بازگشت به خانه

دوشنبه 4 مهر 1390 ـ  26 سپتامبر 2011

 

فرهنگ حذف در خانهء همه را خواهد کوبید

فریده جلائی فر

شگفت انگیز است که همه در این کار خبره ایم و سناریوهای بسیاری در بستر این پدیده نوشته ایم، اما اگر از ما بپرسند “حذف” چیست، نمی دانیم یا نمی خواهیم بدانیم.

فروغ فرخزاد می گفت: اگر با من خوب باشند می گویند شعرم خوب است و اگر با من بد باشند می گویند شعرم بد است. چندین دهه می گذرد و داستان کماکان همان است که بود. رابطه ها به گونه ای مرموز و بی صدا، سهم ضابطه ها را می خورند و هیچ کسی نمی پرسد چی شد و چرا شد؟!

فرهنگ “حذف” یکی از پیچیده ترین ساختارهای واپس گرایی است. هر جا نتوانیم بپذیریم، هر جا به ذائقه مان خوش نیاید، هر جا احساس حقارت و حسادت کنیم و هر جا … دست به حذف می زنیم. گاه با حذف چشمی، گاه با حذف کلامی و نوشتاری و گاه با حذف فیزیکی به جنگ با آنچه دوست نداریم می رویم. از تماس چشمی محروم می شوی، به معنای نبودن و وجود نداشتن. کلامت را نشنیده انگاشته و جوابت را نمی دهند و نهایتاً حضور فیزیکی ات را مانع می شوند، دموکراسی کامل و تمام! یا به هر سازی می رقصی حتی ناساز، یا به مفهوم کامل واژه از هر شکلی به نام رقص محروم می شوی.

نبود دموکراسی، دست آویز شدن به رابطه ها را، تنها راه تنازع بقا می داند. رابطه ها برجسته و مهم می شوند تا جایی که جامعه، بیمار این آماس ها شده و دستکاری قوانین و ضابطه ها آغاز می شود. کنش کودکانه ی “حذف” نبود رشد و بالندگی را نشان می دهد، انسانی با فیزیک بالغ اما منش های کودکانه.

شگفت انگیز این که وقتی کسی حذف می شود، دیگران نمی پرسند چه شد و چرا شد، گویا باور ندارند که نوبت حذف خودشان هم خواهد رسید. بزرگ ترین دغدغه شان “من” کودکانه خودشان است و از ترس و درماندگی سراغ حذف شده را نمی گیرند، اگر هم گاهی سئوال کنند، آرام و زمزمه وار است که مبادا حذف کننده یا حذف کنندگان بشنوند و خدای ناکرده خوشایندشان نباشد.

دموکراسی به ما می آموزد که می توانیم با تمام گوناگونی و تفاوت باهم گفت وگو کنیم و اگر هم به تفاهم نرسیدیم، یک دیگر را حذف نکنیم.

حذف کردن پدیده ای است کهنه، ناسازگار و واپسگرا. حذف کردن نبخشیدن و در گذشته درجا زدن است. یکی از بافت های بسیار مهم ذهنی ما، در گذشته زیستن است، در گذشته درجا می زنیم و مالیخولیای خودمان را آنقدر بزرگ می کنیم که جایی برای امروز و واقعیت وابسته به آن باقی نمی ماند. اگر در گذشته چیزی یا کسی را دوست نداشته ایم یا ذهنیتش با ذهنیت ما همراه نبوده، حذف کردن تنها راه آسودگی است و در برابر پرسش این که چرا فلانی را حذف کرده ای، آسمان و ریسمان را به هم می بافیم که او چنین بوده و چنین گفته و چنین کرده.

آیا بهتر نیست از شخص حذف شده بخواهیم خودش توضیح دهد و ما به تنهایی به دادگاه نرفته و حکم صادر نکنیم؟

آیا بهتر نیست دیروز را رها کرده و امروز به حذف شده فرصت گفتمان بدهیم؟

سرسختی و مذهبی اندیشیدن و عمل کردن، روند حذف کردن را دوام می دهد و همراهی با دنیای مدرن را دشوارتر می کند. دموکراسی و احترام به حقوق بشر با فرهنگ حذف همخوانی ندارد.

پدیده ی حذف یعنی ندیدن، نشنیدن، نادیده گرفتن و پریدن از موانع و مشکلات بدون حل کردن آن ها و دمل های چرکین بدون مداوا بر جای گذاشتن.

فرهنگی دوام می آورد که در یک جا نماند. حرکت کند. پویا باشد و خوب ها را نگه دارد و بدها را دگرگون کند. فرهنگی که دگرگون نشود و دگرگون نکند، خواهد مُرد. فرهنگی که ارزش ها، عادت ها و سنت هایش را با زمان همگام نکند، حذف را آسان می پذیرد و تا زمانی که خودش حذف نشود، اعتراض نمی کند. و حذف شدن و حذف کردن از من به ما، از شما به آنها، چون یک بیماری مسری سرایت می کند و موریانه وار تمام بافت های جامعه را می جود.

حذف کننده، تضادهای روحی خود را در شکل حذف کردن به مهار می کشد. حذف کردن نوعی انتقام جویی است. یا همساز من شو یا حذف ات می کنم. ناخودآگاه حذف کننده ارضا می شود و گفتمان ناشده یک طرفه به پایان می رسد و حذف کننده شاد و راضی ادامه می دهد تا روزی نوبت به خودش برسد. باید بدانیم چه حذف کننده باشیم و چه حذف شده روزی نوبت به خودمان هم می رسد. فرهنگ حذف بی امان کار خواهد کرد و توقفش تنها با دموکراسی و گفتمان آزاد امکان پذیر است. دموکراسی برای “همه” نه برای “من” یا “اکثریت” دموکراسی با لیبرالیسم.

تائید کردن و موافق بودن با یکدیگر بدون چالشی، به معنای برگشت صدای یکسان و همرنگ است. حرکت در رنگارنگی و دگراندیشی صورت می گیرد. اگر برخورد و سایشی در کار نباشد چطور می توان به جلو رفت؟ با بَه بَه و چَه چَه گفتن به یکدیگر، چطور می شود رویای پیشرفت و مدرن شدن داشت؟ همان که بودیم و هستیم می مانیم. البته نمی توان آرامش در سکون و بی حرکتی را منکر شد! اما بی حرکتی به واپس گرایی ختم می شود و واپس گرایی، سکون، نبود آمادگی برای “نه” شنیدن، حذف شدن را در خود دارد.

جهان مدرن، گفت وگوهای مخالفان و دگراندیشان را در تلویزیون هایشان به نمایش هزاران و میلیون ها نفر می گذارند و ما از مخالفت با اندیشه ی یکدیگر حتی در چارچوب خانه هایمان هم ترس داریم. آماده برای سقوط به نازل ترین ها هستیم، اما آماده ی رودررویی سازنده را نداریم. اگر درصد کمی هم کلام آزاد و گفتمان را پیشنهاد کنند، آرام و بی صدا حذف شان می کنیم و شگفت انگیز این که کمتر کسی از حذف شده سراغی می گیرد و شگفت انگیزتر این که حذف شده فراموش می شود. گویا هرگز وجود نداشته.

جهان مدرن درباره ی تبادل فرهنگ های متفاوت گفت و شنود می کند و ما در درون فرهنگ خودمان هم آمادگی گفت و شنود را نداریم. فرهنگ حذف در جوامع قبیله ای کاربرد گسترده ای دارد. در جوامع قبیله ای ساختار حذف کردن بی صدا، بدون گفتمان، بدون رای گیری و به دست رؤسای قبیله انجام می شود. در یک بافت قبیله ای هرگز کسی شهامت پرسیدن را ندارد و هرگز کسی گمان نمی برد که نوبت من هم می رسد. سکوت و نپرسیدن حذف نشدن را بیمه می کند. چرایی که در نطفه خفه می شود و تلنبار حقارت ها و ترس های مزمن هر لحظه به انفجار نزدیک تر می شوند. چالش ها کم می شود و ترس از حذف شدن به ناخودآگاه فرستاده شده و به دردی جمعی تبدیل می شود که هیچکس شهامت ابراز آن را ندارد. در یک جامعه ی واپس گرا، همه حذف شدن را با مغز استخوان می شناسند اگرچه درباره اش گفت وگویی نشود. حذف شدن، تاوان تائید نکردن، موافق نبودن، به چالش کشیدن و خلاصه زبان درازی است. حذف شدن، تنبیه و محروم شدن از شنیده شدن است و پدیده ای است که در راه دیکتاتوری قدم می زند.

ذهنیت آزاد، مسئولیت، گره گشایی از گره های ناشی از دگراندیشی و ایمان آگاهانه به دموکراسی و حقوق بشر، می تواند با فرهنگ عقب مانده ی حذف مبارزه کند. مبارزه ای آگاه و لیبرال تا بتواند پدیده ی حذف را حتی زیر پوشش دموکراسی بشناسد و فریب فریادهای شبه دموکراسی را نخورد. دموکراسی اکثریت نمی تواند حتی یک “فرد” را حذف کند. حقوق یک نفر هم حقوق بشر است و با رنگ و روغن دموکراسی و اکثریت، نباید پایمال شود.

هر جا پدیده ی “حذف” را دیدید یا شنیدید، به نام حقوق بشر و احترام انسانی اعتراض کنید، بپرسید و از همه مهمتر دگرگون کنید.

http://www.shahrvand.com/?p=17380

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com