بازگشت به خانه

دوشنبه 9 آبان 1390 ـ  31 اکتبر 2011

 

چند ملاحظه دربارهء آقای گنجی و مسئلهء اتحاد در خارج کشور

نامهء وارده از ف.ن.

با درود،

1. گنجی، و همفکران اصلاح طلب اش در حکومت اسلامی ايران، بايد آشکار کنند که با چه چيز اين حکومت مخالف اند. اين امر به همه کمک می کند تا بدانند که آنها قصد دارند در آينده، و بعنوان يک برنامهء حداکثری، چه کنند.

2. اگر کسی دوستدار دموکراسی (حتی در يک سيستم نسبتاً آزاد) باشد، بايد اصل شکل گيری «هر گونه» حزب سياسی را «در هر کجا که ممکن باشد» بپذيرد. در مورد ما ايرانيان روشن است که ميليون ها مهاجر و پناهنده در خارج کشور زندگی می کنند که هم نيروی مهمی هستند و هم می توانند هرگونه خواستی، و از جمله شراکت در قدرت، را داشته باشند.

3. اگر کسی ايرانيان خارج کشور را از شرکت در سياستورزی منع کند، در واقع و خود بخود، سياست سرکوبی را که حکومت اسلامی اعمال می کند و بر اثر آن مخالفان اش را به خارج می کشاند تأييد و همراهی کرده است. اغلب فعالان سياسی ايرانی، اگر نمرده و در زندان نباشند، از ايران گريخته اند. اين شامل بخش هائی از حکومت اسلامی هم می شود که هزاران نفرشان هم اکنون در اروپا و امريکا ساکنند. در نتيجه اين يک امر کاملاً طبيعی است که ايرانيان خارج کشور را يک نيروی بزرگ اپوزيسيونی بدانيم، چرا که دير يا زود همهء مخالفينی که نخواهند در برابر اين حکومت سکوت پيشه کنند کارشان به خارج کشور خواهد کشيد.

4. اگر کسی مخالف دخالت بيگانگان در امور کشورمان باشد، بايد دلايل خود را به يکی از صور زير اقامه کند:

          الف. آيا او يک ناسيوناليست است؟ اگر چنين است ناگزير خواهد بود به پرسش های زيادی در مورد رفتار و افکار ضد ايرانی حکومت اسلامی پاسخ دهد.

          ب. آيا او يک فرد اسلامی است که با دخالت «نيروهائی غير اسلامی» در امور کشورمان مخالفت می کند؟ در اين صورت او بايد حق ايرانيان غير مسلمان را هم بپذيرد که خواستار دخالت «غيرمسلمانان بيگانه» در امور داخلی کشور باشند.

          پ. آيا او يک کوشندهء حقوق بشر است که دخالت در امور مربوط به حقوق بشر را طلب می کند؟ در اين صورت بايد نشان دهد که چرا بصورتی مستمر سرکوب اسلامی (چه بعنوان يک ايدئولوژی و چه بصورت يک مذهب) را، چه در ايران و چه در عموم کشورهای اسلامی، که نمونه هايش بسيار است، محکوم نمی کند.

5. در همهء موارد فوق، او بايد موضع خود را نسبت به امور زير روشن کند:

          الف. حملهء اعراب نو مسلمان به ايران و سرکوب دائم نهضت های ضد عرب ايرانی تا کنون.

          ب. حملهء اسلامی اخير به ايران و سرکوب تمام جنبش های مخالف.

          پ. نقش اسلام در سرکوب حقوق بشر.

6. در مورد درخواست از بيگانگان برای دخالت در امور کشور بايد اين موارد را روشن کند:

          الف. آيا سازمان ملل متحد يک نيروی خودی محسوب می شود يا يک نيروی بيگانه؟

          ب. آيا نسبت به ايالات متحده امريکا، ساير اعضاء سازمان ملل (همچون عربستان، چين، نيجريه، اندونزی، سوذی و شيخ نشيه های خليج فارس) بيشتر يا کمتر دموکرات هستند و آيا درخواست از سازمان ملل برای دخالت در امور ايران به نوعی با پذيرش حقانيت اين رژيم ها برابر نيست؟ و نيز آيا اين کار فراموش کردن اين واقعيت نيست که سازمان ملل نيز دارای منافعی است که می تواند با منافع ملی ايرانيان در تضاد باشد؟

7. گنجی و ديگرانی همچون او بايد در برابر عموم ايرانيان شفاف باشند و توضيح دهند که:

          الف. آنها با چگونه اجازه اقامت و ويزائی در امريکا به سر می برند؟

          ب. فهرست همهء ارتباطات رسمی شان از زمان خروج از ايران چيست؟

          پ. فهرست همهء سازمان هائی که از طريق مالی و غيره از آنان حمايت کرده اند کجاست؟ (بخصوص که ما می دانيم که اگر نه تمام که اغلب اين سازمان ها در کشورهای خود وابسته به فراکسيون های سياسی هستند).

          ت. آنها خرج روزمرهء خود را از کجا تأمين می کنند؟

8. به اعتقاد من، ما با گنجی بسيار نرم رفتار کرده ايم. او بايد اين نکات را برای همگان روشن کند که:

الف.  سمت های او در حکومت اسلامی و سپاه پاسداران اين حکومت چه بوده اند.

ب.  اعلام کند که کسی را نه شکنجه داده و نه بقتل رسانده است. و اگر چنين کرده است تفصيل آن را مطرح سازد.

پ. اعلام کند که در دوران همکاری با رژيم ، عملی بر خلاف اصول حقوق بشری که اکنون مدعی دفاع از آن است انجام نداده است.
          با احترام.

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com