بازگشت به خانه

چهارشنبه 7 دی 1390 ـ  28 دسامبر 2011

 

جاسوسی و جاسوس نمایی رژیم ولایت فقیه

مهدی رود

 دستگاه جاسوس یابی حکومت اسلامی روزهای پرکاری را پشت سر می گذراند.  کشف و صدور جاسوس به خارج، در دستگاه عریض و طویل حکومت ولایت فقیه چیز تازه ای نیست. اصولاً آنچه  مد نظر است این نکته است که دایرهء تعریف جاسوس و جاسوسی از نگاه جمهوری اسلامی با تعریفی که سرویس های اطلاعاتی دولت های دنیا ارائه می دهند کاملاً متفاوت است. از آنجایی که اصل و اساس این رژیم بر پایه عوامفریبی در داخل و ایجاد تنش در خارج و در نهایت بهره برداری از این رویکرد بنا نهاده شده است، شکی نیست که نمایش و ژست های تبلیغاتی حکومت که در غالب دستارودهای عظیم و کارکردهای موفق سرویس های اطلاعاتی آن، آنقدر مضحک انگارانه و خیالی بر پرده می رود که حتی بعضاً عکس العمل های منفی عناصر وابسته به خود رژیم را نیز در پی داشته است. به هر حال سیاست های تحریم گسترده که این روزها از طرف امریکا و غرب در تقابل با جمهوری اسلامی اعمال می شود   رژیم را آنقدر به سردر گمی و استیصال کشانده که راهی جز دست زدن به سیاست فرار به جلو برای اینان باقی نگذاشته است.

با گذر از این مقدمه با یک نگاه اجمالی به این می نگریم که در یک دسته بندی کلی چه اشخاصی از منظر رژیم (به غیر از تعریف عرفی و سیستماتیک ارائه شده در دنیا)  در زمرهء جاسوس قرار می گیرند.

دسته اول: ایرانی های دوملیتی خصوصاً در چند سال اخير در معرض اتهام جاسوسی قرار گرفته اند. پژوهشگران، دانشجویان، خبرنگاران و فعالین حقوق بشری دوملیتی ایرانی تبار که پس از ورود به ایران بر اساس اتهامات واهی بازداشت شده اند و تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف به جاسوسی شده اند، رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری، رکسانا صابری، کیان تاج بخش، زنده یاد زهرا بهرامی، تنها نمونه ای از این افراد هستند که به علت داشتن تابعیت از دیگر کشورها به جرم جاسوسی برای کشورهای بیگانه  از طرف رژیم برای اعتراف به جاسوسی تحت فشار قرار داده شده اند. امیرمیرزای حکمتی (که به تازگی اعترافات ساختگی وی از صدا و سیما رژیم پخش شد) جوان ایرانی - امریکایی و مترجم زبان عربی که مدتی برای نیروهای امریکایی مستقر در عراق کار ترجمه را انجام می داده و برای دیدار از خویشاوندان خود به ایران سفر کرده نیز یکی از این قربانیان دروغ پردازی های حکومت اسلامی است.

دسته دوم: نخبگان، فعالان و کنشگران سیاسی، فعالان حقوق بشری، خبرنگاران و عده بسیاری از دانشجویان و مردم عادی که به خصوص از حوادث بعد از انتخابات سال 88 بیشتر در نمایش جاسوس نمایی های رژیم، نشان داده شدندو به علت اتهام بی محتوای ارتباط با عوامل بیگانه و خط گرفتن از کشورهای غربی، یا دستگیر شدند و زندانی و یا مجبور به ترک وطن گردیدند.

دسته سوم: افرادی که تابعیت خارجی دارند و ایرانی الاصل هم نیستند و مشخصاً برای سفرو گشت و گذار یا تهیه گزارش  از مراسم خاص و نه جاسوسی وارد ایران می شوند. این افراد نیز از گزند جمهوری اسلامی در امان نمانده اند. سه کوهنورد امریکایی را همه به خاطر داریم که به اشتباه وارد مرزهای ایران شده بودند. در حالی که رژیم هیچگاه مدرکی از این افراد از بابت جاسوسی آنها در خاک ایران ارائه نکرد، این افراد یک سال و اندی از عمر خود را در زندان حکومت سپری کردند و جالب تر اینکه بعد از آزادی سه کوهنورد به قید وثیقه، وکیل آنها به جرم تبلیغ علیه نظام و ارتباط با کشورهای بیگانه و در واقع به عنوان گروگان بازداشت شد.

دسته چهارم: در جریان حوادث بعد از انتخابات شاهد کشته شدن تعدادی از جوانان معترض بودیم که تنها برای احقاق حقوق از دست رفته شان به خیابان ها آمده بودند، با توجه به اینکه برای همه مسجل بوده و هست که این عزیزان از طرف چه گروهی مورد هدف قرار گرفته اند، حکومت همواره در این دو سال برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود، جاسوسانی که از طرف استکبار جهانی برای این امر سازماندهی شده بودند را عامل مرگ این عزیزان اعلام داشته است، نیک می دانیم که اصولاً این جاسوسان وجود خارجی نداشته و ندارند.

به هر صورت، تعریفی که در حکومت اسلامی از جاسوسی ارائه می شود بیشتر نوعی بازی با افکار عمومی وبه بیراهه کشاندن ذهنیت افراد جامعه داخل از واقعیاتی ست که رژیم سعی بر پنهان کردن آن در زیر چتر این جاسوس نمایی ها دارد و در عرصه بین الملل نیز همواره از این ابزار به عنوان نوعی باج خواهی، داد و ستد فرصت ها و کشتن زمان در مواقعی که شرایط بحرانی را کاملاً در سیاست بین المللی و انفعال حاکم بر سیاستمداران خود احساس می کند، به کار می گیرد. اما سوال اینجاست که آیا رژیم تا کنون به آنچه که از سیاست نفوذ و دخالت در دیگر کشورها به دنبال آن بوده دست پیدا کرده است یا خیر؟

از آنجایی که حیات و تداوم حکومت همواره بر اساس ایجاد تنش در منطقه بوده است، لذا دست به تشکیل نیروی قدس سپاه زده است، که وظیفهء اصلی جاسوسی و ایجاد راه های نفوذ در کشورهایی را دارد که تحرکات اسرائیل و آمریکا در آن دارای نمود بیشتری ست.اما موضوع در ارتباط با سپاه قدس به همینجا ختم نمی شود. مدتی پیش کویت دو ایرانی (از اعضاء شاخه سپاه قدس) متهم به جاسوسی برای سپاه پاسداران را در دادگاهی به اعدام محکوم کرد که باعث ایجاد تنش در روابط دو کشور شد. عراق، افغانستان، امارات متحده عربی، سوریه، جمهوری آذربایجان، ترکیه و حتی برخی کشورهای آفریقایی نیز همواره از ماجراجویی های سپاه قدس پاسداران در امان نبوده اند. بی شک هر چه زمان به جلو می رود ابعاد فعالیت های پنهانی حکومت اسلامی در رابطه با دستیابی به سلاح هسته ای نمود بیشتری پیدا می کند که، به طبع، در عکس العمل های متقابل و تهدیدهای اسرائیل و آمریکا و کشورهای عضو ناتو را برای متوقف ساختن این تهدید ملموس رژیم، به هر شکل ممکن، ولو گزینه نظامی در پی خواهد داشت.

 با در نظر گرفتن این حقیقت، سپاه هر لحظه بیم آن را دارد که از طرف اسرائیل، پایگاه های امریکا و ناتو در منطقه مورد حمله نظامی قرار گیرد که در این صورت اولین مواضع مورد هدف تأسیسات هسته ای و زیر بناها و پایگاه های سپاه پاسداران خواهد بود. بدين خاطر در این میان کسب اطلاعات لازم و واکنش به موقع در صورت وقوع این حملهء نظامی امری حیاتی برای سپاه تلقی می گردد. در نتیجه، به خصوص در یک سال اخیر، بر نفوذ و رفت و آمدها نیروی قدس سپاه در کشورهای مذکور به صورت کاملاً محسوسی رو به فزونی گذاشته است، که این مسئله نه تنها به هیچ وجه به مذاق کشورهای منطقه خوش نیامده بلکه در عمل روز به روز  تنش ناشی از وقوع عملیات تروریستی را در آنها گسترش داده است.

23 دسامبر 2011

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com