بازگشت به خانه

دوشنبه 10 بهمن 1390 ـ  30 ژانويه 2011

 

رؤیاهای دست نیافتنی

اسفندیار منفردزاده

یاوران«آزادی»، درود!

- پس از سی و دو سال تجربه حکومت اسلامی، می توان و باید امیدواربود که؛

1- انحلال جمهوری اسلامی ایران و جدائی نهادهای دین و مذهب از نهادهای حکومت و دولت، خواست مشترک پیش آهنگان و همه مبارزان عدالت خواه، برابری طلب و ضدّ تبعیض باشد...و برای «یک پارچه» ماندن ایران،

2- حاکمیت مردم و حکومت نامتمرکز همراه با تقسیم همه جانبه قدرت سیاسی، خواست همه مبارزان باشد.

- روند «دموکراسی» درعمل یعنی «رأی و حضورمداوم همه مردم در حاکمیّت». اگر این مشارکت نمی تواند پیش از استقرار آزادی های سیاسی ممکن شود، مبارزه مشترک برای استقرار بی قید وشرط این آزادی ها، آغاز روند حاکمیت مردم و«دموکراسی» خواهد بود؛

1- آزادی نشراندیشه ها.

2- آزادی تشکیل احزاب و نهادهای سیاسی-فرهنگی.

3- آزادی تظاهرات و اعتصابات مسالمت آمیز.

یادآوری: «جمهوری»اسلامی تنها یک شرط برای فعالیت های سیاسی- فرهنگی کشور مقرّر کرده است: ...آزادی سیاسی«اسلامی»!

 

دموکراسی، برآیند آزادی  سیاسی برای همگان است. ازاین رو برای آنکه «حاکمیّت مردم» و«دموکراسی» بتواند درافق فردا باشد، لازم است امروز خواهان استقرار و تداوم آزادی های سیاسی همگان باشیم. و امیدوار باشیم که؛  

 

3-آزادی های بی قید و شرط سیاسی، پیش شرط مشارکت مؤثر مردم در حکومت، خواست مشترک مبارزان باشد.

آزادی خواه یعنی «آزادی دگراندیش»خواه که تا انقلاب بهمن بی سابقه بوده است و شوربختانه حذف مخالفان، برای هر دو سوی جدال- میان حکومت های مستبّد و مبارزان«آزادی»خواه- همواره راه حلی مقبول مانده است.

کسی نیست که «آزادی خود» را نخواهد. گاندی،هیتلر،نلسُن ماندلّا،خمینی و...هرکس با تعریف خود از«آزادی»، «آزادی خواه» بوده است. هرفرد یا هرنهاد هنگامی «آزادی خواه» است که «آزادی دگراندیش خواه» باشد.

شکل گیری نهاد«آزادی دگراندیش خواهان» و عدم مشارکت «آزادی خودخواهان» در همآیشی از دگراندیشان، معیاری برای رسوا کردن مستبدّانِ«آزادی خواه» خواهد بود! با پذیرش این نگاه، باید امیدوارباشیم که؛

 

4- برگزاری همآیش آزادی دگراندیش خواهان، خواست مشترک همه آزادی خواهان راستین شده باشد.

دراین صورت برای نخستین بار می توانیم شاهد مشارکت کارساز همه «آزادی دگراندیش خواهان» کنارهم باشیم.

برآیند مشارکتِ گسترده در این همآیش می تواند تشکیل شورائی با شرکت نمایندگان همه بینش ها باشد. این شورا هنگامی مقبول همگان خواهد بود، که هرکس- غیرازخواستاران انواع حکومت های اسلامی ـ بتواند شاهد حضور نماینده بینش خود دراین مجموعه بزرگ- مثلن صد نفره- باشد. بجای انتخاب رهبری افراد به شیوه سنتی، حضور بیشتر داوطلب عضویت در این شورا، بی تردید می تواند نتیجه بهتری در راستای مطالبات مردم داشته باشد.

تأمین فضای باز و آزادی های سیاسی برای همگان آغاز وظیفه این«شورا»ست که با نظارت برانتخابات و تشکیل «مجلس مؤسسان» تا انتقال کامل قدرت به مردم ادامه خواهد یافت. با پذیرش این روش، باید امیدوارباشیم که؛

 

5- تشکیل شورای بزرگ نمایندگان همه بینش ها، خواست مشترک همه مبارزان و آزادی خواهان باشد.

انتخاب و تدوین دیگرارزش های مهم وتعیین کننده کیفیّت حکومت آینده را که به دلیل وجود اختلاف نظرها، اکنون مانع همبستگی گسترده هستند و نمی توانند خواست مشترک همگان باشند، فردا درایران مطرح می کنیم و برای آن بلافاصله مبارزه خواهیم کرد. از مبارزه همه احزاب و دگراندیشان با یکدیگر و ارائه نظرهای گوناگون استقبال می کنیم و نتیجه را به انتخاب فردا، در احترام به رأی اکثریت مردم در ایران وا می گذاریم. و امیدوارباشیم که؛

 

6- انتخاب آگاهانه مردم ایران در روند بی شتاب شکل گیری حکومت آینده، خواست مشترک همه مبارزان باشد.

پس از این سه فصل مشترک برای همآیش بزرگ، آیا ارزش نانوشته ای لازم هست که اکنون مانع همبستگی نباشد؟ مهرورزی کنید و بنویسید! در انتظار دریافت نگاه شما به این سه اصل و سه برآیند آن هستم!

بدرود

29 ژانویه

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

 

بازگشت به خانه