک بهم، خوشبین بود. تفکر و تشکیل چنین جلساتی به خودی خود ناشی از این است که برخی از مخالفین جمهوری اسلامی به این باور رسیده اند که با انفکاک روز افزون در میان جناح های مختلف اپوزسیون و نواختن سازهای ناهمگون، به هیچ عنوان نمی توان امیدوار رسیدن، به مقصد بود. تحقیقاً لزوم هر چه بیشتر اتحاد در میان طیف های مختلف و هماهنگی مابین آنها شاید تنها راه رسیدن به هدف غائی و مشترک مخالفین باشد. به باور من اینکه نمایندگان چه جناح هائی به این گردهمائی دعوت شده اند مهم نیست. وقتی می گوئیم مهم نیست، نه اینکه نباید دیگر جناح های مخالف را به این میدان وارد کرد بلکه مهم تر از این موضوع آغاز حرکتی ست که بالقوه میتواند مسبب تشویق به تجمیع دیگر طیف های اپوزسیون گشته و نوید بخش ایجاد وحدت نظر در میان لااقل  تعدادی از مخالفین باشد. یقیناً هر حرکتی در راستای ایجاد وحدت و تبادل اندیشه ها در برهه کنونی که حکومت جبار و جائراسلامی در وضعیت وخیم و متزلزلی قرار گرفته امری بسیار پسندیده و راهگشا می باشد. بنابر این اگر دیگر مزایای تشکیل چنین جلساتی را لحاظ ننمائیم و فقط به همین یک مزیت اکتفا کنیم، می شود به آینده امیدوار بود.

بنا بر گزارش ها، برخی از مدعوین با رد درخواست دعوت کنندگان، از قبول دعوت سر باز زده اند. اینان برای عدم شرکت خود در اجلاس مذکور دلایلی نیز برشمرده اند لیکن استدلالات مطروحه از سوی آنان هیچکدام منطقی به نظر نمی رسد. بهانه ای چون "فقدان هدفی مشخص" در این اجلاس، عمده ترین موضوعی است که مطرح می شود. البته کلی گوئی های دیگری که بدون پشتوانهء منطقی ابراز گردیده ناشی از ابهام آمیز بودن و طفره رفتن این افراد از وظیفه ای که بر دوش دارند می باشد. نا گفته پیداست کسی که وارد میدان مبارزه می شود مکلف به انجام وظایفی است و از آن گریزی نیست. در اینجاست که شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ارزش و منزلت خاطی را در هر جایگاهی که باشد، زیر سوال می برد. به عنوان مثال آقای "گنج بخش" در مصاحبه با وبسایت خودنویس یکی از دلایلی را که برای عدم شرکت خود در جلسه مذکور عنوان می کند، بوجود آمدن اختلاف در میان جبههء اپوزسیون می باشد. وی می گوید: «به نظرم این برنامه‌ها به جای اینکه ایجاد وحدت و هماهنگی‌ میان داخل و خارج از کشور کند که مهم‌ترین هدف ما باید باشد، ایجاد افتراق و تشتت و بدبینی و سوظن می‌کند و بهتر است که سری که درد نمی‌کند را آدم دستمال نبندد».

ایشان مشخص نمی کند با توسل به چه سندی چنین نتیجه گیری کرده است که شرکت در این جلسه باعث ایجاد افتراق در میان مخالفین میشود و لذا حاضر نیست سر بی دردش را دستمال ببندد!؟

البته برخی دیگر از مدعوین هم که تمایل به شرکت در این گردهمائی را نداشته اند با بهره گیری از این نوع به اصطلاح استدلالات فاقد ارزش برای عدم شرکت خود سخنانی به میان آورده اند اما به گمان من موارد دیگری ست که مانع از شرکت اینان می شود.

در خوشبینانه ترین حالت چنین به نظر می رسد عده ای که خود را بعنوان مخالف در جبههء اپوزسیون جا زده اند، هنوز از انگیزه لازم برای سرنگونی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی برخوردار نشده اند و مخالفت خود را نه از باب ایجاد تحول و تغییر در ساختار حکومت فعلی دنبال می کنند بلکه فقط ژست مخالفت به خود می گیرند. گوئی اینان میدان مبارزه را با میدان بازی کودکانه اشتباه گرفته اند. ظاهراً این افراد که نتوانسته اند جایگاهی در حکومت فعلی برای خود دست و پا کنند و به نان و آبی برسند، با ابراز مخالفت زبانی در صدد کسب موقعیت در جبههء اپوزسیون می باشند. زمانی طشت رسوائی این اشخاص بر زمین می افتد که مخالفت ها از قوه به فعل درآمده و عده ای از گرایش های مختلف اپوزسیون در صدد اقدامی عملی و راهبردی برای ایجاد وحدت و سرنگونی رژیم بر می آیند. در چنین حالتی این مرعوبین در جای خود میخکوب شده و حاضر به همکاری نمی شوند. به نظر می رسد این افراد ممر ارتزاق خود را در همین حد مخالفت زبانی و نه عملی، پیگیری می نمایند. البته ناگفته پیداست که در صورت پیروزی مخالفین، اینان از اولین کسانی خواهند بود که دامن گشوده و سهم خود را از حکومت جدید طلب می کنند. اما در هنگام مبارزهء واقعی و عملی به هیچ عنوان حاضر نیستند "سر بی درد خود را دستمال ببندند!"

افراد یاد شده بدون هیچ پشتوانه منظقی ای مدعی هستند که نباید در جلسه ای شرکت کرد که هدف آن مشخص نیست! اولاً که جلسه یاد شده با عنوان "کارگاه آموزشی" شکل گرفته و از فحوای آن مشخص است که چنین نشستی برای افزایش  آستانهء تحمل نقطه نظرات متفاوت از سوی طیف های مختلف برگزار می شود. در ثانی حال که به همت بنیاد اولاف پالمه بستر چنین گردهمائی فراهم گردیده چرا نباید از فرصت بدست آمده کمال بهره را برد و با جمعی دیگر از جناح های  مختلف به مذاکره و تبادل نظر پرداخت؟ مگر چند بار باید از  اینگونه فرصت ها ایجاد شود تا آقایان راحت طلب و در عین حال فرصت طلب با کرشمه جا خالی نمایند؟  چطور می شود به کسی که حتی جرات شرکت در یک جلسه دوستانه و راهبردی برای آینده کشور را ندارد اعتماد نمود و آن شخص را به عنوان نمایندهء بخشی از اپوزسیون قلمداد کرد؟ اصلاً فرض می کنیم که قرار است این جلسه محلی برای نزاع و مجادله بین طیف های مختلف اپوزسیون تشکیل شود. آیا در چنین حالتی می توان به افراد مرعوب اتکا، و آنان را به عنوان نمایندهء بخشی از اپوزسیون پذیرفت؟ جواب خیلی روشن است: «خیر» مردم ایران کسانی را به نمایندگی بر می گزینند که جسارت و شجاعت لازم را برای ورود به هر ورطه ای که حتی مخاطره آمیز باشد را داشته باشند.

فرضاً میزبانان و دیگر مدعوین این نشست، قصد فراهم نمودن مقدمات تشکیل "کنگره ملی"، "دولت در تبعید" و یا "شورای ملی" که بالقوه می تواند آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد را  داشته باشند. مگر شرکت در چنین جلسه ای نمی تواند راه گشا بوده و نزدیک نمودن خواسته های گرایش های مختلف اپوزسیون را در پی داشته باشد؟

ممکن است عنوان شود چون همهء جناح ها در این جلسه دعوت نشده اند نمی توان به قوت تصمیمات آن دل خوش نمود. در پاسخ به این موضوع باید گفت که اولاً این گردهمائی برای نزدیک نمودن نظرات مختلف و ترغیب آنان به مشارکت همدلانه و هماهنگ در راستای سرنگونی رژیم و چشم انداز حکومت آینده ایران شکل می گیرد و شرکت در اینگونه جلسات مقدمه ای است برای برپائی گردهمائی های فرا گیر تر که طیف های بیشتری را در بر بگیرد. دوم اینکه به نظر می رسد که طیف های مختلف در جبههء اپوزسیون در چند مورد ابتدائی و در عین حال اصلی که در زیر به آنها اشاره می شود اتفاق نظر داشته باشند. تشکیل چنین جلساتی فقط برای هماهنگی هر چه بیشتر و تعیین مسیرهائی که می تواند رسیدن به این خواسته ها را تسریع بخشد و همچنین تبادل نظر و ترسیم گذاره های جدید و اتخاذ تصمیمات برگرفته ازنظرات نخبگان، شکل می گیرد.

تشکیل حکومتی سکولار و جدائی کامل دین از سیاست

آزادی کامل احزاب و گروه های سیاسی غیر مسلح

آزادی مطبوعات، رسانه ها ی صوتی و تصویری و انتشار کتب ( بدون ممیزی) از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی

آزادی کامل و بدون استثنا همهء ادیان و مذاهب و فرقه ها که مبلغ خشونت در جامعه نباشند

آزادی تجمعات اعتراضی بدون محدودیت و البته مبتنی بر قانون

شرکت دادن بدون استثنای قومیت ها و ادیان و مذاهب مختلف در تمام امور انتخابی و انتصابی کشور

برگزاری رفراندم آزاد برای انتخاب نوع حکومت پس از سقوط رژیم فعلی و پس از طی مراحل تبلیغاتی

تساوی کامل حقوق در میان همهء شهروندان کشور فارغ از دین، مذهب، قومیت

تساوی کامل حقوق بین زنان و مردان

ظاهراً این موارد فارغ از دیگر نظرات گرایش های مختلف، مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق جبههء اپوزسیون می باشد و فکر می کنم همهء شرکت کنندگان در این گردهمائی بر اِعمال چنین مواردی مُصر می باشند. حال اگر صحبت از سهم خواهی، ریاست طلبی، باند بازی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت در میان نیست، چه اشکالی دارد که هر گروه یا فردی که می تواند مدافع و مسبب اِعمال این موارد در آینده سیاسی کشور باشد، وارد عمل شود؟

به هر روی، به نظر نگارنده برگزاری چنین نشست هائی علاوه بر اینکه می تواند به وحدت ضمنی و ابتدائی طیف های مختلف اپوزسیون منجر شود، زمینهء حمایت های نهاد های بین المللی و دول دموکراتیک جهان را نیزفراهم می آورد. بدیهی ست که سازمان ملل متحد و دول دموکراتیک جهان در صورتی آلترناتیوی را به رسمیت شناخته و مورد حمایت قرار می دهند که صراحتاً پایبندی خود را به اجرای قوانین دموکراتیک، مبتنی بر رعایت کامل حقوق بشر به اثبات رسانده باشند.

اگر در گام اول به دلایل مختلف از همهء طیف های گوناگون دعوت بعمل نیامده جای نگرانی نیست و نباید این موضوع را نقطهء ضعفی بر روح تشکیل اینگونه تجمعات به حساب آورده و قصاص قبل از جنایت نمود و اساس آنرا را زیر سوال برد. مگر اینکه با توجه به متون فوق، کسانی به مخالفت با تشکیل چنین جلساتی برخیزند که هنوز میدان مبارزه را نشناخته  و چنین می پندارند که بدون هیچ مشکل و دغدغه ای می شود اقدامی بزرگ را سازماندهی کرده و در آخر نیز سهم خود را از قدرت طلب نمود.

http://www.khodnevis.org/index.php?news=16467

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

 

بازگشت به خانه