بازگشت به خانه

دوشنبه 4 مهر 1390 ـ  26 سپتامبر 2011

 

«کنگره ملی»

حمیدرضا برهانی

Hamidresa.bourhani@gmail.com

بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1384 و انتخاب آقای احمدی نژاد، ماهیت حکومت اسلامی ایران برای همگان آشکارتر شد و از آن زمان هر روز به تعداد مخالفین حکومت اسلامی افزوده گشته است. زمزمه های  بوجود آوردن موقعیتی که بتواند انتصابات مجلس فرمایشی را به یک انتخابات آزاد تبدیل سازد در میان جریان ها، احزاب و سازمان های سیاسی ایرانی بگوش می رسد. این تصور که تقریباً بیشتر جریان های  سیاسی  ایران به انحلال حکومت اسلامی باور دارند و مایل به جایگزینی یک حکومت چند حزبی بدون پیش شرط مذهبی یا ایدولوژیک  هستند نیز هر روز بیشتر به واقعیت نزدیک می گردد.

تعدادی از جریان های سیاسی داخل کشور که دارای کارنامه کار اجرایی نیز هستند در طول سال های گذشته آشکارا عنوان نموده بودند که حکومت اسلامی را پذیرفته اند و در صدد اصلاح نمودن و دموکراتیزه کردن آن هستند. تحلیل در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این نگرش سیاسی مورد گفتگوی این مقاله نیست و به این دلیل از اظهار نظر در این مورد خودداری می کنم. اما تجربه شفافیت این جریان سیاسی می تواند اعتماد یا توجه  دیگر ایرانیان مخالف رژیم را  به خود جلب سازد که، حداقل در محیط کاری با جسارت، از دیدگاه های سیاسی خود دفاع نموده اند و همچنین با تجربه کار اجرایی در حکومت و  آگاهی از پرونده های مختلف کاری می توانند زمان گذار را کم هزینه تر سازند.

حکومت اسلامی ایران در خارج از کشور نیز دارای منافع اقتصادی و سیاسی می باشد که برای حفظ این منافع، می بایست افرادی این مسولیت را می پذیرفتند. اما بر خلاف شرایط داخل کشور این بار در خارج از کشور بود که مدافعین حکومت اسلامی، بدلیل وحشت از واکنش ایرانیان مهاجر یا پناهنده،  برای حفظ منافع اقتصادی و همچنین سیاسی خویش به صورت شفاف عمل نمی کنند و زیر پوشش شرکت ها، کانون ها یا انجمن های متفاوت تلاش دارند به فعالیت بپردازند.

به دلیل حمایت های دیپلماتیک کشورهای میزبان و همچنین آشکار نبودن این قدرت سیاسی، هیچگاه ایرانیان خارج از کشور به فکر شناخت آن نیز نبودند و دقیقاً به همین دلیل نیز هیچگاه آن قدرت مورد آسیب قرار نگرفت. این نیروی سیاسی حکومت اسلامی که در لایه های مختلف جامعهء ایرانی خارج از کشور حضور دارد در طول سال های  گذشته به تدریج،  با کار شکنی و ناکارامد جلوه دادن پروژه های مردمی، در ناامید ساختن مخالفین خارج از کشور را تلاش  کرده است. توجه  بفرمایید که در اینجا تنها نیروهای اقتصادی و سیاسی را بر شمرده ام و نیروهای نظامی در این مقوله جایی ندارند.

برای اجرایی نمودن یک «کنگرهء ملی» که بتواند ما را در بوجود آوردن شرایط مناسب انتخابات آزاد یاری رساند. آیا در قدم بعدی، گفتگو  یا مرز بندی با سیاسیون مخفی حکومت اسلامی در خارج از کشور لازم می باشد؟ آیا لازم نیست زمانی که از کنگرهء ملی سخن به میان می آوریم از منافع ملی ایران در خارج از کشور و شفاف سازی این جریان نیز بگوییم؟ آیا چنین نیروی سیاسی واقعیت خارجی دارد؟ اگر چنین است این سیاسیون چه کسانی هستند و چگونه کار شکنی کرده اند؟

اگر بپذیریم اشخاصی که  با پذیرش انحلال حکومت اسلامی در تلاش برای ساختن یک حکومت دموکراتیک چند حزبی و بدون ارجحیت دادن به مذهب ها یا ایدولوژی ها هستند وظیفه دارند  شفاف و آشکار کار کنند، آنگاه می توان پرسيد که آیا جامعهء سیاسی خارج از کشور نیز شامل چنین قانونی می شود؟

گقتگوهای آشکار و علنی با جناح های مختلف از طریق رسانه های جمعی می تواند سندی معتبر برای مردم باشد تا بتوانند با تکیه به آن قرار داد های جدید اجتماعی تشکیلات خیابانی خود را که از طریق کمیته های انتخاباتی می تواند شکل گیرد در اختیار کنگره ملی قرار دهند.

                   

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com