بازگشت به خانه

چهارشنبه 21 دی 1390 ـ  11 ژانويه 2011

 

 سال جدید، سناریوی های سیاه، و لزوم درهم شکستن آن ها!

تقی روزبه

سالی که نکوست اززمستانش پیداست!

آقای اوباما در دمادم تغییرسال، تحریم بانک مرکزی ایران و تشدید تحریم، و یا اگر بتوان گفت، محاصرهء نفتی توسط بزرگترین قدرت  اقتصادی جهان را امضاء کرد. باین ترتیب بر اساس ضرب المثلی که می گوید سالی که نکوست از بهارش پیداست (و البته در سنت غرب باید گفت سالی که نکوست  از زمستان اش)، باشفاف کردن نسبی روندهای آتی (تا جائی که به سیاست این دولت ها برمی گردد) از زحمت پیش بینی و گمانه زنی های سال آتی کاست. آنها سناریوی های سیاهی را برای سال آینده تدارک دیده اند. سرمایه دستخوش بحران همواره آبستن تنظیم سیاه ترین سناریوها بوده است و وضعیت کنونی نیز استثنائی برآن نیست.

 

اما چند نکته:

الف - این سیاست به معنی تصمیم به مسدودکردن نه فقط شریان های حیاتی رژیم ایران، بلکه هم چنین تحت فشار قرار دادن مردم ایران نیز هست. این سیاست هم چنین دارای  زمینه های عروج بحران به فاز نظامی نیز هست. نباید فراموش کنیم که پی آمدهای  سیاست گرسنگی دادن حتی اگر به فاز نظامی هم عروج نکند، می تواند در عرصه تلفات انسانی و بویژه کودکان و نیز تباهی های اجتماعی و رواج مناسبات غیرانسانی بسیار کارساز باشد. 

ب- با تهدید شرکاء خارجی و داری مراوده با بانک مرکزی ایران به تنبیه اقتصادی، به نوعی شاهد بازگشت سیاست یک جانبه گری دولت آمریکا و تعیین تکلیف برای دولت های دیگر جهان هستیم. کشورهای دیگر باید بین معامله با ایران و یا داشتن دسترسی به بازار عظیم اقتصادی و مالی آمریکا یکی را انتخاب کنند: یا با ما یا با آنها. البته قانون تحریم برای جنبه اجرائی دادن به این سیاست مهلت 6 ماهه ای را برای دولت آمریکا و اتخاذ تدابیر و تدارک لازم جهت کنترل قیمت های نفت در این فاصله  و امکان استثناء قائل شدن در مواردی که به منافع ملی آمریکا مربوط می شود قائل شده است. در عين حال، این سیاست آمریکا در همراهی با اتحادیه اروپا و بیرون از سازمان ملل صورت می پذیرد که چیزی جز دور زدن نهاد سازمان ملل با همه گوش بفرمانی اش نیست. جایگزینی نفت ایران و تشدید فشاربه شرکای اصلی اقتصادی ایران و آماده سازی آنها یعنی امارات و چین و کره جنوبی وژاپون و در وهله بعدی ترکیه و امثال آن بخشی از این سیاست تشدید فشار به شمار می رود.

ج- سال جدید هم چنین با قراردادهای کلان فروش اسلحه دهها میلیاردی هواپیما و بمب  و موشک به مناطع همجوار ایران، شامل عربستان و امارات و کویت .. همراه است که نه فقط هدیه ای بزرگ در سال جدید  به مجتمع های عظیم نظامی است بلکه هم چنین به معنی ایجاد گشایش بازار مصرف در شرایط بحران اقتصادی برای این کمپانی ها نیز است. باین ترتیب، میلیتاریزه کردن و تحمیل شرایط جنگی بر منطقه بیش از هر زمانی در دستور کار قرار گرفته است. هم چنین در این ارتباط شاهد تشدید فعالیت این قدرت ها برای شکل دادن به یک اپوزیسیون دست آموز و مطیع نیز هستیم.

 

در سوی مقابل:

جمهوری اسلامی نیزبا استراتژی تهدید در برابر تهدید و مبادرت به مانور بزرگ دریائی با هدف به نمایش گذاشتن توان مسدود ساختن احتمالی تنگه هرمز و ابراز تهدیدهای لفظی به استقیال سال جدید رفته است. دامن زدن به میلیتاریزیم منطقه و دادن آرایش جنگی به آن بخشی از نتایج  اجتناب ناپذیر سیاست های جمهوری اسلامی است.

علاوه برآن، تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی خارجی موجب بسته شدن بیش ازپیش فضای سیاسی داخل و افزایش سرکوب و اختناق شده و فرصت های تازه ای را برای دست اندازی هارترین و ارتجاعی ترین باندهای درونی و جنگ طلب رژیم فراهم می سازد. بدون تردید در این روند نقش و وزن سپاه و نیروهای نظامی در کل ساختار جمهوری اسلامی باز هم بالاترمی رود (روند کره شمالی شدن ایران) و شانس عروج هارترین باندها نظیر مصباح یزدی ها و یاران سعید امامی ها و شکنجه گران و ارگان های سرکوب و امنیتی به فوقانی ترین رده سیاسی بیش از پیش افزایش می یاید.

 

تشدید فشار اقتصادی و سیاسی بر مردم

همانطورکه سخن گوی وزارت خارجه آمریکا هم پنهان نمی کند، در این سیاست، متأسفانه!، تر و خشک با هم می سوزند. چنانکه از هم اکنون شاهد حذف یارانه ها، تشکیل پلیس اقتصادی، تشکیل بودجه سایه، افزایش جهش وار نرخ ارز و افت شتابان پول ملی، و افزایش قیمت ها (و بهای کالای واردتی) مواجه هستیم. اقتصاد زیرزمینی و قاچاق و رشوه و فساد هم رشد جهشی پیدا خواهد کرد. دامنهء بیکاری باز هم گسترش خواهد يافت. سرمایه گذاری، با افزایش ریسک آن، باز هم کمتر می شود و بر عکس فرار سرمایه شتاب ب یشتری می گیرد. با افزایش خطر بلوکه شدن ذخایرخارجی ایران از هم اکنون رژیم مبادرت به انتقال آنها به داخل نموده است.

انتخابات پیشاروی نیز در نمایشی ترین حالت خود برگزار می شود. شتر فیلترینگ حتی به مسدود کردن سایت رئیس تشخیص مصلحت نظام – رفسنجانی - هم رسیده است!

این ها شماری از نمونه ها و نشانه های برجسته  از سمت و سوی تحولات سال جدید هستند.

 

آنچه که پیش بینی ناپذیراست

این چشم انداز سیاه را فقط نقش آفرینی و به میدان آمدن یک جنبش مستقل در داخل و اعتراضات جهانی (اعم از اعتراض های مستقیم مردم و تشکل ها و نهادهای مترقی، و نیز غیرمستقیم از طریق تشدید تضادهای درونی بلوک قدرت ها نسبت به سیاست ِ بردن جهان به لبهء پرتگاه جنگی و خشونت و کشتار و گرسنگی دادن) می تواند  بهم بریزد. آنچه که می توان ابرقدرت افکارعمومی (فعال شده) نامیدش. نیروهای اپوزیسیون مخالف هر دو قطب ارتجاع داخلی و جهانی اگر قادر به فهم وخامت اوضاع و مسؤلیت خویش در برابر آن بشوند تنها با اولویت قائل شدن به منافع  عمومی زحمتکشان و کارگران و تکیه بر هدف های مشترک برغم اختلافات خود و پرهیز از هژمونی طلبی های متداول می توانند سهم شایستهء خویش را در مقابله با سناریوی سیاه ایفاء کنند وگرنه آنها نیز در زیر چرخ دنده های این سناریو له خواهند شد.

به اندازه ای که این پارامترها - جنبش اعتراضی داخل وخارج و اپوزیسیون - نقش آفرینی کنند و برنامه های مصوب و یا در شرف تصویب ارتجاع داخلی و جهانی را بهم بریزند، سناریوی سیاه می تواند رنگ به بازد و از سیطره و یکه تازی اش برعرصه جهانی و منطقه کاسته گردد.

2012-01-02     12-10-1390

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com