بازگشت به خانه

 

وقت فراموشی نيست...

يادداشت هائی از شکوه ميرزادگی

sh.mirzadegi@gmail.com

دوشنبه 19 دی 1390 ـ  9 ژانويه 2012

 

 

اینترنت دولتی يا فاجعه ای انسانی در ايران

این روزها سخن از قطع اینترنت در ایران، مردمان و به خصوص جوان های سرزمین مان را به شدت نگران کرده است. حکومت آزادی کش انسان ستیز، که فقط در مدت سی و سه سال، جوانی سه نسل را به بیهودگی و افیون و ترس و زندان و شکجه کشانده است، و باز شاهد بوده که جوانان با کمترین فرصتی دوباره با جان زنده و حق طلب خود، به عشق آزادی جوانه زده و سر برکشیده اند، اکنون می خواهد درهای جهان را به روی آن ها ببندد، می خواهد جوانی را که زاده ی جهان امروز است، پشت دیوارهای کهنه قرون وسطایی به پوسیدگی بکشاند، می خواهد عشق فردایی روشن را که تنها از آتشکده ی سینه های جوان شعله می کشد، به خاموشی بکشاند.

و در اين راستا است که اعلام داشته که قرار است «اینترنت ملی!» (نامی جعلی برای «اینترنت حکومتی» که چیزی نیست جز یک سیستم فیلترینگ عظیم) به پشتوانه ی میلیون ها دلاری که برای آن هزینه ای می شود بزودی براه افتد تا ارتباط مردم ایران را با جهان قطع کرده و اينتر نت جايگزين را تنها به ارتباط در داخل کشور محدود می شود.

این روزها می توان اضطراب کاربران جوان ایرانی را ديد که در فضای اینترنتی موج می زند: «می خواهند ارتباط ما را با جهان قطع کنند»، «آیا این تنها دریچه ای هم که برای ارتباط با جهان داریم بسته خواهد شد؟»، «یعنی این حکومت می تواند ما را چون جوانان کره شمالی و چین پشت دیوارهای بی خبری بکشاند؟»، «آیا هیچ کسی به داد ما نخواهد رسید؟» و... و...

نگرانی این جوان ها، که به راستی قلب ِ تپنده ی ِ سرزمین مان بشمار می روند، نه تنها نفس هر ایراندوستی، که نفس هر انساندوستی را بند می آورد. براستی که سخت هراس انگيز است زندان دیکتاتوری از یک سو، و درد قطع رابطه با جهان پیشرونده ای که جوان هایش در يکجا بر سنگفرش های خیابان های سرزمین های آزاد با «اشغال وال استریت ها»، و در جای ديگرش بر کوچه ها و خیابان های سرزمین های دیکتاتور زده با نشانه گرفتن ترس ها و تبعیض ها، می خواهند فردای روشن جهان را بسازند. هیچ انسان دوستی نمی تواند از این فاجعه که در شرف اتفاق است به آسانی بگذرد. اما به راستی آیا حکومت می تواند با قطع شریان های اینترنت در ایران راه ارتباط مردم ما را با جهان سد کند؟

 

تاریخچه پیدایش اینترنت؟

در اکتبر سال 1957، وقتی «اسپونیک»، نخستین ماهواره ی جهان، به وسیله ی «شوروی» به فضا پرتاب شد و در پی آن مقامات شوروی مدعی شدندکه از آن پس می توانند شبکه های ارتباطی آمریکا را به وسیله ی موشک های دوربرد خود نابود کنند، جهان غرب گرفتار هراس شد و  آمریکا برای چاره جویی بلافاصله به ايجاد موسسات پژوهشی تازه ای اقدام کرد، موسساتی که بتوانند روشی را پیدا کنند تا، در صورت از بین رفتن مسیرهای ارتباطی موجود،  خطوط ارتباطی مشترک ديگری نيز داشته باشند که در آن واحد چندین کاربر بتوانند از آن استفاده کنند. این اولین قدم برای رسیدن به فکر ايجاد اینترنت بود. سپس، در اوایل دهه ی 60، شخصی به نام بارانBaran   به فکر ايجاد شبکه ای که اکنون به نام «اینترنت» خوانده می شود افتاد. در سال 1965 بر مبنای اين فکر، نیروی هوایی آمریکا، با سرمایه گذاری پنتاگون، تحقیقاتی را در این زمینه شروع کرد و نتیجه اش یک سال بعد اتصال دو کامپیوتر، یکی در شرق و دیگری در غرب آمریکا، بود. این اتصال در واقع انقلابی در دنیای ارتباط های جهانی بوجود آورد که اکنون شاهد نتایج شگرف آن هستیم.

 

اهمیت اینترنت

اگر چه ساختن سیستم اینترنت يکی از عواقب جنگ سرد سیاسی ـ دفاعی بین دو ابر قدرت جهان بود اما، و بلافاصله، اين سيستم در خدمت ارتباط های آموزشی ـ فرهنگی و رسانه ای در کل جهان قرار گرفت. اگر به تاریخ پیوستن موسسات غیر نظامی مختلف جهانی به اینترنت نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که اولین موسساتی که به سیستم اینترنتی وصل شدند موسسات دانشگاهی و علمی بودند. در عین حال، بازرگانان آزاد از يکسو و دستگاه های توسعه ی اقتصادی دولت ها، از سوی ديگر، وارد نوعی بهره برداری مسابقه مانند از امکانات اینترنتی شدند، و بر اساس منافع و برنامه های خود، به موازات مجهز کردن هر چه بیشتر این سیستم، امکان گسترش هرچه بيشتر آن را فراهم کردند که اين امر نيز به بخش های فرهنگی و رسانه ای مدد رسان شد. اکنون اینترنت به یک شبکه ی عظیم جهانی تبديل شده که ارتیاط مردم جهان با یکدیگر را، در سطوح مختلف، میسر کرده است.

بدون تردید جهان تنها پس از کشف اینترنت است که می تواند ادعا کند به راستی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» چرا که این اعضا در هر لحظه می توانند از حال هم با خبر باشند و «چو عضوی به درد آورد روزگار»، عضوهای دیگر بی قرار و دردمند به آن بپیوندند؛ که نمونه ی روشن آن بروز جنبش اشغال وال استریت در کشورهای آزاد و جنبش های ضد دیکتاتوری در خاورمیانه است؛ جنبش هایی که اعضای جوان شان تنها از طریق اتصال به يکديگر توانسته اند برای بهتر شدن جهان شان اقدام کنند.

این ارتباط گسترده ی منطقه ای ـ جهانی بیش از هر چیز مستبدان، دیکتاتورها، و استثمارگران جهان را ترسانده است. زیرا به خوبی روشن است که هر نوع سوء استفاده ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در فضایی  که به دلیل ارتباط های وسیع و همگانی به شفافيتی بی نظير رسيده، یا امکان پذیر نیست و یا کار مبارزه با آنها به راحتی انجام می پذيرد.

و چنین است که می بینیم اکنون بزرگترین دشمن اینترنت، این رسانه ی جهانی شده، حکومت های دیکتاتوری هستند و یکی از آن ها، که حکومت اسلامی مسلط بر کشور ما است، پس از مدت ها اعمال سانسور و فیلترینگ های موضعی، اکنون در تدارک بستن  کلی راه این رسانه ی جهانی به روی مردم ایران است.

 

آیا جمهوری اسلامی قادر به چنین کاری هست؟

من ضمن این که به خاطر حرفه ی ژورنالیستی ام، با اهمیت فرهنگی و رسانه ای اینترنت آشنا هستم و همیشه از این که در زمانه ی ظهور اینترنت زندگی می کنم حسی از شادمانی و غرور دارم اما، آشنایی فنی ام با اینترنت فقط در حد استفاده از آن برای کارهای روزمره است. به همین دلیل نيز، وقتی خبر ایجاد اینترنت حکومتی در ایران را شنیدم، و به خصوص وقتی که نامه های نگران کننده ای را از جوان های ایران خواندم،  اولین پرسش برایم این بود که آیا این حکومت می تواند چنین فاجعه ای را در ایران ايجاد کند؟ در همین ارتباط با دوستان و افرادی تماس گرفتم که از نظر فنی با این پدیده آشنا هستند و در آن تخصص دارند. پرسش هایی را مطرح کردم و پاسخ هایی گرفتم که حاصل شان را می توانم به طور فشرده این گونه گزارش کنم:

کارشناسان معتقدند که چیزی به نام «اینترنت ملی»، که حکومت اسلامی مدعی اجرای آن است، وجود ندارد زيرا اینترنت یک ارتباط آزاد جهانی است. اگر حکومتی این ارتباط را قطع کند و چیز دیگری به نام اینترنت در جامعه ی زیر سلطه خود راه بیندازد، در واقع یا شریان های اینترنت جهان را به روی مردمان اش قطع  کرده و یا یک فیلترینگ گسترده و عظیم دولتی را بوجود آورده است.

اتصال به شبکه ی جهانی اینترنت در کشورهای مختلف در حال حاضر از سه راه امکان پذیر است:

1. از طریق سیستم تلفن مخابرات (DIAL UP)

2. از طریق کابل کشی مفتولی يا شيشه ای (Wire or fiberoptic cable) که اکنون اغلب شهرهای بزرگ دنیا به آن مجهز شده اند.

3. از طریق ساتلایت یا ماهواره؛ به این ترتیب که کامپیوترهای مخصوص از طریق اتصال آنتنی به ماهواره و از طريق آن به شبکه ی جهانی اینترنت متصل می شوند.

حال اگر حکومتی بخواهد که، به اصلاح، «اینترنت دولتی» به راه بیاندازد باید راه های بالا را مسدود کند؛ مثل سانسور شدید و فیلترینگ سیستم های تلفنی، یا قطع کردن شریان های کابلی اینترنتی، و یا جلوگیری از ورود و فروش کامپیوترهایی که می توانند از طریق ساتلایت با اینترنت ارتباط برقرار کنند.

البته در حال حاضر کشورهایی چون آمریکا  انواع دیگری از ارتباط اینترنتی را تدارک دیده اند یا در حال تدارک شان هستند که مهمترین آن اینترنت چمدانی است، یعنی جعبه ای کوچک که می تواند در یک چمدان مسافرتی جای بگیرد و می تواند مردمان یک محل یا یک منطقه را را از طریق اینترنت به هم پیوند دهد. شیوه ی کار این اینترنت چمدانی در واقع به همان شکل کار ماهواره است. این شیوه می تواند از طریق رادیوهای اف ام، و حتی جا دادن جمدان در سقف یک اتومیبل در جاهایی که اینترنت ممنوع است خط ارتباطی برقرار کند، که ما فعلاً با این گزینه کاری نداریم چون در فضاهای به شدت پلیسی مثل ایران چنین کاری خطرات بیشماری به همراه دارد.

 

کشورهایی که موفق به فیلترینگ یا قطع شریان های اینترنتی کشور خود شده اند

مبتکر قطع شريان های اينترنتی، یا سانسور اینترنت، در دنیا چین و کره شمالی هستند. کره شمالی از همان ابتدا دسترسی به اینترنت را در کشور ناممکن کرده و از ورود و گسترش اين شبکه جلوگيری نمود. بدين ترتيب کره شمالی هيچگاه با شریان های جهانی اينترنت ارتباطی نداشته است. اما آشکار است که از لحاظ فنی امکان وصل شدن به اینترنت از طریق ماهواره وجود دارد که وسائل آن فقط در اختیار بخشی از حکومت و سفارت خانه های خارجی است و مردم کره، به دلیل ممنوعیت شدید ورود کامپیوترهای مخصوص این امکان را ندارند. در عين حال، اين کشور از سال 2000 یک شبکه ی «اینترنت دولتی» سانسور شده به نام «کوان میونگ» ساخته است که مردم فقط می توانند از طریق آن با دیگر مردمان کره ارتباط ایمیلی محدود داشته باشند و یا از خبرهایی مطلع شوند که دولت آن ها را بر روی اين شبکه پخش می کند.

چین اگرچه زودتر از همه جا جنگ با اینترنت را شروع کرد اما، به جای قطع شریان های اینترنتی، توانست با فیلترینگ های شدید و یا بازداشت و سرکوب جلوی استفاده از اینترنت جهانی را بگيرد و با استفاده از پیشرفته ترین روش ها و ابزارهایی که در ساختن آن بازرگانان کشورهای آزاد (به مثابه ی گفته معروف «سرمایه داری حتی از فروختن طناب دار خویش ابایی ندارد») شرکت داشتند توان نظارت بر اینترنت و سانسور آن را تقويت کرد. اکنون تنها بخشی از اینترنت که زیر نظر خود دولت اداره می شود در چين کار می کند، که آن هم نام هایی چون «اینترنت ملی» و یا «اینترنت پاک!» و غیره دارد. بالطبع، با وجود اتصال شبکه اين کشور به شبکه ی جهانی اينترنت، بخاطر وجود فيلترينگ شديد، امکان دسترسی به هیچ کدام از رسانه های مرتبط با اینترنت، مثل فیس بوک، یوتیوب، توئیتر، و دیگر رسانه ها وجود ندارد.

طبق گزارش های منتشر شده ،در حال حاضر، با وجود این که سال گذشته سازمان ملل متحد در گزارشي دسترسي به اينترنت را جزو حقوق بشر به شمار آورده و قطع اینترنت را نقض حقوق بشر خوانده است، 37 کشور جهان از روش های چینی، یعنی سانسور و فیلترینگ از یک سو و سرکوب از سویی دیگر، استفاده کرده و در مقابل اینترنت ایستاده اند.

 

در ايران چه می گذرد

آن گونه که از سخنان مسئولین ایرانی برمی آید، اکنون که اينترنت در ايران بوجود آمده و گسترش يافته است، حکومت اسلامی نيز قصد دارد که، برای بستن راه های ارتباطی اين شبکه با شبکه ی جهانی اينترنت، به همان راه چين و ايجاد «اینترنت پاک» یا «حلال!» و تازگی «اینترنت ملی» برود.

حجت‌السلام حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، معتقد است که:« به  دلیل اینکه در کشور چین این نوع اینترنت راه‌اندازی شده است، در کشور ما نیز می‌تواند این کار انجام شود. بنابراین، ممکن است که ما نیز اینترنت پاک داشته باشیم و این کار غیر ممکن نیست».

نکته ی مهم در اين مورد آن است که، برخلاف ادعاهایی که می کنند، هدف از ايجاد «اینترنت دولتی» در ایران  هدفی «اخلاقی» نیست، بلکه برنامه ای کاملاً سیاسی، يا مذهبی ـ سیاسی، را تعقيب می کند. عبدالصمد خرم آبادی، مشاور قضایی دادستانی کل کشور، معتقد است که «اینترنت آسیب های اجتماعی زیادی بر جامعه تحمیل می کند. دشمنان با سوء استفاده از اینترنت می خواهند هویت دینی ما را مورد تهاجم قرار دهند. »

همين منظور بصورت مبارزه با «تهاجم فرهنگی» نيز بيان می شود و مسئولین حکومت اسلامی بارها اینترنت را وسيله ای برای انجام «جنگ نرم و ابزاری در راستای تهاجم فرهنگی به جمهوری اسلامی» خوانده اند.

به این ترتیب اکنون حکومت اسلامی خود را برای بستن درهای ارتباط جهانی به روی مردمان ایران، و به خصوص جوان های ایران که بیشترین کاربران اینترنتی هستند، آماده می کند؛ بخصوص که با اعمال بحران های تحریم اقتصادی و سیاسی عليه حکومت اسلامی روز به روز فضا به روی آن ها بسته تر شده و امکان اداره ی کشور به اشکال کشيده و احتمال بروز اعتراض های همگانی بيشتر شده است.

کارشناسان، با توجه به سیستم ارتباطی اینترنتی، معتقدند که ایران نیز می تواند چون کره، و بیشتر همچون چین، با بکار بردن زور و قلدری و سرکوب، به دور ایران دیوارهایی نامریی بکشد و ارتباط مردم کشور را با جهان قطع کند.

اما در اين ميانه يک نکته ی مهمتر هم وجود دارد. نباید فراموش کنیم که وقتی اینترنت بوجود آمد چین و کره درهایی بسته داشتند و توانستند یا ورودش را بکلی مانع شده و يا آن را بصورتی کنترل شده به کشورشان راه دهند. يعنی مردم شان هيچگاه بطور کامل  با این پدیده آشنا نشدند. در حالی که بخاطر عدم توجه گردانندگان حکومت اسلامی به تأثير ورود اينترنت به کشور، و بخاطر سودطلبی سردمداران بازار وارادات اسلامی، سال هاست که اینترنت جزو زندگی بخش بزرگی از مردم و به خصوص جوانان ايران شده است و آمارهای داخلی و بين المللی نشان می دهند که چیزی بین 11 تا 33 در صد از مردم ایران یا جزو کاربران اینترنت هستند و یا با آن آشنایی دارند.

در واقع اکنون مردم تحصيل کرده و طبقه ی متوسط ايران داشتن اینترنت را جزو حقوق خود می دانند و سلب چنين حقوقی نمی تواند به سادگی انجام پذيرد. در واقع، همانگونه که آزادی پوشش در سالها قبل از انقلاب جزو حقوق زنان ایران شده بود و 33 سال زور و توسری و شکنجه و زندان و جریمه نتوانست حجاب اسلامی را به دلخواه همگانی کند، بستن درها نیز، آنگونه که در کشورهایی چون چین و کره انجام شده اند، در ایران کارایی نخواهد داشت و بی شک مردمان، و به خصوص جوان های کشور، بالاخره روزنه ها و دریچه های زیادی را برای وصل شدن به جهان پیشرونده پیدا خواهند کرد.

در اين ميان، به باور من، ما کسانی که در خارج از ایران زندگی می کنیم، به خصوص کسانی که در کشورهای آزاد ساکن اند، باید همه ی توان خود را برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ی غیر انسانی و ضد حقوق بشری به کار گرفته و اجازه ندهند که حکومتی قرون وسطایی در اوایل قرن بیست و یکم میلیون ها انسان را به پشت دیوارهای نامریی و نفس گیر بی ارتباتی و بی خبری بکشد. اگر چنين اراده ای در ما بوجود آيد، با اين همه امکان فنی و مالی که در ميان ايرانيان خارج از کشور وجود دارد دستيابی به راه های نو و امکانات کارآمد ناممکن نيست.

 

برگرفته از سايت نويسنده

http://shokoohmirzadegi.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630