بازگشت به خانه

جمعه 16 دی 1390 ـ  6 ژانويه 2011

 

خودکامه یا خودکامگی، درد اصلی کدام است؟

علی عباسی

برای رسیدن به مردم سالاری به عنوان مطلوب ترین نوع حاکمیت در حال حاضر در دنیا، علاوه بر دولت مردم سالار باید جامعه ای با رفتارهای مردم سالارانه نیز داشت. ما در تاریخ معاصر ایران مشاهده می کنیم که مردم همواره تلاش کرده اند که یک خودکامه را ساقط کنند به خیال این که به شرایط بهتری برسند ولی همواره آرزوهای آنها به سراب تبدیل شده و خودکامه بدتری از راه رسیده است. چرا؟

متاسفانه وقتی به سخنان بسیاری از کنشگران سیاسی ما گوش می دهید، آنان همه تقصیرها را متوجه حاکم می کنند و مردم را به کلی مبرای از مشکل می دانند. صد افسوس که ما ایرانیان خیلی هم علاقه داریم که مردم ما را بی گناه بشناسند و در وصف خوبی های ما سخن ها بگویند. بنابراین ما دچار دو مشکل هستیم یکی خودشیفتگی در سطح ملی و بری دانستن خود از اشتباه و دیگری روشنفکرانی که دانسته یا نادانسته تمرکز خود را بر معلول که همانا فرد خودکامه باشد، می گذارند. به زبان ساده ما همیشه درد خودکامه را داریم نه خودکامگی را. خودکامگی مانند دستگاه کپی خرابی است که برگه های سیاه شده را که همان افراد خودکامه باشند از خود بیرون می دهد. بی شک هر آدم عاقلی در این شرایط به جای پاره کردن غضبناک کپی سیاه، دستگاه را تعمیر می کند. بنابراین وظیفه روشنفکران است که به جای حمله صرف به خودکامگان و روایت کردن ستمگری آنها، به سرچشمه گرفتاری ها هم بپردازند و روشنگری کنند.

نخست باید بدانیم خودکامگی چگونه زاده می شود. متاسفانه جوامع شرقی پدید آورندگان خودکامگی هستند و این بیماری کشنده ریشه بسیار عمیقی در فرهنگ ما دارد. آن چه که زاینده خودکامگی است جهل مردم است که فرصت را برای سوء استفاده کنندگان، مانند طبقهء دینکاران، بوجود می آورد و این طبقه به دلیل بهره مند شدن از این جهل، به گسترش و نهادینه کردن آن می پردازند که بدین ترتیب یک چرخهء بیمار برای گمراهی جامعه راه می افتد که موجب استواری هر چه بیشتر خودکامگی و، به دنبال آن، پیدایش پی در پی خودکامگان می شود. بی شک کاهش نادانی اجتماعی، به ویژه در حضور سیستم خودکامه، به راحتی امکان پذیر نیست و پزشکی که بتواند این بیمار در حال جان کندن را نجات دهد باید بسیار حاذق باشد. البته این گونه نگرش آرمان خواهانه می تواند نا امید کننده و خطرناک باشد و باید سرانجام کار را از جایی هر چند سطحی تر شروع کرد.     

در چنین شرایط دشواری باید عوامل کلیدی و دست یافتنی را جستجو نمود و از آن سمت کنش خود را آغاز نمود. برای این منظور باید روشنفکرانی را با تخصص های گوناگون گرد هم آورد و به زبان ساده گرفتاری ها را برای مردم روشن کرد. این گروه متخصصین باید از میان جامعه شناسان، روانشناسان اجتماعی و کنشگرانی که بدون مغلطه انواع حکومت را برای مردم توضیح می دهند انتخاب گردند.

جامعه شناسان باید رفتارهای ساده اجتماعی ما را از درون خانواده تا سطح جامعه بشکافند، با مثال های ملموس رفتار مستبدانه شخصی ما را در ارتباط با یکدیگر توضیح دهند و پیامدهای این مساله را، که همانا راه افتادن چرخ شوم خودکامگی است که سرانجام همه را می بلعد، برای آنها روشن کنند تا دست کم مردم متوجه شوند که نقش خودشان در پیدایش این غول بی شاخ و دم چقدر است. بی شک شناخت مشکل در خود اولین مرتبه در پالایش رفتار شخص می باشد.

از سوی دیگر روانشناسانی که به امور اجتماعی علاقه دارند و وقت خود را تنها برای درمان افراد در شرایط انتزاعی و جدای از جامعه نمی گذرانند، لازم است پس زمینه های فکری و رفتاری مردمی که هزاران سال در فضای زهرآلود استبدادی تنفس کرده اند و این افیون را، که به قول شاعر «با شیر مادر اندرون شده و با جان بدر رود»، سال ها چشیده اند برای آنان شرح داده و روش مبارزه با آن را نیز نشان دهند.

سرانجام، نقش کنشگران سیاسی این است که انواع حکومت و چگونگی و میزان احتمال تبدیل آن را به یک خودکامگی جدید را توضیح دهند تا در فردای روز آزادی ایران مردم با شعور سیاسی نه شور آن چنانی به پای صندوق ها بروند.

به عنوان مثال، در حال حاضر مردم با مقایسه کردن رژیم جمهوری اسلامی با رژیم شاه، حالت نوستاژیک برای پادشاهی دارند و با سخنان مردم پسند و شاید از روی صمیمیتی که شاهزاده رضا پهلوی می گوید علاقه به برگشتن آن نوع حکومت را دارند، غافل از این که اگر بنا به فرض شاهزاده فرد خوبی که نشان می دهد هم باشد، نخست ممکن است تحت تاثیر قدرت در مدت چند سال به یک خودکامه دیگر تبدیل شود و دوم این که حتی اگر خودش سالم بماند تضمینی نیست که جانشینان ایشان هم خوی نرم پدر را داشته باشند. به عبارت دیگر، مردم باید نتیجهء حاکم شدن نوع نهاد قدرت را بدانند نه این که فقط به ویژگی های شخص مطرح فکر کنند.

هر جامعه ای لیاقت حکومتی را دارد که بر آنها فرمانروایی می کند.

به امید روزی که ما ایرانیان آن قدر شایسته شویم که سهم ما هم مردم سالاری باشد.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com